حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از دیدگاه رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)
مقدمه
سخن از حضرت صدیقه طاهره، زهرای مرضیه (سلام الله علیها)، سخن از مظلوم است و فریادش، سخن از ستمدیده است و دادخواهی اش، سخن از شناخت ظلم است و ظالم، فضیلت است و فضیلت مدار، علم است و عالم، سخن از زهد است و زاهد، از عفت است و پاکدامنی، تقوی و پارسایی، شب زنده داری و دعا، تربیت فرزند و ادب نسبت به پدر و مادر، شوهرداری و خانه داری، مسئولیت اخلاقی و دلسوزی نسبت به دین، امر به معروف است و جهاد، مبارزه است و خلاصه دفاع از حریم ولایت است و ارزش های دینی.
آری؛ سخن از او سخن از همه اینهاست که یکجا در وجود دخت گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، همسر باوفای امیر المؤمنین علیه السلام، مادر امامان و پیشوایان دین گرد آمده است.
سخن از او، علاوه بر سخن از حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، سخن از فضایل والای انسانی و اوج خلقت بنی آدم نیز می باشد، بلکه مصحف او یکی از منابع علوم امامان (علیهم السلام) بوده و الگوی آنان خود اوست. حضرت فاطمه (علیها السلام) وجود بی پایانی است با زوایای بی منتها و اعجاب برانگیز، او در سخن خالق خطبه فدکیه، در تربیت فرزند، ام الحسن و ام الحسین و ام الائمه علیهم السلام اجمعین، در عبادت و زهد و تقوی، راضیه مرضیه و در مهر و عطوفت، ام ابیها و… می باشد.
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم بقدر تشنگی باید چشید
در صفحات آینده با توجه به بضاعت علمی به این مهم پرداخته می شود و چند جمله ای از فضائل حضرت زهرا (سلام الله علیها) که از رسول گرامی به ما رسیده است نقل می گردد.
آفرینش نوری حضرت فاطمه (علیها السلام)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هنگامی که خداوند متعال آدم(علیه السلام) ابوالبشرات را آفرید و از روح خود در او دمید، آدم به جانب راست عرش نگریست، پنج هیکل و شبح نوری را در حال رکوع و سجود دیده گفت: پروردگارا! آیا قبل از من کسی را از خاک و گل آفریدهای؟ فرمود: نه، ای آدم، آدم پرسید: پس این پنج هیکلی که به شکل و قیافه خودم می بینم کیستند؟ فرمود: اینان پنج نفر از فرزندان تو می باشند که اگر آنان نبودند تو را خلق نمی کردم. اینان پنج تنی هستند که برای آنان پنج اسم از اسامی از خودم را جدا ساخته (آنان را به آن اسامی نامیدم) اگر آنان نبودند، بهشت و دوزخ، عرش و کرسی، آسمان و زمین و ملائک و انس و جن را نمی آفریدم.
من محمودم (جل جلاله) و این محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) است، من عالی (جل جلاله) هستم و این على علیه السلام است، من فاطرم (جل جلاله) و این حضرت فاطمه (علیها السلام) است، من احسانم (جل جلاله) و این حسن علیه السلام است و من محسنم (جل جلاله) و این حسین علیه السلام است. به عزت خود سوگند یاد کرده ام که هیچ کس به اندازه یک ذره بغض و کینه آنان را نزد من نیاورد مگر اینکه او را وارد دوزخ سازم و از این کار باکی ندارم.
ای آدم! اینان برگزیدگان من از میان آفریدگانم می باشند، به وسیله آنان رهایی بخشیده و به وسیله آنان هلاک می کنم. اگر تو به من نیاز داری به اینان توسل بجوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اکرم و پس از این سخنان فرمود: «کشتی نجاتیم، هر کس به آن چنگ زند نجات یافته و هر کس از آن دوری گزیند نابود شده است. هر کس نیازی به خداوند دارد به وسیله ما خاندان از خداوند درخواست کند».(1)
نورانیت الهی حضرت زهرا (سلام الله علیها)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هنگامی که خداوند متعال (جل جلاله) بهشت را آفرید آن را از نور وجه خویش خلق کرد. سپس آن را گرفته به سوی ما افکند، یک سوم آن نور به من رسید و یک سوم آن به حضرت فاطمه (علیها السلام) و یک سوم دیگر به حضرت علی (علیه السلام) و خاندانش افق اصابت کرد. از آن نور به هر کسی که چیزی تابیده باشد به ولایت آل محمد (علیهم السلام) پیدا می کند و هر کس از آن نور چیزی و به او نرسیده باشد، از ولایت خاندان محمد جو گمراه می شود.(2)
سخن گفتن حضرت فاطمه (علیها السلام) در رحم مادر
برخی از راویان بزرگوار نقل کرده اند که: روزی حضرت خدیجه از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست نمود چیزی از میوه های بهشتی را به او بنمایاند. جبرئیل (علیه السلام) دو سیب را از بهشت نزد آن بزرگوار آورده گفت: ای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خداوندی که برای هر چیز اندازه ای مقدر کرده است می فرماید: یکی از این دو سیب را خودت بخور و سیب دیگر را به خدیجه په بده و بعد با او همبستر شو! من از شما دو نفر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را می آفرینم. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) دستور پروردگار را عمل کرد.
هنگامی که کافران از آن حضرت خواستند که ماه را دو نیمه کند(در همان ایامی که ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و وضع حمل خدیجه علیها السلام نزدیک بود) خدیجه گفت: ای وای، چقدر زیانکار است آن کس محمدی را تکذیب کند در حالی که او بهترین رسول و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. حضرت فاطمه (علیها السلام) از درون شکم او فریاد زد: ای مادر غمگین مباش و ترس به خود راه مده زیرا خداوند با پدرم همراه است.(3)
حضرت فاطمه (علیها السلام) بهترین آفریده پروردگار
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در ضمن حدیثی طولانی فرمود: بر ساق عرش نوشته شده است: لااله الا الله، محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی و فاطمة و الحسن و الحسین (علیهم السلام) خیر خلق الله(4)، لااله الا الله، محمد فرستاده خداست، علی، حضرت فاطمه (علیها السلام)، حسن و حسین علیهم السلام اجمعین بهرین آفریدگان خدایند.
همچنین فرمودند: اگر در روی زمین بندگانی برتر از حضرن علی علیه السلام، حضرت فاطمه(علیها السلام)، حسن و حسین علیهما السلام شمع وجود داشت خداوند به من دستور می داد که آنها را با خود برای مباهله بیرون ببرم، اما به من فرمود که با وجود ایشان مباهله کنم و آنان برترین خلقند و من به وسیله آنان بر مسیحیان غلبه کرد و پیروز شدم.(5)
حضرت فاطمه (علیها السلام) برترین زنان عالم
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: همانا خداوند عزوجل به دنیا اشراف نموده و مرا از میان مردم دنیا بر تمام مردان برگزید. بار دیگر بر جهان نگریسته تو را بر تمامی مردان جهان برگزید. و با رسوم به دنیا توجه فرموده امامان از فرزندان تو را بر تمامی مردان جهان برتری داده اختیار فرمود. و بعد برای چهارمین بار نگریسته حضرت فاطمه (علیها السلام) را بر تمامی زنان جهان انتخاب کرده و برگزید.(6)
همچنین حضرت می فرمایند: در آن شب که مرا به آسمان بالا بردند، بر در بهشت دیدم که نوشته شده بود: «لا اله الا الله، محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، على (علیه السلام) حبیب الله و الحسن و الحسین (علیهما السلام) صفوة الله، فاطمة خیرة الله،علیهم سلام الله اجمعین، على باغضیهم لعنة الله»(7). جز الله خدایی نیست، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده خداست، حضرت على علیه السلام حبیب خداست، حسن و حسین علیهما السلام برگزیده خداوند می باشند، حضرت فاطمه (علیها السلام) انتخاب شده خداوند است و بر کسی بر ایشان کینه ورزد، لعنت و نفرین خداوند باد.
ولایت حضرت فاطمه (علیها السلام) بر موجودات
در ضمن حدیث معراج آمده است که خداوند فرمود: ای محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)! تو، حضرت علی علیه السلام، حضرت فاطمه (علیها السلام)، حسن و حسین و امامان از نسل حسین (علیهم السلام) را من از نور خودم آفریدم و ولایت شما را بر اهل آسمان و زمین عرضه نمودم، هر کس آن را پذیرفت، نزد من از مؤمنان به شمار می آید و هر کس منکر آن شود، نزد من از گمراهان خواهد بود. ای محمد اگر بندهای از بندگان من آن قدر مرا بپرستد و عبادت کند که از کار افتد و از لاغری و ناتوانی هم بسان مشک خشکیده و فرسودهای شود و بعد هنگام ورود بر من منکر ولایت شما باشد او را نخواهم آمرزید تا اینکه اقرار به ولایت شما نماید.
ای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)! آیا دوست داری آنان را ببینی؟ گفتم آری، پروردگارا! سپس شنیدم که خداوند متعال فرمود: نگاه کن! به طرف راست عرش نگاه کردم و نام خود را دیدم و نام حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه (علیها السلام) و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و على و محمد و علی و حسن را و نام مهدی (علیهم السلام) را در وسط آن به گونه ای دیدم که گویا ستاره ای درخشان است و فرمود: ای محمد ، اینان حجت های من بر آفریدگانم می باشند و این، آن کس از فرزندان توست که به شمشیر قیام می کند و از دشمنانت انتقام می گیرد.(8)
اطاعت و فرمانبرداری از حضرت فاطمه (علیها السلام)
ابو سعید خدری گوید: در خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودیم، مردی از راه رسید و از حضرت درخواست کرد که درباره بیان خداوند که فرموده است: «استکبرت أم کنت من العالمین»(9) توضیح دهد که اینان چه کسانی هستند که از ملائکه مقربین برتر و والاترند؟! حضرت فرمود: منظور از آنان، من و حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه (علیها السلام) و حسن و حسین علیهم السلام می باشیم که در سرادق عرش بودیم و دو هزار سال پیش از آکه خداوند آدم علیه السلام را بیافریند، خداوند را تسبیح میکردیم و ملائکه با تسبیح ما تسبیح می کردند. هنگامی که خداوند آدما را آفرید به ملائکه دستور داد که بر او سجده کنند و مأمور به سجود نشده بودند مگر بخاطر وجود ما. بجز ابلیس، همه فرشتگان سجده کردند. خداوند به او فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را بازداشت از اینکه بر آنچه که من باید قدرت خود آفریده ام سجده کنی؟ آیا استکبار ورزیدی یا از موجودات عالی و برتر بودی؟! یعنی از این پنج تنی که اسامی آنان در سرادق عرش نوشته شده بود. پس ما هستیم آن باب خدایی که از آن در وارد می شوند و هدایت یافتگان به وسیله ما هدایت می گردند. هر کس ما را دوست داشته باشد خداوند او را دوست داشته به بهشت خود واردش می کند و هر کس با ما دشمنی کند خداوند او را دشمن داشته به آتش داخلش می کند و دوست ندارد ما را مگر کسی که از دامان پاک و پاکیزه زاده شده باشد. (10)
حضرت فاطمه رکن حضرت على (علیهما السلام)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: سلام بر تو ای پدر دو ریحانه! به زودی دو رکن تو از بین می رود و خداوند خود کمبود مرا برای تو جبران می نماید. بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) على علیه السلام فرمود: ای یکی از دو رکن بود و بعد از آنکه حضرت فاطمه (علیها السلام) از دنیا رفت فرمود: این رکن دیگر بود. (11)
سزاوار است در معنای رکنیت دقت شود و با توجه بیشتری به معنای آن پرداخته شود هر معنایی که برای رکنیت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)نسبت به امیر مومنان (علیه السلام) تصور می شود همان معنا برای حضرت فاطمه (علیها السلام) نیز ثابت است و این مقام والایی است که جز آن حضرت کسی به این مرتبه نایل نشد و این از ویژگی های آن وجود نازنین است.
پاداش سلام بر حضرت فاطمه (علیها السلام)
یزید بن عبدالملک نوفلی از پدرش و او از جدش روایت کرده که: روزی به خدمت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مشرف شدم، ابتدا آن حضرت بر من سلام کرد و سپس فرمود: پدرم (در زمان حیاتش) فرمود: هر کس سه روز بر من و تو سلام کند، بهشت بر او واجب می شود. از حضرتش پرسیدم: آیا این مطلب مخصوص دوران حیات و زندگی شما و آن حضرت است یا شامل بعد از فوت شما و ایشان خواهد بود؟ فرمود: هم در زمان زندگی و هم پس از مرگ ما.(12)
اما این ابن عباس می گوید: هنگامی که حضرت فاطمه (علیها السلام) متولد شد حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و او را «موصره» نامید، بعد جبرئیل علیه السلام نازل شد و عرض کرد: پروردگارت به تو و نوزادت سلام می رساند.(13)
کیفیت صلوات و درود بر حضرت فاطمه (علیها السلام) کعب بن عجره گوید: هنگامی که آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»(14) نازل شد، عرض کردیم: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ما میدانیم که چگونه بر شما سلام کنیم ولی نمی دانیم چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟ حضرت فرمود: بگویید اللهم صل على محمد و آل محمد.(15)
روایت شده حضرت فرمود: صلوات بریده و بی دنباله بر من و نفرستید! پرسیدند: صلوات بریده چیست: فرمود: اینکه بگوئید اللهم صل على محمد و بعد ساکت شوید بلکه بگوئید: اللهم صل على محمد و آل محمد، از آن حضرت پرسیده شد اهل شما چه کسانی هستند؟ فرمود: علی، حضرت فاطمه (علیها السلام)، حسن و حسین (علیهم السلام)(16)
فخر رازی می گوید(17): اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پنج چیز با آن حضرت مساوی بودند:
1- در سلام، خداوند فرمود «سلام على آل یاسین»(18)
2- در صلوات بر آن حضرت و بر آنان در تشهد.
3- در طهارت، خداوند متعال فرمود: طه یعنی ای طاهر و فرمود «و یطهرکم تطهیرا»(19)
4- در تحریم صدقه .
5- در لزوم محبت، چنانکه فرمود: «فاتبعونی یحببکم الله» (20)و فرمود: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى»(21)
دوستی و دشمنی با حضرت فاطمه (علیها السلام)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: همانا خداوند(که ستایش و سپاس ویژه اوست) محبت على القلب و حضرت فاطمه (علیها السلام) و فرزندانشان را بر تمام مخلوقات عرضه کرد، هر یک از آنان زودتر پذیرفتند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)ان را از میان آنان قرار داد و کسانی را که بعد از آنان اجابت کردند شیعه و پیرو ایشان نمود و خداوند همه آنان را در بهشت گرد خواهد آورد.(22)
ابوحازم از ابوهریره نقل کرده: روزی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی، حسن، حسین و حضرت فاطمه (علیهم السلام) نگریسته فرمود: من با کسی که با شما بجنگد در جنگ و با کسی که با شما سازش داشته باشد سازش دارم.(23)
مجاهد می گوید: روزی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و در حالی که دست حضرت فاطمه (علیها السلام) را گرفته بود از منزل بیرون آمد و فرمود: هر کس او را می شناسد که می شناسد و هر که او را نمی شناسد و بداند که او حضرت فاطمه (علیها السلام) و دختر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است، قلب من است و روحی در کالبد من است، هر کس او را بیازارد، مرا آزار داده است و هر کس مرا بیازارد خدا را آزار داده است.(24)
حضرت فاطمه پاره تن حضرت رسول اکرم (علیهما السلام)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: حضرت فاطمه (علیها السلام) پاره تن من است، آنچه که او را آزار نماید و در تنگنا قرار دهد مرا آزار داده و در تنگنا قرار می دهد.(25)
جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند که فرمود: حضرت فاطمه (علیها السلام) مویی از بدن من است هر کس به مویی از بدن من آسیب رساند مرا آزار داده است و هر کس مرا آزار دهد خداوند را آزار داده است و هر کس خداوند(جل جلاله) را آزار دهد خداوند متعال او را به اندازه آسمانها و زمین لعنت می کند.(26)
ابن عباس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کند که حضرت فرمود: ای على الفتی! همانا حضرت فاطمه (علیها السلام) پاره تن من است، او نور چشم و میوه دل من است، آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آنچه او را خشنود سازد مرا خشنود می سازد. او نخستین فرد از خاندان من است که به من می پیوندد. پس از من به او نیکی کن! و حسن و حسین علیهما السلام دو پسر من و دو ریحانه من هستند، آنان دو آقای جوانان اهل بهشتند.
آنگاه حضرت دستش را به سوی آسمان بلند کرده و فرمود: «اللهم انی اشهد آنی محب لمن احبهم و مبغض لمن ابغضهم، سلم لمن سالهم، حرب لمن حاربهم عدو لمن عاداهم و ولى لمن والاهم.» پروردگارا! من تو را گواه می گیرم که دوست دارم کسی را که آنان را دوست داشته باشد، دشمن هستم با کسی که دشمن آنان است، با هر کس که با آنان بسازد، سازش دارم و با هر کس که با آنان بجنگد می جنگم، با هر کس که با آنان دشمنی کند دشمنی می کنم و دوست کسانی هستم که دوست آنان باشند. (27)
و همچنین حضرت فرموده اند: حضرت فاطمه (علیها السلام) پاره تن من است، هر آنچه او را ناخشنود کند مرا هم ناراحت و ناخشنود می سازد.(28)
باز هم فرموده است: خداوند متعال به خاطر خشم حضرت فاطمه (علیها السلام) خشمگین و به خاطر خشنودی اش خشنود می شود. (29)
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) و به حضرت فاطمه (علیها السلام) می فرمود: هر کس با تو انصاف داشته باشد، با من انصاف داشته است، هر کس بر تو ستم کند، بر من ستم کرده است، زیرا تو از من و من از تو هستم، تو پاره تن من و روح منی که در کالبدم هستی. آنگاه فرمود: از کسانی که از امتم بر تو ستم می کنند به خداوند شکایت می کنم.(30)
در ضمن حدیث طولانی که از حضرت صادق علیه السلام است که داستان ورود و عیادت و عذرخواهی ابوبکر و عمر را از حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دوران بیماری با اجازه حضرت على علیه السلام بازگو می فرماید چنین آمده است:
همین که چشم آن دو بر حضرت فاطمه (علیها السلام) افتاد بر آن حضرت سلام کردند، حضرت پاسخ آنها را نداده صورتش را از آنان برگردانید، آنها جای خود را تغییر داده روبروی حضرت نشستند و چندین بار این علم تکرار شد. حضرت صدا زد: ای علی جامه ام را بر رویم بینداز! و به زنانی که در اطرافش بودند دستور داد که صورتش را برگردانند. آنان دوباره روبروی حضرت نشستند. حضرت روی به حضرت على علیه السلام کرده فرمود: من اصلا با اینان یک کلمه حرف نمی زنم، مگر پس از آنکه درباره آنچه که از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده اند مرا تصدیق کنند بعد تصمیم می گیرم که با آنان سخن گویم. آنان گفتند: بار خدایا! این کار را خواهیم کرد و ما جز به راستی سخنی نخواهیم گفت و جز به صداقت و درستی گواهی نخواهیم داد.
حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم آیا به یاد دارید که شبی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شما را به خاطر کاری مربوط به حضرت علی علیه السلام بیرون برد؟ گفتند: آری. فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم آیا این سخن را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدید که می فرمود: حضرت فاطمه (علیها السلام) پاره تن من است و من از اویم، هر کس او را آزار برساند مرا آزار رسانده است و هر کس مرا آزار دهد خدا را اذیت کرده است، هر کس او را پس از رحلت من آزار دهد مانند کسی است که در زندگی من مرا اذیت کرده است و هر کس او را در دوران زندگی من بیازارد مانند کسی است که پس از مرگم او را بیازارد؟ گفتند: بخدا قسم آری.
فرمود: الحمدلله، سپس فرمود: خداوندا من تو را گواه میگیرم، و ای کسانی که در اینجا حاضر هستید، گواه باشید که این و دو نفر مرا در زندگی ام و به هنگام مرگم آزرده اند، به خدا سوگند هیچ گاه با اینان سخن نخواهم گفت تا زمانی که پروردگارم را ملاقات کنم. (31)
علامه امینی (رحمه الله) می فرماید: جدای از اینکه این روایات فراوان که سند هم از طریق فریقین مکرر روایت شده است، جملات روایات در خصوص حضرت زهرا (سلام الله علیها) مطلق و بدون قید است که تمام عوامل خشنودی و خشم حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها (حتی کارهای مباح) را شامل می شود، همان گونه که درباره خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز عمومیت دارد. این مطلب کاشف از آن است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) جز از آنچه که خشنودی پروردگار را در بردارد خشنود نمی شود و جز از آنچه که موجب خشم الهی است خشمگین نمی گردد، حتی اگر از امر مباحی خشنود شود و یا به خشم آید، حتما یک جهت شرعی در کنار آن موجود است که با در نظر گرفتن آن جهت، امر مباح، راجح شده و یا از مکروهات می گردد و در هیچ یک از موارد خشنودی و خشم آن حضرت جنبه شخصی و خودخواهی و یا هوی و هوس وجود ندارد که این هم معنای عصمت می باشد.(32)
بستن در خانه ها جز در خانه حضرت زهرا و حضرت على (سلام الله علیهما)
هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مسجدش را در مدینه ساخت و در خانه خود را به روی مسجد باز گذاشت مهاجرین و انصار نیز درهایی از خانه خود به طرف مسجد گشودند. خداوند متعال اراده فرمود که فضیلت حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) و خاندان او را آشکار کند. جبرئیل علیه السلام نازل شده این دستور را از سوی خداوند متعال آورد: پیش از آنکه عذاب الهی فرود آید باید همه درهایی که به سوی مسجد باز است ببندید! نخستین کسی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و به او دستور داد در خانه اش را ببندد عباس بن عبدالمطلب عموی حضرت بود. پس از آنکه فرستاده حضرت معاذ بن جبل دستور مو را ابلاغ کرد، عباس گفت: بر روی چشم، از خدا و رسولش اطاعت می کنم. روزی عباس به حضرت فاطمه (علیها السلام) و رسید دید بر و در خانه اش نشسته و حسنین علیهما السلام را در کنار خود نشانیده است، روی به حضرت کرد و گفت: چرا نشسته اید؟ اور را نگاه کنید؟ گویا ماده شیری است که شیر بچگان خود را پیش روی گذاشته و پنداشته که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عمویش را بیرون می کند و پسر عمویش را به مسجد راه می دهد؟
حضرت فرمود: «منتظر فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می ایستیم، عباس به او گفت: همانا خداوند متعال به مردم دستور داده است که درهای خانه خود را ببندید و رسولش را از آنان جدا کرده است، شما جان و نفس خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستید».
بعد عمر بن خطاب از راه رسیده گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دوست دارم به هنگام رفتن برای نماز، شما را ببنیم، اجازه فرمائید روزنه ای به مسجد باز کرده تا بتوانم یکی از چشم هایم را روی آن بگذارم. فرمود: خداوند اجازه نمی دهد و اگر بگویی به اندازه سر سوزنی به تو اجازه نخواهم داد، سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست، من شما را خارج و آنها را داخل نکردم بلکه خداوند آنان را داخل و شما را خارج کرد».(33)
جایگاه ویژه حضرت زهراء (سلام الله علیها)
هر گاه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اکرم و می رفت حضرت دست او را گرفته می بوسید و او را در جای خود می نشانید و گاهی که حضرت بر او وارد می شد جلوی پای پدر حرکت کرده او را می بوسید و دست او را گرفته و در جای خود می نشنانید.(34)
ابولبابه، رفاعة بن منذر که برای پذیرش توبه اش خود را به ستون مسجد بست، به هنگامی که توبه اش پذیرفته شد، حضرت فاطمه (علیها السلام) خواست او را از ستون باز کند. گفت سوگند یاد کرده ام که جز حضرت رسول کسی مرا باز نکند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: همانا حضرت فاطمه (علیها السلام) پاره تن من است.(35)
در ضمن گفتگویی که بین علی و حضرت فاطمه (علیها السلام) در مورد برتری۔ های خود در گرفت، وارد شده است که آن هنگامی که حضرت رسول نزد حضرت فاطمه (علیها السلام) آمده و فرمود: تو شیرینی فرزندی مرا داری و او شکوه مردان را.(36)
همچنین حضرت امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) فرمودند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی خوابید مگر پس از آنکه صورت حضرت فاطمه (علیها السلام) را می بوسید، صورت خود را روی سینه حضرت فاطمه (علیها السلام) می گذاشت و برای او دعا می کرد. (37)
ثوبات غلام رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) گوید: هرگاه حضرت به مسافرت می رفت آخرین نفری که با او خداحافظی می کرد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود و در هنگام مراجعت از سفر، اولین کسی را که ملاقات می فرمود حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود.(38)
هنگامی که آیه «لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا»(39) نازل شد حضرت فاطمه (علیها السلام) علی گوید: خود را آماده کرده بودم که هرگاه بر حضرت رسول وارد شدم به جای آنکه بگویم ای پدر، بگویم ای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت روی به من کرده فرمود: دخترم این آیه دربارهی تو و اهل خانه تو نازل نشده است، تو از من هستی و من از تو هستم، بلکه دربارهی جفاکاران و خودخواهان متکبر نازل شده است، تو بگو: ای پدر، که این کلمه در دل من محبوبتر و برای خداوند پسندیده تر است. بعد حضرت پیشانی مرا بوسه زد و گونه و چهره مرا به رطوبت دهان خویش آشنا ساخت به حدی که دیگر بعدی از آن نیازی به استفاده از بوی خوش و عطر نداشتم.(40)
ویژگی منحصر به فرد حضرت فاطمه (علیها السلام)
یکی از ویژگی های منحصر به فرد آن حضرت که هیچ یک از اولیا و اوصیا حتى امامان و پیشوایان پاک اسلام (علیهم السلام) نیز آن را نداشتند آن است که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) دست های او بوسه زده است، نه یک بار بلکه چندین بار و نه در یک جا بلکه در جاهای مختلف. روزی حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید حضرت از او استقبال کرده دستهایش را بوسید و بعد به هنگام خداحافظی بار دیگر دست هایش را بوسیده و او را بدرقه فرمود. راوی گوید عرض کردم ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چنین کاری را درباره هیچ یک از شما ندیده ام…. حضرت فرمود: من این کار را جز به فرمان خدا انجام ندادم.(41)
البته در کتب مخالفین روایتی ساختگی وجود دارد که انس می گوید پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از بازگشت از غزوه تبوک، هنگامی که سعد بن معاذ انصاری به استقبال حضرت آمده بود به او فرمودند: این چیست که بر دستان تو می بینم؟ عرض کرد: این آثار سنگ و ماله کشی است که برای گذران زندگی و مخارج اهل و عیالم زحمت می کشم، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اکرم نه دست او را بوسیده فرمود: این دستی است که به آتش نخواهد رسید.؟(42)
این در حالی است که اولا؛ سعد بن معاذ در زمان غزوۂ تبوک در قید حیات نبوده و پس از غزوه بی قریظه به خاطر تیری که به او اصابت کرده بود از دینا رفت.(43) ثانیا؛ سعد بن معاذ در هیچ۔ یک از غزوات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تخلف نکرد به علاوه کسانی که از غزوات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تخلف کرده بودند معروف و شناخته شده بودند و نام سعد در میان آنان نیست و نهایتا اینکه متخلف از جهاد را باید سرزنش کرد نه اینکه دستش را بوسیده و با او مصافحه و… شود.(45)
حنوط بهشتی حضرت فاطمه (علیها السلام)
و با دخالت دار ادا کیا اور بالی ابن سنان نقل کرده است که سنت در حنوط سیزده درهم و یک سوم درهم است چرا که محمد بن احمد گوید: روایت کرده – و اند جبرئیل بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده حنوطی آورد که وزن آن چهل درهم بود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را به سه بخش تقسیم نمود: بخشی را برای خودش، بخشی را برای حضرت علی علیه السلام و بخشی را هم برای حضرت فاطمه (علیها السلام) .(46)
سبقت حضرت فاطمه (علیها السلام) بر همگان در ورود به بهشت
حضرت على (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند که فرمود: نخستین کسانی که وار بهشت می شوند، من تو، حضرت فاطمه (علیها السلام) و حسن و حسین (علیهما السلام) باشیم. عرض کردم: پس دوستداران ما کی وارد بهشت می شوند؟ فرمود: پس از شما .(47)
حضرت فاطمه (علیها السلام) ناقه سوار قیامت
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: خداوند متعال در روز قیامت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ان را در حالی که سوار بر چارپایان هستند وارد محشر می نماید. حضرت صالح ع سوار بر ناقه اش وارد می شود تا به اصحاب مؤمن خود در محشر وفا کرده باشد و حضرت فاطمه (علیها السلام) و حسن و حسین علیهما السلام بر دو ناقه از ناقه های بهشتی و حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام بر ناقه من و من سوار بر براق می باشم و بلال بر ناقه اش سوار شده با صدای بلند اذان می گوید.(48)
خانه بهشتی حضرت فاطمه (علیها السلام)
حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمود: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره آیه شریفه «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ»(49) سؤال شد، فرمود: طوبی درختی است در بهشت که ریشه اش در خانه من و شاخه اش در بهشت است. گفته شد: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ی آن قبلا از شما سؤال شد و شما فرمودید که آن درختی است در بهشت که ریشه اش در خانه حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه (علیها السلام) و شاخه اش در بهشت می باشد؛ فرمود: همانا در قیامت خانه من و خانه حضرت على و حضرت فاطمه (علیهما السلام) در یک جاست.(50)
همچنین از حضرتش نقل شده که فرمود: من شجره و حضرت فاطمه (علیها السلام) بار آن و حضرت على علیه السلام بارور کننده آن است و حسن و حسین علیهما السلام میوه و دوستان ما برگهای آن درخت می باشند و همه ما در بهشت یکجا خواهیم بود.(51) باز هم حضرت فرمود: «من، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) طینة در بهشت با هم و در یک جا هستیم». (52)
به محشر بر فراز چرخ گردون
ندا خیزد که این الفاطمیـون
پینوشتها:
۱- فرائد السمطین (حمو بینی)، ج ۱، ص ۳۶.
2- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۴۴.
3- علامه الحریفش (شیخ شعیب)، ص ۲۵۵.
4- بحر المعارف (حافظ همدانی)، ص ۴۲۸
5- ینابیع الموده (قندوزی)، ص ۴۲۸
6- فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) (علامه امینی)، ص ۴۳.
7- تاریخ بغداد، ج ۱، ص ۲۵۹.
8- تأویل الآیات، ج ۱، ص ۹۸.
9- سوره بقره، آیه ۷۵.
10- تأویل الآیات، ج ۲، ص ۵۰.
11- ذخائر العقبی (ذهبی)، ص ۵۶.
12- مناقب ابن مغازلی، ص ۳۶۳.
13- ملحقات احقاق الحق (مرعشی نجفی)، ج ۱۰، ص ۱۳۴.
14- سوره احزاب، آیه۵۶.
15- ینابیع المودة (قندوزی)، ص ۲۹۵.
16- ملحقات احقاق الحق (مرعشی نجفی)، ج 1، ص ۲۳۷.
17- الصواعق المحرقه (ابن حجر)، ۱۴۷.
18- سوره صافات، آیه ۱۳۰.
19- سوره احزاب، آیه ۳۳.
20- سوره آل عمران، آیه ۳۱.
21-سوره شوری، آیه۲۲.
22- المناقب المرتضویه (علامه کشفی)، ۹۸.
23- مسند (احمد حنبل) ۲: ۴۴۲.
24- نور الابصار(شبلنجی)، ص ۵۲.
25- بحارالانوار (مجلسی) ج ۴۳، ص ۵۴
26- همان مسند.
27- اهل البیت (توفیق ابو علم)، ۱۲۴.
28- طبقات ابن سعد ج ۸، ۲۶۲.
29- کنزل العمال (کراجکی) ج ۱۲، ۱۱۱.
30- کشف الغمه (اربلی) ج ۱، ۴۹۸.
31- علل الشرایع باب ۱۴۸، ص ۱۸۷.
32- الغدیر (علامه امینی) ج۷، ص ۲۳۶.
33- تفسیر امام عسکری، ص ۱۷.
34- کشف الغمه (اربلی) ج ۱، ص ۴۵۳.
35- الغدیر (علامه امینی) ج ۷، ص ۲۳۳.
36- بحارالانوار(مجلسی) ج ۴۳، ص ۳۸.
37- همان، ج ۴۳، ص ۴۲.
38- احقاق الحق، ۱۰، ص ۲۹۲.
39- سوره نور، آیه ۶۳.
40- مناقب (ابن مغازلی)، ۳۶۵.
41- ملتقى البحرین (مرندی نجفی)، ۲۴.
42- الاصابه (ابن حجر).
43- اللئالی المصنوعه (سیوطی) ۲، ۱۵۴.
45- اسد الغابه (ابن اثیر) ۲، ۳۳۸.
46- بحارالانوار(مجلسی) ۲۲، ۵۰۴
47- مسند حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) (سیوطی)، ۴۵.
48- کنز العمال (کراجکی)۶، ۱۹۳.
49- سوره رعد، آیه ۲۹.
50- ینابیع الموده(قندوزی)، ۱۳۱.
51- ملحقات احقاق الحق (مرعشی نجفی)۹، ۱۵۷.
52- همان
منابع
1. فرائد السمطین (حمو بینی)
2. بحارالانوار
3. علامه الحریفش (شیخ شعیب)
4. بحر المعارف (حافظ همدانی)
5. ینابیع الموده(قندوزی)
۶. فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) (علامه امینی)
۷. تاریخ بغداد
8. تأویل الآیات
9. ذخائر العقبی (ذهبی)
10. مناقب ابن مغازلی
11. ملحقات احقاق الحق (مرعشی نجفی)
12. الصواعق المحرقه (ابن حجر)
13. المناقب المرتضویه (علامه کشفی):
14. مسند احمد حنبل
15. نور الابصار(شبلنجی)
منبع: سلسله مقالات فاطمیه، نویسنده: حسین مرادی، ناشر: معاونت فرهنگی اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان چاپ و انتشارات، صص 289-258