ابتداءً لازم است نكاتي تحت عنوان مقدمه بيان شود:
1ـ خداوند عادل است و به هيچ كس ذره اي ظلم نمي كند چنانكه قرآن مي فرمايد: «ما كان الله ليظلمهم و لكن كانوا انفسهم يظلمون»[1] خداوند هرگز به آنها ظلم نكرد ولي آنها خودشان بر خود ستم مي كردند. و در آيه ديگر مي فرمايد: «ما ترازوهاي عدل را در روز قيامت بر پا مي كنيم پس به هيچ كس كمترين ستمي نمي شود و اگر به مقدار سنگيني يك دانه خردل (كار نيك و بدي) باشد ما آن را حاضر مي كنيم و كافي است كه ما حساب كننده باشيم».[2]2ـ بار هيچ كس را كسي ديگر نمي كشد (هيچ كس عمل ]بدي[ جز به زيان خودش انجام نمي دهد و هيچ گنهكاري گناه ديگري را متحمل نمي شود)[3] و انسان جز نتيجه عملش را در آخرت نمي بيند، چنانكه امير المؤمنين علي (ع) مي فرمايد: «امروز كار و عمل است و محاسبه نيست و فردا محاسبه است و كار و عمل نيست» و جز تلاش خويش چيز ديگر دستگير او نمي شود»[4] همانطور كه قرآن مي فرمايد: «و ان ليس للانسان الا ما سعي»[5] و اينكه براي انسان بهره اي جز سعي و كوشش او نيست.
بعد از اين مقدمه اولين جواب اين است كه انسان در عمل به هر مقداري كه نقش دارد، به همان مقدار خود او مقصر است و در قيامت حسابرسي و مجازات مي شود، مثلا اگر كسي شخص ديگري را وادار نموده است كه فلان شخص را به قتل برساند و او هم اين جنايت را انجام داده، قاتل مباشر (کسي که فعل قتل و کشتن را انجام داده است) به اندازه نقش و جرم خودش مجازات مي شود، و آن شخص كه سبب بوده و مباشر را وادار نموده، و به او دستور داده است تا قتلي انجام دهد او هم به اندازه دخالتش در امر قتل و جنايت در روز قيامت گرفتار خواهد بود. به عنوان نمونه، در روايتي آمده كه موسي بن جعفر (ع) فرمود: «دو نفري كه بهم دشنام دهند فرمود آنكه آغاز به دشنام كرده ستمكارتر است و گناه خودش و طرفش بگردن او است تا آنجا كه ستم شده از حد نگذراند (و اگر بيش از حد جواب فحش او را بگويد گناهش به گردن خودش مي شود»[6] مي بينيد تا زماني فحش دهنده اول تمام جرم را متحمل مي شود كه دومي از حد تجاوز نكند. و الا گناهش بگردن خودش خواهد بود و همين طور اگر رفيق، رهبر فاسد و… نقش داشته باشند به همان مقدار از جرم طرف كم و بر جرم عامل و مسبب افزوده مي شود.
دومين جواب اين است كه در صورتي خطا كار مقصر است كه آگاهانه و از روي اختيار خلاف انجام داده باشد، اگر شخصي به خاطر جهالت و ناداني، يا بدون اختيار و يا در حال اكراه و اجبار كاري را انجام دهد مقصر شمرده نمي شود مگر به اصطلاح جاهلي باشد كه مقصر است يعني زمينه يادگيري مسائل براي او فراهم بوده در عين حال ياد نگرفته است لذا جرمي كه از روي ناداني انجام داده است اين هم عذاب و عقاب دارد.
اين نكته را هم اضافه كنيم كه عذرهاي نابجا و انداختن جرم و تقصير را به گردن ديگران پذيرفته نيست چنانكه قرآن از زبان بعضي ها نقل نموده است كه تلاش مي كنند تقصير را به گردن ديگران قرار دهد، ولي مورد پذيرش خداوند واقع نمي شود كه به چند نمونه اشاره مي شود:
1ـ عده اي مي خواهند شيطان را مقصر اصلي نشان دهند، خداوند شيطان را احضار مي كند، و او در جواب مجرمين مي گويد: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده باطل دادم، و تخلف كردم، من بر شما تسلطي نداشتم (كه شما را وادار به گناه كنم) جز اينكه دعوتتان كردم و شما (هم) دعوت مرا پذيرفتيد، بنابراين مرا سرزنش نكنيد خود را سرزنش كنيد نه من فرياد رس شما هستم و نه شما فرياد رس من»[7] مي بينيد شيطان كاملا تقصير را به خود انسان بر مي گرداند.
2ـ عده اي گناه را به گردن رهبران خود مي اندازد «و (در قيامت) همه آنها در برابر خدا ظاهر مي شوند، در اين هنگام ضعفا ]= دنباله روان نادان[ به مستكبران مي گويند ما پيروان شما بوديم آيا (اكنون كه به خاطر پيروي از شما گرفتار مجازات الهي شده ايم) شما حاضريد سهمي از عذاب الهي را بپذيريد و از ما برداريد… ولي آنها مي گويند كار از اينها گذشته و…»[8] و در جاي ديگر جواب دادند كه ما خودمان هم گرفتاريم.[9]3ـ گاهي محيط را مقصر مي دانند مي گويند ما مستضعف بوديم و محيط آلوده باعث گمراهي ما شد.[10]4ـ گاهي مي گويند: پروردگارا بدبختي بر ما چيره شد (لذا گمراه شديم)… ما را از دوزخ بيرون آر اگر دوباره خلاف كرديم ظالم و سزاوار دوزخيم» ولي جواب مي شنوند «خفه شويد و حرف نزنيد مگر يادتان رفته كه بندگان خوب ما را استهزاء مي كرديد و… ».[11]5ـ و گاهي به اين و آن مي گويند: «اگر شما نبوديد، ما مؤمن مي شديم و راه حق را مي رفتيم»[12] ولي پاسخي كه مي شنوند اين است «انحن صددناكم» آيا ما مزاحم هدايت شما بوديم؟ چرا با بودن راه و چراغ و چشم سالم كج روي را انتخاب كرديد؟[13]و سرانجام به مأموران دوزخ مي گويند «از پروردگارتان براي ما بخواهيد كه حتي اگر يك روز هم شده به ما تخفيف عذاب دهد»[14] جواب مي شنوند: «شما ساليان دراز در دنيا اين همه تبليغات حق را شنيديد چرا به فكر نيافتاديد»[15] اين همه دست رد به سينه گناه كار بخاطر اين است كه در دنيا دست رد به سينه قرآن و پيامبران و امامان و علما زدند، و اين نتيجه آن همه لجاجت هاست.
نتيجه اين شد كه در هر عمل بهر مقداري كه خطا كار نقش دارد به همان مقدار مقصر است ذره اي خداوند در حق او اجحاف نمي كند و ديگران هم كه سهيمند جور خود مي كشند. در صورتي كه آگاهانه و با اختيار خود جرمي انجام داده باشد نه جاهلانه و بر اثر اكراه و اجبار.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. گناهان كبيره، آية الله دستغيب شيرازي .
2. معاد، محسن قرائتي، ص233ـ300 و ص339ـ346.
3. عدل الهي، شهيد مرتضي مطهري، بخش ششم و بخش هفتم.
پي نوشت ها:
[1] . عنكبوت/40.
[2] . انبياء/ 47
[3] . انعام/164.
[4] . نهج البلاغه، محمد دشتي، خطبه42، ص94.
[5] . نجم/39.
[6] . دستغيب، عبدالحسين، گناهان كبيره، انتشارت صبا، چاپ آرمان، ج2، ص258.
[7] . ابراهيم/22.
[8] . ابراهيم/21.
[9] . غافر/48.
[10] . نساء/97.
[11] . مؤمنون/109ـ101.
[12] . سبأ/31.
[13] . سبأ/32.
[14] . غافر/50.
[15] . مؤمنون/107.