جستاري در زندگي نامه علامه جعفري
علامه محمد تقي جعفري در مرداد 1304 خورشيدي پدرش در تبريز ديده به جهان گشود. پدرش ميرزا كريم در هيچ مكتب و مدرسه اي درس نخوانده بود، ولي حافظه اي بسيار قوي داشت و سخنان واعظان و خطيبان شهر را با بياني نافذ و شيوا بيان مي كرد. شغل وي نانوايي بود و هيچ گاه بي وضو، به خمير و نان دست نمي زد.
جستاري در زندگي نامه علامه جعفري
علامه محمد تقي جعفري در مرداد 1304 خورشيدي پدرش در تبريز ديده به جهان گشود. پدرش ميرزا كريم در هيچ مكتب و مدرسه اي درس نخوانده بود، ولي حافظه اي بسيار قوي داشت و سخنان واعظان و خطيبان شهر را با بياني نافذ و شيوا بيان مي كرد. شغل وي نانوايي بود و هيچ گاه بي وضو، به خمير و نان دست نمي زد. او به كار و تلاش علاقه زيادي داشت.
محمد تقي نزد مادر مقداري مقدمات دروس را آموخت و چون به مدرسه رفت او را به كلاس چهارم بردند. وي با استعداد شگرفت خود، اين مقطع را در مدرسه اعتماد تبريز با رتبه دوم، و كلاس پنجم را با رتبه اول پشت سر گذاشت. با وجود اين استعداد درخشان، بعد از مدتي به دليل تنگ دستي خانواده ناگزير دبستان را در ميانه راه رها كرد و به كسب و كار روي آورد.
ميرزا كريم، از اين وضع بسيار متأثر گرديد و به محمد تقي و برادرش تأكيد كرد: «شما به دنبال درس برويد. خداوند روزي رسان است.» از اين رو، آن دو طالب دانش، هم زمان با سال هاي پاياني جنگ دوم جهاني، تحصيلات علوم ديني را در مدرسه طالبيه تبريز پي گرفتند.
محمد تقي در پانزدهمين بهار زندگي اش، زادگاه خويش را به قصد اقامت در تهران ترك گفت و در مدرسه مروي نزد استاداني فاضل، مطالعه و تحصيل متن رسائل و مكاسب را ادامه داد. او پس از سه سال خوشه چيني از خرمن دانش خردمندان و انديشمندان حوزه، به شهر مقدس قم مهاجرت، و ضمن تحصيل در مدرسه دارلشفاي قم، لباس روحانيت به تن كرد و دروس خارج را در آنجا فرا گرفت.
دوران تحصيل در نجف نيز برايشان سخت مي گذشت، ولي از شدت اشتياق، همه آن سختي ها را تحمل مي كرد. خودش مي گفت: «گاهي دو يا سه ساعت كار دستي مي كردم تا شهريه به دستم برسد كه ميزان آن هم كافي نبود.» علامه پس از يازده سال اقامت در نجف و حضور در حوزه هاي درسي آن ديار، به ايران بازگشت. ايشان بيشترين بهره هاي علمي را از محضر آيات عظام: محمدرضا تنكابني، شيخ كاظم شيرازي، سيد عبدالهادي شيرازي، سيد ابوالقاسم خوئي و سيد محسن حكيم بوده است.
آثار زيادي از اين استاد بزرگوار مانده است كه به چند نمونه اشاره مي كنيم:
1. رسائل فقهي شامل طهارت و صلاه و صوم و غيره
2. حقوق جهاني بشر از ديدگاه اسلام و غرب (فارسي و انگليسي)
3. ارتباط انسان و جهان
4. ايدئال زندگي و زندگي ايدئال
5. نقد نظريات ديويد هيوم در چهار موضوع فلسفي
6. بررسي و نقد برگزيده افكار راسل
7. زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام
8. شرح نهج البلاغه
9. شرح و تفسير مثنوي معنوي
علامه جعفري هنگام تلافي حالات عاطفي با اصول اخلاقي، به اصول اخلاقي پايبند بود. به عنوان مثال ايشان وفاي به عهد را بر شديدترين روابط عاطفي ترجيح مي داد. براي نمونه يكي از دخترانش كه در تلاش هاي علمي و فكري پدر نقش مؤثري داشت و در مسائل خصوصي و خانوادگي و حتي در تشكيل جلسه هاي درس و مباحثه و كنفرانس ها، مشاور ايشان بود، در حدود چهل سالگي از دنيا رفت و پدر را در سوگ خويش نشاند. ايشان در اين مصيبت گفت :«من وزيرم را از دست دادم.» اين متفكر والا مقام با وجود علاقه شديد به دخترش كه در برنامه هاي علمي ـ آموزشي يارش بود، هنگامي كه هنوز جنازه وي را به خاك نسپرده بودند، براي سخنراني و وفاي به عهد در وقت مقرر، در جمع دانشجويان و پژوهشگران حضور يافت.
اين رفتار شگفت، شكوه و عظمت روح وي را به اثبات مي رساند؛ زيرا در تلاقي وفاي به عهد باري حضور در محفلي علمي، با چنين واقعه تأثرانگيز و ضربه عاطفي ناشي از آن، ترجيح مي دهد افراد را در انتظار نگذارد و سخنراني مي كند.
اين مرد الهي در عرصه عمل نيز ناشر بزرگ كرامت بود و صفايش با يك برخورد ساده و خالي از تكلف، روح هاي پرشور را به زيبايي صيقل مي داد. عقايد و افكار اين مرد بزرگ به روح بهجت و طراوت مي بخشيد و سلامت نفس و فروتني وي ـ با وجود مقام والايي كه در دانش و انديشه داشت ـ مثال زدني و كم نظير بود. بدگماني و ريا در او راه نداشت و كينه كسي را به دل نمي گرفت. به تعبير يكي از شاگردان فاضلش، شاهكار زندگي اين متفكر اسلامي، شيوه زندگي اش بود زيرا؛ زيبا در زمانه اي كه تكبر و غرور، برخي از اهل علم را فرا گرفته بود، آن بزرگوار ساده زيست و شاخص و نماد عالمي ديني بود كه ديدارش، اطمينان قلبي خاصي به افراد مي داد.
علامه محمد تقي جعفري در رديف انديشمنداني است كه لذت ترك لذايذ دنيوي را چشيده و براي درك حيات معنوي درد حيات كشيده، رنج هاي طاقت فرسا را به جان خريده، ناملايمات را تحمل كرده، ديو نفس را كشته، جام آرزوها را شكسته و در انتظار وصول به حقيقت، سر از پا نشناخته است.
او با كاوش و پژوهش در كارگاه هستي و كشف رموز آن، هويت خويش را جاودان ساخت. وجود پرفروغ اين فرزانه گران مايه، همواره گرمابخش و روشنگر محافل علمي و مجالس درسي بود. وي با عزمي استوار و همتي بلند، جانش را در درياي حكمت شست و براي ارتقاي حيات تكاملي، در ميدان عمل پاي نهاد و نستوه و خستگي ناپذير، پيشتاز عرصه هاي علم و معرفت گرديد. ايشان در دوران اقامت در نجف تشكيل خانواده داد و در اين شرايط نيز سختي هاي زندگي گريبان گيرش بود. همسرش نقل كرده است:«تابستان ها در نجف زيرزميني اجاره مي كرديم كه بسيار فرسوده و قديمي بود و حتي مار در آن ديده مي شد، ولي چون جاي ديگر براي گذراندن تابستان گرم نداشتيم، ناگزير در چنين جايي سكونت مي كرديم.»
با تمام اين سختي ها، علامه جعفري علاقه شگفتي به تحصيل داشت و با جديت به تحصيل علم ادامه مي داد و لحظه اي از تلاش دست نكشيد.
نخستين كسي كه از غرب به ايران آمد و با علامه جعفري در منزلش مصاحبه كرد، پروفسور روزنتال آلماني بود كه در محافل اروپايي در حقوق و فلسفه، دانشوري صاحب نظر بود.
آن زمان، ايشان در محله پامنار تهران، در منزلي محقر به اتفاق خانواده روزگار مي گذراند. هنگام انتقال به منزل جديد، برخي از نزديكان و اطرافيان، به دليل رفت و آمد محققان خارجي به منزل اين متفكر ارجمند، به وي پيشنهاد كردند فرشي براي اتاق پذيرايي تهيه شود، كه ايشان با همان روحيه و منش زاهدانه خود نپذيرفت و تا زنده بود، همچنان اتاق پذيرايي اش بدون فرش بود.
آن دانشور متدين، حدود نيم قرن از عمر خود را در راه دفاع از اصول عقيدتي و معارف تشيع صرف كرد و سرانجام در 25 آبان سال 1377 خورشيدي، در پي بيماري، ديدار حق را لبيك گفت و تمامي دوستداران و دانشجويان و دانشمندان را در سوگ خود نشاند.
منبع:گلبرگ 120
محمد تقي نزد مادر مقداري مقدمات دروس را آموخت و چون به مدرسه رفت او را به كلاس چهارم بردند. وي با استعداد شگرفت خود، اين مقطع را در مدرسه اعتماد تبريز با رتبه دوم، و كلاس پنجم را با رتبه اول پشت سر گذاشت. با وجود اين استعداد درخشان، بعد از مدتي به دليل تنگ دستي خانواده ناگزير دبستان را در ميانه راه رها كرد و به كسب و كار روي آورد.
ميرزا كريم، از اين وضع بسيار متأثر گرديد و به محمد تقي و برادرش تأكيد كرد: «شما به دنبال درس برويد. خداوند روزي رسان است.» از اين رو، آن دو طالب دانش، هم زمان با سال هاي پاياني جنگ دوم جهاني، تحصيلات علوم ديني را در مدرسه طالبيه تبريز پي گرفتند.
محمد تقي در پانزدهمين بهار زندگي اش، زادگاه خويش را به قصد اقامت در تهران ترك گفت و در مدرسه مروي نزد استاداني فاضل، مطالعه و تحصيل متن رسائل و مكاسب را ادامه داد. او پس از سه سال خوشه چيني از خرمن دانش خردمندان و انديشمندان حوزه، به شهر مقدس قم مهاجرت، و ضمن تحصيل در مدرسه دارلشفاي قم، لباس روحانيت به تن كرد و دروس خارج را در آنجا فرا گرفت.
دوران تحصيل در نجف نيز برايشان سخت مي گذشت، ولي از شدت اشتياق، همه آن سختي ها را تحمل مي كرد. خودش مي گفت: «گاهي دو يا سه ساعت كار دستي مي كردم تا شهريه به دستم برسد كه ميزان آن هم كافي نبود.» علامه پس از يازده سال اقامت در نجف و حضور در حوزه هاي درسي آن ديار، به ايران بازگشت. ايشان بيشترين بهره هاي علمي را از محضر آيات عظام: محمدرضا تنكابني، شيخ كاظم شيرازي، سيد عبدالهادي شيرازي، سيد ابوالقاسم خوئي و سيد محسن حكيم بوده است.
آثار زيادي از اين استاد بزرگوار مانده است كه به چند نمونه اشاره مي كنيم:
1. رسائل فقهي شامل طهارت و صلاه و صوم و غيره
2. حقوق جهاني بشر از ديدگاه اسلام و غرب (فارسي و انگليسي)
3. ارتباط انسان و جهان
4. ايدئال زندگي و زندگي ايدئال
5. نقد نظريات ديويد هيوم در چهار موضوع فلسفي
6. بررسي و نقد برگزيده افكار راسل
7. زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام
8. شرح نهج البلاغه
9. شرح و تفسير مثنوي معنوي
علامه جعفري هنگام تلافي حالات عاطفي با اصول اخلاقي، به اصول اخلاقي پايبند بود. به عنوان مثال ايشان وفاي به عهد را بر شديدترين روابط عاطفي ترجيح مي داد. براي نمونه يكي از دخترانش كه در تلاش هاي علمي و فكري پدر نقش مؤثري داشت و در مسائل خصوصي و خانوادگي و حتي در تشكيل جلسه هاي درس و مباحثه و كنفرانس ها، مشاور ايشان بود، در حدود چهل سالگي از دنيا رفت و پدر را در سوگ خويش نشاند. ايشان در اين مصيبت گفت :«من وزيرم را از دست دادم.» اين متفكر والا مقام با وجود علاقه شديد به دخترش كه در برنامه هاي علمي ـ آموزشي يارش بود، هنگامي كه هنوز جنازه وي را به خاك نسپرده بودند، براي سخنراني و وفاي به عهد در وقت مقرر، در جمع دانشجويان و پژوهشگران حضور يافت.
اين رفتار شگفت، شكوه و عظمت روح وي را به اثبات مي رساند؛ زيرا در تلاقي وفاي به عهد باري حضور در محفلي علمي، با چنين واقعه تأثرانگيز و ضربه عاطفي ناشي از آن، ترجيح مي دهد افراد را در انتظار نگذارد و سخنراني مي كند.
اين مرد الهي در عرصه عمل نيز ناشر بزرگ كرامت بود و صفايش با يك برخورد ساده و خالي از تكلف، روح هاي پرشور را به زيبايي صيقل مي داد. عقايد و افكار اين مرد بزرگ به روح بهجت و طراوت مي بخشيد و سلامت نفس و فروتني وي ـ با وجود مقام والايي كه در دانش و انديشه داشت ـ مثال زدني و كم نظير بود. بدگماني و ريا در او راه نداشت و كينه كسي را به دل نمي گرفت. به تعبير يكي از شاگردان فاضلش، شاهكار زندگي اين متفكر اسلامي، شيوه زندگي اش بود زيرا؛ زيبا در زمانه اي كه تكبر و غرور، برخي از اهل علم را فرا گرفته بود، آن بزرگوار ساده زيست و شاخص و نماد عالمي ديني بود كه ديدارش، اطمينان قلبي خاصي به افراد مي داد.
علامه محمد تقي جعفري در رديف انديشمنداني است كه لذت ترك لذايذ دنيوي را چشيده و براي درك حيات معنوي درد حيات كشيده، رنج هاي طاقت فرسا را به جان خريده، ناملايمات را تحمل كرده، ديو نفس را كشته، جام آرزوها را شكسته و در انتظار وصول به حقيقت، سر از پا نشناخته است.
او با كاوش و پژوهش در كارگاه هستي و كشف رموز آن، هويت خويش را جاودان ساخت. وجود پرفروغ اين فرزانه گران مايه، همواره گرمابخش و روشنگر محافل علمي و مجالس درسي بود. وي با عزمي استوار و همتي بلند، جانش را در درياي حكمت شست و براي ارتقاي حيات تكاملي، در ميدان عمل پاي نهاد و نستوه و خستگي ناپذير، پيشتاز عرصه هاي علم و معرفت گرديد. ايشان در دوران اقامت در نجف تشكيل خانواده داد و در اين شرايط نيز سختي هاي زندگي گريبان گيرش بود. همسرش نقل كرده است:«تابستان ها در نجف زيرزميني اجاره مي كرديم كه بسيار فرسوده و قديمي بود و حتي مار در آن ديده مي شد، ولي چون جاي ديگر براي گذراندن تابستان گرم نداشتيم، ناگزير در چنين جايي سكونت مي كرديم.»
با تمام اين سختي ها، علامه جعفري علاقه شگفتي به تحصيل داشت و با جديت به تحصيل علم ادامه مي داد و لحظه اي از تلاش دست نكشيد.
نخستين كسي كه از غرب به ايران آمد و با علامه جعفري در منزلش مصاحبه كرد، پروفسور روزنتال آلماني بود كه در محافل اروپايي در حقوق و فلسفه، دانشوري صاحب نظر بود.
آن زمان، ايشان در محله پامنار تهران، در منزلي محقر به اتفاق خانواده روزگار مي گذراند. هنگام انتقال به منزل جديد، برخي از نزديكان و اطرافيان، به دليل رفت و آمد محققان خارجي به منزل اين متفكر ارجمند، به وي پيشنهاد كردند فرشي براي اتاق پذيرايي تهيه شود، كه ايشان با همان روحيه و منش زاهدانه خود نپذيرفت و تا زنده بود، همچنان اتاق پذيرايي اش بدون فرش بود.
آن دانشور متدين، حدود نيم قرن از عمر خود را در راه دفاع از اصول عقيدتي و معارف تشيع صرف كرد و سرانجام در 25 آبان سال 1377 خورشيدي، در پي بيماري، ديدار حق را لبيك گفت و تمامي دوستداران و دانشجويان و دانشمندان را در سوگ خود نشاند.
منبع:گلبرگ 120