جستاري در زندگي پيشواي صادق
جاسوس ها و مزدوران منصور دوانقي، مدت ها خانه امام را تحت نظر داشتند. سرانجام منصور موفق شد با به كارگيري دسيسه اي، سمي قوي را به دست يكي از خدمه هايش به امام (ع) بنوشاند.
جستاري در زندگي پيشواي صادق
نويسنده : محمد علي كعبي
روز 25 شوال سال 148 هـ. .ق، روز اندوه مدينةالنبي در قرآن قطب دانش جهان و رئيس مذهب جعفري بود.
جاسوس ها و مزدوران منصور دوانقي، مدت ها خانه امام را تحت نظر داشتند. سرانجام منصور موفق شد با به كارگيري دسيسه اي، سمي قوي را به دست يكي از خدمه هايش به امام (ع) بنوشاند.
امام جعفر صادق(ع) در هنگام شهادت 65 سال داشت و اين درحالي بود كه پس از امام باقر (ع) 34 سال امامت كرد. حكومت امويان در زمان امام صادق(ع)، از سال 105 هـ .ق درگير مسائل سياسي و مبارزه با حركت هاي ضد حكومتي بود تا اينكه در سال 132 هـ .ق بني عباس توانستند بني اميه را از تخت حكومت جائرانه خود پايين بكشند و خود بر كرسي حكومت تكيه زنند.
در آغاز، بني عباس شعارهايي مبني بر پيروي از ائمه اطهار(ع) مي دادند، با اين هدف كه بتوانند افكار عمومي را به سوي خود جلب و از محبوبيت امامان معصوم(ع) نزد مردم، به سود خود بهره برداري كنند.
امام صادق(ع) به خوبي مي دانست كه با آمدن بني عباس، فقط نام حكومت عوض خواهد شد و حتي جنايت هاي آنان براي محكم كردن پايه هاي حكومت خويش، بيشتر از امويان خواهد بود. از اين رو، هيچ گاه حركت هاي بني عباس را تأييد نكرد و اصحاب و شاگردان را از همراهي با آنها باز داشت. امام از درگيري هاي پيش آمده ميان دو حكومت ستمگر بني عباس و بني اميه استفاده كرد و كرسي درس هاي ديني و تجربي امام باقر(ع) را ادامه داد.
در زمان امام صادق(ع) شرايط ويژه فرهنگي برجامعه حاكم شده بود. دانش هاي گوناگون اعم از اسلامي و تجربي پديد آمده بود، و هركس نظريه اي جديد بيان مي كرد و مردم از اين همه پيشرفت علم شگفت زده بودند.
در كنار دانش هاي گوناگون، فرقه هايي چون معتزله، جبريه، مرجئه، غلات، زنادقه، مشبهه، متصوفه و مانند آن پديد آمده بود كه هريك عقايدي براي خود داشتند. امام صادق(ع)، در چنين شرايطي زمام امور را به دست گرفته و دانشگاه علمي و فرهنگي پدر بزرگوارش را رونق درخور توجهي بخشيده بود تا آنجا كه تعداد شاگردان ايشان، حدود چهار هزار نفر بيان شده است. از جمله شاگردان ايشان مي توان به هشام ابن حكم، محمد ابن مسلم، ابان ابن تغلب، هشام ابن سالم، مؤمن طاق و مفضل ابن عمرو اشاره كرد.
جابر بن حيان كه كتاب هاي وي در زمان قرون وسطي به زبان هاي گوناگون اروپايي ترجمه و پدرعلم شيمي ناميده شده، از ديگر شاگردان معروف امام صادق(ع) است. امام صادق(ع) درهاي جديدي از علوم را چه در زمينه خداشناسي و چه در حيطه تجربي به روي انسان هاي جوياي علم گشود.
امام صادق(ع) هم زمان با كار علمي، به كار تبليغي و اجتماعي مي پرداخت و در همه جا نمايندگاني داشت.
آن حضرت، با وجود تمام مشكلات و خفقان هاي حكومتي، همواره حامي شيعيان و مسلمانان بود و خود، به اوضاع يتيمان و آسيب ديدگان رسيدگي مي كرد. امام صادق(ع) تقيه را براي در امان ماندن از ستم حاكمان جور، ترويج داد؛ هرچند هيچ يك از حاكمان عصر، با وجود آن حضرت، آسوده خاطر حكومت نكردند.
روز شهادت امام صادق(ع)، روز پايان مبارزات علمي، اجتماعي و سياسي نبود، بلكه شيعيان با بصيرتي كه ايشان تربيت كرده بود، عزم خود را بر مبارزه عليه طاغوت بيشتر كردند. پس از شهادت امام صادق(ع)، امام كاظم (ع) ايشان را با دو پارچه اي كه با آن احرام مي بستند، كفن كرد و عمامه و لباس هايي از امام سجاد(ع) را با ايشان قرار داد. تابوت امام صادق(ع) بر روي هزاران دست، غريبانه به سوي بقيع تشييع شد و در حالي كه آثار غم و اندوه در چهره همه به ويژه امام كاظم(ع) نمايان بود، صادق آل محمد را در كنار پدران بزرگوارش در بقيع به خاك سپردند.
امام صادق(ع) و انقلاب فرهنگي
براي هيچ يك از امامان معصوم(ع) مانند امام صادق(ع) فرصت و شرايط مساعدي پيش نيامد تا بتواند در سطح گسترده، انقلابي فرهنگي برپا كند و با تشريح فرهنگ غني و پرمايه اسلام و تأسيس دانشگاه ها و مدارس، اسلام را گسترش دهد. كشمكش ها و اختلاف هاي ميان بني عباس و اشتغال آنها به خود، چنين فرصتي را براي امام صادق(ع) به وجود آورد. آن بزرگ مرد علم و عمل، از اين فرصت بهره برد و اسلام و فقه آن را از ديدگاه ائمه اهل بيت(ع)؛ جانشينان حقيقي رسول خدا(ص) به همگان معرفي كرد. همچنين، با تربيت شاگردان بسيار و برجسته، حيات تازه اي به اسلام و مسلمانان بخشيد و فرهنگ ناب تشيع را كه ازاسلام ناب محمدي سرچشمه گرفته بود، به جهانيان عرضه كرد. خداوند در حديث لوح، درباره امام صادق(ع) چنين مي فرمايد:
شك كنندگان در صداقت و حقانيت جعفر(ع) هلاك مي شوند. آن كه سخن و مكتب او را رد كند، سخن و مكتب مرا رد كرده و اين سخن و وعده قطعي من است كه مقام جعفر(ع) را گرامي دارم و او را از پيروان و ياران و دوستانش شادمان سازم.(1)
زندگي امام صادق(ع) فراز و نشيب بسياري دارد. «از نخستين روز برانگيختگي تا لحظه بدرود زندگي پرتلاش و پرثمرش، 33 سال طول كشيد. در اين مدت، فراز و نشيب ها و تحولات سياسي و اجتماعي، شرايط زندگي امام و شيعيان را بارها تغيير داد. شاهين ترازوي پيكار، به سود و به زيان جبهه تشيع نوسان ها ديد. گاه چنان شد كه خوش بين ترها پيروزي شيعه را بسي نزديك و در دسترس ديدند و حتي درآمادگي اوضاع براي قدرت نمايي نظامي، مبالغه كردند و گاه چنان شد كه اختناق و فشار، مجال تنفس نيز به امام و ياران نزديكش نمي داد و همه آرزوها را برباد رفته وانمود مي كرد… . امام صادق در همه اين احوال، همان رهرو و راهبر مصمم و آگاه و نستوهي بود كه در ميان صدها آيت يأس و آهنگ اميد، تنها و تنها به رفتن و راه دراز را هرچه بيشتر طي كردن و مرحله هاي ناگزير را پشت سر نهادن، مي انديشيد و پس مايه هاي عشق و اخلاص و ايمانش را در همه حال و هر زمان و با شيوه متناسب، بي دريغ مبذول مي داشت و بارسنگين تكليف الهي را به سر منزل، نزديك مي ساخت».(2)
تأييد قيام هاي اسلامي
سيد محمد صادق مير قيصري
در عصرامامت امام صادق(ع) و پيش از آن قيام ها و نهضت هايي بر ضد طاغوتيان وقت برپا شد. امام صادق(ع) به دلايلي به طور مستقيم وارد آن نشد، ولي قيام هايي را كه اساس و هدف اسلامي داشت، تأييد مي كرد. تأييد امام صادق(ع)، تقش مهمي در پيشرفت و به ثمر رسيدن معنوي آن قيام ها داشت، به عنوان نمونه زيد، فرزند امام سجاد(ع) و عموي امام صادق(ع)، از بزرك مردان انقلابي قرن دوم هجري بود كه با ياران خود برضد حكومت هشام بن عبدالملك قيام كرد و سرانجام به شهادت رسيد. قيام و شهادت او در عصر امامت امام صادق(ع) رخ داد. هنگامي كه امام صادق از شهادت زيد با خبر شد، فرمود: «خداوند، عمويم زيد را رحمت كند! او مردم را به سوي خشنودي آل محمد (ص) دعوت مي كرد. اگر پيروز مي شد، بي شك، به دعوت وفا مي كرد».
از ديگر بزرگ مرداني كه با ياران اندك خود، قهرمانانه با حكومت طاغوتي عباسي جنگيد و در سرزمين فخ به شهادت رسيد، حسين بن علي بن حسن مثلّث است. امام صادق(ع)، اگرچه در عصر قيام او نبود، قيامش را پيشگويي و آن را بسيار تأييد كرد.
نضربن قرواش مي گويد: «شتران خود را براي سفر از مدينه به مكه ، به امام صادق(ع) كرايه داده بودم. به سوي مكه حركت كرديم، در ميانه حركت، آن حضرت به من فرمود: «هرگاه به سرزمين فخ رسيديم، به من يادآوري كن!» وقتي به سرزمين فخ رسيديم، نزديك محمل آن حضرت رفتم و وي را آگاه ساختم. آن حضرت از محمل پياده شد، در آن مكان نماز خواند، دعا كرد و سپس سوار شد. پرسيدم: آيا اين نماز اعمال حج بود؟ امام صادق(ع) فرمود: نه، ولي در اين سرزمين، مردي از اهل بيت من همراهي گروهي كشته مي شوند كه روح هايشان، پيش از جسدهايشان به سوي بهشت پيشي مي گيرند».
قيام هاي اسلامي و درست
سيد محمد صادق ميرقيصري
امام صادق(ع)، هرگز راضي نبود، ستم و طغيان خلفاي اموي ادامه يابد. از اين رو، چنانكه گفتيم، قيام هاي اسلامي و درست برضد خلفاي اموي را تأييد و قيام هاي غيراسلامي را رد مي كرد. امام صادق(ع)، قيام عباسيان را كه بر ضد حكومت امويان بود، هرگز تأييد نكرد؛ زيرا عباسيان نيز ادامه دهنده حكومت امويان بودند و فقط نامشان تغييركرد.
ابومسلم خراساني، مردم را بر ضد خلفاي اموي، ولي به سود عباسيان تحريك مي كرد. او با شعارهاي اسلامي و خون خواهي از خون حسين(ع) و دفاع از حريم خاندان رسالت، وانمود كرد اگر پيروز شود، زمام حكومت را به دست امامان اهل بيت(ع) خواهد سپرد، تا آنجا كه او را امير آل محمد مي خواندند. امام صادق(ع) كه مي دانست ابومسلم خراساني براي تحكيم حكومت عباسيان مي كوشد، هرگز وي را تأييد نكرد و فريب لباس سياهش را نخورد؛ لباسي كه به بهانه و نشانه خون خواهي از خون حسين(ع) به تن كرده بود. ابومسلم، در نامه اي به امام صادق(ع) چنين نوشت: «من مردم را به دوستي خاندان رسالت دعوت مي كنم. اگر مايل باشي، كسي براي خلافت بهتر از شما نيست.» امام صادق(ع) در پاسخ نامه وي نوشت: «تو از ياران من نيستي و زمانه، زمانه من نيست».(3)
مبارزه علمي
سيد محمد صادق ميرقيصري
از مهم ترين كارهاي امام صادق(ع) در دوران حيات پربركتش و با هدف پيشبرد مذهب جعفري، مبارزه علمي بود. آن امام همام، اين مبارزه را به شيوه هاي گوناگون، با تمام توان و با هر فردي كه برابر اسلام ناب محمدي قد علم مي كرد، آغاز و با موفقيت كامل به سرانجام رساند.
مهم ترين بخش اين مبارزه، مناظره هاي امام صادق(ع)، با بسياري از مدعيان دين و دانش بود. نقل است روزي امام صادق(ع) در مجلس منصور دوانقي حضورداشت. دانشمندي هندي، كتاب هاي طب را مي خواند و امام صادق(ع) گوش مي داد. دانشمند هندي، پس از پايان كتاب به آن حضرت عرض كرد: «آيا مي خواهي از آنچه از علم طب نزد من است، به تو بياموزم؟» امام صادق(ع) فرمود: «نه، زيرا آنچه از علم طب نزد من وجود دارد، بهتر است از آنچه نزد توست.» مرد هندي پرسيد: «نزد تو چيست؟» امام (ع) فرمود: «گرمي را با سردي و سردي را با گرمي و خشكي را با تري و تري را با خشكي، با توكل به خداوند درمان مي كنم و سخن پيامبر اسلام(ص) را انجام مي دهم كه فرمود: «معده، خانه درد است و مراقبت و پرهيز در غذا خوردن، همان دواست» و با بدن، براساس عادتش رفتار مي كنم».
دانشمند هندي پرسيد: «آيا علم طب، غير از اين است؟!» سپس امام صادق(ع) پرسش هايي طبي و تشريحي از او كرد و او از پاسخ آن پرسش ها درماند و نتوانست پاسخي بدهد. امام صادق(ع) فرمود: «ولي من مي دانم.» آنگاه به تمام پرسش هاي مطرح شده، پاسخ داد.
دانشمد هندي كه تحت تأثير دانش طبي امام (ع) قرار گرفته بود، عرض كرد:«اين علم را از كجا فراگرفته اي؟» امام صادق(ع) فرمود: «من از پدرانم فراگرفته ام و آنها از رسول خدا(ص) و رسول خدا از جبرئيل و جبرئيل از ذات پاك خدا آموخته اند».
دانشمند هندي، به حقانيت اسلام پي برد و به يكتايي خدا و رسالت پيامبر اسلام شهادت داد و سپس به امام صادق(ع) عرض كرد: «همانا تو، آگاه ترين مردم زمانت هستي».(4)
جاسوس ها و مزدوران منصور دوانقي، مدت ها خانه امام را تحت نظر داشتند. سرانجام منصور موفق شد با به كارگيري دسيسه اي، سمي قوي را به دست يكي از خدمه هايش به امام (ع) بنوشاند.
امام جعفر صادق(ع) در هنگام شهادت 65 سال داشت و اين درحالي بود كه پس از امام باقر (ع) 34 سال امامت كرد. حكومت امويان در زمان امام صادق(ع)، از سال 105 هـ .ق درگير مسائل سياسي و مبارزه با حركت هاي ضد حكومتي بود تا اينكه در سال 132 هـ .ق بني عباس توانستند بني اميه را از تخت حكومت جائرانه خود پايين بكشند و خود بر كرسي حكومت تكيه زنند.
در آغاز، بني عباس شعارهايي مبني بر پيروي از ائمه اطهار(ع) مي دادند، با اين هدف كه بتوانند افكار عمومي را به سوي خود جلب و از محبوبيت امامان معصوم(ع) نزد مردم، به سود خود بهره برداري كنند.
امام صادق(ع) به خوبي مي دانست كه با آمدن بني عباس، فقط نام حكومت عوض خواهد شد و حتي جنايت هاي آنان براي محكم كردن پايه هاي حكومت خويش، بيشتر از امويان خواهد بود. از اين رو، هيچ گاه حركت هاي بني عباس را تأييد نكرد و اصحاب و شاگردان را از همراهي با آنها باز داشت. امام از درگيري هاي پيش آمده ميان دو حكومت ستمگر بني عباس و بني اميه استفاده كرد و كرسي درس هاي ديني و تجربي امام باقر(ع) را ادامه داد.
در زمان امام صادق(ع) شرايط ويژه فرهنگي برجامعه حاكم شده بود. دانش هاي گوناگون اعم از اسلامي و تجربي پديد آمده بود، و هركس نظريه اي جديد بيان مي كرد و مردم از اين همه پيشرفت علم شگفت زده بودند.
در كنار دانش هاي گوناگون، فرقه هايي چون معتزله، جبريه، مرجئه، غلات، زنادقه، مشبهه، متصوفه و مانند آن پديد آمده بود كه هريك عقايدي براي خود داشتند. امام صادق(ع)، در چنين شرايطي زمام امور را به دست گرفته و دانشگاه علمي و فرهنگي پدر بزرگوارش را رونق درخور توجهي بخشيده بود تا آنجا كه تعداد شاگردان ايشان، حدود چهار هزار نفر بيان شده است. از جمله شاگردان ايشان مي توان به هشام ابن حكم، محمد ابن مسلم، ابان ابن تغلب، هشام ابن سالم، مؤمن طاق و مفضل ابن عمرو اشاره كرد.
جابر بن حيان كه كتاب هاي وي در زمان قرون وسطي به زبان هاي گوناگون اروپايي ترجمه و پدرعلم شيمي ناميده شده، از ديگر شاگردان معروف امام صادق(ع) است. امام صادق(ع) درهاي جديدي از علوم را چه در زمينه خداشناسي و چه در حيطه تجربي به روي انسان هاي جوياي علم گشود.
امام صادق(ع) هم زمان با كار علمي، به كار تبليغي و اجتماعي مي پرداخت و در همه جا نمايندگاني داشت.
آن حضرت، با وجود تمام مشكلات و خفقان هاي حكومتي، همواره حامي شيعيان و مسلمانان بود و خود، به اوضاع يتيمان و آسيب ديدگان رسيدگي مي كرد. امام صادق(ع) تقيه را براي در امان ماندن از ستم حاكمان جور، ترويج داد؛ هرچند هيچ يك از حاكمان عصر، با وجود آن حضرت، آسوده خاطر حكومت نكردند.
روز شهادت امام صادق(ع)، روز پايان مبارزات علمي، اجتماعي و سياسي نبود، بلكه شيعيان با بصيرتي كه ايشان تربيت كرده بود، عزم خود را بر مبارزه عليه طاغوت بيشتر كردند. پس از شهادت امام صادق(ع)، امام كاظم (ع) ايشان را با دو پارچه اي كه با آن احرام مي بستند، كفن كرد و عمامه و لباس هايي از امام سجاد(ع) را با ايشان قرار داد. تابوت امام صادق(ع) بر روي هزاران دست، غريبانه به سوي بقيع تشييع شد و در حالي كه آثار غم و اندوه در چهره همه به ويژه امام كاظم(ع) نمايان بود، صادق آل محمد را در كنار پدران بزرگوارش در بقيع به خاك سپردند.
امام صادق(ع) و انقلاب فرهنگي
براي هيچ يك از امامان معصوم(ع) مانند امام صادق(ع) فرصت و شرايط مساعدي پيش نيامد تا بتواند در سطح گسترده، انقلابي فرهنگي برپا كند و با تشريح فرهنگ غني و پرمايه اسلام و تأسيس دانشگاه ها و مدارس، اسلام را گسترش دهد. كشمكش ها و اختلاف هاي ميان بني عباس و اشتغال آنها به خود، چنين فرصتي را براي امام صادق(ع) به وجود آورد. آن بزرگ مرد علم و عمل، از اين فرصت بهره برد و اسلام و فقه آن را از ديدگاه ائمه اهل بيت(ع)؛ جانشينان حقيقي رسول خدا(ص) به همگان معرفي كرد. همچنين، با تربيت شاگردان بسيار و برجسته، حيات تازه اي به اسلام و مسلمانان بخشيد و فرهنگ ناب تشيع را كه ازاسلام ناب محمدي سرچشمه گرفته بود، به جهانيان عرضه كرد. خداوند در حديث لوح، درباره امام صادق(ع) چنين مي فرمايد:
شك كنندگان در صداقت و حقانيت جعفر(ع) هلاك مي شوند. آن كه سخن و مكتب او را رد كند، سخن و مكتب مرا رد كرده و اين سخن و وعده قطعي من است كه مقام جعفر(ع) را گرامي دارم و او را از پيروان و ياران و دوستانش شادمان سازم.(1)
زندگي امام صادق(ع) فراز و نشيب بسياري دارد. «از نخستين روز برانگيختگي تا لحظه بدرود زندگي پرتلاش و پرثمرش، 33 سال طول كشيد. در اين مدت، فراز و نشيب ها و تحولات سياسي و اجتماعي، شرايط زندگي امام و شيعيان را بارها تغيير داد. شاهين ترازوي پيكار، به سود و به زيان جبهه تشيع نوسان ها ديد. گاه چنان شد كه خوش بين ترها پيروزي شيعه را بسي نزديك و در دسترس ديدند و حتي درآمادگي اوضاع براي قدرت نمايي نظامي، مبالغه كردند و گاه چنان شد كه اختناق و فشار، مجال تنفس نيز به امام و ياران نزديكش نمي داد و همه آرزوها را برباد رفته وانمود مي كرد… . امام صادق در همه اين احوال، همان رهرو و راهبر مصمم و آگاه و نستوهي بود كه در ميان صدها آيت يأس و آهنگ اميد، تنها و تنها به رفتن و راه دراز را هرچه بيشتر طي كردن و مرحله هاي ناگزير را پشت سر نهادن، مي انديشيد و پس مايه هاي عشق و اخلاص و ايمانش را در همه حال و هر زمان و با شيوه متناسب، بي دريغ مبذول مي داشت و بارسنگين تكليف الهي را به سر منزل، نزديك مي ساخت».(2)
تأييد قيام هاي اسلامي
سيد محمد صادق مير قيصري
در عصرامامت امام صادق(ع) و پيش از آن قيام ها و نهضت هايي بر ضد طاغوتيان وقت برپا شد. امام صادق(ع) به دلايلي به طور مستقيم وارد آن نشد، ولي قيام هايي را كه اساس و هدف اسلامي داشت، تأييد مي كرد. تأييد امام صادق(ع)، تقش مهمي در پيشرفت و به ثمر رسيدن معنوي آن قيام ها داشت، به عنوان نمونه زيد، فرزند امام سجاد(ع) و عموي امام صادق(ع)، از بزرك مردان انقلابي قرن دوم هجري بود كه با ياران خود برضد حكومت هشام بن عبدالملك قيام كرد و سرانجام به شهادت رسيد. قيام و شهادت او در عصر امامت امام صادق(ع) رخ داد. هنگامي كه امام صادق از شهادت زيد با خبر شد، فرمود: «خداوند، عمويم زيد را رحمت كند! او مردم را به سوي خشنودي آل محمد (ص) دعوت مي كرد. اگر پيروز مي شد، بي شك، به دعوت وفا مي كرد».
از ديگر بزرگ مرداني كه با ياران اندك خود، قهرمانانه با حكومت طاغوتي عباسي جنگيد و در سرزمين فخ به شهادت رسيد، حسين بن علي بن حسن مثلّث است. امام صادق(ع)، اگرچه در عصر قيام او نبود، قيامش را پيشگويي و آن را بسيار تأييد كرد.
نضربن قرواش مي گويد: «شتران خود را براي سفر از مدينه به مكه ، به امام صادق(ع) كرايه داده بودم. به سوي مكه حركت كرديم، در ميانه حركت، آن حضرت به من فرمود: «هرگاه به سرزمين فخ رسيديم، به من يادآوري كن!» وقتي به سرزمين فخ رسيديم، نزديك محمل آن حضرت رفتم و وي را آگاه ساختم. آن حضرت از محمل پياده شد، در آن مكان نماز خواند، دعا كرد و سپس سوار شد. پرسيدم: آيا اين نماز اعمال حج بود؟ امام صادق(ع) فرمود: نه، ولي در اين سرزمين، مردي از اهل بيت من همراهي گروهي كشته مي شوند كه روح هايشان، پيش از جسدهايشان به سوي بهشت پيشي مي گيرند».
قيام هاي اسلامي و درست
سيد محمد صادق ميرقيصري
امام صادق(ع)، هرگز راضي نبود، ستم و طغيان خلفاي اموي ادامه يابد. از اين رو، چنانكه گفتيم، قيام هاي اسلامي و درست برضد خلفاي اموي را تأييد و قيام هاي غيراسلامي را رد مي كرد. امام صادق(ع)، قيام عباسيان را كه بر ضد حكومت امويان بود، هرگز تأييد نكرد؛ زيرا عباسيان نيز ادامه دهنده حكومت امويان بودند و فقط نامشان تغييركرد.
ابومسلم خراساني، مردم را بر ضد خلفاي اموي، ولي به سود عباسيان تحريك مي كرد. او با شعارهاي اسلامي و خون خواهي از خون حسين(ع) و دفاع از حريم خاندان رسالت، وانمود كرد اگر پيروز شود، زمام حكومت را به دست امامان اهل بيت(ع) خواهد سپرد، تا آنجا كه او را امير آل محمد مي خواندند. امام صادق(ع) كه مي دانست ابومسلم خراساني براي تحكيم حكومت عباسيان مي كوشد، هرگز وي را تأييد نكرد و فريب لباس سياهش را نخورد؛ لباسي كه به بهانه و نشانه خون خواهي از خون حسين(ع) به تن كرده بود. ابومسلم، در نامه اي به امام صادق(ع) چنين نوشت: «من مردم را به دوستي خاندان رسالت دعوت مي كنم. اگر مايل باشي، كسي براي خلافت بهتر از شما نيست.» امام صادق(ع) در پاسخ نامه وي نوشت: «تو از ياران من نيستي و زمانه، زمانه من نيست».(3)
مبارزه علمي
سيد محمد صادق ميرقيصري
از مهم ترين كارهاي امام صادق(ع) در دوران حيات پربركتش و با هدف پيشبرد مذهب جعفري، مبارزه علمي بود. آن امام همام، اين مبارزه را به شيوه هاي گوناگون، با تمام توان و با هر فردي كه برابر اسلام ناب محمدي قد علم مي كرد، آغاز و با موفقيت كامل به سرانجام رساند.
مهم ترين بخش اين مبارزه، مناظره هاي امام صادق(ع)، با بسياري از مدعيان دين و دانش بود. نقل است روزي امام صادق(ع) در مجلس منصور دوانقي حضورداشت. دانشمندي هندي، كتاب هاي طب را مي خواند و امام صادق(ع) گوش مي داد. دانشمند هندي، پس از پايان كتاب به آن حضرت عرض كرد: «آيا مي خواهي از آنچه از علم طب نزد من است، به تو بياموزم؟» امام صادق(ع) فرمود: «نه، زيرا آنچه از علم طب نزد من وجود دارد، بهتر است از آنچه نزد توست.» مرد هندي پرسيد: «نزد تو چيست؟» امام (ع) فرمود: «گرمي را با سردي و سردي را با گرمي و خشكي را با تري و تري را با خشكي، با توكل به خداوند درمان مي كنم و سخن پيامبر اسلام(ص) را انجام مي دهم كه فرمود: «معده، خانه درد است و مراقبت و پرهيز در غذا خوردن، همان دواست» و با بدن، براساس عادتش رفتار مي كنم».
دانشمند هندي پرسيد: «آيا علم طب، غير از اين است؟!» سپس امام صادق(ع) پرسش هايي طبي و تشريحي از او كرد و او از پاسخ آن پرسش ها درماند و نتوانست پاسخي بدهد. امام صادق(ع) فرمود: «ولي من مي دانم.» آنگاه به تمام پرسش هاي مطرح شده، پاسخ داد.
دانشمد هندي كه تحت تأثير دانش طبي امام (ع) قرار گرفته بود، عرض كرد:«اين علم را از كجا فراگرفته اي؟» امام صادق(ع) فرمود: «من از پدرانم فراگرفته ام و آنها از رسول خدا(ص) و رسول خدا از جبرئيل و جبرئيل از ذات پاك خدا آموخته اند».
دانشمند هندي، به حقانيت اسلام پي برد و به يكتايي خدا و رسالت پيامبر اسلام شهادت داد و سپس به امام صادق(ع) عرض كرد: «همانا تو، آگاه ترين مردم زمانت هستي».(4)
پي نوشت ها :
1.محمد محمدي اشتهاردي، سيره چهارده معصوم، ص 525.
2.سيد علي خامنه اي، پيشواي صادق، ص 62.
3.نك: محمد محمدي اشتهاردي: سيره پيشوايان، صص 542-547.
4.سيره چهارده معصوم، ص 585.
منبع:نشريه اشارات- شماره137
/ع