جستاری بر زندگی علامه حلی
پدرش سدید الدین یوسف ابن مطهر حلی، از دانشمندان و فقهای بزرگ و بسیار شجاع و با تدبیر، مادرش زنی فاضله و بلند مرتبه از خاندان بنی سعید، برادرش رضی الدین صاحب «العددالقویه لدفع المخاوف الیومه» که سیزده سال از علامه بزرگتر بود. خواهرش همسر مجدالدین ابوالفوارس که دو فرزند او از شاگردان علامه بودند. لقب او آیت الله، و جمال الدین فاضل بود و کنیه اش “ابومنصور” و “ابن مطهر” در سخنان بزرگان از او با لقب “علامه” و “علامه دهر” نام برده شده است. علامه حلی در 29 رمضان سال 648 هـ.ق، در شهر حله در حله سیفیه (محلی بین کربلا و نجف) به دنیا آمد. از همان کودکی در محضر پدر، علوم تفسیر، حدیث و صرف و نحو را یاد گرفت، آنگاه در خدمت دایی خود “نجم الدین حلی” معروف به محقق حلی به تحصیل علم پرداخت. او آنقدر هوش و استعداد سرشار و حدیث در کار و علاقه به تعلیم علوم مختلف نزد اساتید بزرگ از خود نشان داد که خیلی زود تمام مدارج علمی را طی کرد و آنطور که نقل کرده اند: هنوز به سن بلوغ نرسیده بود که به درجه اجتهاد رسید و در جوانی به تالیفات پرداخت. در سن 26 سالگی به نگارش فقه و اصول مشغول شد بطوری که آثارش امروزه جزء مهمترین کتب شیعه و مورد استفاده دانشمندان است. علامه حلی یکی از پرکارترین و موفق ترین فقهای نامدار شیعه از نظر تالیف به شمار می آید. طبق شمارشی که از تالیفات او به عمل آورده اند با تقسیم به روزهای عمر او، به هزار سطر در هر روز عمر او رسیده است. آنچه که باعث شد شهرت علامه، بیشتر شود، فتوائی بود که این دانشمند درباره بطلان طلاقی که الجایتو (سلطان محمد خدابنده، از پادشاهان مغول) همسر محبوبش را داده بود، خلاصه ماجرا اینست که “الجایتو” روزی از همسرش عصبانی می شود و او را در یک مجلس، سه طلاقه کرد و بعد از آن پشیمان شد و درباره حلال شدن همسرش سوال می کرد بنابر مذهب اهل تسنن فقهای اهل سنت گفتند هیچ راهی نیست. بالاخره بعضی او را از وجود فقیهی از حله با خبر کردند که او اینگونه طلاق را اصلا باطل می داند. سلطان با اینکه با اعتراض درباریان مواجه شد ولی به دنبال علامه حلی فرستاد. علامه برای او گفت که در مذهب ما (شیعه) سه طلاقه کردن در یک مجلس مردود است و این طلاق باطل است و دلایل حکم خود و حقانیت مذهب شیعه را اثبات کرد. الجایتو (سلطان محمد خدابنده) در این موقع بود که به مذهب شیعه گروید و دستور داد که بنام امامان دوازده گانه خطبه خواندند و سکه زدند. علامه و پسرش مدتی در مراغه اقامت داشت و در سلطانیه که مرکز حکومت (الجایتو) پادشاه مغول ایران بود، به بحث های کلامی با سایر علما پرداخت. او آنقدر حاضر جواب و مستدل حرف می زد که بر تمام رقیبان پیروز می شد.
عضویت ویژه علامه
این فقیه بزرگ را نقطه اوج در «عدم تعصب» ذکر کرده اند. زیرا معتقد بود که: تعصب داشتن گذشتگان، تنها و تنها مشکلات را بیشتر و پیچیده تر کرده است.
علامه حلی در بیان علما و دانشمندان فرق مختلف
“حافظ ابروی شافعی” می گوید که ایشان به هیچ وجه در مباحث، تعصب نداشت. “ابن حجر” او را به رهبر و مصنف شیعی تعبیر می کند و می گوید که آیتی از آیات الهی در هوش و ذکاوت اوست. “صفدی” علامه را دانشمندی شیعی میداند که در حال پیاده و سوار، تصنیف می کرد. “سید بحرالعلوم”، در وصف او می نویسد: که علامه از بنی آدم است که خداوند از هر خرمنی، بهره ای به او عطا کرده است. “جلال الدین محمد بلخی بهائی”: او آیت خداوند در میان عالمیان بوده است. علامه دهر، مرحوم حلی، بعد از عمری تلاش پیوسته علمی و مذهبی، در شب شنبه 21 محرم سال 726 هـ.ق، در سن 78 سالگی در شهر حله، از دنیا رحلت کرد. پیکر مطهرش را به نجف اشرف منتقل کرده و در حجره سمت راست حرم امیرالمومنین علی (ع) در ایوان طلا، مدفون است.
اساتید
1.پدر بزرگوارش، سدید الدین یوسف (در علم تفسیر، حدیث، صرف و نحو)
2.خواجه نصیرالدین طوسی (در علم حکمت و فلسفه)
3.برهان الدین نسقی (در علم جدل)
4.دایی خود، محقق حلی، نجم الدین حلی
5.شمس الدین محمد کیشی (سبب آشنایی علامه با افکار ابن عربی شد)
6.غرالدین ابوالعباس واسطی ( سبب آشنایی او با کتب سهروردی (شیخ اشراق) شد
7.سید علی بن طاووس
8.تقی الدین صباغ کوفی (تفسیر زمخشری را به او آموخت)
9.ابن میثم بحرانی (شارح نهج البلاغه)
10.سید احمد بن موسی طاووس
11.جمال الدین ایاز نحوی (در علم صرف و نحو)
گفتنی است که علامه حلی نزد بسیاری از دانشمندان مذاهب مختلف، تحصیل علم کرده است.
شاگردان
شاگردان نامدار او، از مفاخر تاریخ اسلام و معارف شیعه هستند. از مهمترین آنها:
1.فرزندش، ابوطالب محمد (ملقب به فخرالمحققین)
2.جمال الدین ابوالفتوح بن علی آوی
3.سراج الدین حسن بن بهاءالدین سرابشنوی
4.سید محمد بن قاسم معیه
5.عمید الدین و ضیاءالدین اعرجی حسینی، خواهر زاده های علامه
تالیفات و آثار:
ایشان، در حوزه های متعدد علوم و فنون عقلی و نقلی، صاحب آثار گوناگون هستند که بعضی از آنها در چندین مجلد و بعضی شامل چند صفحه است. تالیفات ایشان، همیشه مورد توجه زیاد فقها و متکلمان و محدثان و مفسران است. خود ایشان، تالیفاتش را 64 عنوان ذکر کرده ولی بعضی ها 120 عنوان، 109 عنوان و 70 عنوان گفته اند که مهمترین آنها:
1.منتهی المطلب فی تحقیق المذهب (اولین و جامع ترین اثر در فقه استدلالی)
2.تبصرة المتعلمین فی احکام الدین
3.تحریر الاحکام الشرعیه علی مذاهب الامامیه
4.قواعدالاحکام فی معرفة الحلال و الحرام
5.کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد ( در کلام و عقاید)
6.منهاج الکرامه فی معرفة الامامه
7.نهج الحق و کشف الصدق
8.الباب الحادی عشر
9.النکت البدیعه فی تحریر الذریعه (در اصول فقه)
10.تهذیب طریق الوصول الی علم الاصول (اصول)
11.ایضاح المقاصد (در شرح کاتبی قزوینی)
12.الاسرار الخفیه فی العلوم العقلیه (در فلسفه و منطق)
منبع:دایرة المعارف طهور
/ج