طبق قاعده «معطي الشيئ لايكون فاقداً له»؛ يعني محال است كسي چيزي را ببخشد و آن را نداشته باشد؛ خوب خداوند متعال هم غم، شادي و بيم، اميد و… را به ما داده است، پس طبق اين قاعده خودش هم بايد آنها را داشته باشد در حاليكه اكثر فلاسفه از مكتب مشاء، اشراق، حكمت متعاليه و متكلمان مسلمان ميگويند خداوند سبحان منزه از اين گونه اوصاف است.
به عنوان مقدمه, دنيا با كمبود آب و خشكسالي روبرو است و از سوي ديگر مردم نيازمند به آب, از اقيانوس بيحد و حصري در فلان كشور با خبر مي شوند. طبعاً آنان با ظرفهاي مخصوص به خود، راه ميافتند يكي چند ظرف بيست ليتري، ديگري چند بشكه دويست ليتري و بعضي چند تانکر چندين هزار ليتري و بالاخره عدهاي هم با امكانات مجهز خود سعي دارند تا درياچهاي از آب آن اقيانوس بيكران را براي مردم خود به ارمغان ببرند؛ حال اگر كسي سؤال كند، اين آبها از كجاست؟ همه ميگويند از آن اقيانوس نامحدود است؛ اگر ديگري سؤال كند، آب آن اقيانوس كه نامحدود بوده پس چرا هرچه كه به شما داده است محدود و محصور است؟ در پاسخ ميگوييم: اقيانوس بيكران آب ميدهد نه نقصها را، محدوديتها از ظروف و قابليتها است نه از آب بيكران آن.
بيان فلسفي: علت هستيبخش که وجود به معاليل امكاني ميبخشد, خود نيز آن را به نحو اعلي، اشرف و بينهايت داراست اما نه اينكه ماهيت، نقص و محدوديتهاي آن وجودات از قبيل جسم و جسمانيات را هم داشته باشد زيرا آنها مربوط به حدود و ظروف هركدام از موجودات امكاني است نه اصل وجود كه از ناحيه حق تعالي افاضه شده است.[1]با توجه به مطالب فوق به بررسي اوصاف مذكور ميپردازيم:
اما عشق: سخن عشق در هر زبان و فرهنگي الهامبخش بسياري از مقالهها، رمانها و اشعار بوده است ولي تحقيقات علمي دربارة اصل و حقيقت اين كيمياي هستي خيلي ناچيز است.[2]
خانه » همه » مذهبی » خداوند متعال صفاتي مانند شادي، ترس، عشق و كينه و مانند آن را که با حكمت خود در انسان قرار داده آيا خود خداوند اين صفات را داراست؟ عشق براي خداوند چه معنايي داشته كه آن را در وجود انسان قرار داد؟