در قدم اول سعي كنيد علت رفتار او را بشناسيد. ممكن است او بخاطر امري با شما مشكل داشته باشد. ممكن است او خواسته اي دارد و شما سدّ راه او شده باشيد. و يا امتيازاتي داشته باشيد كه او بخاطر عدم داشتن آنها حسادت بخرج دهد. و يا احتمال دارد شما رفتاري مثل او داريد كه او در پاسخ شما اقدام به چنين كاري مي كند. و يا ممكن است همه عوامل بالا دست به دست هم داده باشند تا او چنين برخوردي را با شما انجام دهد.
نكات عملي در برخورد با ايشان:
1. مانع ازدواج:
ممكن است او شما را مانع ازدواج خودش بداند. شما مي توانيد با گفتگوي صميمي با او در زماني كه او تنها است و حوصله دارد او را به مسأله آگاه كنيد و به او بگوييد:” كه شرايط شما را درك كند”. شما بايد عواطف او را تحريك كنيد مثلاً به او بگوييد:” تصور كنيد شما شرايط مرا داشته باشي و كسي با تو اين برخورد را بكند. در حالي كه تقصير هم نداشته باشي” و ….. البته شما هم بايد نسبت به ازدواج اقدام كنيد. مي توانيد از نزديكان خود كه راز دار و مورد اعتماد شما هستند بخواهيد كه اگر مورد مناسبي بود كه با شرايط شما تناسب داشت شما را به آنها معرفي كند. البته اين واسطه لازم است كه اين امر را به شكل غير مستقيم و از زبان خودش مطرح كند مثلاً به آن خانواده بگويد من خانمي را مي شناسم با اين شرائط …… و اين گونه شما را معرفي كنند و شما نيز بايد با توجه به شرايط خود وملاك هاي ازدواج در مورد او تصميم گيري كنيد و سعي كنيد كسي را انتخاب كنيد كه از نظر ايمان، اصالت خانوادگي، شرايط جسمي و روحي، وضع اقتصادي و تحصيلي و زيبايي با شما همخواني و تناسب داشته باشد. امّا بايد مراقب باشيد در اين امر مرتكب وسواس در گزينش نشويد و دنبال فرد بسيار ايده ال و بدون عيب نگرديد چون انسان ها هر كدام نواقص و عيوبي دارند(دقت آري، وسواس خير)
2. گفتار و رفتار شما:
در مورد رفتار خود فكر كنيد آيا رفتار شما با او بي عيب است؟ گاهي انسان دربارة سخنان خود حساسيت به خرج نمي دهد امّا حرف هاي ديگران برايش سنگين تمام مي شود. پس در رفتارهاي خود تأمل كنيد ببينيد آيا شما در لجوج كردن و جري كردن او نقش نداشته ايد؟ اگر چنين بوده، سعي كنيد از اين پس گفته ها و رفتار خود را كنترل كنيد. گاهي موقع سكوت خيلي بهتر از سخن گفتن است و زودتر به نتيجه مي رسد. پس اگر ديديد او با شما بحث مي كند، ساكت باشيد مطمئناً او زود سخنانش را قطع مي كند. حال به نكات زير دقت كنيد و در عمل پياده كنيد.
3. احترام به شخصيت او:
تحت هرشرايطي به اواحترام بگذاريد. و اگر جلوي شخصي به او چيزي گفته ايد كه احساس مي كند به او بي احترامي شدهاست، از او پوزش بخواهيد.[1]4. مهر و محبت:
محبت كردن زباني و غير زباني(مثل هديه) مي تواند قلب او را به شما مهربان كند. با محبت كردن و احترام به شخصيت وي، او ناخواسته شيفته اخلاق شما مي شود.
5. تعريف از صفات مثبت او:
او را نسبت به صفات مثبتش تحسين كنيد و او را با استعداد ها و توانايي ها و داشته هايش آشنا كنيد. اين امر باعث مي شود كه خود را ارزشمند احساس كند و از درون احساس شخصيت كند و اگر حسادتي دارد از بين برود.
6. انتقاد:
در انتقاد از او بسيار دقيق باشيد. جوانان روحيه حساس و لطيفي دارند. غرور آنها اجازه نمي دهد كسي شخصيت آنها را مورد نقد قرار دهد. اگر خواستيد اورا از صفت زشتش آگاه كنيد، سعي كنيد از شيوه زير استفاده كنيد. همه موارد زير به شما كمك مي كند موفق شويد. بدانيد كه قهر كردن راه حل نيست.
6-1- زماني را انتخاب كنيد كه او عصباني و لجوج نيست. نقطه نظرات خود را به صورت امر گونه بيان نكنيد.[2]6-2- در جلوي جمع او را مورد انتقاد و نكوهش قرار ندهيد.[3] در يك نشست، تنها يك انتقاد كافي است. انتقادهاي پي در پي باعث خشم او مي شود.
6-3- اوّل با گفتگوي صميمانه اي شروع كنيد؛ از جاها و مسائل مختلف سخن بگوئيد بعد از نكات مثبت او بگوئيد و با لطافت و احترام صفت بد او را به او گوشزد كنيد. غير مستقيم او را با حقيقت كارش آشنا كنيد.
6-4- از نامه براي گفتگوهاي خود استفاده كنيد. گاهي نامه بهتر از گفتگوي رو در رو جواب مي دهد. نامه باعث مي شود كه فرد بيشتر در مورد آن تأمل كند البته در نوشتن نامه نيز از انتقاد در اول نامه پرهيز كنيد[4](غير مستقيم و مودبانه و …..)
در نامه با زبان مهر و ادب سخن بگوييد و بيان داريد كه من به هيچ وجه دوست ندارم روابط ما تيره شود و ……
6-5- از واسطه هاي مورد اعتماد مثل پدر و مادر بخواهيد واسطه باشند يعني از آنها دليل چنين رفتارهايي را بخواهيد. اگر اشتباه از شماست، در صددرفع آن باشيد. اگر اشتباه از اوست، در خلوت با او سخن بگوييد.
6-6- هرگز با هم مشاجره نكنيد. بگو مگو باعث شعله ور شدن خشم هر دو طرف و بعد گفته هاي تند مي شود.
6-7- در گفتگوي صميمانه با او از او بخواهيد كه براي صميمي شدن روابط شما با هم برنامه بريزيد. مثلاً بگوئيد: هر گاه من به شما بي احترامي كردم، جريمه من اين است كه كارهاي خانه كه مربوط به شما مي شود را من انجام مي دهم. او هم خواهد گفت: من هم فلان جريمه را قبول مي كنم.
براي همديگر دعا كنيد.
پي نوشت ها:
[1] . شريفي، محمد رضا، جوان و نيروي چهارم زندگي، سروش، 1380، ص 22.
[2] . جوان و نيروي چهارم زندگي، ص 22.
[3] . محدثي، جواد، اخلاق معاشرت، بوستان كتاب، چاپ پنچم، 1382، ص 311.
[4] . افروز، غلامعلي، روان شناسي رابطه ها، انتشارات نوادر، چاپ دوم، 1380، ص 12.