طلسمات

خانه » همه » مذهبی » حدود ۲سال پیش من عاشق یک دختر شدم (۱۸سالگى) و داشتم اولین عشقم را تجربه مى کردم و مى خواستم تا ابد عاشقش باشم. یک روز به طور اتفاقى که با مادرم تنها شدم این موضوع را بروز دادم. مادرم خوشحال شده بود. از ایشان خواستم فقط به خودش بگوید تا ابتدا نظر خودش را بدانم ولى مادرم احتمالا نتوانست با خود او صحبت کند و به مادرش گفته بود. مادرش با دخترش صحبت کرده بود و این طور به مادرم گفته که او نیز راضى است. او هم از اخلاقم خوشش آمده بود و گفته بود که برایش ادب، شخصیت و اخلاق مهم است نه پول و قیافه و یا چیز دیگرى و از من خواسته بود تا در کنکور جزو رتبه هاى خیلى خوب باشم و یک استرس برایم ایجاد شد. کنکور دادم و دانشگاه قبول شدم در این مدت بالاى ۳-۴ بار تلفنى صحبت کردم و در آخرین بار از او خواستم که نباید به هم وابسته شویم و تلفن نزنیم او هم با رضایت قبول کرد. تا این که امسال رفتم خانه و مادرم گفت که آنها یک خواستگار قبول کردند، دلیل آن هم داشتن شغل آن آقا بوده است. در حالى که آن فرد کاملاً از اوضاع من و آن دختر با خبر بود. به گذشته اش کارى ندارم ولى امیدوارم او را خوشبخت کند از شما مى خواهم مرا راهنمایى کنید که دوباره عاشق چه کسى شوم، مشکل کار من کجا بوده است؟

حدود ۲سال پیش من عاشق یک دختر شدم (۱۸سالگى) و داشتم اولین عشقم را تجربه مى کردم و مى خواستم تا ابد عاشقش باشم. یک روز به طور اتفاقى که با مادرم تنها شدم این موضوع را بروز دادم. مادرم خوشحال شده بود. از ایشان خواستم فقط به خودش بگوید تا ابتدا نظر خودش را بدانم ولى مادرم احتمالا نتوانست با خود او صحبت کند و به مادرش گفته بود. مادرش با دخترش صحبت کرده بود و این طور به مادرم گفته که او نیز راضى است. او هم از اخلاقم خوشش آمده بود و گفته بود که برایش ادب، شخصیت و اخلاق مهم است نه پول و قیافه و یا چیز دیگرى و از من خواسته بود تا در کنکور جزو رتبه هاى خیلى خوب باشم و یک استرس برایم ایجاد شد. کنکور دادم و دانشگاه قبول شدم در این مدت بالاى ۳-۴ بار تلفنى صحبت کردم و در آخرین بار از او خواستم که نباید به هم وابسته شویم و تلفن نزنیم او هم با رضایت قبول کرد. تا این که امسال رفتم خانه و مادرم گفت که آنها یک خواستگار قبول کردند، دلیل آن هم داشتن شغل آن آقا بوده است. در حالى که آن فرد کاملاً از اوضاع من و آن دختر با خبر بود. به گذشته اش کارى ندارم ولى امیدوارم او را خوشبخت کند از شما مى خواهم مرا راهنمایى کنید که دوباره عاشق چه کسى شوم، مشکل کار من کجا بوده است؟

زندگى ما انسان ها همواره داراى فراز و نشیب ها، پیروزى و ناکامى ها و حوادث تلخ و شیرین است و شاید لذت زندگى نیز به همین مسائل جوراجور و رنگارنگ و تلخ و شیرین باشد. اگر زندگى یکنواخت بود و همه چیز بر وفق مراد، همه ما دچار خستگى، کسالت و دل مردگى مى شدیم.بنابراین برخى ناکامى ها و شکست ها نعمت است و باعث تنوع در زندگى ما و در عین حال موجب تجربه و بیدارى ما مى شود علاوه بر این که چه بسا خیلى از چیزها که ممکن است ما آن را به عنوان شکست تلقى کنیم و براى ما ناخوشایند باشد اما در واقع خیر ما در آن بوده است و خداوند نیز به این حقیقت اشاره مى کند و مى فرماید: «چه بسا شما از چیزى کراهت دارید ولى خیر شما در آن نهفته است و چه بسا از چیزى خوشتان مى آید ولى چیزى جز، شرّ براى شما در پى نخواهد داشت»[1] و علت این مطلب نیز بدین خاطر است که علم ما نسبت به حقایق و حوادث زندگى قاصر است و این محدودیت علمى موجب مى شود بسیارى از واقعیت ها را خوب درک نکنیم و از تجزیه و تحلیل صحیح آنها عاجز باشیم از این رو نباید به صورت ظاهرى حوادثى که در زندگى ما رخ مى دهد فقط توجه کنیم و سطحى نگر باشیم.
یکى دیگر از جنبه هاى مثبت شکست ها این است که حداقل به عنوان یک تجربه مى تواند براى ما مفید باشد و در واقع با بررسى علل آن یک سکوى پرش براى دست یابى به پیروزى هاى بعدى قرار گیرد.
یکى از ویژگى هاى انسان هاى سالم و بهنجار این است که خود را در بن بست هاى زندگى قرار نمى دهند و اگر چیزى را از دست دادند براى همیشه ماتم نمى گیرند. آنچه گذشت، گذشته است و نباید غصه آن را خورد بلکه باید از فرصت هاى زمان حال بهترین و بیشترین استفاده را نمود. ایراد کار شما در آن بوده که پس از گرفتن نظر مثبت والدین دختر، عقد شرعى ازدواج را جارى نکرده اید و با هم زن و شوهر نشده اید. اگر چنین مى کردید هیچ گاه چنین اتفاقى نمى افتاد. به دلیل آنکه میان شما و دختر خانم مزبور، صیغه عقد ازدواج خوانده نشده بوده، خانواده ایشان به خواستگار جدیدى که به نظرشان مناسب تر از شماست پاسخ مثبت دادند.
توصیه ما این است که اگر دخترى را جهت ازدواج، مناسب تشخیص دادید، پس از جلب موافقت دختر و خانواده اش، خطبه عقد ازدواج را جارى کنید و تا از این طریق به طور رسمى و شرعى زن و شوهر شوید و دیگر امکان وقوع چنین اتفاقاتى وجود نداشته باشد. به هر حال، اتفاقى است که افتاده و لازم است با درس گیرى از آن، صفحه ذهن و فکر خود را از آن خالى کنید و از خدا بخواهید خداوند بهتر از او را نصیب شما گرداند و این کار، از خدایى که بر هر کارى قادر است، کاملاً امکان پذیر است و اما براى آن که در آینده از ازدواجى موفق بهره مند شوید، توصیه مى کنیم مطلب زیر را به دقت بخوانید و در انتخاب همسر به محتواى آن عمل کنید. یک ازدواج موفق دائرمدار یک سلسله معیارها و همچنین یک سلسله آگاهى ها قبل و بعد از ازدواج مى باشد. اگر انسان بر اساس آگاهى هاى صحیح آن معیارها را در فردى احراز کرد آن گاه اقدام به ازدواج کند.
معمولاً یکى از آسیب ها در ازدواج، عشق و علاقه زود هنگام است که موجب مى شود انسان نتواند بر اساس آگاهى به معیارهاى صحیح، همسر خود را انتخاب کند. البته خود علاقه یکى از چیزهایى است که براى اقدام اولیه لازم است، در غیر این صورت هیچ گاه انگیزه اى ایجاد نمى شود و اقدامى هم صورت نمى گیرد اما این علاقه نباید در حدى باشد که موجب نادیده گرفتن معیارهاى مهم انتخاب همسر شود و باید با این گونه علاقه هاى افراطى مقابله کرد تا تعدیل شود یا به طور کلى از بین برود. البته نیازهاى عاطفى و غرایز دیگر در ایام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق مى دهد و این طبیعى است و کمتر مى توان راهى براى گریز از آن پیدا کرد. آنچه در این باره اهمیت دارد، کنترل احساسات و پیشگیرى از گرفتارى هاى مختلف روحى و جسمى است.
پاورقی:
1- بقره 2، آیه 216.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد