ویژه نامه تمنای عارفانه (17)
توجیهاتی برای طلب عفو
انسان ها گاه برای طلب عفو و بخشش به توجیه گناهان خود روی می آورند و در واقع با فرافکنی و یا تراشیدن دلائل مختلف قصد دارد به نحوی به خدا اعلام کند که اکنون نیازمند گذشت و مغفرت او هستند.
با هبوط حضرت آدم(علیه السلام) به زمین و تولد فرزندانش و پس از اختلاف هابیل و قابیل دو جریان حق و باطل تولد یافتند؛ با ازدیاد فرزندان دامنه اختلاف نیز وسعت یافت و تدریجا آن دو جریان به دو جبهه ارتقاء یافتند و اینگونه «حزب الله» و «حزب الشیطان» شکل گرفت. در رأس هر دو حزب رهبرانی وجود دارد که قرآن از آنان به «ائمه الهدی» و «ائمه الکفر» یاد نموده است. پس از مدیریت کلان دو سازمان هر کدام در زیر مجموعه خود بزرگانی دارند که از آن ها به عنوان «خواص جبهه حق» و «خواص جبهه باطل» تعبیر می شود.
جبهه باطل که با مدیریت اصلی ابلیس اداره می شود مانع تکامل و تعالی انسان بوده و هستند. قرآن کریم از آنان به «الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» تعبیر کرده است. آنان که خواهان سعادت و کمال واقعی هستند باید پیوند خود را به طور کامل از جریان باطل قطع نموده و با زبان و عمل از آنان برائت جویند و نسبت به ائمه هدی و خواص جبهه حق اظهار محبت و تولی داشته باشند.«تولی» و «تبری» که دو واجب اهم از فروع دین هستند به همین معنا می باشند. آنان که تولی جبهه باطل را دارند، هنگامی که وارد جهنم شده، عذاب الهی را می چشند متوجه می شوند که آن ها را به بیراهه هایی برده اند که انتهایش جهنم است و دیرهنگام از آنان برائت می جویند. اینک ربناهای این گروه را بررسی می کنیم.
تأسف های دیرهنگام
صحنه های جانکاه قیامت جهنمی ها را بر آن می دارد که برای نجات خود به تکاپو بیفتند، بلکه راه نجاتی بیابند. هنگامی که آتش جهنم چهره های آنان را دگرگون می کند چنین آرزو می کنند:« یا لَیْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولا؛ اى کاش (در دنیا) از خدا اطاعت مى کردیم و از رسولش فرمان مى بردیم.» از جمله برای نجات خود از رهبرانشان در دنیا برائت می جویند:« رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبیلا؛[1] پروردگارا، ما از رؤسا و بزرگان خود اطاعت کردیم، پس آن ها ما را از راه (راست) گمراه کردند.»
«ساده» جمع «سید» به معنی مالک بزرگی است که تدبیر کشورها و شهرهای مهم را بر عهده دارد و «کبراء» جمع «کبیر» به معنی افراد بزرگ است، خواه از نظر سن یا علم یا موقعیت اجتماعی و مانند آن ها. به این ترتیب” ساده” اشاره به رؤساى بزرگ محیط است و” کبراء” کسانى هستند که زیر نظر آن ها به اداره امور مى پردازند، و معاون و مشاور آن ها محسوب مى شوند، در حقیقت اطاعت ساده را به جاى اطاعت خدا قرار دادیم و اطاعت کبراء را بجاى اطاعت پیامبران، و لذا گرفتار انواع انحرافات و انواع بدبختی ها شدیم.[2]
آنان پس از توجه به خطای استراتژیک خود در دلسپردن به ناصالحان درخواست عذاب دوچندان آن ها را مطرح و لعنتشان می کنند:«رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً کَبیراً؛[3]پروردگارا، آن ها را دوچندان از عذاب ده و آنها را لعنت کن لعنتى بزرگ.»
جالب آنکه در سوره اعراف این پیروان گمراه تقاضای عذاب دوچندان برای پیشوایان و سردمداران خود می کنند حال آنکه همگی در عذاب دوچندان هستند:«رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ؛[4] پروردگارا، این ها کسانی هستند که ما را گمراه کردند پس آن ها را دو برابر از عذاب آتش ده. مى گوید: براى هر کدامتان دو برابر است و لکن شما نمى دانید.» سردمداران به خاطر گناهان خود و گمراه کردن دیگران و پیروان به خاطر گناهانشان و تقویت جبهه باطل دو چندان عذاب می شوند..
یک تذکر
ائمه هدی به خاطر عصمت یا عدالت مصون از گناه و خطا هستند، اما خواص یا وابستگان و اطرافیان آن ها ممکن است خطاهایی داشته باشند که سبب بدبینی مردم به دین و حاکمان جامعه دینی شود. اگر کسی دچار چنین خطایی شد خداوند وعده داده که او را دوچندان عذاب کند:«یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ؛[5] اى همسران پیامبر، هر کس از شما عمل زشت آشکارى به جا آورد عذاب او (در آخرت) به دو چندان اضافه مىشود.»
اگر وابستگان پیامبر(صلی الله علیه وآله) گناه آشکاری بکنند به خاطر گناه یک عذاب و به خاطر سست کردن عقاید جامعه و بدبین شدن مردم به دین و رهبران دینی عذاب دومی دارند، همچنان که اگر با رفتارشان موجب خوشبینی مردم به دین شدند دو برابر پاداش خواهند داشت.
تنفر جهنمی ها از یکدیگر
برخلاف بهشتیان که در کنار نهرها و زیر سایه ها بر تخت ها تکیه زده اند و با هم در کمال صفا و صمیمیت به گفتگو می پردازند و از وجود یکدیگر لذت می برند، جهنمی ها از یکدیگر متنفرند و هر کدام دیگری را در گرفتاری خود مقصر می داند. قرآن کریم این صحنه ها را به خوبی ترسیم کرده است تا اگر گوش شنوا و عاقلی باشد با تفکر در این صحنه های عبرت آموز از فرصت استفاده کند و راه حق را بپیماید. جهنمی ها علت جهنمی شدن خود را عدم تفکر یا حرفشنوی بیان می کنند:«لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیر؛[6] اگر ما (به راستى) مى شنیدیم یا مى اندیشیدیم هرگز در زمره اهل آتش فروزان دوزخ نبودیم.» آنان دیرهنگام به گناهان خود اعتراف می کنند، کاری که اگر در دنیا کرده بودند، خدای غفور رحیم از آنان می پذیرفت.
به هر حال جبهه باطل در جهنم همه از یکدیگر متنفرند و با هم درگیری دارند:«کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَکُوا فیها جَمیعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ؛[7] هر گاه که گروهى وارد شوند هم کیشان خود را لعنت کنند تا چون همگى در آنجا به یکدیگر پیوستند، گروه هاى پسین آنان (پیروان) درباره گروه هاى پیشین (پیشوایان) گویند: پروردگارا، این هایند که ما را گمراه کردند پس آن ها را دو برابر از عذاب آتش ده. مى گوید: براى هر کدامتان دو برابر است و لکن شما نمى دانید.»
کسانی که امروز در نظام اسلامی با هدایت ائمه کفر به فتنه گری می پردازند یا با وسوسه گری های فضای مجازی از ارزش های الهی عبور کرده، به منکرات دامن می زنند باید بدانند چنین فردایی در انتظار آنان است.
در سوره سبأ صحنه هایی از دعواهای بی حاصل مستکبران و پیروان آن ها را به تصویر کشیده است تا هر خواننده یا شنونده عاقلی را به فکر فرو برده، برای فردای خود اقدامی کند که گرفتار چنین وضعیتی نشوند:« وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنینَ؛[8] و اگر ببینى هنگامى که ستمکاران را در پیشگاه پروردگارشان سرپا نگاه داشته اند در حالى که با یکدیگر گفتگو مى کنند آن هایى که استضعاف شده اند به استکبارورزان گویند: اگر شما نبودید حتما ما مؤمن مى شدیم.»
اما در پاسخ از مستکبران چنین می شنوند که شما با اینکه پیامبران راه را به شما نشان دادند خودتان از ما پیروی کردید، شما مجرم هستید، پس پیروان در دام آتش افتاده می گویند مکر شبانه روزی شما ما را به این روزگار انداخت:« وَ قالَ الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً؛[9] و کسانى که استضعاف شده اند به کسانى که استکبار ورزیدند گویند:بلکه فریب شبانه روزى (شما) بود، آن گاه که به ما دستور مى دادید به خدا کفر ورزیم و براى او شریکانى قرار دهیم.»
قرآن چراغ فرا رو
قرآن چراغی فروزان فرا راه همه نسل ها در همه اعصار است. از ویژگی های این کتاب آسان بودن و قابل درک بودن آن برای همه است:« وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ؛[10] و به راستى ما قرآن را براى تذکر و پندآموزى آسان و قابل فهم کردیم، پس آیا پندگیرندهاى هست؟»
آری این قرآن هیچ پیچیدگی ندارد و شرایط تأثیر در آن جمع است، الفاظش شیرین و جذاب، تعبیراتش زنده و پر معنی، انذارها و بشارت هایش صریح و گویا، داستان هایش واقعی و پرمحتوا، دلایلش قوی و محکم و منطقش شیوا و متین است و هر آنچه یک سخن برای تأثیرگذاری لازم دارد در آن جمع است، به همین دلیل هر زمان دل های آماده با آن تماس برقرار نمایند، مجذوب آن می شوند.
پینوشت:
[1]. احزاب،67.
[2]. تفسیر نمونه،ج17،ص440.
[3]. احزاب،68.
[4]. اعراف،38.
[5]. احزاب،30.
[6]. ملک،10.
[7]. اعراف،38.
[8]. سبأ،31.
[9]. سبأ،33.
[10]. قمر،17.