جهاد او اين گونه بود
مهم ترين بحث درباره امام حسين(ع)، بحث در باب هدف آن حضرت است که براي آن قيام کرد. اين، مهم ترين و مشکل ترين بحث از سلسله مباحثي است که درباره امام حسين (ع) مطرح شده، در ضمن، حساس ترين بحث هم بوده. بحث درباره هدف امام حسين، از مباحث جديدي است که حداکثر 100 سال است مطرح شده و به صورت جدي، تقريبا از سال 1350 در
جهاد او اين گونه بود
نويسنده: محمد اسفندياري
مهم ترين بحث درباره امام حسين(ع)، بحث در باب هدف آن حضرت است که براي آن قيام کرد. اين، مهم ترين و مشکل ترين بحث از سلسله مباحثي است که درباره امام حسين (ع) مطرح شده، در ضمن، حساس ترين بحث هم بوده. بحث درباره هدف امام حسين، از مباحث جديدي است که حداکثر 100 سال است مطرح شده و به صورت جدي، تقريبا از سال 1350 در ايران مطلح شده است. در جهان عرب، هنوز پژوهش جدي درباره هدف امام حسين انجام نشده؛ بنابراين الان ايران نسبت به جهان عرب در اين باب جلوتر است. هدف امام در يک عبارت مختصر اين است که امام به قصد شهادت به طرف کوفه رفت و در کربلا به شهادت رسيد. آيا آن حضرت به قصد شهادت رفت يا مي خواست در کوفه به پيروزي برسد؟
شهادت يا حکومت؛ اين خلاصه بحث است. آيا خروج امام حسين از مکه به طرف کوفه، با هدف تشکيل حکومت بود و يا اين که امام مي دانست در اين سفر به شهادت مي رسد و به قصد شهادت به طرف کوفه رفت؟
نظر غالب و تقريبا قريب به اتفاق اين است که امام به استقبال از شهادت رفت. نظر نادري هست که معتقدان به آن، در اقليت اند. آن ها مي گويند امام اصلا مي خواست براي تشکيل حکومت برود. نظر شايع و رايج، همان طور که عرض کردم، نظريه شهادت است، اما همين نظريه شهادت هم، چندين تفسير شده و لذا چهار نظريه به وجود آمده. من اين چهار نظريه را اين گونه صورت بندي و نام گذاري کرده ام:
شهادت تکليفي
شهادت فديه اي
شهادت سياسي
تشکيل حکومت
نظر اول، شهادت تکليفي است. عده اي معتقدند که امام، به استقبال از شهادت رفت، اما اين براي امام تکليف بود. يعني آن حضرت يک دستور خصوصي داشت. منشا اين نظريه، يک سلسله روايات است. يک روايت که در اصول کافي آمده، اين است که امام صادق (ع) مي فرمايند: «نامه اي آسماني توسط جبراييل براي پيامبر خدا آمد که در آن نامه، وظيفه يکايک امامان معين شده بود.» دستوري که در آن نامه براي امام حسن آمد، اين بود: «قاتل فقتل و تقتل واخرج لاقوامک بالشهاده لا شهاده لهم الا معک.» بجنگ و بکش، اما تو کشته خواهي شد.
نظريه شهادت تکليفي، در واقع نظريه نيست، بلکه يک تعبير خام از قيام امام است. معتقدان به اين نظريه، چون نتوانستند قيام امام را تحليل کنند و تا آن جا پيش رفتند که امام شهيد شد، گفتند اين يک راز سربسته است، تکليفي است که معطوف بوده به امام.
شهادت فديه اي مي گويد امام رفت به شهادت برسد تا خودش را فداي اين امت بکند، فداي گناه کاران اين امت بکند. امام رفت تا به مقام شهادت برسد و گناه کاران را در روز قيامت شفيع شود. اين نظريه تقريبا مانند نظريه مسيحيان است. در مورد حضرت مسيح هم مسيحيان مي گويند که مسيح، تن به صليب داد تا خودش را فداي امتش کند. اين نظريه، امام را به مسيح شبيه مي کند. ما يک شکايت مان هميشه اين بود که اسراييليات در دين وارد شده، با اين نظريه مي بينيم که نصرانيات هم وارد شده. عده اي تحت تاثير آن نظريه، کربلا و امام حسين را با حضرت عيسي اشتباه گرفته اند. اين نظر، هيچ سندي در متون و نصوص ديني ما ندارد. هيچ جا نمي بينيد امام فرموده باشد من مي خواهم قيام کنم تا به شهادت برسم و امت خودم را شفيع باشم.
نظريه سوم، نظريه شهادت سياسي و نظريه چهارم نظريه تشکيل حکومت است. نظريه شهادت سياسي، معروف ترين و مشهورترين نظريه در عصر حاضر است. در خطابه ها، منبرها و مقتل ها هميشه اين نظريه تبليغ مي شود؛ يعني آن حضرت مي خواست با شهادتش يک پيام سياسي بدهد. مشروعيت حکومت بني اميه را نفي کند و آن ها را غاصب بداند. در عصر حاضر، اين نظريه را يک نفر از همه بهتر شرح و تفسير کرده و آن است. «حضرت آيت الله محمدباقر کمره اي».
ايشان مي گويد ما در اسلام، دو نوع جهاد داريم؛ يکي جهاد غلبه و ديگري جهاد استماته، يعني به طرف موت رفتن. همان چيزي که الان به عنوان استشهادي شنيده ايد. گروهي مي روند به ميدان جهاد و مي خواهند بر لشکر مقابل غالب شوند. اغلب جنگ ها هم همين گونه است. در دوره دفاع مقدس هم، رزمندگان براي همين مي رفتند؛ براي جهاد غلبه مي رفتند پيروز شوند. ايشان مي گويد جهاد امام حسين از نوع جهاد استماته است.
منبع:مجله خيمه شماره 33-34 /س
شهادت يا حکومت؛ اين خلاصه بحث است. آيا خروج امام حسين از مکه به طرف کوفه، با هدف تشکيل حکومت بود و يا اين که امام مي دانست در اين سفر به شهادت مي رسد و به قصد شهادت به طرف کوفه رفت؟
نظر غالب و تقريبا قريب به اتفاق اين است که امام به استقبال از شهادت رفت. نظر نادري هست که معتقدان به آن، در اقليت اند. آن ها مي گويند امام اصلا مي خواست براي تشکيل حکومت برود. نظر شايع و رايج، همان طور که عرض کردم، نظريه شهادت است، اما همين نظريه شهادت هم، چندين تفسير شده و لذا چهار نظريه به وجود آمده. من اين چهار نظريه را اين گونه صورت بندي و نام گذاري کرده ام:
شهادت تکليفي
شهادت فديه اي
شهادت سياسي
تشکيل حکومت
نظر اول، شهادت تکليفي است. عده اي معتقدند که امام، به استقبال از شهادت رفت، اما اين براي امام تکليف بود. يعني آن حضرت يک دستور خصوصي داشت. منشا اين نظريه، يک سلسله روايات است. يک روايت که در اصول کافي آمده، اين است که امام صادق (ع) مي فرمايند: «نامه اي آسماني توسط جبراييل براي پيامبر خدا آمد که در آن نامه، وظيفه يکايک امامان معين شده بود.» دستوري که در آن نامه براي امام حسن آمد، اين بود: «قاتل فقتل و تقتل واخرج لاقوامک بالشهاده لا شهاده لهم الا معک.» بجنگ و بکش، اما تو کشته خواهي شد.
نظريه شهادت تکليفي، در واقع نظريه نيست، بلکه يک تعبير خام از قيام امام است. معتقدان به اين نظريه، چون نتوانستند قيام امام را تحليل کنند و تا آن جا پيش رفتند که امام شهيد شد، گفتند اين يک راز سربسته است، تکليفي است که معطوف بوده به امام.
شهادت فديه اي مي گويد امام رفت به شهادت برسد تا خودش را فداي اين امت بکند، فداي گناه کاران اين امت بکند. امام رفت تا به مقام شهادت برسد و گناه کاران را در روز قيامت شفيع شود. اين نظريه تقريبا مانند نظريه مسيحيان است. در مورد حضرت مسيح هم مسيحيان مي گويند که مسيح، تن به صليب داد تا خودش را فداي امتش کند. اين نظريه، امام را به مسيح شبيه مي کند. ما يک شکايت مان هميشه اين بود که اسراييليات در دين وارد شده، با اين نظريه مي بينيم که نصرانيات هم وارد شده. عده اي تحت تاثير آن نظريه، کربلا و امام حسين را با حضرت عيسي اشتباه گرفته اند. اين نظر، هيچ سندي در متون و نصوص ديني ما ندارد. هيچ جا نمي بينيد امام فرموده باشد من مي خواهم قيام کنم تا به شهادت برسم و امت خودم را شفيع باشم.
نظريه سوم، نظريه شهادت سياسي و نظريه چهارم نظريه تشکيل حکومت است. نظريه شهادت سياسي، معروف ترين و مشهورترين نظريه در عصر حاضر است. در خطابه ها، منبرها و مقتل ها هميشه اين نظريه تبليغ مي شود؛ يعني آن حضرت مي خواست با شهادتش يک پيام سياسي بدهد. مشروعيت حکومت بني اميه را نفي کند و آن ها را غاصب بداند. در عصر حاضر، اين نظريه را يک نفر از همه بهتر شرح و تفسير کرده و آن است. «حضرت آيت الله محمدباقر کمره اي».
ايشان مي گويد ما در اسلام، دو نوع جهاد داريم؛ يکي جهاد غلبه و ديگري جهاد استماته، يعني به طرف موت رفتن. همان چيزي که الان به عنوان استشهادي شنيده ايد. گروهي مي روند به ميدان جهاد و مي خواهند بر لشکر مقابل غالب شوند. اغلب جنگ ها هم همين گونه است. در دوره دفاع مقدس هم، رزمندگان براي همين مي رفتند؛ براي جهاد غلبه مي رفتند پيروز شوند. ايشان مي گويد جهاد امام حسين از نوع جهاد استماته است.
منبع:مجله خيمه شماره 33-34 /س