خطر تکفیر برای جوامع اسلامی
چکیده
با بروز حوادث ناگوار ناشی از تکفیر در جامعه اسلامی بررسی بحث تکفیر و خطر آن ضرورت مییابد.
تکفیر از ریشه کفر به معنی اعتقاد نداشتن یا انکار خدا و پیامبری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و انکار ضروریات دین میباشد و معنی آن نیز نسبت دادن کفر به کسی میباشد. قرآن و حدیث بر این مطلب شهادت میدهند که کسی که شهادتین را گفته باشد مسلمان است و کسی حق کافر دانستن او را ندارد. ممکن است به صورت مطلق اندیشهای کفر باشد اما صاحب آن را نمیتوان کافر دانست مگر اینکه حجت بر او تمام شده باشد. که این امر نیز تنها از عهده عالمان و مفتیان دین برمیآید.
تکفیر در صدر اسلام بوجود آمد و همچنان نیز در گروههای مختلف ادامه دارد. هرچند اندیشه آنان با هم مختلف است اما شیوه عمل آنان یکسان میباشد چرا هر دو حاکمان خود را تکفیر و دعوت به شورش بر ضد آنها میکنند. درحالیکه اسلام بشدت درباره تکفیر مسلمانان هشدار داده است و علما نیز گفتهاند: نباید کسی را تکفیر کرد مگر با دلایل قطعی آشکارتر از خورشیدی که در روز میتابد. چرا که تکفیر سبب تفرقه، گمراهی، اهمال و تحریف مقاصد شریعت و مانع نشر اسلام میشود. بنابراین لازم است که خطر تکفیر برای همه امت اسلام را گوشزد کرد و به امت اعلام کرد که تکفیر نتیجه توطئه دشمنان است. همچنین برای جلوگیری از رواج تکفیر به بررسی مجدد عقاید و فقه همت گماشت و اعتدال را بر پایه مشترکات مسلمانان در جامعه ترویج کرد.
مقدمه
عدهای تلاش میکنند حوادثی- چون آشوب، فتنه و درگیری میان مسلمانان- که هم اکنون در کشورهای اسلامی به وجود آورده را به مسائل اجتهادی ربط دهند که اجتهاد در آن مجاز نیست و برخی این مشکلات را در زمره مسائل اختلافی اجتهادی میدانند که اختلاف در آنها روا نیست و این امر منجر به افزایش اختلافات و تفرقه و ویرانی بیشتر شده است.
موضوع این مقاله مسئله تکفیر است که پیشتر و نیز اخیراً به آن پرداخته شده است، اما این امر سبب فرورفتن عدهای در ورطه اشتباه شده و روا نیست اشخاصی که در این باره علم ندارند، حکم بر تکفیر کسی دهند؛ جز بر خداوند و رسول وی که به علت ارتکاب یکی از مواردی که با اسلام در تناقض بوده و اهل علم همه بر آن اتفاق نظر دارند، شخصی را کافر دانستهاند؛ از این رو میباید پیش از صدور هر حکم مبنی بر کفر یا خروج از دین، اطمینان لازم را کسب کرد.
تکفیر چیست و حکم آن چگونه است؟ آیا رواست که هر شخصی به شخص دیگر یا گروه یا جماعتی حکم تکفیر دهد؟ وظیفه مؤمنان جهت ایمن ماندن از شر این فتنه چیست؟ و منشأ شکلگیری تکفیر و مذهب تکفیر چیست؟
تکفیر چیست؟
تکفیر متعلق به نزول احکام کفر میشود؛ بنابراین در درجه اول لازم است که کفر را بشناسیم:
کفر، نقیض ایمان است. در لسانالعرب ابن منظور آمده است: «کفر بالله یکفر (کفرا و کفورا و کفرانا) فهو کافر؛ او به خداوند کفر ورزید و مصدر آن، کفر، کفور و کفران است و جمع کافر، کُفار و کفره و نیز کَفار است.» همچنین گفته میشود: هو و هی کفور: یعنی آن مرد و زن کفر پیشه هستند که جمع کفور، کُفُر و جمع کافرة کوافر است.
راغب اصفهانی در توضیح کفر گفته است: «گفته میشود: کفر فلانُ: زمانی که اعتقاد به کفر داشته باشد یا کفر خویش را آشکار کند و بدان اعتقاد و باور نداشته باشد، از این رو خداوند فرموده است «مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إیمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ»؛ (2) «هرکس پس از ایمان آوردن به خدا کفر ورزد [عذابی سخت خواهد داشت] مگر آن کس که مجبور شده و [در حالی که] قلبش به ایمان اطمینان دارد».
معنای کفر از نگاه شرع
کفر از نگاه شرع، انکار علم به چیزی است که ضرورتاً از دینِ حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و نبوت وی، گرفته شده است؛ مانند: واجب بودن اقامه نماز، حرام بودن زنا و مانند آن.
تکفیر بر وزن تفعیل از واژه کفر که مصدر کفَّر میباشد گرفته شده است؛ گفته میشود: کفَّره، یعنی به او نسبت کفر داد. (3)
حکم تکفیر:
دادن حکم تکفیر بر علیه گروهها یا افراد، تنها مختص خداوند است و نیروی خود را از شریعت اسلامی میگیرد، بنابراین حکم آن تنها بر اساس مقیاس شرعی که متکی به کتاب و سنت پیامبر باشد، مترتب میگردد. سخن کسی در این باره مقبول است که طبق دلیل شرعی کافر شمرده شود و این دقیقاً عکس اقدامی است که خوارج به محض اختلاف در دیدگاه و فهم خود، نسبت به تکفیرِ اهل قبله انجام دادند یا معتزلیها که حکم بر ماندگار بودن فاسق در آتش دادهاند، زیرا شخص مؤمن زمانی که گناهان زیادی انجام دهد، حتی در صورتی که از دنیا برود در حالی که توبه نکرده باشد، تکفیر نمیشود، و در صورتی که با توحید و اخلاص بمیرد، تصمیم آن با خداست. همچنین شخص عاقل نباید به مجرد مخالفت کسی با نظرات وی و یا روبه رو شدن با اندیشههایی که به سادگی حکم به تکفیر مسلمانان میکنند، کسی را تکفیر کند، مگر این که ادله آشکار داشته باشد؛ این گفته برگرفته از سخن باری تعالی است که فرموده است: «وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا»؛ (4) «و به کسی که نزد شما [اظهارِ] اسلام میکند نگویید: «تو مؤمن نیستی» [تا بدین بهانه متاع زندگی دنیا را بجویید]». در این آیه خداوند ما را از تکفیر کسی که بر ما اظهار اسلام میکند، نهی کرده است؛ حال بر طبق سخن پیامبر که فرموده: هر کس لا اله الا الله گوید، داخل بهشت خواهد شد، حکم او چگونه خواهد بود؟
در صحیح بخاری به نقل از ابوذر آمده است: نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتم هنگامی که در حالت خواب جامهای سپید بر تن داشت. بار دیگر نزد ایشان رفتم، بیدار شده بود، فرمود: هیچ بندهای نیست که بگوید لا اله الا الله و بمیرد جز این که داخل در بهشت شود. خطاب به پیامبر گفتم: حتی در صورتی که زنا یا سرقت کرده باشد؟ ایشان فرمود: اگرچه مرتکب زنا یا سرقت شده باشد. چنان که ملاحظه میشود، ابتدای حدیث تنها اشاره به قول و سخن قلبی و صادقانه دارد و انتهای آن از اعمال و عملکرد جوارح سخن میگوید. این حکم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دربارهی عاصیان و سرکشان است، حال، حکم انسانی که شاهد ذکر شهادتین فرد، گروه یا طائفهای باشند، اما از سر جهل و کورکورانه ریختن خون وی را مباح میدانند و به باطل صفت تکفیر به وی میدهند، چگونه خواهد بود؟
مباینت اطلاق و تعیین در حکم تکفیر
در زمان صدور حکم تکفیر میبایست بین اطلاق و تعیین، فرق و تمیز خاصی قائل شویم؛ گاهی فعل یا سخن، کفر است، اما شخصی که چنین قول و گفتاری، به کار برده است، حکم بر کفر وی نمیشود، تا این که حجت و دلیل محکمی آورده شود که ترک کنندهی آن را کافر میداند و هر شبههای در این زمینه باقی نماند و یا بینه شرعی ثابت شود؛ مبنی بر این که این شخص
1. از سر اراده و تسلیم کفر میگوید؛
2. لازمه سخن وی کفر باشد، و زمانی که بر وی این امر را عرضه میکنند، او بپذیرد؛
3. حجت بر او تمام باشد؛
4. در حق او هیچ مانعی وجود نداشته باشد؛
5. تازه با اسلام آشنایی یافته باشد.
صلاحیت صدور حکم تکفیر
آیا هر انسانی میتواند حکم کفر دهد؟ حکم کفر مسئلهای فقهی است؛ بدین معنا که کفر، حکمی شرعی و مربوط به فعل مکلفین است. از این رو صدور چنین حکمی ویژه مفتیان و قضات است و هر شخصی نمیتواند حکم تکفیر صادر کند.
شکلگیری تکفیر
پدیده تکفیر از صدر اول اسلام در میان امت اسلامی موجود بوده و تا عصر حاضر ادامه دارد. آغاز فتنه طایفه تکفیر به دوران رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازمیگردد، چنانکه مسلم در کتاب صحیح بخاری از ابوسعید خدری نقل کرده است: در حالی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) غنایم را تقسیم میکرد، عبدالله بن ذی الخویصره تمیمی گفت: ای رسول خدا عادلانه تقسیم کن. رسول خدا در پاسخ به وی گفت: وای بر تو! در صورتی که من عادل نباشم، چه کسی عادل خواهد بود؟ خوارج و مارقین کسانی هستند که بر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و صحابه همراه وی خروج کردند. خوارج کسانی هستند که به شکل ناجوانمردانه برای قتل امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقشه کشیدند. آنها اسامی بسیاری دارند، نظیر: حروریه و در ابتدای کار، محور فکری ایشان، تکفیر برخی از صحابه و مباح دانستن ریختن خون آنها بود، اما با گذشت زمان، به راه نادرست رفته تا در نهایت از فرقههای گمراهی شدند که هدفشان تکفیر حکامِ سرزمینهای اسلامی و محکومان بود. آنان تلاش کردند که قدرت را به وسیله سلاح بستانند که این موضوع در منهج تکفیریت و نیز آنچه که گروههای تندرو جدید بر آن تأکید دارند و به کار میبرند، به عنوان قضیهای محوری و اساسی میباشد. ریشههای تاریخی اندیشه تکفیریان عصر جدید از حیث تصورات و نیز شیوهها، آنها را به خوارج دوره نخست مرتبط نمیسازد، بلکه از حیث ساختار درونی و طرز فکر، این دو گروه را به هم مرتبط میسازد، زیرا طرف فکر اینان سبب شده که احساس انتقام در آنها شعلهور شده و نگاهی نادرست به اطرافیان داشته باشند. آنها عناصر تخریبی هستند که هم چون بمب ساعتی هر لحظه آماده انفجارند تا به هدفی نادرست و تباه شده، دست پیدا کنند و به تعبیر قرآن «چون سرابی در زمینی هموارند که تشنه، آن را آبی میپندارد، چون بدان رسد، آن را چیزی نیابد.»
در این مجال بیش از این، نیازی به بررسی تاریخی فتنه خوارج نیست زیرا در حال حاضر به تعدادی از مسائل فرهنگی تبدیل شده که در رسانهها با نامهای زیر شنیده میشود:
(أ) جماعة الهجرة و التکفیر (گروه هجرت و تکفیر)؛
(ب) الناجون من النار (نجات یافتگان از آتش)؛
(ت) جماعة المسلمین؛
(ث) التوقف والتبیین؛
(ج) سازمان القاعده.
در حال حاضر اینان مشهور به داعش هستند. تمامی این گروهها با یکدیگر دیدار کرده و پیرامون یک موضوع واحد، یعنی عمل کردن بر منهج و روش خوارج با یکدیگر توافق دارند و میان آنها ارتباط محکمی برقرار است که با خوارج در چندین نکته پیوند و اشتراک محکمی دارند:
نخست: وجوب شورش و خروج علیه ائمه مسلمانان به وسیله سلاح و اجتناب از طاعت آنها و عدم جواز جهاد همراه با آنها، و اقامه نماز در اقتدا بدانها و عدم مشروعیت دعا برایشان و کشاندن جنگ به سرزمین مسلمانان و تکفیر آنها.
باید بپرسیم که چرا این گروهها تکفیر شدند و به هیزمی جهت شعلهور کردن فتنه مبدل گشتند؟ و هرگز اندکی جهت اصلاح، سازندگی و ارتقای امت اسلامی قدمی برنداشتند. تأسفبار است که ادعای تدین، امری جهت اقدام به تکفیر، تخریب، خونریزی شود.
هشدار درباره تکفیر مسلمانان
دلایل شرعی آشکار در حمایت از آبروی مؤمنان، مسلمانان و نیز حمایت از دین آنها بیان شده است. همچنین در این باره به مؤمنان به شدت هشدار داده از این که گروه، طایفه یا فردی از مسلمانان را تکفیر کنند. آیه 94 سوره نساء میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِیرَةٌ»؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید چون در راه خدا سفر میکنید [خوب] رسیدگی کنید و به کسی که نزد شما [اظهار] اسلام میکند، مگویید: تو مؤمن نیستی تا [بدین بهانه] متاع زندگی دنیا را بجویید، چون غنیمتهای فراوان نزد خداست». در آیه 58 سوره احزاب میفرماید: «وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینًا»؛ «و کسانی که مردان و زنان مؤمن را بی آنکه مرتکب [عمل زشتی] شده باشند آزار میرسانند، قطعاً تهمت و گناهی آشکار به گردن گرفتهاند». همچنین رسول خدا فرموده است: «لا یرمی رجل رجلاً بالفسوق و لایرمیه بالکفر إلا إرتدت علیه إن لم یکن صاحبه کذلک؛ اگر کسی فردی را تکفیر کند و آن فرد، شایستگی تکفیر را نداشته باشد، آن تکفیر به خود تکفیرکننده برمیگردد». و نیز فرموده است: «لعن المؤمن کقتله و من رمی مؤمناً بالکفر فهو قتله؛ نفرین یک مؤمن همچون قتل اوست و هرکس حکم کفر به مؤمنی دهد، گویی او را کشته است».
تکفیر، بزرگترین خطر برای مسلمانان
وظیفه هر مسلمانی است تا زمانی که در عرصه شرعی برای وی مسجل نشده باشد، در این امر بزرگ خود را دخالت ندهد. امام شوکانی (رحمةالله) در این باره میگوید:
بر هیچ مسلمانی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد شایسته نیست تا بر خارج شدن شخص مسلمانی از دین اسلام و داخل شدنش در کفر حکم دهد، مگر با دلایل قطعی آشکارتر از خورشیدی که در روز میتابد. در احادیث صحیح روایت شده از گروهی از صحابه که: هر کس به برادرش بگوید: ای کافر! گناه این نسبت را، یکی از آن دو بر دوش کشیده است. خداوند میفرماید: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً» و چیزی را که بدان علم نداری پیروی مکن، همانا گوش و چشم و قلب، همه آنها مورد سؤال واقع خواهند شد».
پیامدهای تکفیر بر امت اسلامی
1. تکفیر سبب تفرقه و اختلاف در جوامع و پرکردن قلبها از کینه و دشمنی و نیز بدگمانی به مسلمانان و پیگیری لغزشها و اشتباهات آنان میشود.
2. تکفیر سبب از بین رفتن کلیات و ضروریات و مقاصد پنجگانهای میشود که شریعت بر حفظ آنها توافق کرده است؛ تکفیر سبب خونریزی و مباح دانستن آن شده و این امر را بر اساس پندار باطل خود، مایه نزدیکی به خداوند، حلال شمردن اموال، و ریختن آبروی مردم تلقی میکنند که نتیجه آن از بین رفتن بنیادها، ناامنی، و ایجاد ترس و هراس در میان مؤمنان است.
3. تکفیر و فاسق دانستن، خود امری بسیار مهم است که هرکس وظیفه خویش را در آن نداند، گمراه شده و دیگران را به گمراهی میکشاند؛
4. تکفیر سبب تحریف امور دین و تفسیر نادرست متون بر اساس سلایق شخصی میشود؛
5. تکفیر از نشر و گسترش اسلام جلوگیری میکند؛
6. تکفیر سبب اختلاف میان حکام و مردم میگردد؛ بدینگونه که مردم به حکام نسبت کفر میدهند و هرکس درخواست آنها را اجابت نکند، به وی نسبت کفر میدهند، زیرا که اینان بر این باورند که حکام بر اساس شرع الهی عمل نکرده و چون مردم از این امر راضی و خشنود هستند، در نتیجه مانند حکام کافر میباشند.
پایان سخن و پیشنهاد:
تکفیر، موضوعی بسیار مهم است که بر هر مسلمانی رواست که با این طایفه که مسلمانان و اولیای امرِ آنان را، بدون هیچ بصیرت و آگاهی تکفیر میکند، همنشینی نکند. وظیفه ماست که آنها را طرد کنیم، چون اینان پیرو هوای نفس خود بوده و نسبت به اشخاصی متعصبند بدون آن که در این باره علم و یا عدلی داشته باشند، بلکه منحرف و مغالطهگرند. این امر پس از گفت و گو با آنها و نیز مغلوب کردنشان با حجت و برهان، میسر میگردد.
توصیهها:
1. توافق نظر بر این که این گروهها برای همه امت اسلامی خطرناک هستند؛
2. اتفاق نظر بر این که آنها زاده و دست پرورده دشمنان اسلامی هستند؛
3. توافق نظر بر این که تکفیر کردن تنها حق خداست و هرگز بر کسی روا نیست که گروه یا طایفهای را که پیرو مذهبی مخالف مذهب اوست، تکفیر کند، مگر این که این امر بر اساس حجت و برهان آشکار مبتنی بر کتاب و سنت الهی باشد؛
5. بازخوانی بسیاری از عقاید و فقه اسلامی بر اساس حقایق علمی، به ویژه پیرامون مسائلی که میان امت اسلامی باعث اختلاف میشود؛
6. باید صدای اعتدالگرایان و اشخاص میانهرو، از هر گروه و جماعتی مرتفع گردد.
7. به بررسی مسائل مشترک میان مسلمانان، جهت از بین بردن اختلافات و نیز عمل به مشترکات پرداخته شود.
8. همچنین بر این نکته تأکید شود که تقدس و ثبات، عین کتاب و سنت است، اما فهم و اندیشهها بر اساس شرایط محیط، شایسته بازنگری سازنده است.
پینوشتها:
1. پژوهشگر و صاحب تألیفات متعدد در حوزه تکفیری- سودان
2. نحل، آیه 106.
3. مفردات الفاظ القرآن، ج1، ص 716.
4. نساء، آیه 94.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: انتشارات دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام)، چاپ اوّل.