تکفیر
چکیده
تاریخ اسلام از زمان امیرالمؤمنین تاکنون شاهد پدیده تکفیر بوده است که از خوارج شروع شده و به جریانهای تکفیری عصر ما که از اخوان المسلمین شروع شده رسیده است. حکم به کفر دیگران امر مهمی است که اسلام بر اجتناب از آن تأکید کرده و آن را منوط به دلایل واضح کرده است. اما برخی به خاطر عدم درک اسلام و توقف در ظاهر نصوص به آن مبادرت ورزیدهاند در حالیکه از آثار مترتب بر آن چه در دنیا و چه در آخرت غافل بودهاند. تکفیر ممکن است دینی یا سیاسی یا فکری باشد. برخی از مردم در امر تکفیر افراط و برخی تفریط کرده و برخی در مسیر اعتدال قدم برداشتهاند. اما افراط در تکفیر به نام همه مسلمانان معرفی شده است. گسترش بیدینی در میان مردم و امتناع حکومتها از عمل به اسلام و برخورد وحشیانه با اسلامگرایان از طرفی و سطحی بودن تعالیم دینی مسلمانان موجب بروز پدیده تکفیر شده است. از جمله جریانات تکفیری میتوان القاعده، سلفیهای جهادی، گروه تکفیر و هجرت، الطلیعه سلفی جهادی و جمعیهی العدل و الاحسان را نام برد. برای درمان پدیده تکفیر باید نهادهای اجتماعی و آموزشی، نهادهای تبلیغی و ارشادی، نهادهای اجتماعی، مؤسسات خبری و مؤسسات فرهنگی به گسترش فرهنگ علم و اعتدال و بررسی راهکارهای حل مشکلات جامعه بپردازند تا مسلمانان به جای درگیریهای داخلی به فکر مقابله با صهیونیسم و غرب باشند.
مقدمه:
در سیاست معاصر مجموعهای از جریانها و گروههای اسلامی که فاکتور دینی و سیاسی را جمع میکنند شاهد هستیم که در بیانات و شعارهای اساسی آنها پیامهای تغییر، اصلاح و نجات و آزادی جامعه از بدعتهای منتشره و از بین بردن کفر و الحاد، پس از گسترش فساد در جوامع در همه شاخهها وجود دارد که باعث شد این جوامع در جاهلیتی خطرناکتر از جاهلیت اول قرار گیرند که محقق مصری شیخ محمد قطب آن را «جاهلیت قرن بیستم» نام گذاشته بود.
گروهها و جریانهای اسلامی داعیهدار اصلاح و تغییر زیاد شدند و برخی از گروهها به بعد سیاسی و دینی بسنده نکردند و حکم و سلطه را نیز پس از آن که تبدیل به احزاب سیاسی دارای برنامهی اصلاح شدند جزء اهدافشان قرار گرفت، به همین خاطر، جریانهای اسلامی معتدل مانند حزب عدالت و پیشرفت در مغرب و جریان نهضت در تونس در مقابل جریانهای تندرو و تکفیری مانند جماعت تکفیر و هجرت و سلفی جهادی و قاعدهی افغانستان، اسامه بن لادن و ایمن الظواهری قرار گرفتند و آنچه این جریانهای افراطی را متشخص میکند تکیه بر سلاح است.
تکفیر یک دوره تاریخی سپری شده نیست بلکه باعث بحرانی بزرگ در فکر اسلامی معاصر و تعاملات بین مسلمانان و غیرمسلمانان میشود، زیرا تکفیریها در جنگهای خود فرقی بین مسلمانان و غیرمسلمانان قائل نیستند و هرکس که با آنها نباشد دشمن محسوب میشود حتی اگر شهادتین بگوید لذا میبینیم که پدیدهی تکفیر پدیدهای اسلامی نیست بلکه پدیدهای تاریخی از حیث و مضمون و نتایج است.
در این مقاله به این پرسشها پاسخ خواهیم داد:
مفهوم تکفیر چیست؟ و چه تاریخی را پشت سر گذاشته است؟
مهمترین جریانها و گروههای تکفیری اسلامی معاصر که سلاح تکفیر را در مقابل مجتمع و حاکم بکار بردند کدامند؟
باب اول: تکفیر، مفهوم و اسباب آن:
تاریخ تکفیر
تکفیر لغزشگاه قدمها و گمراه کننده اندیشههاست. به سبب تکفیر چه خونهایی که ریخته شد و جانهایی که گرفته شد تا اینکه خطر آن به علما و اولیا نیز رسید. در اسلام، نخستین بار خوارج علی بن ابی طالب (علیه السلام) را تکفیر کردند تا جایی که عبدالرحمن بن ملجم ملعون او را به شهادت رساند. اضافه بر این که بر او خروج کردند و به حکومت او راضی نبودند و اعلام کردند که «لاحکم الا الله». حضرت در جواب فرمود: کلام حقی است، اما از آن، اراده باطلی میکنند. شر تکفیریون و خوارج، همچنان به کوچک و بزرگ میرسد تا جاییکه با زبان و سلاحهایشان به رهبران دین و حامیان توحید و سنت نبوی نیز حمله کردهاند.
در زمان معاصر شاهد ظهور شاخه دیگری از خوارج و تکفیریون هستیم که حزب اخوان المسلمین آنان را احیا کرد و بالأخص جریانی که جریان سال 1965 نامیده میشود و سیدقطب آن را پایهگذاری کرد. عبدالله امام دربارهی این جریان میگوید: در برنامههای گروه، نقشههایی برای بمبگذاری و انفجار ایستگاههای برق و ترمینالها بود. حتی برخی از جوانان برخلاف نظر مرشد عام جدید پیشنهاد غرق کردن کل دلتای رود نیل را داده بودند.
فرید عبدالخالق یکی از رهبران اخوان المسلمین درکتاب اخوان المسلمین فی میزان الحق مینویسد: «آغاز فکر تکفیری به دست برخی از جوانان اخوان در زندان القناطر بود که در اواخر دهه شصت اتفاق افتاد که متأثر از فکر سیدقطب بودند».
انتشار فکر تکفیری در بین جوانان، علمای مصر را بر آن داشت تا موضع خود را مشخص کنند، لذا بیانیهای رسمی در رد این موضوع خطرناک که برگرفته از نوشتههای سیدقطب در کتاب معالم فی الطریق بود صادر کردند. این نوع اندیشه تکفیری تاکنون نیز در بین برخی جوانان به خاطر شیوع آثار سیدقطب و تعریف و تمجید برخی بزرگان از او تاکنون رایج است. البته منظور بزرگانی است که مبلغ بیداری اسلامی هستند ولی از زبان آنها عبارتهای تکفیری خطرناک در کلیپهای حماسی و کتابچههای فکری صادر میشود.
در این مورد، تنها راه نجات، پیشه کردن تقوای الهی و طلب علم از منابع صحیح و پناه بردن به علما و جماعت مسلمانان است.
تعریف و مفهوم تکفیر
مصدر تکفیر مشتق از فعل «کفر» است، و مراد از تکفیر، حکم کردن به خروج کسی از اسلام به خاطر الحاد و زندقه و انکار است؛ خصوصاً اگر به خدا شرک بورزد و مرتد از اسلام شود یا با نیت یا قول یا فعل به اصول دین ایمان نیاورد. لذا تکفیر بدین معناست: اتهام دیگران به کفر و الحاد یا ظالمانه و یا حقیقتاً. برخی از گروههای اسلام سیاسی از تکفیر به عنوان سلاحی در مقابل حاکمان استفاده میکنند.
خطر تکفیر:
حکم کفر بر شخص امر خطرناکی است که آثار بزرگی دارد که مسلمان حق اقدام بر آن را مگر با برهان واضح و دلیل قاطع ندارد و احتیاط و صبر در این امر نیز واجب است همانطور که دستور آن طبق آیه 94 سوره نساء داده شده است.
علل تکفیر
مجموعهای از علل، باعث تکفیر یک انسان توسط انسان دیگر است که یکی از آنها عدم فهم صحیح و درست دین با مراعات اهداف نزدیک و دور است، یا توقف در ظاهر نص بدون به دست آوردن دلایل عمیق آن. علاوه بر اینها، اختلافات سیاسی بین گروهها و جریانهای اسلامی در اهداف و مقاصد ایدئولوژی و فهمیدن امور دینی و سیاسی به صورت سطحی و بدون عمق و آگاهی به حقیقت اصلی را باید دیگر از علل تکفیر دانست.
آثار مترتب بر تکفیر:
تکفیر، آثار سنگین دنیوی و اخروی دارد، درباره آثار دنیوی این عواقب را میتوان برشمرد:
– تنفیذ حکم قتل؛
– حرام شدن همسر بر او؛
– عدم ولایت بر فرزندان به علت کافرشدن؛
– عدم حق رهبری مسلمانان و حرام شدن محبت و ولای او و وجوب دوری گزیدن از او تا توبه کند و به اسلام برگردد؛
– اجرا نکردن احکام مسلمانان بر او هنگام مرگ پس نه غسل داده میشود و نه بر او نماز میخوانند و نه در قبرستان مسلمانان دفن میشود و ارث نمیبرد و مسلمانان نیز از او ارث نمیبرند.
آثار اخروی تکفیر را نیز میتوان این گونه برشمرد:
– عذاب و لعنت خداوند
– خلود در آتش جهنم
– محروم شدن از رحمت خداوند متعال و مغفرت؛
با استناد به این آیات قرآن
«إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَكَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن یَشَاء» (2) و آیه 217 سورهی بقره: «وَمَن یَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ». (3)
موضع شرع اسلامی از تکفیر:
اسلام مردم را در صورت نبودن دلایل واضح، از تکفیر نهی کرده است و این نشان میدهد که تکفیر متوقف بر وجود نشانههای روشن است و باید از صدور حکم بر دیگران پرهیز کرد.
به همین خاطر، خداوند مردم را از عاقبت تکفیر بدون دلیل و قرینه نهی میکند، آن را بهتان و تهمت میداند و خداوند میفرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِیرَةٌ كَذَلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیْكُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا» (4)
پس درمییابیم که اسلام از غلو در دین و تکفیر نهی کرده است و انسان را به اعتدال دعوت میکند که مصداقش در آیهی:
«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَیَكُونَ الرَّسُولُ عَلَیْكُمْ شَهِیدًا»
از همین رو میبینیم که خداوند انسانها را به تفقه در دین دعوت میکند که مصداقش قول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است خداوند خیر هرکس را بخواهد به او تفقه در دین اعطا میکند.
انواع تکفیر:
تکفیر انواعی دارد که ما آنها را در گروههای زیر تقسیم میکنیم:
تکفیر دینی:
این نوع از تکفیر صورتهای متعددی دارد که فقها و علمای شریعت اسلامی و نویسندگان کتابهای توحیدی و عقاید و اصول دین آن را تبیین کردهاند و آن را در کفر در اصول ایمان خلاصه کردهاند و آن کفر به خدا، کفر به ملائکه، کفر به پیامبران و کفر به روز قیامت است.
برخی از علما کفر را به چهار نوع تقسیم کردهاند: کفر انکار (قلبی و زبانی) کفر جحود (زبانی) کفر عناد و کفر نفاق (که با زبان اقرار میکند لکن قلباً کافی است و اعتقاد ندارد) پس تکفیر دینی مرتبط به قضایای دین و ایمان و عقیده و اصول دین است.
تکفیر سیاسی:
این تکفیر مرتبط به امور سیاسی مثل تکفیر حاکم یا تکفیر دولت حاکمه است که ممکن است ریشه در اختلافات گروهها و جریانها و احزاب سیاسی در ایدئولوژی و اهداف است.
تکفیر فکری:
این نوع از تکفیر مرتبط به فرهنگ و تفکر است؛ بدین معنا که علما و اصحاب فرهنگ و هنر و صاحبان کتاب یا نظر و یا نقش هنری، تکفیر میشوند که این نمونه از تکفیر در عصر عباسی بسیار زیاد انتشار پیدا کرده بود؛ به طوری که به مجموعهای از شعرای از اصل ایرانی را تهمت نفاق و الحاد و کفر زدند که تا حال حاضر نیز ادامه پیدا کرد و فلاسفه و ادبا و علما و فقها و هنرمندان را تکفیر میکنند.
موضع مردم در برابر تکفیر
با تأمل در تاریخ و عصر حاضر میبینیم که مردم در قضیهی تکفیر سه موضع اتخاذ کردهاند:
اول: غلو در تکفیر، به خاطر عدم التزام به شرایط و ضوابط شرع و قواعد علمی حاکم در موضوع تکفیر و کافر دانستن بسیار زیاد نسبت به غیرمستحقین به آن. این همان موضع خوارج است.
دوم: غلو در انکار تکفیر، به این اعتقاد که تکفیر حقی از حقوق خداوند است و هیچ یک از مردم صلاحیت این کار را ندارد، چون انکار بایستی با قلب باشد و راهی برای اطلاع از آن نیست.
سوم: اعتدال در موضوع تکفیر با التزام به ضوابط شرعی و عمل به آن فقط هنگام وجود شرایط و اسباب تکفیر.
جریانهای اسلامی و پدیدهی تکفیر و راههای مقابله
پدیدهی تکفیر:
غلو در تکفیر پدیدهای واقعی است ولی متأسفانه بسیاری از اهالی فرهنگ و خبرنگاران با این موضوع به صورت مبالغهآمیز عمل کردند که آن را به عنوان تهمتی علیه جریانهای اسلامی و برای ایجاد نفرت مردم نسبت به آنان قرار دهند، غلو در تکفیر در طایفهای شاذ در گذشته بوده و اکنون نیز موجود است و مشکل این تکفیر، نبود فرهنگ ایمان و کفر است؛ بدین معنا که آنچه به اجماع مسلمانان انسانی را مسلمان میسازد توحید و نبوت و معاد است و این سه مورد اساسی است که هرکس به آنها ایمان بیاورد مسلمان و هرکس یکی از این سه مورد را انکار کند کافر میشود.
علل پیدایش تکفیر:
انتشار موارد خروج از دین و تعالیم آن در بسیاری از جوامع و نشر فساد در جوامع و هجوم بر اهل دین بدون اینکه کسی مانع از انجام این اعمال شود.
امتناع برخی حکومتها از تحکیم شریعت و استبدال آن با قوانین وضعی از شرق و غرب
تعامل وحشیانه با برخی مسلمانان به علت مطالبه تطبیق شریعت و الغای قوانین غربی و شرقی، اهانت به این افراد و انسانیت آنان و سعی در نابودی افکار آنان بدون مراعات احکام شرع وحقوق انسان کاستی در تفقه در دین و تعلم شریعت، بسیاری از تکفیریون به خاطر برداشت نصوص بدون علم و تفسیر غلط و اعتماد به جملات تعریف شده بدون فهم صحیح و ناتوان بودن از استدلال به این راه افتادهاند.
نتیجه میگیریم که: ظلم و ستم و محدودکردن افکار باعث تولید جریانهای منحرف زیرزمینی دور از علم و گفت و گوی آزاد میشود.
جریانهای اسلامی و سلاح تکفیر:
روشن است که جریانهای اسلامی سیاسی، متنوع هستند که در بین آنها جریانهای تندرو و غالی در دین و جریانهای بیطرف غربزده و جریانهای معتدل در افکار و ارزشها هستند. مبدأ تکفیر با برخی حرکات معروف به تندروی مرتبط میشود که بعضی از آنها را نام میبریم:
ابوالأعلی المودودی و جماعت اسلامی:
ابوالأعلی المودودی جماعت اسلامی را در سال 1939 میلادی در هند و سپس در سال 1941 در پاکستان تأسیس کرد که متأثر از گروه اخوانالمسلمین مصر بود. ابوالأعلی المودودی از بزرگان تکفیری به حساب میآید که در بسیاری از احادیث پیامبر تشکیک کرد و اندیشه او شامل تکفیر جامعه و حکومت جدا از هم است. محمد عماره قائل به این است که: ابوالأعلی المودودی اولین فردی است که پس از خوارج این تفکر را دوباره زنده کرده است.
المودودی جامعه معاصر را تکفیر میکند و آن را به جاهلیت و کفر متهم میکند و هر فردی که به غیر حکم خدا حکومت کند تکفیر میکند و او را گماشته غرب میداند و از این جا میبینیم که المودودی در تفکراتش دو مبدأ اساسی داشت و آن جاهلتی و تکفیر بود.
گروه اخوان المسلمین:
گروه اخوان المسلمین به رهبی حسن البنا در مصر پدید آمد، هدف آنان تصحیح، تغییر و ساخت نهادهای اسلامی و مشارکت در جامعهی مدنی و ورود به فضای سیاسی بود سرانجام آنان در سالهای اخیر به فضای سیاسی وارد شدند و حکومت را به دست گرفتند و دکتر محمد مرسی رئیس جمهور مصر شد. گروه اخوان المسلمین زمانی به تکفیر معتقد شد که جریان قطبی در آن حاکم شد که تحت تأثیر سید قطب بود و آویز خود تا حد زیادی تحت تأثیر ابوالأعلی المودودی بود. سیدقطب در مورد جاهلیت و تکفیر بسیار سخن گفته بود که باعث شد جمال عبدالناصر او را در سال 1966 اعدام کند. اخوانیها به تکفیر حکومت بسنده نکرده و دشمنان سیاسی خود را نیز تکفیر کردند.
القاعده أیمن الظواهری
اندیشهی تکفیر با ایمن الظواهری که یکی از مهمترین مسئولین القاعده در افغانستان محسوب میشود متبلور شد. وی دمکراسی را تکفیر کرد و هرکس را بر اساس شریعت حکومت نکند کافر دانست، چون دمکراسی را حکومت مردم میدانست، و نظامهای جایگزین شرع خداوند در سرزمینهای اسلامی را به علل زیر خارج از امت اسلامی دانست:
* عدم حکم به شریعت خداوند؛
* استهزا شریعت؛
* حکومت دمکراسی، زیرا دمکراسی را به خاطر اینکه حق تشریع را از خداوند سلب میکند و به مردم میدهد شرک به خدا میداند؛
* حلال دانستن محرمات و تحریم حلال، اصل این مبدأ در ماده 66 قانون اساسی مصر موجود است که میگوید «جریمه و عقوبتی وجود ندارد مگر آنچه را که قانون اساسی آن را گناه دانسته است».
لذا میبینیم که أیمن الظواهری هرکسی که به شریعت خداوند حکومت نکند و یا آن را کوچک بشمارد تکفیر میکند همچنان که دمکراسی را با هر شکلی که باشد خواه مثبت باشد یا منفی و همچنین مجالس شورای مردمی و قوانینی که حلال را حرام و حرام را حلال کند تکفیر میکند و این مهمترین مواضع ایمن الظواهری تکفیری میباشد که به غلو، تندروی و خشونت نامیده میشود.
سلفی جهادی:
گروه سلفی جهادی در عربستان پدیدار شد، و با حضور آمریکا در سرزمین حرمین شریفین در زمان جنگ خلیج اول (کویت) مخالفت کرد و نیروهای دشمن را کافر شمرد، به همین دلیل مؤسسه دینی رسمی سعودی به دو گروه تقسیم شد: گروهی که از تصمیمات دولت حمایت میکردند و عدهای هم با آن به مخالفت میپرداختند. یکی از این مخالفان که عربستان را به مقصد افغانستان ترک کرد و در آن جا القاعده جهادی را تأسیس کرد «بن لادن» بود. مجموعهای از سلفیهایی که قبلاً با روسیه در افغانستان میجنگیدند به او پیوستند که اندیشهی فکری آنان بر این اساس بود که نیروهای خارجی و مرتکبین گناهان کبیره و حکام تابع غرب را کافر میدانستند.
گروه تکفیر و هجرت:
گروه تکفیر و هجرت از مهمترین گروههای سیاسی اسلامی به اعتبار میآید که برای رویارویی با دشمنانش از مبدأ تکفیر استفاده میکند.
این گروه در سال 1965 میلادی به رهبری شیخ علی اسماعیل ماهر، و عبدالعزیز زناتی و شکری احمد مصطفی در زندانهای مصر و پس از اعدام سیدقطب تشکیل شد.
این گروه مرتکبین کبائری که توبه نکردهاند و همچنین حکام و علمایی که از دیدگاه خودشان در ضلالت هستند را نیز تکفیر کرد و هجرت را راهی برای فرار از دنیای جاهلیت و فساد میداند. این جریان بر تکفیر و هجرت تکیه میکند و مبنایشان بسیار به خوارج نزدیک است.
آنان بر مسیر فرهنگی و تاکتیکی در سه مرحله تکیه میکند: دعوت مردم به افکار و بینش سیاسی آنها، استضعاف به اعتبار این که نوعی از تقیه محسوب میشود یا هجرت به بیابانها و کوهها و اماکن خالی و به دور از جوامع جاهلی و مهیا کردن شرایط بقا و تواجد در فضای دینی و سیاسی.
گروه الطلیعه سلفی جهادی:
گروه دیگری که در مصر پدید آمد گروهی به نام «الطلیعه السلفیه الجهادیه» (أنصار الشریعه) بود که به دست «احمد عشوش» تشکیل شد. او در بیانیه تاسیسی آن هدف از تشکیل را تصحیح و اصلاح وضع اسلامی از طریق دعوت مردم به توحید به خداوند متعال و عدم شرک و حکم بر طبق دستورهای الهی و هشدار به مسلمانان از نواقض توحید و مقابله با بدعتها و اصحاب آن و دعوت مسلمانان به تمسک به اسلام و آداب و اخلاق آن و خارج کردن وطن عربی از تحت سیطره استعمار آمریکایی و صهیونیستی و محاربه با شرک سیاسی که متمثل در لیبرالیسم و کمونیسم است اعلام کرد. گروه «الطلیعه» همچنین جنگ و تقابل با نظامهای فاسدی که طبق شریعت اسلامی حکومت نمیکردند را اعلام کرد و بر دعوت به اسلام و جهاد به عنوان دو بال این گروه برای نشر و حفظ اسلام تأکید ورزید.
جمعیة العدل و الإحسان:
جمعیة العدل و الأحسان توسط رهبر آن عبدالسلام یاسین در سال 1987 میلادی در کشور مغرب تأسیس شد. این حزب در بیانیهها و نامههای خود از تکفیر به عنوان یک ابزار اساسی استفاده کرد و بسیاری از گروههای سیاسی معتدل مانند اعضای بسیاری از جریان بیست فوریه که در مخالفت با اوضاع بد کشور در ضمن بهار عربی انقلاب کرده بودند را تکفیر کرد هم چنان که علمای سلفی را نیز تکفیر کرد.
از مهمترین جریانات مغرب گروه «التوحید و الإصلاح» است که به مثابه ستون حزب عدالت و پیشرفت به حساب میآید.
گروه العدل و الإحسان، البدیل الحضاری، الحرکه من اجل الامه (از برای امت) و گروه صراط المستقیم که متهم به انفجار الدار البیضاء است، گروه تکفیر و هجرت، گروه سلفی جهادی که این گروهها در مجموعهای از عملیات تخریبی در برخی شهرها نقش داشتند مثل: الدارالبیضاء، و طاس و مکناس، وسلا، وطنجه، و تطوان، و الناظور و الیوسفیة.
راهحلهای پیشنهادی برای جلوگیری از پدیده تکفیر:
آنچه در جامعه عربی اسلامی معاصر میبینیم این است که تکفیر، پدیدهای است که در آن مبالغه شده و باعث غلو و تئوری و جمود فکری رشد کرده است، آیا عاقلانه است که فرد مسلمانی که به خدا ایمان دارد به کفر متهم شود، لذا باید در صدور احکام خطیری مانند تکفیر با صبر و عقل و تفکر روبه رو شد در این جا به مجموعهای از راه حلها برای جلوگیری از پدیده تکفیر اشاره میکنیم:
* دوری از غلو و تندروی در دین.
* اشاعه فرهنگ اعتدال و جلوگیری از تندروی.
* جلوگیری از خشونت و تندروی و ارائه فرهنگ مسالمتآمیز اخلاقی دینی و اجتماعی.
* به کارگیری راههای تسامح و تفاهم و بخشش و تعاون با دیگران، و دفاع از انسانیت و دوری از سیاست در حاشیه راندن و تبعید و کراهیت و تکفیر.
* ارتباط با سایر جوامع خواه قوی باشد یا ضعیف بر اساس تعارف و دوستی و تکامل و تفاهم.
* اعتراف به اختلافات موجود.
* به کارگیری عقلانیت و منطق و واقعیت در صدور حکم تکفیر، زیرا تکفیر ظلم و تعدی به معتقدات دیگری به حساب میآید؛ هرچند که با او در افکار و اعتقادات و تصورات اختلاف داشته باشیم.
* ایجاد صلح بین گروههای عمل اسلامی و جریانهای وطنی و قومی، و مؤسسات رسمی و مردمی و مصالحه فیمابین جوامع و حکومتها موجود با در نظر گرفتن دوری از غلو و تندروی و عدم به کارگیری از سلاح نابودی و دشمنی و خشونت و تروریسم و تکفیر.
* درک اسلام به صورت عمیق با مراعات مصالح و اهداف شرعی دور و نزدیک آن و همچنین احترام به عادات و تقالید و آنچه عرف محسوب میشود. صدور احکام و اجتهاد در استنباط احکام در تعامل با دیگران به صورت تدریجی.
* دوری از حکم نفسانی و دوری از اندیشههای ایدئولوژی و سیاسی و حزبی که باعث اختلاف میشود و عدم مدنظر داشتن مصالح شخصی.
حماد عبدالجلیل البریدی در کتاب خود التحذیر من الغلو فی التکفیر مجموعهای از راه حلهایی که در تصحیح اعتقاد، رجوع به عقیده سلف صالح و تحکیم کتاب و سنت و آموزش علم شرعی و تفقه در دین، طلب حق و آزادی و پیروی از دلیل و التزام به آن است معرفی کرده است.
درمان پدیدهی تکفیر:
برای علاج پدیدهی تکفیر و کاستن آثار آن در زندگی و دین انسان و برای شروع ریشه کن کردن آن به مجموعه از اقدامات، نیازمندیم که مهمترین آنها عبارتند از:
1. ریشهکن کردن جهل و نادانی از طریق نشر علم و معرفت در جامعه اسلامی.
2. حل مشکلات اجتماعی و سامان دادن به اوضاع اقتصادی.
3. گسترش عدالت اجتماعی در جوامع اسلامی.
4. ریشه کن کردن تعصبهای مختلف موجود در جوامع اسلامی.
5. گسترش وحدت و الفت داخل جوامع اسلامی.
6. رجوع به مرجعیت دینی حکیم و بیدار برای فهم دقیق دین و همچنین رجوع به آن برای حل اختلافات و منازعات که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
إنّی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی و اهل بیتی، ما إن تمسکتم بهما، لن تضلوا بعدی أبدا، و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض؛ من در نزد شما دو ثقل گرانبها باقی میگذارم: یکی کتاب خداوند قرآن و دیگری عترت من اهل بیت (علیه السلام) من است، اگر به این دو چنگ بزنید پس از من گمراه نمیشوید و این دو هیچگاه از یکدیگر جدا نخواهند شد تا نزد حوض کوثر به نزد من بازگردند.
7. بیداری امت اسلامی با شناساندن خطرهایی که دین، اسلام و مسلمین را تهدید میکند و شناساندن دشمنان حقیقی.
8. تحقیق و پژوهش در تراث و تاریخ اسلامی و پاکسازی آن از روایات ضعیف و اسرائیلیات که تکفیریون اساس فکری خود را بر اساس آن بنا میکنند.
9. بیان معارف اسلامی و ارزشها و تعالیم آن به وسیله قرآن و سنت و درک کامل و بدون نقص آن.
مسئولیت نهادهای جامعه در درمان پدیده تکفیر:
نهادها و مؤسسهها مسئولیت بسیار مهمی در مقابله با این پدیده دارند که در ذیل به برخی آنها میپردازیم:
نهادها و مؤسسات آموزشی و پرورشی
1. تشکیل برنامههای آموزشی و پرورشی برای مقابله با تکفیر.
2. تنظیم برنامههای آموزشی برای آشنایی با خطرات تکفیر و آثار آن بر زندگی و دین انسان.
3. ایجاد برنامههای آموزشی و پرورشی مناسب برای پیشگیری از اشاعه این پدیده در حال حاضر و آینده.
* نهادهای تبلیغی و ارشادی:
1. نشر علم و معرفت دینی صحیح.
2. بصیرت مسلمانان نسبت به خطرات تکفیر بر دین و زندگی انسان.
3. اشاعهی مفاهیم وحدت و برادری و ریشهکنی خشونت و تروریسم در نزد مسلمانان.
* نهادهای اجتماعی:
1. سامان بخشیدن به اوضاع اجتماعی و معیشتی جامعه.
2. سعی در نشر عدالت اجتماعی و مقابله با ظلم و فساد.
3. درمان مشکلات روانی و اجتماعی اصحاب فکر تکفیری.
* مؤسسات خبری:
1. اهتمام بر آثار منفی و مخرب این پدیده مانند خشونت، ترور، قتل و تخریب.
2. ترغیب به امنیت و صلح و نقش این دو در نشر دین و استمرار و پیشرفت زندگی انسان.
3. آشناکردن مخاطبان با فکر تکفیری و سوء استفادههایی که از دین و اتباع آن برای رسیدن به اهداف و منافع و نشر فتنه انجام میدهند.
* مؤسسات فرهنگی:
1. تشکیل کنگرهها و کنفرانسهایی با موضوع خطر تکفیر بر دین و زندگی انسان.
2. چاپ و نشر مجلات و کتابهای تخصصی در رابطه با معالجه و پیشگیری از پدیده تکفیر.
خاتمه:
در آخر همگی باید مسئولیت تعامل و درمان این پدیده که مسیر تکامل و زندگی انسان را تهدید میکند به گردن بگیریم.
و این مسیری است که شیطان رجیم تصمیم بر ایستادن در قبال این گونه افکار را از هنگام عصیان امر الهی تا روز قیامت به عهده گرفت، و مهمتر از همه این خطر حقیقی تکفیر است که امروزه توسط گروههای تروریستی با پشتیبانی خارجی در راه تحقق اهداف تروریسم صهیونیستی و استعماری در جهان موجود است.
در سالهای اخیر و پس از مداخله غرب و صهیونیزم در جنگهای تخریبی در سرزمینهای اسلامی فلسطین، عراق، افغانستان، سوریه و لبنان و غیره خطر تکفیر را بیش از پیش نشان میدهد.
مداخله در عراق با دلیل دروغین اسلحه کشتار جمعی مکر صهیونیستها در مسلح کردن گروههای بیشتری از تکفیریون و پدیدآمدن گروههای جدید را در پی داشت که نسل جریانهایی مانند القاعده را بیشتر کند و هدف اصلی آرامش صهیونیستها در سرزمین فلسطین اشغالی است که اهلش را با خشونت و ظلم و ستم از آنجا اخراج کردند و خود سکنی گزیدند که این نوع از تروریسم همانندی ندارد، علاوه بر به پا کردن فتنه بین مسلمانان و بالأخص شیعه و سنی، کما این که ما نمیتوانیم ظهور غلو و تندروی در نزد برخی مسلمانان را همانطور که در ادیان و مذاهب و ملتهای دیگر نیز وجود دارد را انکار کنیم که درمان آن با نزدیک کردن افکار و تصورات و کلام نرم امکانپذیر است و با تقابل به مثل چیزی حل نمیشود.
پینوشتها:
1. از محققین و پژوهشگران در علوم دینی و از مبارزان و تأثیرگذاران در جنوب لبنان
2. نساء، آیه 48.
3. بقره، آیه 217.
4. نساء، آیه 94.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: انتشارات دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام)، چاپ اوّل.