خانه » همه » مذهبی » خلاصه‌ای از زندگی‌نامه زکریای نبی(ع) را بیان کنید؟

خلاصه‌ای از زندگی‌نامه زکریای نبی(ع) را بیان کنید؟

پاسخ اجمالی

حضرت زکریا(ع) یکی از پیامبران بزرگ بنی‌اسرائیل است که بر اساس برخی گزارش‌ها نسبت او به داوود نبی(ع) می‌رسد. گفته می‌شود که در سلسله پیامبران، زکریا(ع) جانشین آصف بن برخیا شد. او و همسرش تا سن پیری فرزندی نداشتند، اما با دیدن جایگاه حضرت مریم(س)، با مطرح‌کردن بی‌فرزندی و نبودن ورثه‌ای برای خاندان یعقوب و نیز دغدغه برای اطرافیانش بعد از مرگ خود، از پروردگار تقاضای فرزند کرد و خداوند نیز حضرت یحیی(ع) را به او عطا نمود. در منابع دینی به مقام بالای او اشاره شده است. دو مقبره در مسجد جامع دمشق و بیت‌المقدس منسوب به آن‌حضرت(ع) است.

پاسخ تفصیلی

حضرت زکریا(ع)[1] یکی از پیامبران بزرگ بنی‌اسرائیل است.[2] نام او هفت مرتبه در قرآن و در شش آیه و چهار سوره آمده است.[3]

نسب زکریا

زکریا ابن ادق،[4] ادی،[5] ایم،[6] اردن،[7] اذن،[8] لدن،[9] برخیا[10] رحبعم[11] بن سلیمان(ع) بن داوود(ع)[12] از نوادگان یهودا بود.[13] برخی هم تنها به این اندازه بسنده کرده‌اند که او از تبار داوود(ع) بود.[14]

همسر زکریا(ع)

گزارش‌ها در مورد همسر ایشان متفاوت است:

عمران بن ماهان دو دختر به نام «حنه» و «اشیاع» داشت که زکریا با «اشیاع» و  شخص دیگری که او نیز عمران نام داشت با «حنه» ازدواج نمودند؛[15] لذا زکریا با عمران پدر مریم(س) باجناق بوده و زکریا(ع) شوهر خاله مریم(س) به شمار می‌آمد. در برخی تفاسیر آمده است که «اشیاع» همسر زکریا(ع) کنیه‌اش ام‌کلثوم بود.[16]

در برخی گزارش‌ها نام همسر زکریا(ع)، الیصابات[17] و حنانه دختر عمران[18] معرفی شده است. گزارش دیگر همسر زکریا(ع) را خواهر بزرگ‌تر[19] مریم(س) اعلام می‌کند.[20]

فرزندان زکریا(ع)

زکریا(ع) از «اشیاع» دارای فرزندی به نام حضرت یحیی(ع) شد.[21] در مورد تولد یحیی آمده است حضرت زکریا(ع) با دیدن جایگاه حضرت مریم(س) و غذایی که از خزانه غیب برای او آماده می‌شد، با مطرح‌کردن بی‌فرزندی خود و نبود ورثه‌ای برای خاندان یعقوب[22] و بیم از بستگان بعد از خود،[23] از پروردگارش تقاضای فرزند کرد. قرآن داستان نوید به زکریا و تولد فرزندش یحیی را چنین می‌آورد: «آن‌جا[بعد از دیدن کرامت مریم‏] بود که زکریا  پروردگار خود را خواند، گفت: پروردگارا! مرا از سوی خود فرزندی پاکیزه عطا کن که تو شنوای دعایی! پس هنگامی که او در محراب عبادت به نماز ایستاده بود، فرشتگان به او نوید دادند که: خدا تو را به یحیی بشارت می‌دهد، که تصدیق کننده کلمه‌‌ای از سوی خدا(مسیح‏) است و سَرور و پاک‌دامن، و پیامبری از شایستگان است. زکریا گفت: پروردگارا! چگونه با این پیری خودم و نازایی همسرم،‌ پسری برایم به دنیا خواهد آمد؟! خدا فرمود: خدا این‌گونه است که هر چه بخواهد انجام می‌دهد. گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌‌ای قرار ده. گفت: نشانه‌ی تو این است که سه روز با مردم جز با رمز و اشاره سخن نگویی، و پروردگارت را بسیار یاد کن و او را شام‌گاه و بامداد تسبیح گوی».[24] در روایتی آمده است، خداوند یحیی(ع) را 5 سال بعد از این بشارت به زکریا(ع) هدیه فرمود[25] که در دوران کهولت سن مادر و پدرش(77 سالگی) [26] بود و تولد این فرزند را «رحمت» بر آنها معرفی نمود.[27] خدا نام این فرزند را یحیی نامید که این نام قبل از آن وجود نداشت.[28]

ویژگی‌ها، کرامات و شخصیت زکریا(ع) و رخدادهای مرتبط با ایشان

در منابع دینی اوصاف بسیاری برای زکریا(ع) بیان شده است:

1. اخلاص در عبادت: قرآن زکریا را به بندگی می‌ستاید: «ذِکرُ رَحْمَتِ رَبِّک عَبْدَهُ زَکرِیا»؛[29] [آیاتی که بر تو خوانده می‏شود] یاد رحمت پروردگارت بر بنده‌‏اش زکریا است.

2. صلاح: قرآن نام زکریا را در کنار یحیی(ع) و عیسی(ع) از صالحان ذکر کرده است: «وَ زَکرِیا وَ یحْیی‏ وَ عِیسی‏ وَ إِلْیاسَ کلٌّ من الصَّالِحِینَ»؛[30] و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را همه از شایستگان بودند.

3. پیشتازی در کارهای خیر: قرآن زکریا(ع) را پیشتاز در کار خیر معرفی می‌کند: «… إِنَّهُمْ کانُوا یسارِعُونَ فی الْخَیراتِ…»؛[31] آنان همواره در کارهای خیر می‏شتافتند.

  1. فروتنی و تواضع: «وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ»؛[32] و پیوسته در برابر ما فروتن بودند.
  2. تعادل بین رجاء و خوف(امید و ترس): زکریا(ع) خدا را با امید و ترس می‌خواند: «وَ یدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً»؛[33] و ما را از روی امید و بیم می‏خواندند. در این زمینه روایت شده که گاه ایشان از ترس خدا و دوزخ بیهوش می‌شد.[34]
  3. سرپرستی مریم(س): از آن‌جا که مریم از خانواده‏‌ای بزرگ و معروف به پاکی و درستی(خانواده عمران) بود، عابدان بنی‌اسرائیل، برای سرپرستی او بر یکدیگر پیشی می‌گرفتند، و به همین جهت چاره‌‏ای جز قرعه نیافتند:[35] «… وَ ما کنْتَ لَدَیهِمْ إِذْ یلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیهُمْ یکفُلُ مَرْیمَ وَ ما کنْتَ لَدَیهِمْ إِذْ یخْتَصِمُونَ»؛[36] … و تو در آن هنگام که قلم‌های خود را (برای قرعه‏‌کشی) به آب می‌‏افکندند تا کدام‌یک کفالت و سرپرستی مریم را عهده‌دار شود، و (نیز) به هنگامی که (دانشمندان بنی‌اسرائیل، برای کسب افتخار سرپرستی او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتی، (و همه اینها، از راه وحی به تو گفته شد). بعد از قرعه‌کشی، زکریا مسئولیت سرپرستی مریم(س) را به عهده گرفت: «وَ کفَّلَها زَکرِیا …»؛[37] و زکریا را کفیلِ او(مریم) قرار داد.
  4. مشاهده کرامات الهی در مورد مریم(س): کفالت زکریا نسبت به مریم(س) نه تنها برکاتی را برای مریم به همراه داشت، بلکه زمینه‌ساز بسیاری از فیض‌‌های خاص برای خود زکریا بود؛ زیرا غیر از وی کسی با مریم(س) در ارتباط نبود: «… کلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکرِیا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قال یا مَرْیمُ أَنَّی لَک هذا قالَتْ هُوَ من عِنْدِ الله …»؛[38] هر زمان که زکریا در محراب [عبادت‏] بر او وارد می‌شد، رزق ویژه‌‌‏ای نزدش می‌یافت. گفت: ای مریم! این روزی ویژه برای تو از کجا آمده است؟! گفت: از سوی خدا است، بیقین خدا هر کس را بخواهد، رزق بی‌حساب می‌دهد.
  5. شهادت در راه خدا: «إِنَّ الَّذینَ یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَقٍّ وَ یقْتُلُونَ الَّذینَ یأْمُرُونَ‏ بِالْقِسْطِ مِنَ‏ النَّاسِ‏ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ »؛[39] کسانی که به آیات خدا کفر می‏ورزند، و پیامبران را بناحق می‏کشند، و دادگستران را به قتل می‏رسانند، آنان را از عذابی دردناک خبر ده»، گزارش شده که حضرت زکریا یکی از مصادیق این آیه بوده و به شهادت رسیده است.[40]
  6. توسّل به اهل‌بیت(ع): از امام مهدی(ع) نقل است: «حضرت زکریا(ع) از پروردگارش درخواست نمود که نام‌های «پنج تن» را به او بیاموزد. جبرئیل بر او نازل شد و آنها را به او آموخت. هرگاه زکریا نام حضرت محمد(ص)، امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و امام حسن(ع) را می‌برد، اندوهش برطرف می‌شد، ولی همین‌که نام امام حسین(ع) را می‌برد، بغض گلویش را می‌فشرد و نفسش به شماره می‌افتاد و گریه می‌کرد. دلیل آن‌را از خدا پرسید؟ خدا داستان حسین(ع) را به او خبر داد و فرمود: «کهیعص»[41] «کاف» اسم کربلا، «هاء» هلاکت و نابودی خاندان پیامبر، «یاء» یزید که به حسین ظلم و ستم نمود، «عین» اشاره به عطش و تشنگی حسین و «صاد» صبر او است. وقتی زکریا این مطالب را شنید، سه روز از مسجد بیرون نرفت و دستور داد کسی بر او وارد نشود و شروع به گریه و زاری نمود و ذکر مصیبت او این عبارت بود: خداوندا! آیا بهترین آفریدگانت به فرزندش مصیبت‌زده می‌شود؟ آیا چنین مصیبتی بر آستانه آنان فرود می‌آید؟ خداوندا! علی و فاطمه این چنین عزادار می‌شوند؟ بعد گفت: خداوندا! فرزندی به من بده که در دوران پیری دیدگانم به او روشن شده وارث و جانشین من باشد! او را برای من مانند حسین(ع) نسبت به حضرت محمّد(ص) قرار ده. بعد از آن‌که او را به من دادی، مرا گرفتار محبّت او بگردان و بعد همان‌گونه که حبیب تو به مصیبت او دچار می‌شود، مرا نیز دچار مصیبت او گردان. خداوند یحیی(ع) را به او داد و او را به مصیبت فقدان او دچار کرد. دوران حمل یحیی مانند دوران حمل حسین(ع) شش ماه بود».[42]

10 . استدلال حضرت زهرا(س) به سخن زکریا(ع): زهرا(س) در خطبه‌ی مشهور فدکیه به این سخن زکریا که «یرِثُنِی وَ یرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوبَ»؛[43] استدلال کرده، سخن ابوبکر را نقض کرد که ادعا داشت پیامبران ارث نمی‌گذارند؛ و بیان نمود که پیامبر با دیگر افراد تفاوت ندارد و ارث باقی می‌گذارد و لذا فدک حق ایشان است.[44]

  1. گزارش شده است که برای فاطمه(س) نیز غذایی از خرانه غیب رسید و در پی آن پیامبر(ص) فرمود: «ای علی! خدا تو را نظیر حضرت زکریا و فاطمه را مثل مریم قرار داد(داستان آن دو برای شما نیز تکرار شد)».[45]

شغل زکریا(ع)

محل زندگی زکریا(ع) دمشق[46] و شغل وی نجاری بود.[47] هم‌چنین او مسئول قربانی‌ها بود و به بازنویسی تورات می‌پرداخت.[48]

بر اساس برخی از گزارش‌ها زکریا هم‌زمان با آصف بن برخیا می‌زیست و آصف بن برخیا او را جانشین خود معرفی نمود.[49] و بطلمیوس نیز پادشاه زمان آنها بود.[50]

خدای متعال قبل از شهادت زکریا(ع) به او وحی نمود میراث انبیاء(ع) را که در دست او بود، به حضرت عیسی(ع) واگذار کند.[51]

شهادت زکریا(ع) و محل دفن

در اثر شایع شدن تهمت ناروای زنا به آن حضرت، مردم قصد کشتن او را داشتند. زکریا(ع) از ترس جان خود فرار کرد و به داخل تنه درختی رفت و شکاف درخت(به امر خدا) بسته شد، اما شیطان جای او را نشان داد. مردم آن درخت را با ارّه بریدند و حضرت‏ زکریا(ع) را دو نیم کردند. با عنایت الاهی آن‌حضرت(ع) هیچ دردی احساس نکرد و خداوند ملائکه را فرستاد تا او را غسل دادند؛ سه روز بدن آن‌حضرت نماز خواندند، و سپس دفنش کردند.[52]

اکنون دو مقبره در مسجد جامع دمشق[53] و بیت‌المقدس[54] منسوب به آن‌حضرت(ع) است.

 


[1]. «درخواست نشانه از خدا»، 53213؛ «علت سخن نگفتن حضرت زکریا(ع) با مردم»، 65483؛ «آثار دنیوی خواندن آیه 89 سوره انبیاء»، 54318.

[2]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 5، ص 187، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، 1419ق.

[3]. آل عمران، 37 و 38؛ انعام 85؛ مریم، 2 و 7؛ انبیاء، 89.

[4]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 1، ص 75، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.

[5]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی‏، المنتظم،‏ محقق، عطا، محمد عبد القادر، ج 2، ص 5، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.

[6]. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب، ص 78، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.

[7]. همان.

[8]. منهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق، حبیبی، عبد الحی، ج 1، ص 42، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، 1363ش.

[9]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 2، ص 47، بیروت، دار الفکر، 1407ق.

[10]. المنتظم، ج ‏2، ص 5.

[11]. نواده مهلب پسر محمد پسر شادی‏، مجمل التواریخ و القصص، محقق، مصحح، ملک الشعراء بهار، رمضانی، بهجت، کلاله خاور، ص 215،  تهران، چاپ دوم، بی‌تا.

[12]. همان.

[13]. مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 1، 75.

[14]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 116، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.

[15]. طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، ج 1، ص 42.

[16]. کوفى، فرات بن ابراهیم‏، تفسیر فرات الکوفی‏، محقق، مصحح، کاظم، محمد، ص 298، تهران، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی‏، چاپ اول، 1410ق‏.

[17]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 14، ص 29، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.

[18]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء علیهم السلام، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 214، مشهد، مرکز پژوهش های اسلامی، چاپ اول، 1409ق.

[19]. عسکری، امام ابومحمد حسن بن علی، التفسیر المنسوب الی الامام العسکری، ص 661، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، 1409ق.

[20]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج 2،ص 48، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.

[21]. مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 1، 75.

[22]. مریم، 6. «که وارث من و دودمان یعقوب باشد و او را مورد رضایتت قرار ده».

[23]. مریم، 5. «و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم [که حق پاسدارى از آیین تو را نگاه ندارند]».

[24]. آل عمران، 38 – 41.

[25]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 14، ص 176، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[26]. البدایة و النهایة، ج 2، ص 49.

[27]. مریم، 2.

[28]. مریم، 7.

[29]. مریم، 2.

[30]. انعام، 85.

[31]. انبیاء، 90.

[32]. همان.

[33]. همان.

[34]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 317، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.

[35]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 545، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[36]. آل عمران، 44.

[37]. آل عمران، 37.

[38]. آل عمران، 37.

[39]. آل عمران، 21.

[40]. بحار الأنوار، ج ‏33، ص 157.

[41]. مریم، 1.

[42]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 461، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.

[43]. مریم، 6.

[44]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 406، بیروت، البلاغ، 1419ق.

[45]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 471، تبریز، بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق.

[46]. البدایة و النهایة، ج 2، ص 47.

[47]. طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، ج 1، ص 42؛ المنتظم، ج 2، ص 5.

[48]. البدء و التاریخ، ج 3، ص 116.

[49]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4،ص 176، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.

[50]. مجمل‏ التواریخ ‏و القصص، ص 215.

[51]. اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب، ص 78.

[52]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 80، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.

[53]. مجمل‏ التواریخ ‏و القصص، ص 518.

[54]. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق، خلیل شحادة، ج 2، ص 169، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد