قرآن كريم برترين و آخرين پيام خداوند متعال و بزرگترين گوهر گران بهاي به جاي مانده از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ سرچشمة جوشان معارف اسلامي و مدار و محور اتحاد مسلمانان است. اولين گام در شناخت جايگاه اين كتاب آسماني، شناخت دقيق اين كتاب گرانسنگ است. در حقيقت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در خطبهاي جامع، جايگاه قرآن و شأن و مقامش را در تفكّر علوي چنين بيان ميفرمايد: «پس هرگاه فتنهها همچون پارههاي شب ظلمت افزا شما را فرا گرفت و به شبهه انداخت، پس بر شما باد مصاحبت با قرآن؛ چرا كه آن شفاعتگري مورد پذيرش و شكايت كنندهاي مورد تصديق ميباشد، هر كه او را در پيش رويش قرار دهد، او را به سوي بهشت خواهد كشانيد و هر كه او را در پشت خود قرار دهد او را به سوي آتش به پيش خواهد راند. و قرآن يگانه راهنماست كه به بهترين راه راهنمايي ميكند و او كتابي است كه در آن تفصيل و توضيح و برگرداندن به حاصل كلام موجود است….
در آن چراغهاي هدايت و منار حكمت قرار دارد و راهنمايي بر شناخت حقيقت است براي آنكه صفت قرآن را بشناسد، پس بايد هر محققي ديدهاش را به گردنش درآورد و نگاه دقيقتش را به نهايت صفت قرآن برساند كه در نتيجه از هلاكت نجات و از گرفتاري رهايي مييابد، چرا كه تفكّر در قرآن موجب حيات دل فرد بيناست، همان گونه كه شخص در تاريكيها با استمداد از نور گام بر ميدارد، پس بر شما باد التزام به زيبا رها شدن و كمي انتظار كشيدن و معطل شدن»[1]همچنين براي شناخت بيشتر جايگاه قرآن كريم و شأن و منزلت آن ميتوان به كلام گهربار اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ تأسي كرد كه دربارة آن ميفرمايد:
1. عبرتآموزي و پندپذيري از آيات آن: «اي بندگان خدا، از عبرتهاي سودمند پند گيريد و از آيات روشنگر عبرت آموزيد، انذارهاي رسا را پذيرا شويد و باز ايستيد و بكوشيد از ياد پندها بيشترين سود ممكن را فراچنگ آريد.» آن كه دائماً قرآن بخواند ولي آن را نشناسد و در مفهوم آن تفكّر نكند و پند نگيرد، مانند كسي است كه در شب ظلماني، چراغ را در پشت سر خود قرار داده است.
2. عمل به قرآن كريم: «والله، والله، في القرآن لا يسبقكم بالعمل به غيركم؛ خداي را، خداي را، دربارة قرآن، مبادا كه در عمل بدان، بيگانگان بر شما پيشي گيرند.» به گونهاي كه قرآن هموارده در صحنة زندگيمان حضور داشته باشد و عملاً ما را از تاريكيها به سوي نور هدايت كند.
3. در بيان ديگر ميفرمايند: «بدانيد كه شما چراغي چونان قرآن خدا راه داريد كه تنها ناصحي است كه نصيحت خويش را به خيانت نميآلايد و تنها هدايتگري است كه هرگز به گمراهي نميكشاند و تنها سخنگويي است كه هيچگاه سخن به دروغ نميگويد. در كنار مائدة قرآن كسي ننشست مگر اينكه با فزوني و كاستي برخاست فزوني هدايت و كاستي كوري و كوربيني اين حقيقت را نيز بدانيد كه، از پس قرآن، هيچ كس نبايد نيازمند بماند؛ همچنان كه پيش از قرآن كسي را بينيازي نبوده است. پس بياييد و درمان دردهايتان را از قرآن بخواهيد و با ياري قرآن بر مشكلات سخت خويش پيروز آييد، كه درمان بزرگترين دردهاي شما كفر و نفاق، بيراهه روي و گمراهي ـ همه – در قرآن است. براي درخواست از حضرت حق، به قرآن چنگ يازيد و با دوستي قرآن به سوي خداوند رو كنيد، امّا مبادا، كه آن را وسيلة تكدي از خلق رو كنيد، كه آن وسيلهاي است بيمانند، در توجّه بندگان به جانب حق» آري، قرآن معدن ايمان و گوهر ناب آن، سرچشمهها و درياهاي دانش، بستانها و آبگيرهاي عدالت، زيربنا و ساختار اسلام و واديها و دشتهاي گستردة حق است. قرآن آن دريا است كه هر چه از آبش ببرند پايان نگيرد، چشمهساري است كه هر چه از آن برگيرند فرو نخشكد، آبشخوري است كه خيل واردان بر آن از آن نكاهند، منزلگاهي است كه مسافران راه آن را گم نكنند، نشانههايي است كه رهروان با ديدن آنها گمراه نشوند، جاي جاي راهش به سرعت گيرهايي مجهز است كه رهروان را تجاوز از آنها امكانپذير نباشد. خداوند قرآن را براي عطش عالمان زلال گوارا، براي قلبهاي ژرفانديش بهاران خرم، و براي حركت صالحان راهي روشن مقرر داشته است!
رشتهاي است محكم و فروغي است روشنگر، دارويي است سودمند و چشمهاي است سيراب كننده و هم كساني را كه بدان تمسك جويند، از هر خطايي مصون دارنده است و هر آنكه را بدان چنگ زند، وسيلة نجات است، كتابي است كه هرگز كژي نخواهد يافت تا براي راست كردنش به ديگران نياز افتد؛ چهرهاش را غبار و زنگار باطل نخواهد پوشاند، تا زمينة از دست نهادن آن فراهم آيد و تكرار و شنيدن پياپي، كهنهاش نخواهد كرد. هر كس با منطق قرآن سخن بگويد صادق است. و هر كه بدان عمل كند، پيشتاز است.[2]هيچكس با داشتن قرآن فقير نيست و بدون قرآن غني نخواهد بود، دريايي است كه به عمق آن كسي نخواهد رسيد و هيچ گاه شگفتيهاي آن تمام نميشود! به اميد اينكه اين چراغ هدايت و نورانيت هر چه بيشتر راه انقلاب اسلامي و جامعة علوي را هر چه بيشتر هموار بفرمايد.
پي نوشت ها:
[1] . كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج 2، ص 599، ح 2.
[2] . ر. ك: معاديخواه، عبدالمجيد، فرهنگ آفتاب، تهران، انتشارات ذره، چاپ اول، 1373، ج 8، ص 4106؛ مصباح يزدي، محمد تقي، قرآن شناسي، مركز آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ اول، 1376، ج 1، ص 11.