در برابر این پرسش سه رویکرد وجود دارد:یک. انحصارگرایى سخت گیرانه
براساس این گمانه در میان همه اهل زمین تنها پیروان دین و مذهب و فرقه واحدى اهل نجات و رستگارى اند. به عنوان مثال تنها مسلمان شیعه دوازده امامى پاى بند به همه اصول مذهب و احکام شریعت امکان رستگارى دارد و دیگران همه نارستگارانند. چنین نگرشى نه مبناى خردپذیرى دارد و نه با منطق اسلام سازگار مى باشد. از نظر عقلى این گمانه مغایر با اصل غلبه خیر بر شر است و از نظر دینى با غلبه رحمت خدا و هدف اساسى خلقت انسان و ملاک ها و معیارهاى رستگارى و نارستگارى ناسازگارى دارد.[1]
دو. تکثّرگرایى نجات
براساس این گمانه، همه پیروان ادیان اهل نجات و رستگارى اند. به عبارت دیگر شرط نیک فرجامى فقط دین دارى است و بس، اما این که کدامین دین را برگزینیم هیچ نقشى در این زمینه ندارد. این گمانه مبتنى بر پلورالیسم دینى است که بطلان و ناراستى آن از نظر عقل و دین مورد بررسى واقع شد.[2]
سه. قرآن و نجات گرایى اعتدالى
قرآن در باب نجات نه سخت گیرى انحصارگرایانه را برمى تابد و نه کثرت گرایى حقّ و باطل یکسان انگار را. در نگاه قرآن کفر و انحراف از دین حقّ دوگونه است:
1. کفر عناد و لجاجت (جحود)؛ کسى که داراى چنین کفرى است از نظر اسلام قطعاً مستحق عقوبت است.
2. کفر جهالت و نادانى؛ چنین کفرى اگر ناشى از تقصیر و کوتاهى عمدى شخص نباشد، بلکه صاحب آن از سویداى دل جویاى حقیقت و پیرو آن در حدّى که با آن آشناست باشد و با قلب سلیم و تسلیم قلبى در برابر حق، خدا را ملاقات کند؛ خداوند او را معذّب نمى سازد؛ چرا که عذاب خدا تابع حجّت هایى است که بر بندگان تمام کرده و واکنش هاى منفى آگاهانه و حق ستیزانه آنها در برابر حجج الهى. قرآن ضمن آن که تنها دین حق و صراط نجات را آیین اسلام مى داند، به نکات مهمى در کنار این مسئله پیرامون شرایط نجات و رستگارى اشاره مى کند از جمله: درباره قیامت مى فرماید:
«یوْمَ لا یَنْفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ اِلاّ مَنْ أَتَى اللَّه بِقَلْبٍ سَلِیم»[3] ؛ «روزى که مال و پسران سود نبخشد جز این که کسى با قلب سلیم نزد خدا بیاید. قلب سلیم نیز قلب تسلیم در برابر خدا و حقیقت است».
و از طرف دیگر قرآن مى فرماید:
«وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً»[4] ؛ «ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده (بدون اتمام حجّت) کسى را عذاب کنیم».
و در جاهاى دیگر قرآن یادآور شده است که:
«اِنَّ اللَّهَ لا یُضَیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ»[5] ؛ «خدا هرگز پاداش نیکوکاران را تباه نمى سازد».
از آنچه گذشت روشن مى شود که سعادت اخروى در گرو عوامل متعدّدى است از جمله:
– حسن فعلى یا گزینش راه درست،
– حسن فاعلى یعنى سلامت و پاکى درون و تسلیم امر حق بودن،
– برقرارى حجت الهى و چگونگى برخورد و واکنش هاى انسان در برابر آن.
انگاره فوق خردپذیرترین انگاره است؛ در این انگاره از سویى مسئولیت انسان در جستجو و گزینش راه حق محفوظ است و از دیگر سو هیچ انسانى صرفاً به جهت عدم دست یابى غیرارادى به راه حق و حقیقت مورد عذاب و شقاوت قرار نمى گیرد.[6] بنابراین کسانى که پس از آگاهى از حقّ و آشکار شدن چهره اسلام، بر شرایع گذشته به ویژه با تحریفاتى که در آنها رخ داده باقى بمانند، از آنان پذیرفته نیست و از زیانکاران خواهند بود:
«وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الاِْسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ»[7] ؛ «و هر کس جز اسلام، دینى [دیگر ]جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود، و در آخرت از زیانکاران است».
مگر در مورد جاهلان قاصر که حکم آنان با خداست و به تناسب حسن فاعلى و حسن فعلى شان امید به لطف و عنایت الهى در مورد آنان وجود دارد.
پاورقی:
1- جهت آگاهى بیشتر بنگرید: شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، صص 288 – 285، تهران: صدرا.
2- همان، صص 285 – 280.
3- شعرا 26، آیه 88 -89.
4- اسراء 17، آیه 15.
5- توبه 9، آیه 120.
6- جهت آگاهى بیشتر بنگرید:
الف. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، صص 292 -289 و 326 – 295 ؛ ج 5، صص 61 – 56 ؛
ب. علاّمه طباطبایى، المیزان، ج 5، صص 61 – 56.
7- آل عمران 3، آیه 85.
براساس این گمانه در میان همه اهل زمین تنها پیروان دین و مذهب و فرقه واحدى اهل نجات و رستگارى اند. به عنوان مثال تنها مسلمان شیعه دوازده امامى پاى بند به همه اصول مذهب و احکام شریعت امکان رستگارى دارد و دیگران همه نارستگارانند. چنین نگرشى نه مبناى خردپذیرى دارد و نه با منطق اسلام سازگار مى باشد. از نظر عقلى این گمانه مغایر با اصل غلبه خیر بر شر است و از نظر دینى با غلبه رحمت خدا و هدف اساسى خلقت انسان و ملاک ها و معیارهاى رستگارى و نارستگارى ناسازگارى دارد.[1]
دو. تکثّرگرایى نجات
براساس این گمانه، همه پیروان ادیان اهل نجات و رستگارى اند. به عبارت دیگر شرط نیک فرجامى فقط دین دارى است و بس، اما این که کدامین دین را برگزینیم هیچ نقشى در این زمینه ندارد. این گمانه مبتنى بر پلورالیسم دینى است که بطلان و ناراستى آن از نظر عقل و دین مورد بررسى واقع شد.[2]
سه. قرآن و نجات گرایى اعتدالى
قرآن در باب نجات نه سخت گیرى انحصارگرایانه را برمى تابد و نه کثرت گرایى حقّ و باطل یکسان انگار را. در نگاه قرآن کفر و انحراف از دین حقّ دوگونه است:
1. کفر عناد و لجاجت (جحود)؛ کسى که داراى چنین کفرى است از نظر اسلام قطعاً مستحق عقوبت است.
2. کفر جهالت و نادانى؛ چنین کفرى اگر ناشى از تقصیر و کوتاهى عمدى شخص نباشد، بلکه صاحب آن از سویداى دل جویاى حقیقت و پیرو آن در حدّى که با آن آشناست باشد و با قلب سلیم و تسلیم قلبى در برابر حق، خدا را ملاقات کند؛ خداوند او را معذّب نمى سازد؛ چرا که عذاب خدا تابع حجّت هایى است که بر بندگان تمام کرده و واکنش هاى منفى آگاهانه و حق ستیزانه آنها در برابر حجج الهى. قرآن ضمن آن که تنها دین حق و صراط نجات را آیین اسلام مى داند، به نکات مهمى در کنار این مسئله پیرامون شرایط نجات و رستگارى اشاره مى کند از جمله: درباره قیامت مى فرماید:
«یوْمَ لا یَنْفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ اِلاّ مَنْ أَتَى اللَّه بِقَلْبٍ سَلِیم»[3] ؛ «روزى که مال و پسران سود نبخشد جز این که کسى با قلب سلیم نزد خدا بیاید. قلب سلیم نیز قلب تسلیم در برابر خدا و حقیقت است».
و از طرف دیگر قرآن مى فرماید:
«وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً»[4] ؛ «ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده (بدون اتمام حجّت) کسى را عذاب کنیم».
و در جاهاى دیگر قرآن یادآور شده است که:
«اِنَّ اللَّهَ لا یُضَیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ»[5] ؛ «خدا هرگز پاداش نیکوکاران را تباه نمى سازد».
از آنچه گذشت روشن مى شود که سعادت اخروى در گرو عوامل متعدّدى است از جمله:
– حسن فعلى یا گزینش راه درست،
– حسن فاعلى یعنى سلامت و پاکى درون و تسلیم امر حق بودن،
– برقرارى حجت الهى و چگونگى برخورد و واکنش هاى انسان در برابر آن.
انگاره فوق خردپذیرترین انگاره است؛ در این انگاره از سویى مسئولیت انسان در جستجو و گزینش راه حق محفوظ است و از دیگر سو هیچ انسانى صرفاً به جهت عدم دست یابى غیرارادى به راه حق و حقیقت مورد عذاب و شقاوت قرار نمى گیرد.[6] بنابراین کسانى که پس از آگاهى از حقّ و آشکار شدن چهره اسلام، بر شرایع گذشته به ویژه با تحریفاتى که در آنها رخ داده باقى بمانند، از آنان پذیرفته نیست و از زیانکاران خواهند بود:
«وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الاِْسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ»[7] ؛ «و هر کس جز اسلام، دینى [دیگر ]جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود، و در آخرت از زیانکاران است».
مگر در مورد جاهلان قاصر که حکم آنان با خداست و به تناسب حسن فاعلى و حسن فعلى شان امید به لطف و عنایت الهى در مورد آنان وجود دارد.
پاورقی:
1- جهت آگاهى بیشتر بنگرید: شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، صص 288 – 285، تهران: صدرا.
2- همان، صص 285 – 280.
3- شعرا 26، آیه 88 -89.
4- اسراء 17، آیه 15.
5- توبه 9، آیه 120.
6- جهت آگاهى بیشتر بنگرید:
الف. شهید مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، صص 292 -289 و 326 – 295 ؛ ج 5، صص 61 – 56 ؛
ب. علاّمه طباطبایى، المیزان، ج 5، صص 61 – 56.
7- آل عمران 3، آیه 85.