توبه از دیدگاه ثقلین
توبه از دیدگاه ثقلین
منبع : اختصاصي راسخون
چکیده
قالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی فی کِتابِ الشَّرِیفِ: “قُل یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسرِفُوا عَلَی اَنفُسِهِم وَ لَا تَقنُطُوا مِن رَحمَه اَللهِ إِنَّ اَللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً هُوَ الغَفوُرُ الرَّحِیمُ(1)” توبه به معنای رجوع و بازگشت از گناه است. آنچه امروزه ضرورت ایجاد می کند تا ما از توبه بحث نمایم دوری انسان از معنویت و ارتباطش با عالم غیب است. امروزه روحیه توبه و عذر خواهی از جامعه رخت برچیده و هر چه ما انسان ها به سوی جامعه مدرن حرکت کرده ایم وابستگی ما نیز به دنیا نسبت به قبل دو چندان شده است و فرهنگ ها و سنت های حسنه و نیکوی خود را به دست فراموشی سپرده ایم. اگر در جامعه ای روحیه توبه به عذر خواهی نسبت به خداوند متعال وجود داشته باشد این روحیه موجب عذر خواهی از هم نوعان نیز می گردد. زمانی که انسان بر این باور باشد که در مقابل اشتباهات خود عذر خواهی کند آن موقع است که در برابر پای مال کردن حقوق دیگران نیز نگران می گردد. ما در اينجا تعريف توبه، اقسام و آثار آن را بررسي مي نماييم و هدف ما از اين مقاله اين است كه با شناساندن ابعاد توبه، مردم را به سوي اين امر مهم و بسيار ضروري سوق دهيم. یکی از ثمره های توبه و عذر خواهی این است که اسباب نزول رحمت مادی و معنوی در جامعه کنار یک دیگر قرار می گیرد و انسان ها مورد لطف پروردگار خود قرار واقع می شوند و بسیاری از مشکلات لا ینحل جامعه بر طرف می گردد، خشک سالی ها تمام می شود ، بیماری های نا علاج از میان می رود، سرقت و کارهای نا شایست دیگر در جامعه کم رنگ می شود زیرا توبه خود یک نوع امر به معروف و نهی از منکر است. یکی دیگر از ثمرات توبه همان طور که در آیه اول بحث به آن اشاره شد مأیوس نشدن از رحمت الهی است وقتی انسان از گناه خود توبه می نماید در واقع امید تازه ای به خود می دهد و از ظلمات و تاریکی ها به طرف نور حرکت می کند. ما در اینجا سعی کرده ایم مطالبی در باب توبه از آیات و احادیث انتخاب نمایم که هم از لحاظ محتوی، عالی باشد و هم مطالب آن جدید و به روز باشد .خلاصه کلام اینکه اگر انسان بپذیرد که باید در مقابل گناهان خود توبه کند هم در دنیا برای خود و دیگران اسباب آرامش را فراهم می گرداند و هم در آخرت سعادت خویش را به جان می خرد.
کلید واژه: توبه ، اقسام توبه، حقیقت توبه و شرط کمال توبه
مقدمه :
بسیاری از انسانها هستند که روحیه توبه و عذر خواهی در وجودشان از بین رفته است و به جای آن روحیه زشت و بد توجیه گری در آنها نهادینه شده است اگر انسان عوض اینکه اهل توبه باشد اهل توجیه شد دیگر ترک گناه برای او سخت می شود و به آسان گناه می کند، این روحیه تا به جایی پیش می رود که وجدان و نفس لوامه خویش از بین می برود و اگر نفس لوامه که پیامبر درون است از بین رفت هلاکت و نابودی انسان یقینی می شود. ما باید با فرهنگ سازی ارزش توبه و عذر خواهی را در جامعه شیوء دهیم تا مبادا در آینده جامعه ای داشته باشیم که اهل توجیه و گول زدن و فریب خویش باشد اگر بتوانیم فرهنگ توبه و عذر خواهی را در تک تک آحاد ملت و حتی در بین مسئولین رایج گردانیم درآینده جامعه ای داریم که می تواند برای تمام دنیا الگوی اسلامی و بهشتی بی بدیل گردد.
بررسی کلمه توبه در لغت
توبه یعنی « الرُّجُوعُ مِنَ الذَنبِ » يا «رَجَعَ عَنِ المَعصِیَتِهِ اِلیَ الطَّاعَهِ»(2) توبه در لغت به معنای برگشتن و رجوع از گناه است. رجوع از گناه یعنی انسان از گناهی که انجام داده است به وسیله پشیمانی خود به طرف عبادت و بندگی خدا باز گردد، این بازگشت را توبه می گویند.
اشکال
با توجه به آیات قرآن اشکالی پیش می آید که با تعریف بالا تناقض دارد و آن این است که در تعریف بالا گفته شد: توبه برگشت از گناه است ولی در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که کلمه توبه را به خداوند نسبت می دهد مانند اینکه قرآن می فرماید: “إِنََّهُ هُوَ التَوَّابُ اَلرَّحِیم”(3) یا “لَقَد تَابَ اللهُ عَلَی النَّبِی”(4) و این آیات با بازگشت از گناه تناقض دارد چرا که گناه در مورد خداوند معنا ندارد.
جواب
کتاب قاموس قرآن در جواب به این اشکال اینگونه می نویسد: توبه به معنای رجوع و برگشتن است و اینکه بعضی معتقدند توبه به معنای بازگشت از گناه است صحیح نیست، بلکه باید توبه را مطلق برگشت و رجوع معنا کرد و اگر آن را مطلق بازگشت و رجوع معنا کنیم هم صحیح است و آن را به خدا نسبت بدهیم و هم می توان آن را به بنده گنهکار خدا نسبت داد.(5) همچنین در مشتقات لفظ توبه کلمه «تائب» وجود دارد که به معنای توبه کننده و اسم فاعل است و باز لفظ «تَواب» را در مشتقات توبه داریم که به معنای بسیار آمرزنده است و دلالت بر مبالغه بر بخش دارد و از صفات مبالغه و یکی از اسماء خداوند متعال است کلمه تابوت نیز یکی دیگر از مشتقات آن است که اصل آن «تابُوه» مثل تَرقُوه است و به این جهت آن را تابوت می گویند که وسیله ای است که به واسطه آن انسان دوباره به سوی خدا رجعت می کند و به آرامگاه ابدی برگشت داده می شود.
توبه قدم اول در سیر و سلوک
نخستین گام برای انسانی که می خواهد در سیر و سلوک پای بگذارد و به وادی خدا جویی وارد شود توبه است چرا که انسان تا توبه نکند و از اعمال خود پشیمان نگردد هرگز نمی تواند در سیر الهی پا بگذارد. برای اینکه یک شخص گنهکار توبه نماید فقط یک مطلب لازم است و آن این است که بفهمد که اشتباه می کند. تا شخص به اشتباه خود پی نبرد هرگز به فکر توبه هم نمی افتد و این مثل راننده ای است که بر خلاف مقصد خود حرکت می کند و جاده ها را با سرعت پشت سر می گذارد، و علت اینکه بر خلاف مقصدش حرکت می نماید و دائماً از مقصد خود دور می شود این است که علم به اشتباه خود ندارد. ولی اگر بفهمد راه را اشتباه می رود سریع بر می گردد و به اشتباهش ادامه نمی دهد. انسان گنهکار نیز همین گونه است تا نفهمد که اشتباه می کند هرگز از گناهان خود دست بر نمی دارد ولی اگر بفهمد که اشتباه می کند سریعا توبه می کند و متوجه می شود که بندگی خدا با گناه کردن جمع نمی شود و اگر دوباره دچار گناه شود دیگر احساس اولی خود را در گناه ندارد و خوف از خدا در وجودش مستقر می شود واو را سرزنش می کند تا زمانی که توبه نماید.
چگونه گنهکار باید متوجه اشتباه خود گردد
یکی از نمونه های شکر نعمت این است که انسان از منعم خود اطاعت نماید و این یک مطلب دینی محض نیست بلکه مطلبی است که قبل از آنکه دین به آن اشاره کند و آن را واجب گرداند عقل انسان آن را درک می کند، اگر از افرادی بی دین که مسلمان نیستند سوال شود که اگر کسی لطفی به شما مبذول داشت وظیفه شما در مقابل او چیست؟ او در جواب خواهد گفت: وظیفه ما در مقابل لطف او تشکر از او است. حکمت این که تشکر از کسی که لطفی به ما می کند را همه قبول دارند چیز نیست مگر فطرت انسان که خداوند متعال انسان را فطرتاً به گونه ای خلق کرده است که در مقابل لطف و نعمت دیگران تشکر و سپاس گذاری می کنند. حال نتیجه می گیریم که خداوند که صاحب ما و صاحب تمام نعمت های ماست به طریق اولی شایسته تشکر ماست و تشکر از او چیزی نیست جز اینکه از اوامر و نواهی حضرتش اطاعت را کنیم. اگر انسان گنهکار فقط به این مطلب (وجوب تشکر از خدا) توجه نماید هرگز به خود اجازه نمی دهد که گناه کند مگر در حال گناه هم هست سریع مسیر خود را دور می زند و از اعمال گذشته و حال خود توبه می کند.
اقسام توبه
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: « التَّوبَهُ حَبلُ اللهِ وَ مَدَدَ عِنَایَتِهِ وَ لَابُدَّ لِلعَبدِ مِن مُدَاوِمَهٍ تَوبَهَ عَلَی کُلُّ فِرقَهٍ مِنَ العِبَادِ لَهُم تَوبَهٌ… » توبه ریسمان خداوند متعال و مدد یاری اوست و بنده باید دائما و در هر حالتی مشغول توبه باشد و برای هر گروهی از بندگان نوعی از توبه وجود دارد. امام صادق ( عليه السلام ) در ادامه حدیث به تقسیم بندی توبه می پردازد و آن را به پنج قسم تقسیم می نمایند.
1- توبه انبیاء: « فَتَّوبَهُ الأَنبِیاءِ مِن أضطِرابِ السِّر» توبه انبیا از مضطرب شدن اسرار است.
2- توبه اولیاء « وَ تَّوبَهُ الأُولِیاءِ ِمن تَلوِینِ» توبه اولیاء از تلون خاطر است.
3- توبه اصفیاء و برگزیدگان « وَ تَّوبَهُ الأَصفِیاءِ مِنَ التَّنفِیسِ» و توبه اصفیاء و برگزیدگان از استراحت و فراغت است.
4- توبه بندگان خاص« وَ تَّوبَهُ الخَاصِ مِنَ الإشتِغَالِ بِغَیرِ اللهِ» و توبه بندگان خاص خداوند از مشغول بودن به غیر خداوند است.
5- توبه عوام « وَ تَّوبَهُ العَامِ مِنَ الذُّنُوبِ»(6) و توبه مردم عوام از گناه و نافرمانی های آنهاست.
حقیقت توبه
امام صادق (عليه السلام) در ادامه حقیقت توبه را بیان می نمایند و می فرمایند: «… فَتَّوبَهُ العامِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَ أََمّا تَوبَهُ العامِ: فَأَن یَغسِلَ باطِنَهُ مِنَ الذُّنُوبِ بِماءِ الحَسره وَ الإعتِرافِ بِجِنایَهِ دَائماً وَ اعتِقَادِ النَّدِمَ عَلَی مَا مَضَی و الخَوفَ عَلَی النّارِ مَا بَقِیَ مِن عُمرِهِ وَ لَا یَستَغفِرُ ذُنُوبُهِ فَیَحمِلُهُ ذَلِکَ إلی الکَسَلَ»(7) حقیقت توبه این است که انسان گنهکار بشوید و پاک کند باطنش را از گناه با اشک حسرت و ندامت و به تقصیر و جنایت خود دائما و در هر حالی اعتراف نماید، و از صمیم دل بر اعمال سوء و غفلت گذشته خود اظهار پشیمانی کند و پیوسته نسبت به آینده خود ترسناک و مضطرب باشد و هرگز معصیت و خلاف را کوچک نشمارد تا موجب جرئت و بی اعتنایی و کسل بودن او گردد در احادیث بسیاری نادم و پشیمان بودن را حقیقت توبه شمرده اند و در این رابطه احادیث دیگری نیز وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می کنیم. رسول خدا (صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) می فرمایند: توبه کردن آن است که به سوی آن (گناه) باز نگردی. (8)یا در حدیث دیگر حضرت در مورد حقیقت توبه می فرمایند: پشیمانی توبه است و توبه کننده ی از گناه مانند کسی است که گناه ندارد «التّائبُ مِنَ الذَّنبِ کَمَن لَا ذَنبَ لَه».(9) امام رضا (عليه السلام) می فرمایند: « مَن استَغفَرَ لِسَانَهُ وَ لَم یَندِمَ بِقَلبِهِ فَقَدِ استَهزِاءَ بِنَفسِهِ» کسی که باز زبان استغفار کند و در دلش (از گناه خود) پشیمان نباشد خودش را مسخره کرده است.(10)
آسان تر از توبه
راهکاری که از توبه کردن آسانتر است و انسان بهتر و زودتر به نتیجه می رسد این است که انسان از اول گناه نکند و دلیل این مطلب چند چیز است: اولا) اگر انسان گناه انجام دهد به نیت اینکه توبه کند معلوم نیست توبه او پذیرفته شود یا نه؛ ثانیا) انسان گنهکار معلوم نیست که توفیق توبه را پیدا کند یا نه (ممکن است در حین گناه أجل فرصت توبه کردن را از او بگیرد)؛ ثالثا) به فرض اینکه توبه ی او پذیرفته شود و فرصت توبه را پیدا کند شرمندگی و نگرانی از آینده آن از بین نمی رود. امام صادق از امیر المومنین(عليهما السلام) نقل می فرمایند: « تَرکُ الخَطِیئَهِ أیسَرُ مِن طَلَبِ التَّوبَهِ» دست برداشتن از گناه آسانتر از طلب توبه است، چه بسا شهوت رانی یک ساعت که اندوه درازی به گذارد.(11)
گاهی که دلت ز معصیت گشت سیاه در حال توبه عذر آن قصه بخواه
ور بخت مــــــدد کند به توفیق اله آن به که تو آلوده نگردی به گناه(12)
از امام صادق (عليه السلام) روایت کرده اند که حضرت فرمودند: در بنی اسرائیل مرد عابدی بود که به هیچ وجه به دنیا آلوده نشده بود، شیطان (که از وضع او رنج می برد) از بینی خود فریاد کشید. لشکریانش به دور او جمع شدند در آن حال به آنها گفت: کدام یک از شما می تواند این عابد را از عبادت باز دارد و او را آلوده کند؟ هر کدام از لشکریان پشنهادی دادند و شیطان آنها را قبول نکرد تا یکی از آنها گفت: من او را از طریق کار خیر از راه راست منحرف میکنم، شیطان پیشنهاد او را قبول کرد. آن شیطان در معبد آن عابد آمد و در برابر او شروع به نماز خواندن کرد تا جایی که آن عابد از عبادت او به تعجب آمد و عبادتش را در عبادت آن (شیطان) ناچیز و بی ارزش دید، عابد پیش او رفت و سوال کرد چه چیزی تو را به این همه نماز خواندن نیرو و اراده داده است؟ آن (شیطان) جواب نداد و دوباره شروع کرد به نماز خواندن، بار دوم سوال کرد و جواب نشنید بار سوم که سوال کرد او به عابد گفت: ای بنده ی خدا من گناه کردم و بعد از آن توبه نمودم. هرگاه آن گناه به خاطر من می آید برای نماز خواندن نیرومند می شوم. مرد عابد گفت: آن گناه را به من هم بگو تا انجام دهم و به دنبال آن توبه کنم تا مثل تو برای نماز خواندن نیرومند گردم، شیطان به او گفت: به شهر برو و سراغ فلان زن فاحشه را بگیر و دو درهم به او بده و از او کام بگیر. عابد که پول نداشت دو درهم را از آن شیطان گرفت و با همان لباس عبادتش به شهر رفت و سراغ منزل آن زن فاحشه را گرفت مرد عابد را به خانه آن زن راهنمایی کردند و گمان می کردند می خواهد آن زن را موعظه کند. عابد نزد ان زن رفت و دو درهم را پیش او انداخت و به او گفت: برخیز. زن برخواست و به درون اتاق رفت و به مرد عابد گفت داخل شو. عابد در درون اطاق رفت. آن زن به عابد گفت: چرا با این وضع و لباس به خانه من آمده ای؟ عابد سرگذشت خود را بر آن زن تعریف نمود زن به عابد گفت: ای بنده خدا ترک گناه آسانتر از توبه کردن است، و چنان نیست که هرکس بدان رسد (و توبه اش پذیرفته شود)و به نظر می رسد شخصی که تو را به اینجا فرستاده شیطان بوده است. اکنون اگر بازگردی کسی را آنجا نخواهی دید. عابد برگشت. آن زن همان شب از دنیا رفت و چون صبح گردید مردم دیدند بر در خانه اش نوشته شده بر سر جنازه ی فلان زن حاضر شوید که او اهل بهشت است. مردم همه در شک و تردید فرو رفتند و به خاطر همان تردید تا سه روز جنازه اش را دفن نکردند، خداوند متعال پیغمبر آن زمان حضرت موسی (عليه السلام) وحی فرمود: بالای جنازه فلان زن برو و بر او نماز بخوان و به مردم بگو: بر او نماز بخوانند که من او را آمرزیدم و بهشت را بر او واجب کردم چون او فلان بنده ی مرا از گناه و نافرمانی بازداشت.(13)
باز آ بــاز آ هر آنچه هستی باز آی اگر کافر و گبر و بت پرستی باز آی
ایمن درگه ما درگه نومیدی نیست صد بــار اگر توبه شکستی باز آی
شرایط کمال توبه
در نهج البلاغه آمده است که شخصی در حضور حضرت علی (عليه السلام) بدون توجه لازم «اَستَغفِرُ اََََََلله» گفت. امام (عليه السلام) فرمودند: «ثَکَلَتکَ أُمُکَ أَتَدرِی مَا الإستِغفَارِ ….» مادرت بر تو بگرید، آیا می دانی معنای استغفار چیست؟ استغفار درجه ی والا مقامان است سپس حضرت در ادامه شش شرط را برای استغفار حقیقی برشمردند که عبارتند از: 1- پشیمانی از گذشت 2- تصمیم به عدم بازگشت (به آن گناه) 3- پرداختن حقوق مردم به طوری که خدا را پاک ملاقات کنی در حالیکه چیزی بر عهده تو نباشد 4- تمام واجباتی را که ضایع ساخته ای قضاء نمایی 5- گوشتی که از حرام بر بدنت روییده را با اندوه و غم و فراوان آب کنی چنانکه پوست به استخوان چسبیده و گوشت تازه بروید 6- رنج طاعت و عبادت بندگی را به تنت بچشانی چنانچه شیرینی گناه را به او چشانده بودی پس آنگاه بگویی «أستغفر الله»(14). توضیح: آنچه امیر المومنین (عليه السلام) راجع به شرایط توبه در اینجا فرمودند: شرط کمال توبه بود ولی آنچه برای عوام در توبه لازم است همان چهار شرط اول می باشد و اگر کسی بخواهد توبه ی او به حد کمال برسد باید به تمام شرط هایی که حضرت فرمودند عمل نماید.
استثنائات قرآن در مورد توبه کنندگان
آیه اول: استثنا از لعن خدا و لعن لعنت کنندگان
«إنَّ الَّذینَ یَکتُمُونَ مَا أَنزَلنَا مِن البَیِّناتِ وَ الهُدی مِن بَعدِ مَا بَیَّنّاه لِلنّاسِ فی الکِتابِِ أُولئکَ یَلعَنَهُمُ اللهُ وَ یَلعَنَهُمُ اللّاعِنُونُ * إلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَ أَصلَحُوا وَ بَیَّنُوا فَأُولئکَ أَتُوبُ عَلَیهِم وَ أَنا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»(15) کسانی که دلایل روشن و وسیله هدایتی را که ما نازل کردیم بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان ساختیم کتمان می کنند، خدا آنها را لعنت می کند و همه لعنت کنندگان نیز آنها را لعنت می کنند إلا آنهایی که توبه و بازگشت کردند و اعمال (بدخود را با اعمال نیک) اصلاح کنند و آنچه را کتمان کرده بودند آشکار سازند که من توبه آنها را می پذیرم که من تواب و رحیم هستم. گرچه این دو آیه خطابی است به علماء یهود ولی این معنا هرگز مفهوم آیه نخواهد بود.(16) زیرا این آیه حکم کلی را تا روز قیامت بیان می کند و به کسانی که کتمان حق می کنند هشدار می دهد که اگر توبه نکنید و اعمال خود را اصلاح نکنید لعنت خدا شما را در بر می گیرد لازم است این نکته را در اینجا بیان نماییم که کسانی که ولایت حضرت امیرالمومنین(عليه السلام) را انکار می کنند و شهادت بانوی اسلام دخت نبی اکرم(صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) را کتمان می کند با اینکه در کتب خودشان خداوند دلایل روشنی را از صراط مستقیم قرار داده است تا زمانی که توبه نکند و با اعمال صالح و آشکار نمودن حق، گذشته سیاه خود را پاک نکنند مورد لعن خداوند و تمام لعن کنندگان قرار می گیرند. رسول خدا (صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) می فرمایند: «مَن سَئَلَ عَن عِلمٍ یُعلَمُه فَکَتَمَ لَجَمَ یَومَ القِیامَهِ بِلِجَامِ مِنَ النّارِ»(17) زمانی که از دانشمندی چیزی را که می داند سوال کنند و او کتمان نماید، روز قیامت افساری از آتش بر دهان او می زنند.
آیه دوم: استثنا از عذاب خدا و لعن خدا
«کَیفَ یَهدِی اللهُ قَوماً کَفَرُوا بَعدَ إیمانِهِم وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسولَ حَقَّ وَ جَائَهُمُ البَیِّنَاتُ وَ اللهُ لَا یَهدِی القَو الظَّالِمینَ* اولئکَ جَزَاؤُهُم أَنَّ عَلَیهِم لَعنَهَ اللهِ وَ المَلائکَهِ وَ النَّاسِ أجمَعینَ* خالِدِینَ فیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنهُمُ العَذابُ وَ لَا هُم یُنظرُونَ * إلّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعدِ ذَلِکَ وَ أَصلِحُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»(18)
شان نزول آیات
یکی از انصار (مسلمانان مدینه) به نام «حارث بن سوید» دستش به خون شخص بی گناهی آلوده شد و از ترس مجازات، از اسلام برگشت و به همراه یازده نفر از پیروانش به مکه که در آن زمان پایگاه کفر بود گریختند. پس از ورود به مکه حارث پشیمان شد و به واسطه خویشانش برای پیامبر پیغام فرستاد که آیا برای او راه بازگشتی وجود دارد؟ در این حال بود که آیات فوق نازل گردید و قبولی توبه او را با شرایطی اعلام کرد حارث خدمت پیامبر رسید و دوباره اسلام آورد و تا آخرین نفس به اسلام وفادار و پایدار ماند ولی بقیه همراهانش در مکه به کفر خود باقی ماندند(19)
ترجمه آیات
چگونه خدا قومی را هدایت می کند که بعد از ایمان و گواهی دادن به حقانیت رسول او و آمدن نشانه های روشن برای آنها، کافر شدند؟ و خدا قوم ستمکار را هدایت نخواهد کرد و کیفر اینها این است که لعنت خدا و فرشتگانش مردم همگی بر آنهاست (همچنین این ها در لعنت خدا خلود دارند و در عذابشان هیچ تخفیفی و مهلتی داده نمی شود إلا اینکه توبه نمایند (و اعمال خود را ) اصلاح نمایند زیرا خداوند آمرزنده و بخشنده است. از این آیات به خوبی نشان دهنده ی این است که کسانی که به اسلام پشت کردند و حتی اگر از دین اسلام خارج شده اند اگر توبه نمایند در سایه رحمت و غفرانیت خدا قرار می گیرند و این یک نوع تخفیف ویژه ای است برای بد کاران از طرف خداوند متعال.
نکته
در مورد اینکه آیا توبه انسان مرتد (چه فطری باشد چه ملی) قبول می شود یا نه؟ بحث های زیادی در این باره وجود دارد که کلیت آن این است که توبه هر دو قسم مرتد به خداوند قبول می شود ولی احکام قضایی آن دو با یکدیگر تفاوت دارد.(20)
آیه سوم: استثنا از نفاق و عذاب الهی
«أنَّ المُنافِقِینَ فی الدَّرَکِ الأَسفَلَ مِنَ النّارِ وَ لَن تَجِدَ لَهُم نَصِیرًا * إلّا الذَّینَ تَابُوا وَ أَصلِحُوا وَ اعتَصِمُوا بِاللهِ وَ أَخلِصُوا دِینَهُم لِلّهِ فَأُولئکَ مَعَ المَؤمِنینَ وَ سَوفَ یُؤتِ اللهُ المُؤمِنِینَ أَجراً عَظِیماً»(21) منافقین در پایین ترین درجه دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت الا اینکه توبه کننده و جبران و اصلاح نمایند و به (دامن لطف) خداوند چنگ بزنند و دین خود را برای خدا خالص کنند پس آنها با مومنین خواهند بود و خدا به افراد با ایمان اجر عظیمی خواهد داد.
آیه چهارم: استثنا در عذاب خدا و در دنیا و آخرت
«إنَّمَا جَزَاءُ الَّذینَ یُحَارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسمَعُونَ فی الأَرضِ فَسَادًا أَن یُقتَّلُوا أَو یُصَلَّبُوا أُتُقَطَّعَ أَیدِیهِم وَ أَرجُلُهُم مِن خِلافٍ أَو یُنفَوا مِنَ الأَرضِ ذَلِکَ خِزیٌ فی الدُّنیا وَ لَهُم فی الآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ * إلّا الَّذینَ تابُوا مِن قَبلِ أَن تَقدِرُوا عَلَیهِم فَاعلَمُوا أَنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»(22) در شان نزول این دو آیه نیز چنین آمده است که قومی با رسول خدا (صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) عهد بسته بودند ولی آنها نقض عهد و پیمان نمودند و در روی زمین فساد کردند، خداوند رسول خود را در مورد کیفیت شکنجه ی آنان که درآیه ذکرشده است مخیر نمودند.(23)
ترجمه آیه
کیفر آنهایی که با خدا و پیامبر به چنگ بر می خیزند و در روی زمین دست به فساد می زنند این است که اعدام گردند یا به دار آویخته شوند یا دست راست و پای چپ آنها بریده گردد و یا اینکه از سرزمین خود تبعید شوند، این است رسوائی انها در دنیا و در آخرت مجازات عظیمی دارند * مگر کسانی که قبل از دست یافتن شما به آنها توبه کنند، بدانید خداوند آمرزنده و رحیم است.
آیه پنجم: استثناء از حد(مجازات دنیایی)و فسق
« وَ الَّذِینُ یَرمُونَ المحصَناتِ ثُمَّ لَم یَأتُوا بِأَربَعَهِ شُهَدَآءَ فَاجلِدُوهُم ثَمانینَ جَلدَهً وَ لَا تَقبَلُوا لَهُم شَهادَهً أبَدًا وَ أَولَئکَ هُمُ الفسِقُونَ* إلّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعدِ ذَلِکَ وَ أَصلَحُوا فَإنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحیمٌ »(24) آیات فوق در مورد کسانی نازل گردیده که به زنان پاکدامن تهمت زنا می زنند، قرآن برای این افراد که در جامعه باعث فتنه انگیزی و اختلاف هستند سه گونه مجازات در نظر گرفته است که دو عذاب آن در دنیا و یک عذاب آن در آخرت است. اما عذاب این افراد در این دنیا این است که هشتاد ضربه تازیانه باید به آنها زده شود و دیگر نمی توانند در دادگاه برای شهادت دادن حاضر گردند و اما عذاب آخرتی آنها همان فسق آنها است و در قیامت خداوند آنها را به عذاب فاسقان دچار می کند. در ادامه آیه خداوند که عادتش تفضل و ترحم است اعلام می دارد که کسانی که توبه نمایند از این عذاب ها در امان رحمت و مغفرت من قرار می گیرند.
ترجمه آیه
کسانی که زنان پاکدامن را متهم سازند و نتوانند چهار شاهد بر ادعای خود بیاورند آنها هشتاد تازیانه بزنید و شهادت انها را هرگز قبول نکنید و آنها فاسق هستند * مگر کسانی که بعد از آن توبه نمایند که خداوند آمرزنده و مهربان است.تا به اینجا به پنج آیه از آیات قرآن که خداوند در آنها توبه کاران را زیر چتر رحمت و مغفرت خویش فراخوانده است اشاره نمودیم و به این نکته رسیدیم که خداوند بسیاری از گناهان بزرگ را همچون فساد در زمین، اتهام به زنا به زنان پاکدامن و کتمان حق را به آسانی می بخشد، فقط تنها کاری که نیاز است ما انجام دهیم این است که واقعا توبه نماییم.
توبه پذیر فقط خداوند متعال است
آیات زیادی درقرآن کریم وجود دارد که دلالت می کند بر اینکه فقط خداوند است که گناهان را می آمرزد و پذیرش توبه را فقط به خدا نسبت داده است ما در اینجا به چند مورد از این آیات اشاره می کنیم.
آیه اول: « وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُون »(25)و کسانی که کارهای ناشایسته انجام داده اند یا بر خویشتن ستم روا داشتند پس خدا را یاد کردند و برای خویشتن آمرزش می طلبند ( باید بدانند) چه کسی جز خداوند گناهان را می آمرزد.
آیه دوم: « إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيما »(26) جز این نیست که پذیرش توبه فقط بر (عهده ی) خداوند است در مورد کسانی که به نادانی کار بد انجام داده اند. آیات بسیاری نیز وجود دارد که خداوند متعال در آنها خود را «غَفُورٌ و رَحِیمٌ» یا «التَوّابٌ الرحیمٌ» معرفی کرده است و همه اینها برای آن است که مبادا مومنین از رحمت خداوند مایوس گردند و یا در مورد بخشش گناهانشان به خداوند شک و تردید پیدا کنند.
تا کی ز گناه خود مشوش باشم و ز دیده و دل به آب و آتش باشم
یا رب به کرم قبول کن توبه من تا فارغ و آسوده دل و خوش باشم(27)
توبه یکی از دو امان است؛
قَالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعَالی: «وَ مَا کانَ الله ُ لِیُعَذِّبَهُم وَ أَنتَ فیهِم وَ کَانَ اللهُ مُعَذِّبَهُم وَ هُم یُستَغفِرُونَ»(28) و خدا آنها را مجازات نخواهد کرد تا زمانی که تو میان آنها هستی و تا استغفار می کنند خدا عذابشان نمی کند. امیرالمومنین(عليه السلام) می فرمایند: در دنیا دو امان از عذاب خداوند سبحان وجود دارد که یکی از آن دو از دسترس شما بیرون شده است و بر شما باد که متمسک به امان دوم گردید و اما امان اول که از دسترس شما خارج است «فَهُوَ رَسُولُ اللهِ وَ أمّا الأَمَانُ الباقی فَهُو الإستِغفَارُ» امان اول رسول خدا(صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) بود و امانی که باقی است و به آن دست رسی دارید استغفار و توبه می باشد.(29) هر چند امان اول خداوند برای بندگانش در بین ما نیست لکن استغفار و توبه هنوز بین جوامع مسلمین موجود است و خداوند به سبب همین استغفار است که به ما مصونیت از عذاب خودش را داده است. و اگر زمانی استغفار و توبه نیز از میان ما برود جوامع بشری هیچگونه مصونیتی در برابر مجازاتهای دردناک که به سبب گناهانشان است نخواهند داشت.(30) امام صادق(عليه السلام) از جد بزرگوارشان حضرت خاتم الانبیاء(صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) نقل می فرمایند: که حضرت به اصحاب خود فرموده اند: «حَیاتِی خَیرٌ لَکُم وَ مَمَاتِی خَیرٌ لَکُم» حیات و زنده بودن من برای شما خیر است و رحلت و مرگم نیز برای شما خیر می باشد، اصحاب عرض کردند یا رسول الله در خیر بودن حیات شما ما آگاه هستیم ولی چگونه مرگ شما می تواند برای ما خیر باشد؟ رسول خدا (صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) فرمودند: فَإِنَّ اللهَ یَقُولُ: «وَ مَا کَانَ اللهُ لِیُعَذِبَهُم وَ أَنتَ فِیهِم وَ مَا کَانَ اللهُ مُعُذِّبَهُم وَ هُم یَستَغفِرُونَ» وَ أمَّا وَفَاتِی فَتُعرَضُ عَلَیَّ أَعمَالُکُم فَأَستغفِر لَکُم(31)
توضیح حدیث
حضرت در جواب سوال اصحاب فرمودند: خداوند متعال می فرماید: و خدا آنها را مجازات نمی کند تا زمانی که تو در میان آنها هستی و تا آنها را استغفار می کنند و اما وفات من برای شما خیر است چرا که اعمال شما به من عرضه می گردد و من برای شما استغفار می کنم.
توبه وآزادی
برداشت جامعه ی امروز از کلمه آزادی همان برداشتی است که جوامع غرب و اروپا از آزادی دارند و گمان می کنند آزادی یعنی بی بند و باری و آزادی از حجاب، درحالی که اگر در عمق و مفهوم آزادی اندیشه تفکر کنیم به نتیجه ای میرسیم که نه تنها حرف امروزی ها را رد می کند بلکه خلاف آنها را نیز به ما تعلیم و آموزش میدهد. آزادی مد نظر اسلام یعنی آزادی از غل و زنجیرهای شیطانی آزادی یعنی رهایی از فریب های نفس که انسان را هر ساعت و هر روز اسیر می گرداند انسان باید عبد خدا باشد تا از بردگی و غلامی هوای نفس و شیطان آزاد گردد، به قول آن بزرگی می فرماید: «با خدا باش پادشاهی کن، بی خدا باش و هر چه خواهی کن» .کسی که عبد حقیقی خداوند متعال باشد از غل و زنجیر های دنیایی آزاد است، اگر انسان در بند شیطان قرار گرفت شیطان هر ساعتی او را بنده و عبد کسی می کند و او را به اسارت ها و غل و زنجیر ها می کشاند. مثال تمام نمای آزادی در شخصیت بزرگ مردی مثل حر ابن یزید ریاحی تجلی نموده است، حر هم آزادی در پناه اروپای امروز را در زمان خودش تجربه کرده است و هم آزادی در پناه بهترین خلق عالم هستی، حضرت سید الشهداء (عليه السلام) را تجربه نموده است، اگر بخواهیم در مورد این شخصیت قضاوت نماییم به حتم می بینیم که حر تا زمانی که در بند و اسارت «ابن زیاد» است مانند یک برده تمام عیار می ماند که هر چه آنها دستور دادند باید گوش نماید و هر روز خود را پیش یکی از این ظالمان، ذلیل و خار نماید ولی همین حر با شخصیت آزاد مردانه هنگامی که به پا بوس مولای خود می آید در حالی که سرافکنده و توبه کار است ولی مولایش حضرت سید الشهداء (عليه السلام) به او می فرماید: همانگونه که مادرت تو را حر نامیده است، حر و آزاده ای، آزاد و در دنیا سعادتمند در آخرت. «أنتَ الحُر کَمَا سَمَّتکَ أُمَکَ وَ أَنتَ الحُر فی الدُّنیَا وَ أنتَ الحُر فِی الآخِره»(32)
توبه نصوح
« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍقَدِيرٌ» (33)اى كسانى كه ايمان آورديد به سوى خدا توبه کنید توبهاى خالص شايد پروردگارتان گناهانتان را بپوشانند در جناتى داخلتان كند كه نهرها از زير درختانش روان است در آن روزى كه خدا نبى و مؤمنين با او را خوار نمىسازد نورشان جلوتر از خودشان در حركت است از جلو و طرف راست حركت مىكند مىگويند پروردگارا نور ما را تمام كن و ما را بيامرز كه تو بر هر چيز توانايى.
توبه نصوح چیست؟
نصوح از کلمه «نصح» به معنای خیر خواهی خالصانه می باشد و هرگاه با کلمه توبه جمع گردد معنای وصفی به خود می گیرد و معنای آن صفت برای توبه می شود پس توبه نصوح یعنی «توبه ای که از روی خیر خواهی و خلوص باشد». در مورد توبه نصوح تفاسیر زیادی گفته شده است که تقریبا همه آنها به یک حقیقت بر می گردد. از جمله این تفاسیر این است که می گویند توبه نصوح آن توبه ای است که دارای چهار شرط باشد که عبارتند از: پشیمانی قلبی، استغفار زبانی، ترک گناه و تصمیم گرفتن بر ترک آن در آینده.(34) رسول خدا (صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) در مورد توبه ی نصوح می فرمایند: « أن یَتُوبَ التّائبُ ثُمَّ لَا یَرجِعُ فِی ذَنبٍ کَمَا لَا یَعُودُ اللَّبَنُ إلَی الضِّرعِ(35)» یعنی توبه نصوح آن توبه ای است که توبه کننده به گناه خویش رجوع نکند همانگونه که شیر به پستان بر نمی گردد. این بیان می خواهد به ما بفهماند که توبه نصوح آنچنان در شخص تائب تاثیر می گذارد که آن شخص هرگز به آن گناه خود بر نمی گردد چنانچه محال است که شیر پستان مادر برگردد.
آثار توبه نصوح
در ادامه آیه قبل خداوند متعال به آثار توبه نصوح می پردازد و می فرماید: «عَسَی رَبَّکُم أَن یُکَفِّرَ عَنکُم سَیِّئاتِکُم» امید است پروردگارتان گناهان شما را بیامرزد و آن ها را بپوشاند. اثر و فایده دیگر توبه نصوح این است که موجب دخول انسان گنهکار در بهشت می شود «وَ یُد خِلکُم جَنّاتٍ تَجرِی مِن تَحِتها الأَنهَارُ»، اثر دیگری که برای توبه نصوح در این آیه ذکر شده است اینکه خداوند توبه کننده را در روز قیامت از خواری و ذلت نجات می دهد «یَومَ لَا یُخزِی اللهُ النَّبی وَ الَّذَینَ مَعَهُ» اینکه در عرصه محشر انسانهای نورانی هستند از دیگر فوائد و آثار توبه نصوح این می باشد که قرآن در این باره می فرماید: « نُوُرُهُم یَسعَی بَینَ أَیدِیَهُم وَ بِأَیمَانِهِم» امام صادق(عليه السلام) در مورد آثار توبه نصوح می فرمایند: زمانی که بنده ای «توبه نصوح» می نماید خدا او را گرامی دارد و عیب او را در دنیا و آخرت می پوشاند، روای از حضرت سوال کرد که خدا چگونه عیوب او را می پوشاند؟ حضرت فرمودند: خدا گناهانش را از یاد دو ملک موکلش برد و به اعضاء و جوارح او وحی می کند که گناهان او را بپوشانند و به قطعات زمین وحی می کند گناهانی را که بر روی آن مکان انجام داده است بپوشاند پس (آن شخص تائب) خداوند را در روز قیامت در حالی ملاقات می کند که چیزی بر علیه او در باره گناهان شهادت ندهد.(36)
اهمیت فوق العاده توبه
امام صادق(عليه السلام) می فرمایند: خداوند سه چیز به توبه کنندگان عنایت فرموده است که اگر یکی از آنها به تمام اهل آسمان عنایت فرموده بود تمام آنها نجات پیدا می کردند، اول چیز آیه شریفه «أنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوابِینَ وَ یُحِبُّ المُتَطَهِّرِینَ»(37)است و دومین آنها آیه شریفه «کسانی که حمل می کنند عرش الهی را و اطراف آن هستند، تسبیح و حمد می کنند پروردگار را، به او ایمان می آورند و طلب آمرزش و مغفرت می کنند برای کسانی که ایمان آورده اند «وَ یَستَغفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا…» و می گویند پروردگار ما رحمت و علمت هر چیزی را فرا گرفته است « فَاغفِر لِلَّذینَ تَابُوا وَ اتَّبعُوا سَبِیلَکَ » پس بیامرز کسانی را که توبه کرده و از راه تو پیروی کردند و آنها را از عذاب دوزخ خود حفظ فرما و در بهشت عدن که به آنها وعده داده ای داخل فرما…»(38) و سومین از آنها آیه شریفه «وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً* يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً * إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً »(39) «و کسانی که هستند که همراه خدا معبود دیگری را نمی خوانند و کسی را که خدا (خونش را) حرام کرده جزبه حق نکشند و زنا نکنند (پس بدان) هرکس چنین کند عقوبت و عذابش را خواهد دید و در جهنم با حالت خواری و جاویدان و همیشگی خواهد بود مگر کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل شایسته انجام دهد. پس خداوند سیئات و گناهان ایشان را به حسنه تبدیل می نماید و خداوند آمرزنده و بخشنده است.»
فرق بین توبه خداوند و توبه عبد
قرآن کریم در بعضی از آیات توبه را به خداوند نسبت داده است مانند «إنَّهُ هُوَ تَوّابٌ الرَّّحیمِ» و در بعضی از آیات نیز توبه را به عبد نسبت داده است، حال سوالی که در اینجا وجود دارد این است که آیا توبه خدا و توبه عبد یکی است یا با یکدیگر تفاوت دارد؟ همانگونه که دربحث از لغت توبه معلوم شد، توبه به معنای مطلق بازگشت است و در قرآن نیز گاهی توبه را به خدا و گاهی آن رابه عبد نسبت داده است باید دانست بین توبه خدا و توبه عبد فرق بسیاری وجود دارد که ما آن را در اینجا بیان می نمائیم. توبه عبد به معنای برگشتن به سوی خدا از سیاهی و تاریکی های گناه است که انسان گناه کار با ترک معصیت و پشیمانی از آن توبه می نماید و در حالی که توبه ای که در قرآن به خدا نسبت داده شده است بازگشت از خشم خود به سوی بنده است که این بازگشت توأم با رحمت و مغفرت می باشد. نکته قابل توجه این است که خداوند در قرآن بازگشت از خشم و غضب خود را به وسیله رحمت خویش با صیغه مبالغه «تواب» آورده است و این گویای این مطلب است که برگشت و توبه خداوند به سوی بنده اش بیشتر است تا توبه بنده به خدای خود.(40)
توبه موجب می شود گناه انسان به حسنه تبدیل شود.
قَالَ اللهُ تَبَارِکَ وَ تَعَالی: «یضاعَفُ لَهُ یَومَ القِیامَهِ وَ یَخلُدُ فیهِ مَهَاداً * إلّا من تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَأولئکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِم حَسَنَاتٍ وَ کَانَ اللهُ غَفُواً رَحِیماً»(41)این آیه شریفه استثنائی می باشد از حکم کلی که در آیه قبل آن را بیان می کند و آن حکم کلی دیدار اثام و خالد ابدی بودن در عذاب الهی است.
ترجمه آیه
« خدا مضاعف می کند برای او (کسی که دچار شرک است یا کسی که قتل نفس محترمی به غیر حق بر عهده ی او آمده است و یا گرفتار عمل زشت زنا گردد) عذاب روز قیامت را و او را در آن عذاب خالد و همیشگی می کند الا کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل شایسته انجام دهد پس خداوند گناهان آنها را به عمل صالح تبدیل می نماید و خداوند غفور و رحیم است». با توبه به این آیات خداوند سه شرط را برای توبه کاران لازم گرداند و نتیجه عمل به این سه شرط این است که خداوند اعمال ناشایست و گناهان او را به عمل صالح تبدیل می کند و آن سه شرط عبارتند از: 1- توبه2- ایمان 3- عمل صالح
سوال
تبدیل گناهان به حسنه چه معنایی دارد؟ مفسرین دراین مورد وجوهی ذکر کرده اند که عبارتند از :
1-بعضی از آنها گفته اند: خداوند گناهان سابق و گذشته آنها را محو می کند و طاعت های آینده ی آنها را می نویسد مثلا به جای زنا عفت و پاکدامنی می نویسد.
2- بعضی از مفسرین هم گفته اند: منظور از سئیات و حسنات ملکات آن دو هستند و نه خود آنها پس خدا ملکه بد آنها را به ملکه خوب تبدیل می نماید.
3- بعضی نیز اینگونه می گویند که منظور از سیئات و حسنات، ثواب و عقاب آنها هستند مثلا خداوند عذاب را از آنها محو کرده و به جای آن ثواب پاکدامنی را برای آنها می نویسد.(42) شخصی از امام محمد باقر (عليه السلام) سوال کرد: معنی آیه شریفه «فَأُولئکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِم حَسَنَات» چیست؟ حضرت فرمودند: مومن گنهکار را روز قیامت برای حساب می آورند، خداوند خود بدون اینکه دیگران بدانند به حساب او رسیدگی می کند و گناهانش رابه او تذکر می دهد، هنگامی که او به گناهان خود اعتراف کرد به کاتبان اعمال او دستور می دهد که گناهان او را به حسنه تبدیل کنند.(43)
چند نکته جالب و شنیدنی در مورد توبه
قَالَ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعَالی: «أنَّمَا التَّوبَهُ عَلَی اللهِ لِلَّذِینَ یَعمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَریبٍ فَأولئکَ یَتُوبُ اللهُ عَلَیهِم وَ کَانَ اللهُ عَلیماً حَکیماً وَ لَیسَتِ التَّوبَهُ لِلَّذینَ یَعمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَی إذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قَالَ إنی تُبتُ الآنَ وَ لَا الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُم کُفّارٌ أُولئکَ أَعتَدنَا لَهُم عَذاباً ألِیماً»(44)نکته اول: آیا کسی که علم به گناه دارد و باز گناه می کند توبه اش مقبول است؟ در آیه شریفه می فرماید پذیرش توبه مختص خداوند متعال است و فقط اوست که توبه و عذر خواهی بندگانش را قبول می کند، در ادامه آیه می فرماید: کسانی که اعمال زشت و کردار ناپسند انجام داده اند در حالی که عمل آنها از روی جهالت بوده است و به زودی (از کار خود) توبه کنند، اینها کسانی هستند که خداوند توبه آنها را قبول می کند. در این آیه توبه شخص گنهکار را به جهالت و نادانی مقید نموده است حال سوالی در اینجا مطرح می گردد که آیا کسی که می داند فلان عمل گناه است و باز آن را ترک نمی کند آیا توبه اش رد می شود و خدا توبه او را قبول نمی کند؟ جواب: مفسرین در جواب این سوال احتمالات زیادی داده اند که ما نیزر در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم : احتمال اول) ممکن است منظور از جهالت، حماقت باشد یعنی شخص حماقت نماید و خود را در معرض عذاب الهی قرار دهد و منظور از جهالت در اینجا جهالت به حکم یا موضوع نیست.(45)احتمال دوم) بعضی از مفسرین در مورد جهالت فرموده اند: زمانی که انسان در حال انجام گناه است هر چند به آن گناه علم داشته باشد ولی باز او جاهل است، امام صادق(عليه السلام) می فرمایند: هر گاه که بنده (هر چند که عالم باشد) گناهی انجام دهد، در آن موقع که خود را در راه معصیت پروردگار خویش نابود می کند جاهل است.(46)
نکته دوم: مبادرت و سرعت در توبه شرط قبولی آن است.
در این آیه خداوند متعال می فرماید: «ثُمَ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ» و این قیدی است برای انسان های جاهل که گناه انجام می دهند و از این قید معلوم می شود که اگر انسان گناه کار جاهل باشد سریع توبه می نماید برخلاف کسی که از روی لجاجت و تعمد گناه کرده باشد چرا که کسی که از روی لجاجت گناه می کند یا هرگز توبه نمی کند و یا اگر توبه کند توبه اش را به تاخیر می اندازد.
نکته سوم: آیا توبه انسان لجوج و عالم به گناه قبول می شود؟
وقتی انسان لجوج گناه کار مرگ خود را نزدیک می بیند و اعمال زشت و گناهانش برای او تجسم پیدا می کنند از کردار خود پشیمان می شود و از آنچه انجام داده است بیزاری می جوید، اما این پشیمانی و ندامت (که در واقع ندامت از گناهان نیست) برای او فایده ندارد چرا که این پشمانی حیله این است برای اینکه نفسش خود را که معذب است از وزر و بال گناهان نجات دهند (47)و نمونه برای این مسئله بسیار زیاد است و یکی از نمونه های آن فرعون است که زمانی که فرعون تمام آرزوهایش را تباه دید و عذاب الهی را احساس کرد گفت: به آنچه حضرت موسی (عليه السلام) می گوید ایمان آوردم، ولی این توبه او را نجات نداد و آخر به خشم خداوند عذاب گردید.« هر دلی را توبه هم دستور نیست مزد رحمت قسم هر مزدور نیست»(48)
نکته چهارم) کسانی توبه که آنها قبول نمی شود
1- مرتدی که بر کفر خود بیفزاید
« أنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعدَ إیمَانِهِم ثُمَّ ازدَادُوا کُفراً لَن تُقبَلَ تَوبَتُهُم و َأولئکَ هُمُ الضّالُّونَ»(49) این آیه در مورد کسانی است که بعد از ایمان آوردنشان کافر شدند و به اصطلاح مرتد گشتند شان نزول این است در مورد اهل کتاب است که قبل از بعثت حضرت محمد(صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) به آن حضرت ایمان آوردند ولی همین که حضرت به نبوت مبعوث شدند از ایمانشان برگشتند، در این هنگام بود که این آیه نازل گردید.(50)
نکته قابل توجه ای که در اینجا مطرح است این که باید دانست که خداوند متعال در این آیه قید « ثُمَّ ازدَادُوا » را ذکر کرده است و به واسطه این قید توبه مرتدی که پس از اردتادش از روی خلوص ایمان می آورد را خارج می نماید، و می فرماید: هرگز توبه کسانی که مرتد شدند و در ارتدادشان استقامت کردند پذیرفته نمی شود، در حالی که مفهوم مخالفت این آیه اینگونه است که کسانی که مرتد شدند ولی بعد از ازدادشان استقامت نکردند و توبه نمودند و به دین اسلام برگشتند توبه آنها قبول می شود.
2- انسانهای بد خلق
امام صادق(عليه السلام) می فرمایند: خداوند تبارک و تعالی امتناع دارد از اینکه توبه شخص بد خلق را بپذیرد از حضرت علت آن را جویا شدند: حضرت فرمودند: زیرا این شخص از این گناه بیرون نمی آید مگر آنکه در آنچه که بزرگتر ازآن است واقع می شود.(52)
3- کسی که اهل بدعت باشد
رسول خدا (صَلَي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) می فرمایند: خداوند از اینکه بخواهد توبه انسان بدعت گذارد را بپذیرد امتناع دارد چرا که محبت و وابستگی به بدعت در دل او رسوخ کرده است.(53)
4 و 5- کسانی که کافر باشند و با دیدن نشانه های مرگ بخواهند ایمان بیاورند و همچنین کسانی که در حال کفر بمیرند.
« وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّار»(54)
خدا سبحان می فرماید: و نیست بازگشت توبه برای کسانی که اعمال و کارهای بد جای آورند نیست تا وقتی که مرگ یکی از آنها حاضر می شود و می گوید: من الان بازگشت و توبه می کنم و همچنین توبه برای کسانی نیست که بمیرند در حالی که آنها کافر هستند.
نيست بعضى را مگر در وقت موت توبه از چيزيكه ز ايشان گشت فوت
گويد انى تبت الان آن زمان نيست آن مقبول درگه بىگمان
نتیجه گیری:
همانگونه که در بحث از لغت توبه معلوم گردید توبه به معنای برگشت و پشیمانی از گذشته ی سیاه و گناهان است و آنچه وظیفه ما گنهکاران و سیاه رویان می باشد این است که همیشه گناهان خود را نصب العین خود قرار دهیم و به واسطه توبه از غضب الهی به رحمت و مغفرت الهی پناه ببریم. وظیفه خود را باید خوب انجام دهیم و در مورد اینکه آیا توبه ما مقبول درگاه الهی واقع گردد یا نه دیگر وظیفه ما نیست و خداوند در قرآن و نتیجه نهایی توبه را به عهده خود گرفته است و می فرماید: «إنَّمَا التَّوبَهُ عَلَی اللهِ…»(55) قبولی توبه بر عهده خداوند است، از این جهت ما گنهکاران باید به گونه ای توبه کنیم که هر کس توبه ما را می بیند، امید به مغفرت را در آن بیابد. اگر روحیه توبه و عذر خواهی از خداوند متعال در زندگی فردی و اجتماعی حاکم شد و شهر و کشور ما مدینه فاضله می گردد، جامعه ای که از تمام جهات آماده ی پذیرش الطاف الهی است، خانواده ها در امنیت و جامعه در سلامت کامل به سر می برد به شرط اینکه این صفت فاضله و کریمه و عادت تک تک افراد جامعه گردد. انسان نباید از لطف و رحمت پروردگار خویش نا امید گردد. و اگر کسی از رحمت خداوند ناامید شد، ناامیدی او، اول گناهان او می شود و کسی که از پروردگار امید بخشش ندارد باید بداند که در سیطره و اسارت دشمن خدا یعنی شیطان قرار دارد و این شیطان است که او را به مایوس بودن از پروردگارش دستور می دهد، خداوند متعال در قرآن می فرماید: « إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»(56) به امید کسانی که توبه کنند و ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند، خداوند گناهان او را به حسنه و نیکی تبدیل می نماید. این آیه که بدون هیچ قیدی انسان را به توبه کردن دعوت می نماید رحمت و مغفرت خداوند را نسبت به بندگان گنهکار معلوم می نماید، با این حال برای انسان گنهکار جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمی ماند و باید بداند که اگر نمی تواند در راه توبه قدم بردارد، شیطان دست و پای او را بسته است.
پي نوشت ها :
1.سوره زمر، آیه 53
2.لسان العرب، ج1، ص233
3.سوره بقره، آیه 37
4.سوره توبه، آیه 117
5.قاموس قرآن، ج1، ص285
6.احادیث زیادی در همین باب و با همین مضمون وجود دارد که ما یکی از آنها را انتخاب نمودیم و روی آن بحث می نماییم
7.مصباح الشریعه ص352
8.مصباح الشریعه ص353
9.نهج الفصاحه، باب توبه
10.میزان الحکمه، 2116، ص505
11.مسند، ج1، ص283
12.اصول کافی، ج4، ص 188
13.دیوان امیرالمومنین(عليه السلام) ، ص81
14.اصول کافی، ج2، ص243
15.نهج البلاغه، حکمت 417، ص370
16.سوره بقره، آیه 159 و 160
17.تفسیر نمونه، ج1، ص 546
18.مجمع البیان، ج2، ص 137 . ذیل آیه مورد بحث
19.سوره آل عمران، آیات 86-87-88-89
20.تفسیر نمونه، ج2، ص647
21.همان، ص 650
22 .سوره نساء آیه 145 -146
23. سوره مائده، ایه 33-34
24.نمونه بینات در شان نزول آیات، ص270
25.سوره مباركه نور، آیه 4-5
26.سوره آل عمران آیه135
27.سوره نساء، آیه 17
28.دیوان امیرالمومنین (عليه السلام) ،ص268
29.سوره انفال، آیه 33
30. بحار الانوار، ج78، ص67
31.تفسیر نمونه، ج7، ص155
32.بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (عليهم السلام) ، ج1، ص445
33.بحار الانوار، ج45، ص14
34.سوره تحریم، آیه 8
35.تفسیر نمونه، ج24، ص291
36.مجمع البیان، ج10، ص318
37.جهاد النفس وسائل الشیعه ص349
38.سوره بقره:آیه 222
39.سوره مومنون آیات 7-8-9
40. قاموس قرآن، ج1، ص285
41.فرقان آیه 25
42.تفسیر المیزان، ج15، ص 336
43.حار الانوار، ج1، ص234
44 سوره نساء، آیه 17-18
45.أطیب البیان فی التفسیر القرآن، ج4، ص36
46. ترجمه بیان السعاده، ج4، ص26
47.ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص 380
48.مثنوی معنوی، ص 258
49.سوره مباركه نساء ، آيه 21
50. تفسیر نمونه، ج2،ص652
51.تفسیر نمونه، ج2،ص652
52.علل الشرایع، ج2، ص577
53. همان
54. سوره نساء،آیه 18
55.سوره نساء، آیه 17
56.سوره فرقان، آیه 70
منابع
1.قرآن کریم
2.نهج البلاغه
3.پیامبر اسلام، محمد بن عبدا…(ص)، نهج الفصاحه: کلمات قصار حضرت رسول(ص)، مترجم و گردآورنده ابوالقاسم پاینده، انتشارات بدرقه جاوید، بی¬چا، بی¬جا، 1386ش
4.محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، قم، 1375ش.
5.مولوی، مثنوی معنوی، انتشارات امیرکبیر، بی¬چا، تهران، 1363ش.
6.محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، قم، 1380ش.
7.دستغیب شیرازی، عبدالحسین، گناهان کبیره، انتشارات ناس، بی¬چا، بی¬جا، 1370ش
8.مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار،انتشارات اسلامي، نوبت اول، تهران، 1378 هـ ش
9.کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دار الحديث، چاپ اول، قم، 1363 هـ ش
10.میبدی، حسین بن معین الدین، دیوان امیرالمومنین(ع)، دار نداء الإسلام للنشر، قم، 1411 هـ ق
11.محقق، محمد باقر، نمونه بینات در شان نزول آیات، انتشارات اسلامي، قم، چاپ چهارم، 1361 هـ ق
12.ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، انتشارات مؤمنين ،چاپ اول، قم، 1385 هـ ق
13.طیب، سید عبد الحسن، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، تهران، 1378هـ ش
14.دیلمی، حسن ابن محمد، ارشاد القلوب، انتشارات اسلاميه ،چاپ سوم، تهران، 1377هـ ش
15.علامه طباطبایی، سید محمد حسین، الميزان في تفسير القرآن، چاپ پنجم، قم، 1417 هـ ق
16.شیخ حر عاملی، محمد ابن حسن، جهاد النفس وسائل الشیعه، انتشارات ناس، تهران، 1364، هـ ش
17.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات ناس، چاپ اول، تهران، 1374 هـ ش
18.صفار، محمد ابن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، چاپ دوم، قم، 1404، هـ ق
19.جعفر ابن محمد (ع)، مصباح الشریعه، انتشارات اعلمى، چاپ اول، بیروت، 1400 هـ ق
20.ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار الفكر ، چاپ سوم، بیروت، 1414 هـ ق
21.قریشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، دار الكتب الاسلامية، چاپ ششم، تهران، 1371،هـ ش
22.طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، دار الكتب الاسلامية، تهران ،چاپ سوم، 1372، هـ ش
/ع