طلسمات

خانه » همه » مذهبی » حديث مروت

حديث مروت

حديث مروت

يکي از فضائل روحي اي که بايد همه ي ما آن را در وجود خود تقويت کنيم، مروت است.
مروت از جمله ويژگي هايي است که در هر شخصي، قابل تجلي نيست؛ چرا که اين خصلت، نه تنها نياز به بزرگي روح دارد، بلکه رابطه ي مستقيم آن با ايمان، بروز اين صفت را در بيشتر انسانها دچار مشکل مي کند.

a4c8499c 2555 462b 87ea d6e645c66982 - حديث مروت
mkg10 - حديث مروت
حديث مروت

نويسنده:عطيه فاضل دربندي
يکي از فضائل روحي اي که بايد همه ي ما آن را در وجود خود تقويت کنيم، مروت است.
مروت از جمله ويژگي هايي است که در هر شخصي، قابل تجلي نيست؛ چرا که اين خصلت، نه تنها نياز به بزرگي روح دارد، بلکه رابطه ي مستقيم آن با ايمان، بروز اين صفت را در بيشتر انسانها دچار مشکل مي کند.
اکنون مروت را چگونه ترجمه مي کنيم؟ در نگاهي که به کتب لغت داريم «مردي» و «مردانگي» را مي يابيم. فتوت را نيز به عنوان هم خانواده ي آن دنبال مي کنيم. در معناي «فتوت» نيز «جوان مردي» و «مردانگي» آمده است. «فتوت» نوعي ايثار است، يعني شخصي، غير را بر نفس خود مقدم شمارد. آن ايثار مي تواند به جاه و مقام باشد و يا ايثار به نفس که بالاترين درجه ي فتوت است. چنين شخصي در راه خدمت به ديگران، بيش از وظيفه ي انساني و اخلاقي اش تلاش مي کند، لغزش هاي آنان را ناديده مي گيرد و با همگان حتي دشمنان و مخالفان و غير همکيشان به انصاف عمل مي کند.
اين ويژگي در وجود انسان به راحتي به دست نمي آيد. طريقت جوان مردي نه آن است که در ميان گودال زندگي، حريف را زمين زده، از خوشحالي چشماني برق زده داشته باشيم. سيرت و طريقت جوان مرد، همان است که پيامبر اسلام(ص) با امام علي(ع) مي گويد: «اي علي! جوان مرد، راستگوي بود. وفادار و امانت گزار و رحيم دل، درويش دار و پرعطا، مهمان نواز و نيکوکار است».(1)
به فرمايش امام علي(ع): «خساست زياد، آفت جوان مردي است و برادري را نيز تباه مي سازد».(2)

ايمان و جوان مردي

هميشه روح توحيد با يک سلسله صفات عالي انساني همراه است، هم از آنها سرچشمه مي گيرد و هم بر آنها تأثير مي گذارد. به همين دليل است که مي گويند جوان مردي، رابطه اي مستقيم با ايمان دارد. بعضي از علما گفته اند: «سرچشمه ي جوان مردي ايمان است». و بعض ديگر، آن را به: «پرهيز از گناهان و به کار گرفتن فضائل انساني» تعبير کرده اند.(3)
در تفسير کلمه ي «سکينه» (که همان آرامشي است که خداوند در قلوب مؤمنان قرار مي دهد)، آمده است که: «اين، آرامش، يا در خدمت است و يا در يقين. شأن اين آرامش که بر دل مي نشيند، آن است که مرد، بخشاينده و بخشنده مي گردد؛
بخشايشي که همه ي دنيا را به کافري مي بخشد و منت نمي گذارد و بخششي که همه ي نعمت هاي آخرت را به مؤمني مي بخشد و اگر مؤمن بپذيرد، منت او را هم خواهد داشت. اين سنت و سيره ي جوان مردان است».(4)
در روايت آمده است که خالد بن وليد که از سفر روم بازگشت، عده اي اسير به همراه آورده بود. رسول خدا(ص) از اسرا خواستند که اسلام بياورند تا زنده بمانند اما آنها نپذيرفتند. بنابراين، دستور قتل آنها را صادر فرمودند.(5) اسيران، يک به يک کشته شدند تا نوبت به نفر آخر رسيد. پيامبر(ص) خالد را صدا کردند و فرمودند: «اين يکي را مکش». خالد مي گويد به پيامبر گفتم: هيچ کس در ميان اين قوم در کفر خويش پابرجاتر از اين مرد نبود. پيامبر(ص) در جواب فرمود: «جبرئيل آمده و مي گويد: او در ميان قوم خويش جوان مرد بوده است و کافر جوان مرد را در دنيا عقاب نيست و مؤمن جوان مرد را در آخرت». اسير جوان، وقتي اين سخنان را شنيد گفت: «هيچ کس جز قبيله ام از جوان مردي من آگاهي نداشت. اکنون دانستم که دين شما حق است و به حقانيت خدا و پيامبر شما شهادت مي دهم». در همين حال، پيامبراسلام فرمودند: «اين جوان مرد، خلعت ايمان را به برکت جوان مردي اش پوشيد».(6)

مروت در قرآن کريم

«فتيه» جمع «فتي» بوده و «فتي» به معناي «جوان و شاداب» است؛ اما از آن جا که در سن جواني، «بدن»، نيرومند و «احساسات»، پرجوش و «عواطف»، پرخروش است و از نظر جنبه هاي روحي، قلب جوان، آماده ي پذيرش نور حق و کانون محبت و سخاوت و عفو و گذشت است، بسيار مي شود که اين کلمه به معناي مجموعه ي صفات فوق به کار مي رود، هر چند شخص مورد نظر در سن و سال بالا باشد، همان گونه که از کلمة جوان مردي و فتوت در فارسي امروز نيز براي همين مفاهيم استفاده مي شود.(7)
خداوند در قرآن کريم بارها از اين واژه (فتي/ جوان مرد) استفاده کرده و افراد گوناگون را بر اساس لياقتشان با اين صفت، مورد خطاب قرار داده است:
1. باري تعالي اصحاب کهف را مورد کرامت خويش قرار داده و اين چنين از آنها مي گويد: «آنها جوان مرداني بودند که به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايت آنها افزوديم».(8)
آري لياقت آن کس که متاع دنيا را نديده بگيرد و به خاطر پروردگار خويش هجرت کند و سنگ هاي سخت را بر بالش هايي از پر قو ترجيح دهد، حتما همين خواهد بود که پروردگارش او را جوان مرد خطاب کند.
2. خداوند با خليل خويش، ابراهيم(ع) نيز کرامتي دارد و او را نيز اين چنين خطاب مي کند: «گروهي گفتند: شنيديم جوان مردي از مخالفت با بت ها سخن مي گفت که او را ابراهيم مي گويند.»(9)
3. يوشع بن نون را مي گويد: «به خاطر بياور هنگامي را که موسي جوان مرد به دوست خود گفت».(10)
4. يوسف صديق را نيز گفت: «همسر عزيز، جوان مردي را به سوي خود دعوت مي کند».(11)
گفته اند سرور همه ي جوان مردان، يوسف صديق است؛ چرا که با وجود همه ي بلاهايي که از برادران ديده بود، آن هنگام که به آنها دست يافت با جوان مردي و مروتي که شايسته ي مقامش بود با آنان سخن گفت و فرمود: «امروز، ملامت و توبيخي بر شما نيست».(12)

«مروت»، سيره ي امام علي(ع)

وقتي از مروت مي گوييم به ناگاه نام مردي در ذهنمان تداعي مي شود که يکه تاز ميدان مروت بوده است. امام علي(ع) جوان مردي است که در تصديق جوان مردي اش نه تنها اهل زمين بلکه فرشتگان عالم نيز بارها فرياد «لا فتي الا عليّ» سر داده اند.
در جريان آن هجرت تاريخي، بعد از آگاهي پيامبر از نقشه ي مشرکان بايد کسي در بستر ايشان مي خوابيد تا مشرکان را گمراه کند. در اين ميان چه کسي است که حاضر شود جان خود را فداي پيامبر نمايد؟ البته رسول اکرم(ص) بهتر مي داند اگر قرار بر هجرت باشد، تنها کسي که در اين راه، جانبازي خواهد کرد علي(ع) است. از اين رو پيامبر(ص) مسئله را با يار ديرينه اش در ميان مي گذارد و جوابي جز اطاعت امر نبي و جانبازي در راه دين از علي(ع) نمي شنود.(13)
در حديث است که رسول اکرم(ص) نشسته بود که نيازمندي برخاست و طلب چيزي کرد. رسول خدا(ص) رو به سوي ياران کرد و گفت: «با وي جوان مردي کنيد». علي(ع) برخاست و رفت. چون آن نيازمند بازآمد، يک دينار و پنج درهم و يک قرص نان داشت. پيامبر خدا از علي(ع) پرسيد: «اي علي! اين چه حال است».
گفت: «چون نيازمند درخواست کرد، بر دلم گذشت که او را قرص نان دهم، باز در دلم آمد که پنج درهم به وي بدهم و باز بر خاطرم گذشت که يک دينار به او بدهم. پس روا نداشتم که آنچه به خاطرم فراز آمد و بر دلم بگذشت، انجام ندهم. در اين حال، رسول خدا(ص) فرمودند: «جوان مردي به جز علي نيست…».(14)
اين تنها گوشه اي از تصديق پيامبر بود.
اما جوان مردي علي(ع) بارها در ميدان نبرد مورد تصديق فرشتگان قرار گرفته است. در طي جنگ بدر و جنگ احد، طبق شهادت بسياري از اصحاب و حتي کفار، صدايي از آسمان شنيده شد که مي گفت: «لافتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار».(15)
تصديق پيامبر خدا و فرشتگان که مدافع حقيقت اند هر چند از اهميت والايي برخوردار است اما آنچه موجب شگفتي براي ماست، تصديق مشرکان در جوان مردي علي(ع) است.
امام علي(ع) بعد از کشتن عمرو بن عبدود، او را به حال خود رها کرد در صورتي که روايت شده بر تن عمرو، زره گران بهايي بود که خليفه ي دوم، امام علي(ع) را به خاطر بي تفاوتي نسبت به آن، سرزنش کرد. وقتي خواهر عمرو از اين جريان آگاه شد، گفت: هرگز از کشته شدن برادرم تأسف نمي خورم؛ زيرا به دست يک فرد کريم و جوان مرد کشته شده است.(16)
در جايي ديگر روايت شده که علي(ع) با مردي از مشرکان مي جنگيد. مشرک گفت: «اي پسر ابوطالب! شمشيرت را به من ببخش». علي(ع) آن را به سويش پرتاب کرد. مشرک گفت: «شگفتا! در چنين شرايطي شمشيرت را به من مي بخشي؟!».
فرمود: «اي مرد! تو دست نياز به سوي من دراز کردي و از جوان مردي نيست که درخواست کسي را رد کني». مشرک خويش را بر زمين افکند و گفت: «اين، روش دينداران است». پاي علي(ع) را بوسيد و اسلام آورد.(17)
همچنين شعراي بسياري جوان مردي مولا علي(ع) را به نظم درآوردند، حتي اهل سنت نيز ابيات خود را با نام و سيره ي امام علي(ع) مزين نموده اند.
شيخ اجل سعدي در مدح امام مي فرمايد:
کس را چه زور و زهره که وصف علي کند؟
جبّار در مناقب او گفت: «هل أتي»
زور آزماي قلعه ي خيبر که بند او
در يکدگر شکست به بازوي «لافتي»(18)
همچنين عطار نيشابوري نيز چنين عرض ارادت مي نمايد:
«لافتي الا علي» ش از مصطفي است
وز خداوند جهانش «هل أتي» است
از دو دستش «لافتي» آمد پديد
وز سه قرصش «هل أتي» آمد پديد.(19)

زني جوان مرد

وقتي از جوان مردي يا مردانگي سخن به ميان مي آيد به اشتباه چنين تصور مي شود که شخص بايد لزوماً مرد باشد. اما چنين نيست. «نسيبه» زني است که در جنگ احد، مسئول پانسمان و آب دادن به زخمي ها شده بود. همين زن هنگامي که جان پيامبر را در معرض خطر ديد مي گويد:
«وظيفه ي خود ديدم که تا سر حد مرگ از پيامبر اسلام دفاع کنم. مشک آب را زمين گذاشتم و با شمشيري که به دست آورده بودم به حمايت از پيامبر پرداختم». نسيبه در اين نبرد با وجود زخم هايي که برداشت، خم به ابرو نياورد و تا آخرين حد توان از پيامبر اسلام دفاع کرد، آن چنان که پيامبر از شهامت، رشادت و جوان مردي اين زن، سخت در شگفت بود و موقعيت او را در اين جنگ از بعضي مردان، بالاتر خواند.(20)
در تاريخ از اين نمونه زنان جوان مرد، بسيار است. آسيه، همسر فرعون که جانش را بر سر ايمان گذاشت، خديجه، همسر با وفاي پيامبر که دارايي و آبرو و حتي جانش را به خدمت پيامبر گرفت و فاطمه، دختر ايشان و همسر علي(ع) (که گوشه اي از جوان مردي اش به اشاره در سوره ي «انسان» آمده است)، نمونه هايي زيبا از زنان جوان مردند.

پي نوشت ها:

1. تفسير کشف الاسرار، ج5، ص 668.
2. غررالحکم، ح 5508.
3. تفسير نمونه، جلد 12 (سوره ي کهف، آيه ي 13). ص364.
4. تفسير کشف الاسرار، ج9، ص 218.
5. گفتني است که پيامبر(ص) اين دستور را بنا به مصالحي به صورت موردي (در شرايط جنگي) صادر نموده اند که دلايل آن در کتب فقهي (در احکام جهاد) آمده است.
6. تفسير کشف الاسرار، ج9، ص 220.
7. تفسير نمونه، جلد 12 (سوره ي کهف، آيه ي 13)، ص 360.
8.سوره ي کهف، آيه ي 13.
9. سوره ي انبياء، آيه ي 60.
10. سوره ي کهف، آيه ي 60.
11. سوره ي يوسف، آيه ي 30.
12. تفسير کشف الاسرار، ج5، ص 668.
13. فروغ ابديت، ج1، ص 421.
14. تفسير کشف الاسرار، جلد 5، ص 669.
15. دانش نامه ي اميرالمؤمنين، ج1، ص173.
16. فروغ ابديت، ج2 ص 139.
17. مناقب، ج2، ص 76.
18. کليات سعدي، ص429-430.
19. مصيبت نامه ي عطار، ص 34-36.
20. فروغ ابديت، ج1، ص 420.

منبع: نشريه حديث زندگي

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد