خودسازى به معناى تصحیح نیت ها و انگیزه ها و جهت دادن به رفتار و فعالیت هاى خود در راستاى هدف نهایى و قرب الهى است . برخلاف برداشتى که از خودسازى مى شود ، این واژه هرگز به معناى محدود کردن تلاش و کوشش در دایره تنگ خود و تنها توجه به خود و بازماندن از صحنه فعالیت هاى اجتماعى و فرار از مسئولیت نمى باشد . خودسازى ایجاد هماهنگى و تعادل میان فعالیت هاى علمى و عملى و بسیج کردن آنها براى نیل به سعادت حقیقى و رستگارى راستین است . ما بعد از تأمل و اندیشه عمیق در وجود خویش به عوامل و ابزراى که در فطرت ما براى رسیدن به هدف آفرینش به ودیعت گذاشته شده پى مى بریم گرایش ها و کشش هاى درونى و باطنى براى نیل به اوج تعالى روحى و معنوى را کشف مى کنیم و روابطى که ما را با دیگران پیوند داده و تقویت و تحکیم آنها ما را براى تکامل و صعود آماده تر مى سازد مى شناسیم ، اکنون نوبت آن مى رسد که میان این روابط و گرایش ها و نیروهاى به ظاهر ناسازگار و حتى متضاد همگرایى و آشتى و تعادل برقرار نماییم به گونه اى که آینده آنها زمینه ساز تکامل و عروج معنوى ما و جهت آنها در راستاى خروج از جاذبه خاک و ورود به مدار قرب پروردگار باشد . این تنظیم و شکل دهى و جهت بخشى الهى به تلاش ها و کشش ، « خودسازى و تهذیب نفس » نام دارد . 1 ضرورت و اهمیت خودسازى خودسازى و تهذیب نفس از جمله مسائل زیربنایى و مهمى است که سخت مورد توجه و تأکید دین مبین اسلام است . این موضوع داراى نقش محورى و بنیادین در رسیدن به مراتب عالى انسانى و مدارج کمال دارد . از دیدگاه قرآن کریم تزکیه و خودسازى عامل رستگارى و نجات و راه نیل به سعادت حقیقى است و از سوى دیگر ، فساد اخلاقى ریشه هرگونه شقاوت و بدبختى است . خداوند در سوره « الشمس » پس از یازده سوگند جایگاه تهذیب و تزکیه را چنین بیان مى کند : « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها » 2 « فلاح و رستگارى بهره آن کسى است که نفس خویش را تزکیه کند و ناامیدى و محرومیت از آن کسى است که آن را آلوده سازد . » تهذیب نفس بزرگترین هدف پیامبران الهى بوده است . پیامبران آمدند تا اهمیت و راه خودسازى و پرورش و تکمیل نفس را به انسان ها بیاموزند و در این امر سرنوشت ساز و حساس راهنما و مددکار آنها باشند . رسالت بزرگ سفیران الهى ، این بوده که راه شناخت اخلاق زشت و کنترل و مهار کردن خواهش ها و خواسته هاى درونى را به انسان ها بیاموزند و با انذار و تحذیر ، نفوس آنان را از بدى ها و زشتى ها پاک و پیراسته گردانند و با ترغیب و تشویق ، نهال فضیلت ها و زیبایى ها و مکارم اخلاق را در زمین دل فرزندان آدم شکوفا و پر ثمر سازند . در اهمیت تزکیه و تهذیب نفس همین کافى است که خداوند بر بندگان مؤمنش منت نهاده که پیامبرى با هدف تزکیه نفوس براى آنها فرستاده است :
« لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُوءْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلالٍ مُبِینٍ 3 خدا بر مؤمنان منت نهاد که رسولى از خودشان را در میانشان بر انگیخت تا آیات خدا را بر آنان بخواند و جان هاى آنها را پاکیزه نماید و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد در حالى که پیش از این در گمراهى آشکارى بودند . »
بزرگترین مربى اخلاق و نمونه عالى فضایل و زیبایى ها و تجسم کامل اخلاق ربوبى ، رسول گرامى اسلام ( صلى الله علیه و آله و سلم ) هدف از بعثت و رسالتش را به کمال رساندن مکارم و فضایل اخلاقى مى داند : « إنَّمَا بُعثتُ لاتمِّم مَکَارم الاخلَاق » .
4 حضرت صادق ( علیه السلام ) در حدیثى نورانى مى فرماید : « خداوند متعال پیامبرانش را با مکارم اخلاق بر دیگران امتیاز بخشید . پس هر کس خود را آراسته به فضایل اخلاق یافت ، خداوند را بر این نعمت بزرگ شاکر باشد » 5 و
6 علیرغم بى توجهى هایى که در فرهنگ و مکتب هاى بشرى نسبت به مسأله انسان سازى وجود دارد و غالبا از آموزش و پرورش ، تنها به تعلیم و آموزش – آن هم در حوزه اى کاملا محدود ج اکتفا مى شود ، در حوزه دین و به ویژه دین مقدس اسلام نه تنها مسأله اخلاق و سازندگى شخصیت معنوى فراموش نشده بلکه از اولین و اساسى ترین مسائل به شمار مى آید .
از ویژگى هاى بارز مکتب اسلام این است که در آن به سازندگى فردى و تهذیب جان توجه ویژه اى شده است و هرگز به بهانه برخى اصلاحات و رفرم هاى اجتماعى ، کوشش در جهت سازندگى روح و جان را به باد فراموشى نمى سپارد .
هدف از خودسازى
انگیزه ها و خواسته ها و گرایش هاى ما نامحدود و بى پایان است . انسان تا به مقام قرب الهى و همجوارى با حق نرسد هرگز از تلاش و پویایى باز نمى ایستد و به هیچ منزل و مرحله اى بسنده نمى کند : « یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ 7 اى انسان تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مى روى و او را ملاقات خواهى کرد . » هنگامى که بنده اى به جوار قرب خداوند بار یابد ، وجودش کامل مى شود . او با داشتن خداوندى که داراى همه صفات کمال و جمال است همه چیز دارد : « مَاذَا وَجَدَ مِن فَقَدک وَ مَا الَّذِى فَقَد مِن وَجَدک 8 آن کس که تو را ندارد چه دارد ؟ و آن کس که تو را دارد چه ندارد ؟ »
هدف از تهذیب نفس و تربیت اخلاقى ، افزایش مراتب و درجات روحى و اشتداد وجود انسان در پرتو معرفت الهى است تا از این رهگذر آمادگى و شایستگى لازم براى تقرب به خداوند را به دست آورد .
جوانى ، بهار خودسازى
نوجوانى و جوانى بهترین فرصت براى سازندگى و پیمودن مسیر کمال است . دوران جوانى سکوى پرش به قله کمال و کلید رسیدن به سعادت جاودانه است .
در جوان از یک طرف صفات مذموم و آلودگى هاى روحى هنوز به طور کامل رسوخ پیدا نکرده و از طرف دیگر قدرت انباشته و انرژى سرشار جوانى ، سلاحى کارآمد براى مبارزه با این صفات منفى و ناپسند است . حال آن که در سنین بالا تر هم از قدرت روحى انسان کاسته مى گردد و هم ریشه صفات وملکات نامطلوب استوارتر و ثابت تر مى گردد و این دو موجب مى شود که مبارزه و ستیزه با آنها دشوارتر گردد . مولوى این موضوع را به زیبایى و در قالب تشبیه بیان کرده است :
تو که مى گویى که فردا ، این بدان
که به هر روزى که مى آید زمان
آن درخت بد ، جوان تر مى شود
وین کَننده ، پیر و مضطر مى شود
خار بن در قوت و برخاستن
خارکَن در سستى و در کاستن
خار بن هر روز و هر دم سبزتر
خار کن هر روز زار و خشکتر
او جوان تر مى شود تو پیرتر
زود باش و روزگار خود مَبَر
خار بن دان هر یکى خوى بدت
بارها در پاى خار آخر زدت
بنابراین دوران جوانى ، بهار تربیت و سازندگى و موسم تهذیب و تزکیه است . در این سنین انسان چون مدت زمان طولانى ترى براى زندگى در پیش دارد ، هر نوع اصلاح و خودسازى موجب مى شود که انسان سال هاى طولانى از نتایج و آثار و برکات آن برخودار گردد و از آثار سوء تأخیر در خودسازى و حسرت و افسوس فرصت هاى از دست رفته در امان باشد .
قدرت جسمى و توانایى هاى فراوان روحى در دوران جوانى ، بهترین سرمایه سیر و حرکت و پویاى روحى است و میزان موفقیت انسان در نظر سیر تکاملى در سنین بالاتر به مقدار زیادى بسته به تلاش و حرکت او در دروان جوانى است و اندوخته و سرمایه او همان چیزى است که از روزگار طلایى جوانى برایش باقى مانده است .
ولى در روزگار جوانى برخى در بى خبرى و تخیل هاى غیر واقعى به سر مى برند و شاید براى خود عالمى تصور کنند که جز احساسات غیر واقعى و افکار غیر منطقى و دور از حقیقت ، چیزى در آن وجود ندارد .
همین ناآگاهى ها و سوار شدن بر موج احساسات و عواطف ناپایدار ، موجب مى گردد که سرمایه هاى بى بدیل این دوران از دست برود و انسان در نیمه راه کمال از قافله سعادت و معنویت باز بماند . از طرف دیگر فوران میل هاى غریزى در پرتو قدرت و قوت جسمى ، او را تحت تأثیر قرار مى دهد و به دنبال همین امیال به حرکت در مى آورد و بدین ترتیب دوران جوانى را که بهترین فرصت براى تکامل فکرى و روحى است ، بدون هیچ حاصل و نتیجه اى ، پشت سر مى گذارد .
اما آن کس که در جوانى بیدار و هوشیار است و به نحوى صحیح تربیت شود و با شناخت استعدادهاى خود در راه شکوفایى هر چه بیشتر آنها بکوشد ، نه تنها بقیه عمر را مى تواند در جهت تکامل و سعادت خود حرکت کند بلکه مى تواند سرمایه اى ارزشمند براى جامعه و عنصرى مفید براى سایر مردم باشد و منشأ خدمات و برکات فراوانى براى اجتماع گردد .
9 پى نوشت ها
1 . . ک : مصباح یزدى ، محمد تقى ، به سوى خودسازى ، چاپ اول ، پائیز 80 ، ص 2
. 21 . الشمس ، آیات 9 – 3
. 10 . آل عمران ، آیه 4
. 164 . مستدرک الوسائل ، ج 2 ، ص 5
. 282 . همان ، ص 6
. 283 . . ک : استاد امینى ، ابراهیم ، خودسازى ، انتشارات شفق ، چاپ 7 ، 1374 ، ص 7
. 13 . انشقاق ، آیه 8
. 6 . قمى ، مرحوم شیخ عباس ، مفاتیح الجنان ، ماه ذى حجه ، دعاى عرفه سید الشهداء جعلیه السلام – .
9 . . ک : سادات ، محمد على ، اخلاق اسلامى ، ص . 210
« لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُوءْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلالٍ مُبِینٍ 3 خدا بر مؤمنان منت نهاد که رسولى از خودشان را در میانشان بر انگیخت تا آیات خدا را بر آنان بخواند و جان هاى آنها را پاکیزه نماید و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد در حالى که پیش از این در گمراهى آشکارى بودند . »
بزرگترین مربى اخلاق و نمونه عالى فضایل و زیبایى ها و تجسم کامل اخلاق ربوبى ، رسول گرامى اسلام ( صلى الله علیه و آله و سلم ) هدف از بعثت و رسالتش را به کمال رساندن مکارم و فضایل اخلاقى مى داند : « إنَّمَا بُعثتُ لاتمِّم مَکَارم الاخلَاق » .
4 حضرت صادق ( علیه السلام ) در حدیثى نورانى مى فرماید : « خداوند متعال پیامبرانش را با مکارم اخلاق بر دیگران امتیاز بخشید . پس هر کس خود را آراسته به فضایل اخلاق یافت ، خداوند را بر این نعمت بزرگ شاکر باشد » 5 و
6 علیرغم بى توجهى هایى که در فرهنگ و مکتب هاى بشرى نسبت به مسأله انسان سازى وجود دارد و غالبا از آموزش و پرورش ، تنها به تعلیم و آموزش – آن هم در حوزه اى کاملا محدود ج اکتفا مى شود ، در حوزه دین و به ویژه دین مقدس اسلام نه تنها مسأله اخلاق و سازندگى شخصیت معنوى فراموش نشده بلکه از اولین و اساسى ترین مسائل به شمار مى آید .
از ویژگى هاى بارز مکتب اسلام این است که در آن به سازندگى فردى و تهذیب جان توجه ویژه اى شده است و هرگز به بهانه برخى اصلاحات و رفرم هاى اجتماعى ، کوشش در جهت سازندگى روح و جان را به باد فراموشى نمى سپارد .
هدف از خودسازى
انگیزه ها و خواسته ها و گرایش هاى ما نامحدود و بى پایان است . انسان تا به مقام قرب الهى و همجوارى با حق نرسد هرگز از تلاش و پویایى باز نمى ایستد و به هیچ منزل و مرحله اى بسنده نمى کند : « یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ 7 اى انسان تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مى روى و او را ملاقات خواهى کرد . » هنگامى که بنده اى به جوار قرب خداوند بار یابد ، وجودش کامل مى شود . او با داشتن خداوندى که داراى همه صفات کمال و جمال است همه چیز دارد : « مَاذَا وَجَدَ مِن فَقَدک وَ مَا الَّذِى فَقَد مِن وَجَدک 8 آن کس که تو را ندارد چه دارد ؟ و آن کس که تو را دارد چه ندارد ؟ »
هدف از تهذیب نفس و تربیت اخلاقى ، افزایش مراتب و درجات روحى و اشتداد وجود انسان در پرتو معرفت الهى است تا از این رهگذر آمادگى و شایستگى لازم براى تقرب به خداوند را به دست آورد .
جوانى ، بهار خودسازى
نوجوانى و جوانى بهترین فرصت براى سازندگى و پیمودن مسیر کمال است . دوران جوانى سکوى پرش به قله کمال و کلید رسیدن به سعادت جاودانه است .
در جوان از یک طرف صفات مذموم و آلودگى هاى روحى هنوز به طور کامل رسوخ پیدا نکرده و از طرف دیگر قدرت انباشته و انرژى سرشار جوانى ، سلاحى کارآمد براى مبارزه با این صفات منفى و ناپسند است . حال آن که در سنین بالا تر هم از قدرت روحى انسان کاسته مى گردد و هم ریشه صفات وملکات نامطلوب استوارتر و ثابت تر مى گردد و این دو موجب مى شود که مبارزه و ستیزه با آنها دشوارتر گردد . مولوى این موضوع را به زیبایى و در قالب تشبیه بیان کرده است :
تو که مى گویى که فردا ، این بدان
که به هر روزى که مى آید زمان
آن درخت بد ، جوان تر مى شود
وین کَننده ، پیر و مضطر مى شود
خار بن در قوت و برخاستن
خارکَن در سستى و در کاستن
خار بن هر روز و هر دم سبزتر
خار کن هر روز زار و خشکتر
او جوان تر مى شود تو پیرتر
زود باش و روزگار خود مَبَر
خار بن دان هر یکى خوى بدت
بارها در پاى خار آخر زدت
بنابراین دوران جوانى ، بهار تربیت و سازندگى و موسم تهذیب و تزکیه است . در این سنین انسان چون مدت زمان طولانى ترى براى زندگى در پیش دارد ، هر نوع اصلاح و خودسازى موجب مى شود که انسان سال هاى طولانى از نتایج و آثار و برکات آن برخودار گردد و از آثار سوء تأخیر در خودسازى و حسرت و افسوس فرصت هاى از دست رفته در امان باشد .
قدرت جسمى و توانایى هاى فراوان روحى در دوران جوانى ، بهترین سرمایه سیر و حرکت و پویاى روحى است و میزان موفقیت انسان در نظر سیر تکاملى در سنین بالاتر به مقدار زیادى بسته به تلاش و حرکت او در دروان جوانى است و اندوخته و سرمایه او همان چیزى است که از روزگار طلایى جوانى برایش باقى مانده است .
ولى در روزگار جوانى برخى در بى خبرى و تخیل هاى غیر واقعى به سر مى برند و شاید براى خود عالمى تصور کنند که جز احساسات غیر واقعى و افکار غیر منطقى و دور از حقیقت ، چیزى در آن وجود ندارد .
همین ناآگاهى ها و سوار شدن بر موج احساسات و عواطف ناپایدار ، موجب مى گردد که سرمایه هاى بى بدیل این دوران از دست برود و انسان در نیمه راه کمال از قافله سعادت و معنویت باز بماند . از طرف دیگر فوران میل هاى غریزى در پرتو قدرت و قوت جسمى ، او را تحت تأثیر قرار مى دهد و به دنبال همین امیال به حرکت در مى آورد و بدین ترتیب دوران جوانى را که بهترین فرصت براى تکامل فکرى و روحى است ، بدون هیچ حاصل و نتیجه اى ، پشت سر مى گذارد .
اما آن کس که در جوانى بیدار و هوشیار است و به نحوى صحیح تربیت شود و با شناخت استعدادهاى خود در راه شکوفایى هر چه بیشتر آنها بکوشد ، نه تنها بقیه عمر را مى تواند در جهت تکامل و سعادت خود حرکت کند بلکه مى تواند سرمایه اى ارزشمند براى جامعه و عنصرى مفید براى سایر مردم باشد و منشأ خدمات و برکات فراوانى براى اجتماع گردد .
9 پى نوشت ها
1 . . ک : مصباح یزدى ، محمد تقى ، به سوى خودسازى ، چاپ اول ، پائیز 80 ، ص 2
. 21 . الشمس ، آیات 9 – 3
. 10 . آل عمران ، آیه 4
. 164 . مستدرک الوسائل ، ج 2 ، ص 5
. 282 . همان ، ص 6
. 283 . . ک : استاد امینى ، ابراهیم ، خودسازى ، انتشارات شفق ، چاپ 7 ، 1374 ، ص 7
. 13 . انشقاق ، آیه 8
. 6 . قمى ، مرحوم شیخ عباس ، مفاتیح الجنان ، ماه ذى حجه ، دعاى عرفه سید الشهداء جعلیه السلام – .
9 . . ک : سادات ، محمد على ، اخلاق اسلامى ، ص . 210