خانه » همه » مذهبی » خطاها و لغزش های حاکم اسلامی چه اندازه اثر منفی بر حکومت دینی و دین دارد و راه کارهای مقابله با آن و راه های کنترل و نظارت کدام است؟

خطاها و لغزش های حاکم اسلامی چه اندازه اثر منفی بر حکومت دینی و دین دارد و راه کارهای مقابله با آن و راه های کنترل و نظارت کدام است؟

در این باره توجّه به چند نکته لازم است: یک. خطاها بسیار متفاوت و گوناگون است و هر یک آثار و نتایجى ویژه دارد. حتى ممکن است خطاى واحد در اوضاع مختلف، آثارى متفاوت بر جاى گذارد. بنابراین نمى توان در یک جمله اعلام کرد: «خطاهاى حاکمان، فلان اثر خاص را در پى دارد». اما در عین حال یکى از پیامدهاى مهم خطاهاى حاکمان، کاهش میزان «مقبولیت اجتماعى» است.
دو. رهبر معصوم پیراسته از هر خطایى است؛ ولى انتظار عدم وقوع خطا از غیر معصوم(ع)، انتظارى نابجا است. در عین حال اسلام، شرایطى را براى حاکم اسلامى در عصر غیبت قرار داده است. علم و تقوا از جمله آنها است که عامل مهمى در تقلیل خطاها مى باشد. این شرایط در بردارنده دو نوع کنترل است:
1. کنترل عقلانى،
2. کنترل اخلاقى.
افزون بر آن، دستوراتى چون لزوم مشورت و خوددارى از استبداد به رأى و دیگر عوامل کنترل کننده – که شرح آن جداگانه رفته است – در کاهش ضریب احتمال خطا و نزدیک کردن آن به صفر، بسیار مؤثر است.
از طرف دیگر شروط یاد شده و دیگر شرایط لازم (چون زمان شناسى و توانایى مدیریت کلان اجتماعى) فقط حدوثى نیستند؛ یعنى، چنان نیست که تنها در زمان به دست گرفتن قدرت، لازم بوده و پس از آن اعتبار نداشته باشند؛ بلکه شرایطى حدوثى و بقایى هستند. بنابراین از آغاز رهبرى تا پایان آن، وجود این شرایط الزامى است و هرگاه ولى امر یکى از آنها را از دست داد، از سمت خود معزول است.
3. امربه معروف و نهى از منکر یا اصل «نظارت عمومى» نیز یکى از راه هایى است که اسلام بر آن تأکید کرده است. بر این اساس هر مسلمانى، موظف است با دقت و ژرف نگرى، عملکرد مسؤولان نظام اسلامى را زیر نظر گیرد و در صورت مشاهده خطا و انحراف، به گونه اى خیرخواهانه و مفید به حال جامعه، خطاها را تذکر دهد و رهنمود و یا پیشنهادى براى بهبود وضع جامعه، ارائه کند.
نکته دیگر اینکه اشتباه به دو گونه قابل تصور است:

الف. خطاهاى کارشناختى

مقصود از خطاهاى کارشناختى، آن است که در پاره اى از مسائل، متخصصان و کارشناسان داراى دیدگاه ها و نظرات مختلفى اند که این نظرات، گاهى معارض یکدیگرند و در میان آنها، تنها یک رأى بر صواب و بقیه نادرست است.
طبیعى است رأى حاکم و یا کارگزاران حکومتِ اسلامى نیز یکى از آن آرا است و در صورت حاکمیت غیرمعصوم، احتمال دارد رأى پذیرفته شده برصواب یا بر خطا باشد. این گونه خطاهاى احتمالى، کاملاً طبیعى است و چندان گریزى از آن نیست.
در هر جامعه اى این گونه امور وجود دارد و به جهت لزوم وحدت رویه در حکومت و سیاست، چاره اى جز پذیرش قانونى یک جانب وجود ندارد؛ هر چند در صورت تکافؤ ادله، احتمال صحت رأى مخالف نیز به همان اندازه احتمال صحت رأى موافق است. این گونه امور به هیچ وجه نشانگر ضعف حاکم نیست و در صورت خطا بودن رأى نیز هر چند فاقد آثار منفى نیست؛ ولى چه بسا آثار آن چندان زیاد نباشد؛ زیرا داراى توجیه خردپذیر و مورد حمایت بخش مهمى از آگاهان و کارشناسان است.

ب. خطاهاى ناشى از ضعف

پاره اى از خطاها، برخاسته از مبانى نظرى و کارشناختى نیست؛ بلکه ناشى از ناآگاهى و ضعف و ناتوانى در درک نیازمندى هاى اجتماعى و یافتن پاسخ شایسته آن، از منابع دینى است. چنین خطاهایى به خوبى از سوى خبرگان و متخصصان دین شناس و آشنا به مسائل اجتماعى، تشخیص پذیر است و ناتوانى شخص را در مدیریت اجتماعى برملا مى سازد. مسلماً این گونه امور زیان ها و آثار منفى بیشترى دارد و به عزل صاحب منصب نیز مى انجامد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد