یکى از مقدمات لازم براى « حضور قلب » ، شناخت جایگاه فلسفه و اسرار نماز و بالاتر از آن درک حقیقت و هویت نماز است . نماز عبادتى است شگرف و والا که رسیدن به عمق و محتواى آن ، کار اولیا و عرفا است و اگر کسى بتواند حد و حقّ نماز را بشناسد ، به مقام آمرزش الهى دست مى یابد : « من اتى الصلاهَ عارفاً بحقها غفرالله له » . 1 آنچه ستم است اینکه ، این عمل ظاهرى که اصطلاحاً بدان نماز گفته مى شود ، اعمال مخصوص هاى که با تکبیره الاحرام شروع و به سلام ختم مى شود ) ، تمام حقیقت نماز نیست بلکه این صورت و چهره ظاهرى آن است . نماز امرى است الهى که تحقق آن همانند سایر امور ، داراى ظاهر و باطن است و حقیقت آن همچون سایر امور ، در باطن و روح آن نهفته شده که این قالب و صورت را پذیرفته است .
فرزند عالم ربانى آیت الله محمد جواد انصارى همدانى ( مى گوید : مرحوم آقا را در مکاشفه دیدم که در اتاق بیرون نشسته بود . فضاى روحانى عجیبى بود حالت بین الطلوعین داشت و من با قلب پرسوز و ناآرام ، خدمت مى کردم . ( ( بعد از مدتى ) ) متوجه شدم جز من و آقا شخص دیگرى باقى نمانده و حالت گریه عجیبى به من دست داده است . من از ایشان سؤال کردم : آیا تاکنون از اسرار معرفت مطلبى هست که کسى بیان نکرده ؟ گفتند : بلى خداى تعالى تمام « اسرار عرفان » را در نماز جمع کرده است » .
2 درباره حقیقت نماز دو انگاره مهم وجود دارد : نخست اینکه بدانیم ، نماز به چه امورى وابسته و متکى است و با وجود آنها شکل واقعى و حقیقى به خود مى گیرد چنان که عرفا مى گویند : حقیقت نماز به وجود شش معنا کامل مى گردد : . 1 حضور قلب ، . 2 تفهم ، . 3 تعظیم ، . 4 هیبت ، . 5 رجا ، . 6 حیا . 3
تأیید این مطلب ، در خبر آمده است : « روزى حضرت على ( علیه السلام ) در مسجد کوفه ، جوانى را دید که مشغول نماز است و توجّه تمام به حضور قلب و آداب نماز دارد . حضرت به او فرمود : اى جوان : تأویل نماز چیست ؟ عرض کرد : آیا نمار را به جز عبودیت ، تاویلى هست ؟ حضرت فرمود : بلى ، چیزى بر پیامبر ( صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل نشده مگر اینکه آن را تأویلى ( باطنى ) هست که بدون آن ، ناقص و ناپسند است و تأویل حقیقت نماز عبارت است از : قربت ، خلوص ، حضور قلب و توجه ، معرفت خدا و معرفت اهل بیت ( که بدون آن ، هیچ عملى صحیح نخواهد بود . اگرچه در همه دهر را صایم و روزه دار باشد و در بین صفا و مروه به عبادت قیام کند .
4 در اینجا مى بینیم که یکى از ارکان و زیر بناهاى باطنى و حقیقى آن « حضور قلب » است و بدون آن ، نماز از واقعیت و حقیقت خود دور مى شود .
دوم اینکه بدانیم ، نماز داراى چه هویت و روحى است و تشریع آن ، در جهت تثیبت و تأیید کدام باطن و حقیقت است ؟
روح نماز ، عبارت از معانى باطنى آن است که حیات نماز بدان بستگى دارد و این روح نماز است که روح انسان را به خدا نزدیک مى سازد و کمال مى بخشد و هدف از تشریع نماز ، همین سیر تکاملى روح انسان بوده است . روح ابتدایى هر پرستشى ، توجّه به « الله » است و حالت توجه ، مستلزم امرى است که بدون آن محقق نخواهد شد . و آن ، علم و آگاهى است . پیدایش توجّه و استمرار آن انسان را وا مى دارد که هدف را بیش از پیش بشناسد . در این صورت حقیقت نماز « معرفت الهى » و « توجه به ذات پاک او » است .
5 شیخ الرئیس بو على سینا مطالب بسیار زیبایى درباره حقیقت و روح نماز بیان کرده است که به بعضى از آنها اشاره مى شود :
. 1 شهود حضرت حق
به نظر بوعلى سینا ، مرتبه دوم نماز که همراه با مرتبه ظاهر آن است ، عبارت از حقیقت روحانیت نماز است و هر مرتبه نمودارى از مرتبه دیگر است . اثر واقعى و باطنى نماز که مورد نظر خاص شارع است ، جز با هماهنگى و رعایت ظاهر نماز صورت نپذیرد گرچه پیدایش روح و باطن نماز جز براى کملّین از بشریت مقدور نخواهد بود ( ( و آن شهود حضرت حق است ) ) زیرا پیدایش و تجلى آن مقام ، فقط براى روح مجرد از جمیع شوائب و تعلقات نفسانى است که باید به دور از همه آمال و آرزوهاى دور و دراز انجام گیرد زیرا مشاهده عقلانى جمال و جلال و « حضور در محضر حضرت حق متعال » در مرحله اى است که از حضور و خاطره ذهنى منزه بوده و از توجّه به هر نوع صورت جزئى و کلّى مبرّا است . . 2
6 مناجات و ارتباط واقعى با آفریدگار
پیامبر ( صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است « المصلّى یَناجى ربه » و البته هر خردمندى مى داند که مناجات ، حق متعال به وسیله زبان نیست و اگر هم زبان حرکت مى کند ، قبل از آن قلب به حرف آمده و زبان فقط ترجمان قلب است . به نظر شیخ الرئیس ، این نماز ( که با توجّه واقعى به خدا همراه است ) ، مناجات با رب است ، نه با گویش زبانى و یا خطور از قلب و حضور در مقابل ؟ ! اگر گویش زبانى هم در کار است ، جملگى ترجمان روح و قلب است و این نماز گزار خدا را به چشم دل مى بیند ، أ پس باطن نماز ، همان ارتباط عمیق روحانیت انسان کامل است که برتر از هر زمان و مکان و اوهام عام است . . 3
7 عبودیت
شیخ الرئیس ابن سینا مى گوید : ویژگى نماز براى انسان ، چنان است که روح در طبیعت مانده او را از گور جسم و جسمانیت خارج مى کند و در طلب عبودیت و اخلاق پیوسته حرکت کرده و از معبود و ذوالجلال و الجمال ، کمال خالص که حقیقت دین است درخواست مى نماید و با بى رغبتى نسبت به طبیعت فانى از اغراض پست آن مى رهد لذا پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود : « الصلاه عمود الدین » و از نکته گذشته ( حقیقت نماز ، تمام حقیقت دین و کمال مطلوب را دارا است ) ، روشن شد که آیه کریمه « ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون » را نباید به « لیعرفون » تفسیر کرد و با تأویل گفت که معناى خلقت جن و انس براى عبادت ، یعنى ، براى معرفت است بلکه توانایى بر عبادت خالص ، خود متن معرفت استأ . پس عبادت حقیقى در تزاید کمال موثر است و لذا حقیقت « لیعبدون » همان غایت خلقت است و هیچ وجهى براى تفسیر آن به « حصول معرفت » نخواهد بود . به طور اجمال مى توان گفت که حقیقت نماز با اخلاص ، آگاهى مقرون با تنزیه از نقایص واجب الوجود است . . 4
8 قرب و رسیدن به مقام فناى ذاتى
از نظر عرفایى چون امام خمینى حقیقت نماز ، حصول معراج حقیقى و قرب معنوى و رسیدن به مقام فناى ذاتى است که در ذکرها ، به « ایاک نعبد » که مخاطبه حضورى است و در وضعیت ها ، به سجده دوم که فناى از فنا است ، حاصل مى شود . چنان که بازگشتن از معراج و مقام قرب و فناى ، در ذکرها ، به « اهدنا الصراط المستقیم » است که صحو پس از محو و بازگشتن به خود است و درخواست هدایت براى خود و در وضعیت ها ، به سر برداشتن از سجده دوم او است با پایان رکعت که حقیقت نماز است سفر تمام مى شودأ
. 9 اینها تنها ، گوشه اى از حقیقت و روح نماز بود که رسیدن به آن ، از توان هر کس به جز انسان کامل خارج است چنان که هنگام نماز ، امام على ( علیه السلام ) به خود مى پیچیده و مى لرزید از آن حضرت مى پرسیدند : اى امیرمؤمنان ! شما را چه شده است مى فرمود : وقت اداى امانتى رسیده است که خداوند آن را بر آسمان و زمین و کوه ها عرضه کرد و آنها از تحمل آن ابا کردند . و از آن بیمناک شدند .
10 پس نماز یعنى اینکه بنده در برابر خداوند بایستد و اظهار بندگى کند و دست نیاز به سوى او داشته باشد . کسى که به نماز مى ایستد ، باید محضر خدا را درک کند و بداند در برابر چه مقامى ایستاده است و در نتیجه ، وظیفه بندگى را با نهایت خضوع و خشوع به جاى آورد .
پى نوشت ها :
. 1 بحارالانوار ، ج 82 ، ص 207 تحف العقول ، ص . 2
. 117 در کوى بى نشان ها ، ص 113 و . 3
. 114 میرزا جواد آقا ملکى تبریزى ، اسرار الصلاه ، ص . 4
. 30 آیه الله شیخ عبدالحسین طهرانى ، اسرار الصلاه ، ص . 5
. 87 . ک : نمازشناسى ، ج 1 ، ص . 6
. 88 راز نماز ( ترجمه و شرح رساله ماهیه الصلاه ابن سینا ) ، ص . 7
. 30 همان ، ص 34 و . 8
. 35 همان ، ص 22 و . 9
. 23 . ک : سرالصلاه ، امام خمینى ( به نقل از نماز شناسى ، ج 1 ، ص 121 ) .
. 10 محجه البیضاء ، ج 1 ، ص . 378
فرزند عالم ربانى آیت الله محمد جواد انصارى همدانى ( مى گوید : مرحوم آقا را در مکاشفه دیدم که در اتاق بیرون نشسته بود . فضاى روحانى عجیبى بود حالت بین الطلوعین داشت و من با قلب پرسوز و ناآرام ، خدمت مى کردم . ( ( بعد از مدتى ) ) متوجه شدم جز من و آقا شخص دیگرى باقى نمانده و حالت گریه عجیبى به من دست داده است . من از ایشان سؤال کردم : آیا تاکنون از اسرار معرفت مطلبى هست که کسى بیان نکرده ؟ گفتند : بلى خداى تعالى تمام « اسرار عرفان » را در نماز جمع کرده است » .
2 درباره حقیقت نماز دو انگاره مهم وجود دارد : نخست اینکه بدانیم ، نماز به چه امورى وابسته و متکى است و با وجود آنها شکل واقعى و حقیقى به خود مى گیرد چنان که عرفا مى گویند : حقیقت نماز به وجود شش معنا کامل مى گردد : . 1 حضور قلب ، . 2 تفهم ، . 3 تعظیم ، . 4 هیبت ، . 5 رجا ، . 6 حیا . 3
تأیید این مطلب ، در خبر آمده است : « روزى حضرت على ( علیه السلام ) در مسجد کوفه ، جوانى را دید که مشغول نماز است و توجّه تمام به حضور قلب و آداب نماز دارد . حضرت به او فرمود : اى جوان : تأویل نماز چیست ؟ عرض کرد : آیا نمار را به جز عبودیت ، تاویلى هست ؟ حضرت فرمود : بلى ، چیزى بر پیامبر ( صلى الله علیه و آله و سلم ) نازل نشده مگر اینکه آن را تأویلى ( باطنى ) هست که بدون آن ، ناقص و ناپسند است و تأویل حقیقت نماز عبارت است از : قربت ، خلوص ، حضور قلب و توجه ، معرفت خدا و معرفت اهل بیت ( که بدون آن ، هیچ عملى صحیح نخواهد بود . اگرچه در همه دهر را صایم و روزه دار باشد و در بین صفا و مروه به عبادت قیام کند .
4 در اینجا مى بینیم که یکى از ارکان و زیر بناهاى باطنى و حقیقى آن « حضور قلب » است و بدون آن ، نماز از واقعیت و حقیقت خود دور مى شود .
دوم اینکه بدانیم ، نماز داراى چه هویت و روحى است و تشریع آن ، در جهت تثیبت و تأیید کدام باطن و حقیقت است ؟
روح نماز ، عبارت از معانى باطنى آن است که حیات نماز بدان بستگى دارد و این روح نماز است که روح انسان را به خدا نزدیک مى سازد و کمال مى بخشد و هدف از تشریع نماز ، همین سیر تکاملى روح انسان بوده است . روح ابتدایى هر پرستشى ، توجّه به « الله » است و حالت توجه ، مستلزم امرى است که بدون آن محقق نخواهد شد . و آن ، علم و آگاهى است . پیدایش توجّه و استمرار آن انسان را وا مى دارد که هدف را بیش از پیش بشناسد . در این صورت حقیقت نماز « معرفت الهى » و « توجه به ذات پاک او » است .
5 شیخ الرئیس بو على سینا مطالب بسیار زیبایى درباره حقیقت و روح نماز بیان کرده است که به بعضى از آنها اشاره مى شود :
. 1 شهود حضرت حق
به نظر بوعلى سینا ، مرتبه دوم نماز که همراه با مرتبه ظاهر آن است ، عبارت از حقیقت روحانیت نماز است و هر مرتبه نمودارى از مرتبه دیگر است . اثر واقعى و باطنى نماز که مورد نظر خاص شارع است ، جز با هماهنگى و رعایت ظاهر نماز صورت نپذیرد گرچه پیدایش روح و باطن نماز جز براى کملّین از بشریت مقدور نخواهد بود ( ( و آن شهود حضرت حق است ) ) زیرا پیدایش و تجلى آن مقام ، فقط براى روح مجرد از جمیع شوائب و تعلقات نفسانى است که باید به دور از همه آمال و آرزوهاى دور و دراز انجام گیرد زیرا مشاهده عقلانى جمال و جلال و « حضور در محضر حضرت حق متعال » در مرحله اى است که از حضور و خاطره ذهنى منزه بوده و از توجّه به هر نوع صورت جزئى و کلّى مبرّا است . . 2
6 مناجات و ارتباط واقعى با آفریدگار
پیامبر ( صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است « المصلّى یَناجى ربه » و البته هر خردمندى مى داند که مناجات ، حق متعال به وسیله زبان نیست و اگر هم زبان حرکت مى کند ، قبل از آن قلب به حرف آمده و زبان فقط ترجمان قلب است . به نظر شیخ الرئیس ، این نماز ( که با توجّه واقعى به خدا همراه است ) ، مناجات با رب است ، نه با گویش زبانى و یا خطور از قلب و حضور در مقابل ؟ ! اگر گویش زبانى هم در کار است ، جملگى ترجمان روح و قلب است و این نماز گزار خدا را به چشم دل مى بیند ، أ پس باطن نماز ، همان ارتباط عمیق روحانیت انسان کامل است که برتر از هر زمان و مکان و اوهام عام است . . 3
7 عبودیت
شیخ الرئیس ابن سینا مى گوید : ویژگى نماز براى انسان ، چنان است که روح در طبیعت مانده او را از گور جسم و جسمانیت خارج مى کند و در طلب عبودیت و اخلاق پیوسته حرکت کرده و از معبود و ذوالجلال و الجمال ، کمال خالص که حقیقت دین است درخواست مى نماید و با بى رغبتى نسبت به طبیعت فانى از اغراض پست آن مى رهد لذا پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود : « الصلاه عمود الدین » و از نکته گذشته ( حقیقت نماز ، تمام حقیقت دین و کمال مطلوب را دارا است ) ، روشن شد که آیه کریمه « ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون » را نباید به « لیعرفون » تفسیر کرد و با تأویل گفت که معناى خلقت جن و انس براى عبادت ، یعنى ، براى معرفت است بلکه توانایى بر عبادت خالص ، خود متن معرفت استأ . پس عبادت حقیقى در تزاید کمال موثر است و لذا حقیقت « لیعبدون » همان غایت خلقت است و هیچ وجهى براى تفسیر آن به « حصول معرفت » نخواهد بود . به طور اجمال مى توان گفت که حقیقت نماز با اخلاص ، آگاهى مقرون با تنزیه از نقایص واجب الوجود است . . 4
8 قرب و رسیدن به مقام فناى ذاتى
از نظر عرفایى چون امام خمینى حقیقت نماز ، حصول معراج حقیقى و قرب معنوى و رسیدن به مقام فناى ذاتى است که در ذکرها ، به « ایاک نعبد » که مخاطبه حضورى است و در وضعیت ها ، به سجده دوم که فناى از فنا است ، حاصل مى شود . چنان که بازگشتن از معراج و مقام قرب و فناى ، در ذکرها ، به « اهدنا الصراط المستقیم » است که صحو پس از محو و بازگشتن به خود است و درخواست هدایت براى خود و در وضعیت ها ، به سر برداشتن از سجده دوم او است با پایان رکعت که حقیقت نماز است سفر تمام مى شودأ
. 9 اینها تنها ، گوشه اى از حقیقت و روح نماز بود که رسیدن به آن ، از توان هر کس به جز انسان کامل خارج است چنان که هنگام نماز ، امام على ( علیه السلام ) به خود مى پیچیده و مى لرزید از آن حضرت مى پرسیدند : اى امیرمؤمنان ! شما را چه شده است مى فرمود : وقت اداى امانتى رسیده است که خداوند آن را بر آسمان و زمین و کوه ها عرضه کرد و آنها از تحمل آن ابا کردند . و از آن بیمناک شدند .
10 پس نماز یعنى اینکه بنده در برابر خداوند بایستد و اظهار بندگى کند و دست نیاز به سوى او داشته باشد . کسى که به نماز مى ایستد ، باید محضر خدا را درک کند و بداند در برابر چه مقامى ایستاده است و در نتیجه ، وظیفه بندگى را با نهایت خضوع و خشوع به جاى آورد .
پى نوشت ها :
. 1 بحارالانوار ، ج 82 ، ص 207 تحف العقول ، ص . 2
. 117 در کوى بى نشان ها ، ص 113 و . 3
. 114 میرزا جواد آقا ملکى تبریزى ، اسرار الصلاه ، ص . 4
. 30 آیه الله شیخ عبدالحسین طهرانى ، اسرار الصلاه ، ص . 5
. 87 . ک : نمازشناسى ، ج 1 ، ص . 6
. 88 راز نماز ( ترجمه و شرح رساله ماهیه الصلاه ابن سینا ) ، ص . 7
. 30 همان ، ص 34 و . 8
. 35 همان ، ص 22 و . 9
. 23 . ک : سرالصلاه ، امام خمینى ( به نقل از نماز شناسى ، ج 1 ، ص 121 ) .
. 10 محجه البیضاء ، ج 1 ، ص . 378