خانه » همه » مذهبی » حالت کفار و غير مسلمان, در قبر و عوالم بعد از مرگ چگونه است؟ آيا اهداء خيرات به حال آنها اثر دارد؟

حالت کفار و غير مسلمان, در قبر و عوالم بعد از مرگ چگونه است؟ آيا اهداء خيرات به حال آنها اثر دارد؟

آنچه از آيات و روايات استفاده مي شود، اين است كه كافران خالص تا برپائي قيامت كبري در عذاب برزخي بسر مي برند و گرفتار نتيجه اعمال خود هستند. چنانچه انسانهاي مؤمن در بهشت برزخي متنعم به نعمتهاي الهي مي باشند.
قرآن مجيد مي فرمايد: اينك (كه در عالم برزخ هستند) عذاب آنها آتش است كه صبح و شام به آن عرضه مي شوند…([1])
امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: «والكافر ينتقل روحه من جسده الي مثله و يجعل في نار فيعذب بها الي يوم القيامه» و كافر هم مانند مسلمان روحش به بدن مثالي منتقل مي شود و در عذاب به سر مي برد تا قيامت.([2])
از امام صادق(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: هنگامي كه ارواح كفار بر آتش برزخ عرضه مي شوند مي گويند: پروردگارا قيامت را براي ما نياور، وعده آتش را بر ما حتمي مفرما و اخر ما را به اول، ملحق مگردان.([3])
امام موسي كاظم(عليه السلام) فرمودند: وقتي كافر بميرد هفتاد هزار فرشته قهر عذاب دوزخ او را تا قبرش همراهي مي كنند و مرده كافر با صدايي كه همه مي شنوند ـ غير از جن و انس ـ مي گويد: اي كاش دوباره به دنيا برگردم تا كارهاي نيك انجام دهم و از مومنان شوم. ملكي مي گويد: اگر باز هم برگردي مخالفت مي كني; همين كه وارد قبر شد و مردم پراكنده شدند نكير و منكر در ترسناك ترين چهره بر او وارد مي شوند او را از جايش بلند مي كنند و از خدا و پيامبرش سؤال مي كنند لكن موفق به جواب نمي شود،([4]) پس ضربتي بر او مي زنند كه تمام اهل آسمان ها و زمين ـ غير از مشركين ـ مي شنوند…([5]) و سپس دري بسوي آتش برويش گشوده مي شود و حميم جهنم را بر او نازل مي كنند و اين معناي كلام خداست كه فرمود «و امّا ان کان من المكذبين الضّالين فنزلٌ من حميم ـ يعني در قبر ـ و تصلية جحيم ـ يعني در آخرت ـ.([6])
اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) فرمودند: … خداوند بر كافر و دشمن خدا مارها و عقرب هاي زمين را مسلط مي كند([7]) و نيز فرمودند: قبر يا باغي از باغ هاي بهشت است ـ براي مومنان ـ يا حفره اي از حفره هاي دوزخ است ـ براي كافران ـ([8]).
آيات و روايات زيادي در اين مورد وجود دارد كه بخاطر اختصار از نقل آنها صرف نظر مي نمائيم.
و اما قسمت دوم سؤال، آيا اهداء خيرات به حال مردگان از اقوام و اديان ديگر و غير مسلمان اثر دارد يا خير؟
 مقدمتاً عرض مي شود كه غير مسلمين و پيروان ساير اديان كه تا قبل از ظهور دين اسلام به دين آسماني زمان خود متدين و صالح بوده اند اهل نجات اند و اهداء خيرات بحال آنها اثر دارد. به عنوان نمونه: از پيامبر(صلي الله عليه وآله) نقل شده كه روزي حضرت عيسي از كنار قبري كه صاحبش را عذاب مي كردند عبور كرد، بار ديگر كه عبور كرد متوجه شد كه ديگر صاحب قبر عذاب نمي شود. از خداوند علت را پرسيد خداوند وحي فرستاد كه او را فرزند صالحي است كه راهي را ترميم و يتيمي را سرپرستي كرد لذا خداوند اين پدر را مغفرت كرد.([9])
اما آنهايي كه بعد از ظهور دين اسلام همچنان به اديان سابق خود باقي ماندند بطور كلي دو قسم مي شوند:
گروه اول ـ كساني كه نداي اسلام را شنيدند اما از روي عناد و لجاجت انكار كردند و بر كفر خود باقي ماندند در حق اين گروه قرآن كريم مي فرمايد: «و من يبتع غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو في الاخره من الخاسرين»([10]); و هر كس غير از اسلام ديني برگزيند هرگز از او پذيرفته نشود و او در جهان ديگر از جمله زيانكاران خواهد بود. نسبت دنيا و اخرت نسبت بدن و روح يعني نسبت ظاهر با باطن است، دنيا و آخرت دو جهان كاملا مجزا و منفصل از يكديگر نيستند. دو عالم، همانند ورق كتاب كه داراي دو صفحه است مي باشند و يا همچون سكه اي كه دو طرف دارد. زميني كه در دنيا هست، همين زمين با چهره ملكوتيش در آخرت پيدا مي شود. جمادات و نباتات دنيا با وجهه ملكوتيشان در آخرت ظاهر مي شوند، اساساً آخرت وجهه ملكوتي دنيا است. شرط اينكه يك عمل وجهه ملكوتي و «علييني» پيدا كند اين است كه با توجه به خدا و براي صعود به ملكوت انجام گيرد، اگر كسي معتقد به قيامت نباشد و توجه به خدا نداشته باشد،عمل او وجهه ملكوتي نخواهد داشت، تا عملي از راه نيت و عقيده و ايمان، صفا پيدا نكند، به ملكوت عليا نمي رسد. عملي به ملكوت عليا مي رسد كه روح داشته باشد، روح عمل همان بهره اخروي و ملكوتي آن است.
گروه دوم ـ كساني كه نداي اسلام بگوش آنها نرسيد و نسبت به اسلام جاهل قاصر ماندند. اينها به حكم صريح قرآن اهل عذاب نخواهند بود «و ما كنّا معذّبين حتي نبعث اليهم رسولاً»([11]) و در زمره مستضعفين شامل اند([12]);
شهيد مطهري مي فرمايد: در عين حال جداً معتقد هستيم هرگاه عملي به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانيت انجام گيرد در رديف عملي كه انگيزه اش فقط براي خودش هست نيست، البته خداوند چنين كساني را بي اجر نمي گذارد. در برخي احاديث وارد شده است كه مشركاني نظير حاتم با اينكه مشركند به خاطر كارهاي خيري كه در دنيا انجام داده اند معذب نخواهند بود و يا تخفيفي در عذاب آنها داده مي شود. از روايات زيادي كه در دست داريم كاملا مي توان اين مطلب را استفاده كرد([13]). ايشان بحث مفصلي در اين رابطه دارند و شواهد زيادي بر مطلب نقل كرده اند.
خلاصه كلام اينكه اين گروه كه در جهل خود مقصر نبوده اند اعمال نيكشان و اهداء ثواب و خيرات به روح آنها مخصوصاً كه فرستنده پيرو دين حق باشد اثر دارد. چنانكه قرآن مجيد مي فرمايد: «هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان»([14]) ذيل اين آيه روايت جالبي نقل شده كه تأثير اعمال نيك اين گروه را بخوبي ترسيم مي كند.
پير زن كافري براي پرندگان در زمستان سرد دانه مي پاشيد; مدتي بعد او را در حرم كعبه ديدند. پير زن گفت خداوندا به بركت يك مشت دانه نعمت اسلام را به من ارزاني داشت.([15])
اكنون جواب سؤال: اهداء خيرات به نيت كافر همانند اعمالش در حال حيات مي باشد كه فايده و بهره اي بحال او ندارد، مگر خدمتي به قصد او (كافر) انجام دهد و انگيزه اش تنها نيكي و احسان به خلق باشد و بخاطر انسانيت انجام گيرد نه خود نمائي و انگيزه هائي از اين قبيل كه در اين صورت به كافر هم بهره اي مي رسد.

معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
1. عدل الهي از ص289 تا آخر كتاب، استاد شهيد مطهري.
 
پي نوشت ها:
[1]. غافر/ 46.
[2]. «فالمؤمن ينتقل روحه من جسده الي مثل جسده في الصورة فيجعل في جنة من جنان الدنيا يتنعم فيها الي يوم المآب و الكافر ينتقل روحه من جسده الي مثله و يجعل في نار فيعذب بها الي يوم القيامة»، مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، چاپ سوم، ج6، ص253.
[3]. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1367، ج3.
[4]. همان، ص 222، ح 22.
[5]. همان، ص 221، ح 20.
[6]. همان، ص 223، ح22.
[7]. همان، ص 226، ح 26.
[8]. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوازدهم، ج 18، ص 354.
[9]. همان، بحار، ص 220، ح 15.
[10]. آل عمران/85.
[11]. اسراء/ 15.
[12]. نساء/ 75 ـ جهت مطالعه بيشتر پيرامون گروه مستضعفين به ج 9، ص 9 و 78 مراجعه شود.
[13]. مطهري، مرتضي، عدل الهي، انتشارات حكمت، چاپ دهم، 1357، ص336ـ331.
[14]. الرحمن/ 60.
[15]. همان، تفسير نمونه، ج 23، ص 172.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد