جابر بن عبد الله انصارى
جابر بن عبد الله انصارى
جابر كيست؟
جابر بن عبد الله انصارى يار باوفاى پيامبر(صلی الله علیه وآله) و شيفته حق وپاسدار جان بركف اسلام حدود پانزده سال قبل از هجرت در مدينه ودر خانوادهاى محترم، از خاندان «خزرج» متولد شد. پدر جابر«عبد الله بن عمرو» از نخستين كسانى است كه قبل از هجرتپيامبر(صلی الله علیه وآله) از مكه به مدينه، اسلام را پذيرفت. او تمام زندگىاشرا وقف گسترش اسلام كرده بود. و بيش از صد سال داشت. در جنگ بدرشركت كرد و در جنگ احد به درجه رفيع شهادت دستيافت. نام مادرجابر «نسيبه» بود و دختر، عقبه بن عدى به شمار مىآمد.
جابر در عصر پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
هنگامى كه پدر جابر به شهادت رسيد، جابر 9 خواهر داشت. گروهىبر اين باروند كه جابر پنج فرزند داشت، سه پسر كه عبد الرحمن،محمد و حميد نام داشتند. و دو دختر كه ميمونه و ام حبيبخوانده مىشدند. به سبب نام پسرهايش، جابر را ابو عبد الرحمن وابو محمد و گاه ابو عبد الله مىخواندند. جابر در عصر پيامبر(صلی الله علیه وآله) عنصرى پاك، مجاهدى مخلص و صحابى رسولخدا(صلی الله علیه وآله) شمرده مىشد و همراه پيامبر(صلی الله علیه وآله) در 19 غزوه شركت كرد.امام باقر(علیه السلام) فرمود: از جابر بن عبد الله انصارى شنيدم كهمىگفت:از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مورد سلمان پرسيدم، فرمود: سلمان درياى علمو معرفت است كه نمىتوان به آخر آن رسيد. سلمان داراى علمگذشته و آينده است. خداوند دشمن دارد، كسى را كه با سلماندشمنى كند و دوست دارد آن را كه با سلمان دوستى ورزد. عرض كردم در باره ابوذر غفارى، مقداد، و عمار ياسر چه مىفرمايى؟حضرت پاسخ را تكرار كرد. از محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بيرون آمدم، تااين چهار تن (سلمان، ابوذر، مقداد، عمار ياسر) را ديدار كنم وبه آنها بشارت دهم. وقتى از حضور رسول خدا(صلی الله علیه وآله) حركت كردم،فرمود: «الى يا جابر و انت منا، ابغض الله من ابغضك و احب مناحبك» اى جابر، تو از خاندان ما هستى، خداوند دشمن دارد آنرا كه با تو دشمنى ورزد و دوست دارد آن را كه با تو دوستىكند.
وصيت مخصوص پيامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)به جابر
از ويژگي هاى جابر بن عبد الله انصارى وصيت پر راز و رمز رسولخدا(صلی الله علیه وآله) به اوست. اين امر شگفتانگيز بيانگر مقام ارجمند وشخصيت عظيم جابر است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به جابر فرمود: «اميد آناست كه عمر طولانى كنى تا فرزندى از من را كه از نسل حسين(علیه السلام)است و محمد نام دارد، ببينى كه علم دين را مىشكافد و تشريحمىكند. وقتى او را ملاقات كردى، سلامم را به وى برسان.
جابر بعد از پيامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)
از گفتار و روش جابر و قراين بسيار استفاده مىشود كه جابر بنعبد الله انصارى، بعد از رحلت پيامبر(صلی الله علیه وآله)، هيچگاه به راه ديگراننرفت و با كمال شهامت در خط راستين اسلام پابرجا ماند. و ازافراد نادرى است كه فراز و نشيبها وى را نلغزاند. ابو زبيرمكى مىگويد: جابر را ديدم بر عصايى تكيه داده، از كوچههاىمدينه عبور كرد، به محل اجتماع مردم مدينه آمد و گفت: «على خير البشر فمن ابى فقد كفر، معاشر الابصار ادبوا اولادكمعلى حب على.» على(علیه السلام) بهترين انسانهاست، پس هركس منكر اينموضوع شود، راه كفر پيموده است. اى مردم مسلمان مدينه،فرزندان خود را بر اساس دوستى و عشق على(علیه السلام) تربيت كنيد، هر كسمانع از آن شد، بنگريد كه مادرش چگونه او را زاده است. (اصالتخانوادگى ندارد.) «ابو زبير» مىگويد: از جابر پرسيدم:على(علیه السلام) چگونه شخصى بود؟ جابر ابروانش را كه روى چشمانش افتاده بود، بالا زد و گفت:على(علیه السلام) بهترين افراد بشر در روى زمين بود. در زمان رسولخدا(صلی الله علیه وآله) هرگاه مىخواستيم منافقان را بشناسيم، معيار ما ارتباطبا على(علیه السلام) بود. يعنى هر كه با على(علیه السلام) رابطه خوبى نداشت، منافقبود و هر كه روابط خوبى با حضرت داشت، مسلمان حقيقى بود.
ناشر افكار خاندان نبوت
تلاش بىوقفه از ويژگيهاى جابر بود در نشر افكار و فرهنگامامان(عليهم السلام) در زمانى كه دشمنان براى پوشاندن فرهنگاهلبيت(عليهم السلام) تلاش مىكردند، جابر گاه براى دريافتحديثىاز پيامبر(صلی الله علیه وآله) از مدينه به سوى شام (با وسايل آن زمان) حركتمىكرد. در مورد وثاقت جابر، امام باقر(علیه السلام) فرمود: «جابر هرگزدروغ نمىگويد.» در اين باره، تاريخنويسان گفتهاند: «و كانمن المكثرين فى الحديث، الحافظين للسنن.» جابر در نقل گفتارو فرهنگ اسلام بسيار كوشا بود و از پاسداران سنتهاى اسلام بهشمار مىآمد.
ياور امام زمان(علیه السلام)
بعضى از دانشمندان و سيرهنويسان، تاويل معناى آيه (ان الذىفرض عليك القرآن لرادك الى معاد) را به رجعت جابر با امامزمان حضرت مهدى(علیه السلام) مربوط مىدانند. شايد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) يا يكى ازامامان(عليهم السلام) با خواندن آيه فوق به جابر بشارت داد كه،هنگام ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) زنده مىشوى; از ياران نزديك و مخلصآن حضرت خواهى بود و در تثبيت و گسترش حكومت جهانى آن حضرتنقش بسزايى بر عهده خواهى داشت.
نخستين زائر كوى حسينى(علیه السلام)
آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهانى و جاودانه ساخت،اين بود كه در روز اربعين سال 61 هجرى، به عنوان «نخستينزيارتكننده مرقد شريف امام حسين(علیه السلام)، به كربلا آمد و به زيارتپرداخت.» پيوند مقدس و مخلصانه با امام حسين(علیه السلام) به وى رنگحسينى داد و او در كنار امام حسين(علیه السلام) بر قله رفيع جهان و زمانقرار گرفت; زيرا زيارت او زيارتى معمولى نبود، بلكه زيارتىسياسى و انقلابى و پايهگذار شكستن زرق و برق طاغوت زمان(يزيد) و طاغوتهاى ديگر بود. اين زيارت چون پتكى بر سريزيديان و بردگان زر و زور فرود آمد. گويا خداوند مىخواست تاجابر در پرتو نور حسينى در همه جا حضور يابد و شيوهاش، الگويىبراى مسلمانان راستين گردد.
چگونگى زيارت جابر
«عطيه عوفى» مىگويد:من با جابر بن عبد الله انصارى به زيارت قبر حسين(علیه السلام) رفتم.وقتى به كربلا رسيديم، جابر نزديك شط فرات رفت، غسل كرد.قطيفهاى به كمر بست و قطيفهاى ديگر بر دوش افكند. سپس كيسهاىكه همراهش بود، گشود و از آن آرد «سعد» (ريشه خوشبوى كوفى)برون آورد و خود را خوشبو كرد. سپس به طرف مرقد شريف امامحسين(علیه السلام) حركت كرد; در حالى كه مشغول ذكر خدا بود، خود رانزديك قبور رساند و گفت: مرا به قبر حسين(علیه السلام) برسان تا آن رالمس كنم. دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامى كه دستش بهخاك مرقد حسين(علیه السلام) رسيد، از شدت اندوه بيهوش شد و به روى قبرافتاد. من بر وى آب پاشيدم. وقتى به هوش آمد، سه بار گفت: يا حسين!ياحسين! ياحسين! سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه» آيا دوستجواب دوستش را نمىدهد؟! بعد گفت: چگونه جواب دهى كه خون ازرگهاى گلويتبر سينه و شانهات فرو ريخته و ميان سر و بدنت جدايىافتاده است! من گواهى مىدهم تو فرزند بهترين پيامبران و سرورمؤمنان و اسوه تقوا و پرهيزكارى و زاده هاديان و رهبران، وپنجمين تن از اصحاب كسا، فرزند بزرگترين نقبا(على(علیه السلام)) و فرزندسرور زنانى. چرا چنين نباشى كه دستسيد المرسلين تو را پروراند، در دامنپرهيزكارى بودى از پستان ايمان شير خوردى، با اسلام از شير بازگرفتهشدى و در زندگى و هنگام مرگ پاك بودى. قلب مؤمنان، از فراقتسوخت. آنها شك ندارند كه تو زندهاى، سلامو خشنودى خدا بر تو باد. گواهى مىدهم داستان تو مانند جريانشهادت حضرت يحيى بن زكريا بود. (كه طاغوت زمان سر از پيكرشجدا كرد.) عطيه عوفى مىگويد: سپس جابر، به اطراف قبر امامحسين(علیه السلام) متوجه شد و ساير شهيدان كربلا را چنين زيارت كرد: «درود و سلام بر شما ارواحى كه در محور قبر امام حسين(علیه السلام) جاىگزيديد. و شتر خود را در آستان او خوابانيديد. گواهى مىدهمشما نماز را به پا داشتيد و زكات را ادا كرديد و امر به معروفو نهى از منكر انجام داديد و با منحرفان و ملحدان جنگيديد.شما خدا را عبادت كرديد تا مرگتان فرا رسيد. سوگند به خدايىكه محمد(صلی الله علیه وآله) را به راستى فرستاد، ما با شما در آن چه بدان واردشديد، شريك بوديم. عطيه عوفى مىگويد: از او پرسيدم:ما چگونه در جهاد و پيكار آنها (شهيدان كربلا) شركت داريم؟ مادر فراز و نشيب همراه آنها نبوديم و شمشير نكشيديم; ولى اينشهيدان جانبازى كردند، به گونهاى كه سرهايشان از بدنشان جداشد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه گشتند؟! جابر در پاسخگفت: اى عطيه، از حبيب خود رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شنيدم كه مىگفت: هر كسقومى را دوستبدارد، با آنها محشور مىشود و هر كس عمل قومى رادوستبدارد، در آن عمل با آنها شريك است. سوگند به خداوندى كهمحمد(صلی الله علیه وآله) را به راستى فرستاد، نيت من و اصحابم همان نيت امامحسين(علیه السلام) و اصحاب اوست; نيتى كه بر اساس آن به شهادت رسيدند.
ديدار با امام سجاد(علیه السلام) و همراهان آن حضرت
آيا جابر در روز اربعين كاروان اهل بيت(عليهم السلام) را نيززيارت كرد؟ در اين باره، چهار نظر وجود دارد: 1- امام سجاد(علیه السلام) و همراهانش درهمان اربعين اول (20 صفر سال61) از شام به كربلا آمد و در همان روز با جابر ملاقات كردند. 2- اين ملاقات، در اربعين دوم همان سال يا در اربعين سال بعد(سال 62 هجرى) تحقق يافت. 3- جابر و همراهان در اربعين اول سال 61 هجرى به زيارت قبرامام حسين(علیه السلام) توفيق يافتند، ولى ملاقات اهل بيت (عليهم السلام)بعد از خروج از كوفه، در مسير خود به شام نخستبه كربلا آمدند،به زيارت پرداختند و سپس به شام رفتند; آنها در اين روز كهمصادف با اربعين بود با جابر و همراهانش ملاقات كردند. به نظرمىرسد كه نظر سوم و چهارم از بقيه مناسبتر است.
نام جابر بر ضريح امام حسين(علیه السلام)
جالب توجه اين كه در بالاى ضريح مقدس امام حسين(علیه السلام) كه به وسيلهشيعيان از هندوستان تهيه شده و 5/5 متر دراز و 5/4 متر پهنادارد، با آب طلاى خالص آيه نور و پس از آن، اين حديث نبوىنگاشته شده است: «يا جابر زر قبر الحسين فان زيارته تعدلماه حجه و ان قبر الحسين بن على ترعه من ترع الجنه … و انكربلا ارض الجنه» اى جابر، قبر حسين(علیه السلام) را زيارت كن; زيراپاداش زيارت قبرحسين(علیه السلام) با پاداش انجام دادن صد حج (مستحبى)برابر است; و در حقيقت قبر حسين بن على(علیه السلام) گلزارى از گلزارهاىبهشت است… و زمين كربلا، زمين بهشتبه شمار مىآيد. جابر بهسفارش پيامبر(صلی الله علیه وآله) عمل كرد و به عنوان نخستين زائر، در موقعيتىدشوار، اين سنت عظيم را بنيان نهاد.
رحلت جابر
پس از آن كه جابر، پيام رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را به امام باقر(علیه السلام) رساند،امام باقر(علیه السلام) به جابر فرمود: وصيتخود را آماده كن; زيرا تودر مسير حركتبه سوى خدايى! قطرات اشك از چشمان جابر سرازيرشد و به امام باقر(علیه السلام) عرض كرد: آقاى من، اين خبر را قبل ازشما رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به من داد و فرمود: «چند روز پس از ديدار با محمد بن على (امام باقر(علیه السلام)) از دنيامىروى.» امام باقر(علیه السلام) فرمود: «اى جابر، سوگند به خدا، خداوند علم گذشته و حال و آينده تا روز قيامت را به من عنايتفرموده است.» جابر وصيت كرد; آماده سفر شد. و سر انجام در 73يا 74 يا 78 قمرى در 94 سالگى در مدينه از دنيا رفت. طبق بعضى از روايات، امام صادق(علیه السلام) فرمود: جابر، آخرين نفر از اصحاب بود كه باقى مانده بود. ابان بنعثمان، كه در آن وقتحاكم مدينه بود، بر جنازه جابر نمازخواند.او به فرزندان جابر پيام فرستاده بود وقتى پدرتان از دنيارفت، او را به خاك نسپاريد تا من بر جنازهاش نماز بخوانم.زيرا حاكمان نماز خواندن بر جنازه بزرگان را امتياز و افتخارمىدانستند. گرچه جابر بن عبد الله انصارى، در ميدان نبرد با دشمن به شهادتنرسيد، ولى با شمشير قلم و بيان و در مسير مبارزه پيوسته بادشمنان بود. او با افشاگريهايش بينى دشمنان كينهتوز را بهخاك ماليد و از حريم مقدس امامان معصوم(علیه السلام) دفاع كرد. بىترديد،جابر از مصداقهاى روشن اين سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به شمار مىرود: «اذا كان يوم القيامه يوزن مداد العلماء مع دماء الشهداءفيرجح مداد العلماء على دماء الشهداء» هنگامى كه روز قيامتمىشود، مركب قلم دانشمندان را با خون شهيدان مىسنجند; پس مركبقلم دانشمندان بر خون شهيدان برترى مىيابد.
منبع: شخصيتهاى اسلامى شيعه، آیت الله سبحانى – مهدی پيشوايى
/س