خانه » همه » مذهبی » حسين بن علي(ع) الگوي آزادگان

حسين بن علي(ع) الگوي آزادگان

حسين بن علي(ع) الگوي آزادگان

هر كس در زندگي خود، اسوه و پيشوايي دارد و مي كوشد خود را به او نزديك كند، تا پرتوي از صفات او را در درون جان خود بيند. به تعبير ديگر، در درون دل انسان جايي براي اسوه ها و قهرمان ها است؛ و به همين دليل، تمام ملت هاي جهان در تاريخ خود به قهرمانان واقعي و گاه پنداري متوسل مي شوند و بخشي از فرهنگ و تاريخ خود را براساس وجود آن ها بنا مي كنند؛ در مجالس خود از آن ها سخن مي گويند و آ ن ها را مي ستايند و سعي دارند خود را از نظر صفات و روحيات به آن ها نزديك

697d85d1 4434 4734 b7e7 52967f1a1110 - حسين بن علي(ع) الگوي آزادگان
31624 - حسين بن علي(ع) الگوي آزادگان
حسين بن علي(ع) الگوي آزادگان

هر كس در زندگي خود، اسوه و پيشوايي دارد و مي كوشد خود را به او نزديك كند، تا پرتوي از صفات او را در درون جان خود بيند. به تعبير ديگر، در درون دل انسان جايي براي اسوه ها و قهرمان ها است؛ و به همين دليل، تمام ملت هاي جهان در تاريخ خود به قهرمانان واقعي و گاه پنداري متوسل مي شوند و بخشي از فرهنگ و تاريخ خود را براساس وجود آن ها بنا مي كنند؛ در مجالس خود از آن ها سخن مي گويند و آ ن ها را مي ستايند و سعي دارند خود را از نظر صفات و روحيات به آن ها نزديك كنند. به همين دليل، در اسلام دو اصل به نام «تولي» و «تبري» وجود دارد؛ كه هر دو در واقع اشاره به يك حقيقت است.
طبق اين دو اصل ما موظفيم دوستان خدا را دوست بداريم و دشمنان خدا را دشمن و پيشوايان بزرگ دين يعني پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان معصوم (علیهم السّلام) را در همه چيز الگوي خود قرار دهيم. اين تولي و تبري يا «حب في الله و بغض في ا…» يكي از گام هاي مهم و موثر در تهذيب نفس و سير و سلوك الي الله است. روي همين اصل، بسياري از علماي اخلاق وجود استاد و مربي را براي رهروان اين راه، لازم شمرده اند. قرآن مجيد مي فرمايد:
«قد كانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم و الذين معه اذقالوا لقومهم انا برآء منكم و مما تعبدون من دون الله» (سوره ممتحنه، آيه ٤)
و يا «لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله و اليوم الاخر و ذكرالله كثيرا» (سوره احزاب، آيه ٢١)
موضوع حائز اهميت در اين باب اين است كه چگونه مي توانيم پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان معصوم (علیهم السّلام) را با اين كه عصر آنان گذشته و در زمان ما حضور ندارند، الگوي خويش قرار دهيم. با اين كه شيوه زندگي و رفتار آن روزگار با اكنون تفاوت فراوان كرده است؟ در پاسخ به اين سوال به دو نكته اساسي بايد توجه داشت:
اول اين كه ارزش هاي انساني داراي دو جنبه است، يكي ثابت و ديگري متغير.
چهره ثابت آن، همان جنبه اي است كه به انسانيت مربوط مي شود و صورت متغير آن، قالبي است كه آن ارزش در آن متجلي مي شود. زمان و تغيير و تبديل اوضاع، تنها قادر است در مورد دوم اثر بگذارد و آن را متحول كند ولي اصل و حقيقت آن ارزش، دستخوش تغييرات زماني و مكاني نمي شود. براي مثال «علم آموزي» يكي از ارزش هاي والاي انساني و اسلامي است كه در عصر پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان (علیهم السّلام) به خاطر نبود رشته هاي مختلف علوم و بسيط بودن نيازمندي هاي بشر، تنها علم دين و برخي دانش هاي مفيد مرسوم آن زمان، مورد تاكيد بوده اند ولي اين بدان معنا نيست كه دانش مورد توصيه اسلام، همان ها بوده است و علوم مفيد و مورد نياز كنوني بشر، مشمول آن نباشند و يا «زهد» يكي از ارزش هاي انساني است كه مورد سفارش اسلام است، ولي اين عمل در رفتار معصومان (علیهم السّلام) با توجه به اوضاع و مناسبات اقتصادي و اجتماعي آن روزگار، به صورتي ظهور مي يافته است كه آن صورت براي زمان ما مناسب نيست و اگر خود آن پيشوايان نور، در عصر ما حضور مي داشتند و در همين اوضاع و احوال به سر مي بردند، قطعا در عمل به اين دستور ديني، راهي مطابق با اقتضائات اين دوران مي رفتند.
بنابراين وقتي سخن از ارزش هاي ديني به ميان مي آيد و لزوم اقتدا به سيره پاك امامان (علیهم السّلام) مورد تاكيد قرار مي گيرد، اين بدان معنا نيست كه آن اوصاف و حقايق، تنها يك قالب داشته به صورتي كه اگر كسي نخواهد آن را در زمان خود پياده كند، الزاما بايد از اصل آن صرف نظر كند، بلكه همان گونه كه در مورد برخي مسايل فقهي، اصول ثابت و متغير وجود دارد، در زمينه موضوعات اخلاقي نيز همين گونه است. براي معرفي الگوي ديني به جوانان، اين قضيه بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد.

دو ركن اساسي در پيروي از الگو

شخصي كه به عنوان «الگو» در زندگي كسي برگزيده مي شود، از دو جهت در فرد اقتداكننده اثر مي گذارد؛ يكي آن كه قلب او را تسخير كرده و در كمند خويش مي گيرد و ديگري آن كه عمل و رفتار او را در راستاي عملكرد خود قرار مي دهد و اين دو امر مي تواند تمام استعدادها و قواي انساني او را، در راستاي نزديك شدن و تشابه به شخص اسوه، بسيج كند و كار محبت قلبي، شتاب دادن به حركت در جهت تطابق عمل و منش با شخص الگو است. بر همين اساس، ما دو وظيفه عمده در برابر معصومان (علیهم السّلام) به عنوان مقتدايان تربيت و كمال خود داريم:
١ – مودت: قرآن كريم از قول تمامي انبيا نقل مي كند كه آنان به قوم خود مي گفتند:
«ما در برابر كار رسالت خويش از شما اجري نمي خواهيم» (شعرا، آيات ١٠٩، ١٢٧، ١٤٥، ١٦٤، ١٨٠).
و اين سخن را بي هيچ استثنايي بيان مي كردند ولي در مورد پيامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ، همين كلام، با يك استثنا آمده و آن محبت و دوستي اهل بيت آن حضرت است. (شوري /٢٣) در آيه ديگري به اين حقيقت اشاره مي كند كه آن چه آ ن حضرت، به عنوان اجر رسالت خود طلب كرده است، سود آن مرجعي جز خود مردم ندارد. (ر. ك سبا، آيه ٤٨)
٢ – وظيفه مهم ديگر عمل بر طبق سخن و رفتار آن اسوه هاي هدايت است و تنها در اين صورت است كه وقتي با محبت و عشق به آن ها جمع شد، تاسي عملي و شيعه بودن محقق مي شود. (ر. ك يادداشت هاي استاد مطهري ج ١ ص ١١٧) امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: پدرم امام باقر(علیه السّلام) به گروهي از شيعيان فرمود: هر كس به امامي اقتدا كرده و او را به عنوان پيشوا و اسوه خود قرار داده است بايد عمل خود را مطابق با شيوه و عمل او قرار دهد، (ارشاد القلوب، ص ١٠١)

حسين بن علي (علیه السّلام) الگوي آزادگي

آزادي در مقابل بردگي، اصطلاحي حقوقي و اجتماعي است، اما «آزادگي» برتر از آزادي است و نوعي حريت انساني و رهايي انسان از قيد و بندهاي ذلت آور و حقارت بار است. تعلقات و پاي بندي هاي انسان به دنيا، ثروت، اقوام، مقام، فرزند و… در مسير آزادي روح او، مانع ايجاد مي كند. اسارت در برابر تمنيات نفساني و علقه هاي مادي، نشانه ضعف اراده بشري است. (ر. ك: آزادي معنوي شهيد مطهري ص٣٨)
عظمت و بزرگي حسين بن علي (علیه السّلام) چنان افق وسيع دين و دينداري و رادمردي و استقامت و آزادگي را درخشان كرده است، كه هر عاشق و جوياي حقيقتي را به سوي خود كشانده است و شيفته صفا و عشق خويش مي كند.
مهاتما گاندي- رهبر استقلال طلب هند- مي گويد: «من زندگي امام حسين، آن شهيد بزرگ اسلام، را به دقت خواندم و به صفحات كربلا بسيار توجه كرده ام و بر من روشن شده است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد، بايد از سرمشق حسين پيروي كند. (فرهنگ عاشورا، جواد محدثي، ص ٢٧٩)
و يا عبدالرحمن شرقاوي- نويسنده بزرگ مصري- مي گويد: «حسين شهيد راه دين و آزادي است نه تنها شيعه بايد به نام حسين ببالد، بلكه تمام آزادمردان بايد به اين نام شريف افتخار كنند.» (همان، ص ٢٨٣) و خود آن بزرگوار در نامه اي به سليمان بن صردخزاعي نوشت: «فلكم في أسوة» (بحارالانوار ج ٤٤ ص ٣٨١) رفتار من براي شما الگوست.
از ويژگي هاي الگوپذيري انساني آن حضرت، آزادگي و ظلم ستيزي و ستم ناپذيري بي نظير اوست. او به راستي نه تنها قهرمان سازش ناپذير در برابر ستم و استبداد بود، بلكه بنيان گذار اين شيوه آزادمنشانه و انساني است كه تمامي آزادي خواهان و ستم ستيزان و مبارزان راه عدالت، بايد به آن قهرمان حريت و رهايي، تاسي جويند. تعاليم اسلام همگي در راستاي عزت بخشيدن به انسان و رهايي وي از دل بستن به اموري است كه با مقام شامخ انسانيت سازگار نيست.
اسلام انسان را از عبادت، خشوع و هرگونه سرسپردگي به معبودهاي دروغين كه با عزت انسان سازگار نيست رهانيده است و از او مي خواهد جز در مقابل خدا در برابر هيچ كس سرتسليم فرودنياورد و فقط خداوند درنظر او بزرگ و باعظمت باشد. هرچند همه رهبران الهي از همه صفات كامل به طور كامل برخوردارند و در همه ابعاد كامل اند؛ ولي اختلاف موقعيت ها سبب شد تا يكي از ابعاد شخصيت انساني در هريك از آن بزرگواران به طور كامل تجلي يابد و آن امام به عنوان اسوه و مظهر آن صفت مطرح شود. براي مثال زمينه بروزشجاعت در حضرت علي(علیه السّلام) بيش از ساير امامان (علیهم السّلام) به وجود آمد. بدين سبب، آن امام (علیه السّلام) مظهر كامل اين صفت به شمار مي آيد. زمينه بروز عزت، سربلندي و آزادگي در امام حسين(علیه السّلام) بيش از ديگر امامان(علیهم السّلام) بروز كرد، به گونه اي كه آن حضرت «سرور آزادگان جهان» لقب گرفته است.
آن حضرت حتي در دشوارترين موقعيت ها حاضر نشد در مقابل دشمن سرتسليم فرود آورد و براي حفظ جان خويش كمترين نرمشي كه برخاسته از ذلت باشد نشان دهد. حماسه عاشورا سراسر آزادي، آزادگي، عزت، مردانگي و سربلندي است. اعمال و سخنان سالارشهيدان(علیه السّلام) سرمشق تمامي آزادگان جهان در همه زمان هاست. آن حضرت مي فرمايد: «من مرگ (در راه خدا) را جز شهادت و زندگي با ستمگران را جز ذلت و فرومايگي نمي دانم.» (بحارالانوار، ج ٤٤، ص ٣٨١) نيز مي فرمايد: «مردن با عزت و شرافت از زندگي با ذلت بهتر است.» (همان، ج ١، ص ١٥٠) و يكي از رجزهاي آن امام در عاشورا چنين است: «مرگ بهتر از ننگ و عار است و ننگ بهتر از داخل شدن در آتش است…» (بحارالانوار، ج ٤٥، ص ٥٠)
وقتي شب تاسوعا براي آخرين بار تسليم و بيعت يا جنگ و شهادت به او پيشنهاد شد، پاسخ داد: «به خدا سوگندنه هرگز دست ذلت به شما مي دهم و نه مثل بردگان فرار مي كنم.» (الارشاد، ج ٢، صص ٩٨) و نيز در روز عاشورا فرمود: «زنازاده فرزند زنازاده مرا به انجام دادن يكي از ٢ كار مجبور كرده، شمشير و كشته شدن يا ذلت، ذلت از ما خانواده بسيار دور است. خداوند و پيامبرش(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و مومنان و دامن هاي پاكي كه در آن ها پرورش يافته ايم، آن را براي ما نمي پسندند. (بحارالانوار ج ٤٥، ص ٩) و آن حضرت در واپسين لحظات زندگي، انسان ها را به آزادگي دعوت كرد و فرمود: اگر دين نداريد، در دنياي خود آزادمرد و جوانمرد باشيد. (همان، ج ٤٥، ص ٥١).

نمونه هايي از آثار و بركات آزادگي در سيره حسيني

حقيقت آزادگي اين است كه انسان فقط بنده خداي متعال باشد و از بندگي غيرخدا رها باشد، همين حقيقت را امام علي(علیه السّلام) خطاب به فرزندش بيان مي كند: كه لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا (نهج البلاغه نامه ٣١) بنده ديگري مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است.
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود
زهرچه رنگ تعلق پذيرد آزاد است
حال اين نوع آزادگي آثار و بركاتي دارد كه به نمونه هايي از آن اشاره مي شود:
١ – شجاعت: خداوند در توصيف ويژگي هاي مردان الهي و مبلغان راه حقيقت، شجاعت و شهامت را يكي از بارزترين صفات و خصلت هاي آنان مي شمارد و مي فرمايد: «الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احدا الا الله و كفي بالله حسيبا.» (احزاب /٣٩)
و شجاعت در گفتار و كردار حضرت اباعبدا… الحسين(علیه السّلام) متجلي بوده كه آن نشان روح آزاد و عظمت نفسش مي باشد. همان طور كه پدربزرگوارش در نهج البلاغه فرمود: «به خدا سوگند اگر تمام عرب در نبرد با من پشت به پشت هم دهند، از صحنه جنگ روي برنگردانم و اگر فرصت باشد به پيكار همه آن ها مي شتابم.» (نامه ٤٥) حسين(علیه السّلام) در روز عاشورا آن چنان شجاعانه مي رزميد كه در لحظات آخر عمرسعد به لشكريان گفت: واي بر شما، آيا مي دانيد با چه كسي مي جنگيد؟ اين فرزندكشنده عرب است، پس از هر طرف بر او حمله كنيد. (مناقب آل ابي طالب، ج ٣ ص ٢٥٨) امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) با اشاره به رشادت هاي جدش خطاب به آن حضرت مي فرمايد: زماني كه لشكر كوفه تو را قويدل و نترس و پرجرات يافتند و توانايي جنگ با تو را نداشتند دام هاي مكرشان را بر سر راهت نهادند و با حيله و شرارتشان به مقابله با تو برخاستند. (همان ص ٥٠٣) و اين نشان از روحيه آزاد حسين بن علي(علیه السّلام) و روحيه ذلت بار دشمنانش است.
٢ – صلابت و قاطعيت: از ديگر ويژگي هاي رهبران آسماني در پرتو آزادگي آن ها اراده پولادين و صلابت در راه هدف است و امام حسين(علیه السّلام) از چنين صلابتي برخوردار بود. ايشان در پاسخ برادرش محمدحنفيه- كه راه هاي مصلحت آميزي براي حضرت پيشنهاد مي كرد- اراده خلل ناپذير خودرا در مبارزه با يزيد چنين ابراز مي كند برادرم! اگر در روي زمين هيچ گونه پناهگاه و مركز امني نباشد، با يزيدبن معاويه بيعت نخواهم كرد. (موسوعه كلمات الامام الحسين، ص ٢٨٩)
٣ -زهد و دنياگريزي: زهد عبارت است از ترك و بي اعتنايي به امور مادي دنيا در مقابل يك حقيقت ديگر كه آن خدا يا آخرت يا شرافت و يا آزادي و يا چيز ديگر است. اين ترك زندگي دنيوي نيست بلكه ترك يك نوع از زندگي يعني لذت گرايي و انتخاب نوعي ديگر از زندگي است كه همراه با عزت و شرافت و كرامت انساني است و اين نوع زندگي اجتماع را مي سازد و زندگي غيرزاهدانه است كه موجب فنا و سقوط ملت هاست. (يادداشت هاي استاد ج ٥ ص ٣٧٨) و امام حسين(علیه السّلام) هم از نظر انديشه، و هم از نظر رفتاري در بالاترين سطح زهد قرار داشت. امام مي فرمايد: خداوند دنيا را وسيله آزمايش و مردم را براي فاني شدن آفريد. پس تازه هايش كهنه و نعمت هايش زايل و شادي آن مبدل به غم مي شود و خانه و منزلگاهي است زودگذر و كوتاه مدت پس براي آخرت توشه اي برگيريد كه بهترين توشه تقواست (فرهنگ سخنان امام حسين(علیه السّلام) ص٣٢١)
٤ – سخاوت و بخشندگي: امام حسين(علیه السّلام) مي فرمايد: كسي كه بخشش نمايد، بزرگي خواهد يافت و هركس بخل ورزد، پست خواهد شد و يقينا بخشنده ترين مرد كسي است كه نيازمندي كه از او اميد ياري ندارد، بخشش كند. (همان، ص ٨٢)
روزي شخصي براي حل مشكل نزد آن حضرت آمد و هنوز لب به سخن نگشود كه حضرت به او فرمود: اي برادر خواسته ات را به صورت شفاهي مطرح نكن. خواسته خود را در كاغذي بنويس تا ان شاء الله من با انجام دادن آن، موجبات خوشحالي تو را فراهم آورم. او نيز نامه اي نوشت و حضرت پاسخ دادند و در ادامه حضرت به او فرمود:
اي برادر اگر روزي گرفتار شدي مشكل خود را جز براي سه كس اظهار نكن: ١- افراد ديندار ٢- جوانمرد ٣- انسان هايي كه شرافت خانوادگي دارند. زيرا ديندار براي حفظ دين خود به تو ياري مي رساند و جوانمرد به سبب مردانگي خود حيا مي كندو به كارت رسيدگي مي كند و فرد اصيل و شريف نيز مي داند كه تو با رفتن نزد او، از آبرويت مايه گذاشته اي و براي انجام خواسته ات كوشيده اي، لذا آبرو و شخصيت تو را حفظ مي كند.» (تحف العقول ص ٢٤٧)
منبع: http://www.bashgah.net

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد