قرآن كريم داستان تولد حضرت عيسي را درسوره مريم اين گونه بيان مي کند: وقتي حضرت مريم در گوشه اي از بيت المقدس مشغول عبادت شد، ما روح خود را به سوي او فرستاديم، او در شکل انسان خوش اندام و بي عيب و نقص بر مريم ظاهر شد، و او ترسيد و گفت: من از تو به خداي رحمان پناه مي برم اگر پرهيزگار هستي، گفت: من فرستاده اي پروردگارت هستم، آمده ام تا پسر پاکيزه اي به تو ببخشم، گفت: چگونه ممکن است فرزندي براي من باشد، در حالي که تا کنون دست بشري به من نرسيده است، گفت: امر الهي چنين است، و پروردگارت فرمود: اين کار بر من آسان است، و براي اين است که او را آيتي براي مردم قرار دهم و رحمتي از جانب ما باشد و اين امر حتمي است.[1]آيات قرآن کريم به خوبي استفاده مي شود که نحوة خلقت حضرت عيسي با ساير انسان ها متفاوت است و حضرت عيسي اعجاز گونه بوجود آمده است، گرچه در تحقق اين اعجاز نطفه زن (مادر عيسي = مريم) نقش خود را به طور كامل ايفا كرده است؛ اما در عين حال بدون تماس با جنس مرد آن نطفه به بار نشسته است، همان جنبة اعجازي مسأله است و به جهت همان جنبه خلقت عيسي از خلقت ساير انسان ها متمايز است و خداوند با هدف ارائه نشانه و آيت به مردم به اين نحو عمل كرده است.
اما آيا عيسي از طريق نكاح فرشته با مريم به دنيا آمده و يا فرشته در او دميده است؟ براساس روايات نكاحي صورت نگرفته است؛ بلكه جبرئيل در او دميده است لذا در روايتي از امام باقر ـ عليه السلام ـ رسيده است كه فرمود: جبرئيل گريبان و يقة پيراهن مريم را گرفت و در آن دميد. دميدني كه با آن فرزند در رحم مريم در يك ساعت به حد كمال رسيد، به گونه اي كه وقتي خاله اش بدو نگريست او را نشناخت و مريم در حالي كه از او و از زكريا خجالت مي كشيد راه خود را گرفت و رفت.[2]برخي از بزرگان اهل عرفان ضمن تأكيد بر اين كه تولد حضرت عيسي از طريق دميدن جبرئيل صورت گرفته است، مي گويد: وقتي اراده الهي بر خلقت عيسي تعلق گرفت، شهوت كامنه و نهفته در مريم به حركت در آمد، و جبرئيل در حالي كه به صورت بشري براي مريم متمثل شده بود، در او نفح كرد و در آن نفخ آبي بود مشابه بخار و از آن جسم عيسي آفريده شد؛ پس از آب مريم كه يك آبي واقعي بود و از آب كه توهم و تخيل از نَفَس جبرئيل بود جسم عيسي تكوّن يافت؛ بنابراين مي توان گفت: جسم عيسي از دو آب، يكي واقعي و ديگري توهمي و تخيلي، آفريده شده است.[3]به علاوه اين كه با تمثل ملك به صورت انسان، فرشته به حال فرشته بودن خود باقي است، و نکاح موجود روحاني با موجود جسماني متصور نيست، در صورت نکاح و تماس خاص قابل تصور است که هر طرف جسماني باشد، اما اگر يک طرف از عالم ما فوق جسماني بلکه روحاني باشد، ديگر لوازم جسماني که نکاح از جمله آن امور است متصور معقول نيست، از اين رو در داستان حضرت ابراهيم مشاهده مي شود وقتي تعداد از فرشتگان الهي به حضور اوآمدند و او گوساله اي را بريان کرد و به حضور آنان آورد، آنان از خوردن ابا کردند، بعد سر قضيه را به حضرت ابراهيم گفتند که ما موجودات جسماني نيستيم تا نياز به خوردن نان و غذاي مثل آدميان داشته باشيم، عين همين مسأله در مورد نکاح فرشتگان قابل طرح است آنان موجود جسماني نيستند تا نکاح جسماني داشته باشند، لذا تنها فرض قابل قبول القاي روح الهي در وجود حضرت مريم از طريق دميدن مي باشد.
بنابر اين در نتيجه القاي روح الهي در بدن حضرت مريم از طريق بدن صورت گرفته است، شاهد بر اين مسأله هم تحليل عقلاني قضيه با توجه به غير جسماني بودن فرشتگان الهي است، و هم روايات اين معني را دلالت دارد، و هم عارفان به عنوان کارشناسان خبير معرفتي اين معنا را تأييد مي کنند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. قيصري، داود، شرح فصوص الحكم، فص عيسوي، ص 314، نشر بيدار، قم، بي تا.
2. ابوالعلاء عفيفي، تعليقه فصوص الحكم، فص عيسوي، نشر انتشارات الزهرا، 1366 ش.
پي نوشت ها:
[1] . مريم/ 17-21.
[2] . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1379 ش، ج 14، ص 52.
[3] . خوارزمي، حسين، شرح فصوص الحكم، فص عيسوي، قم، نشر دفتر تبليغات اسلامي، 1377 ش، ص 697. با اندك تلخيص.