خانه » همه » مذهبی » خودسازی و جوانی

خودسازی و جوانی

حقیقت خودسازى انس با خداوند و ترک تعلق به دنیا است . لطافت روحى جوان زمینه بسیار مناسبى براى ارتباط با خداوند و انس با او است و چون هنوز حب دنیا و وابستگى به لذت هاى مادى در دل جوان رسوخ نکرده ، در این سنین راحت تر مى تواند خود را از دوستى دنیا دور نماید و به جاى آن حب الهى را جایگزین کند .
فرصت جوانى :
جوانى بهترین فرصت براى سازندگى و پیمودن مسیر کمال است ، زیرا در این سن انسان در اوج قدرت بدنى و روانى است و براى خودسازى به این قدرت نیاز دارد . فلسفه اصلى وجود قدرت در دوران جوانى صرف آن در جهت خودسازى و توانمند سازى روح است . انسان به هر مقدار که از این دوران فاصله مى گیرد ، اگر در مسیر خودسازى باشد ، انرژى جسمانى اش صرف قوت روح مى شود و در نتیجه آن اگر چه از قدرت جسمانى اش کاسته مى شود ، ولى روحش قوى و توانا مى گردد . ولى اگر در این مسیر نباشد ، نیروهایش را از دست مى دهد ، بدون اینکه چیزى در خور عمر بیابد و در نتیجه احساس خسارت و ضرر خواهد کرد . قرآن کریم در سوره عصر در این باره مى فرماید : « ان الانسان لفى خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات » « به درستى که انسان در خسارت و زیان کارى است مگر کسانى که در مسیر ایمان و عمل ( خودسازى ) قرار دارند . » بنابراین بهترین راه صرف نیروى جوانى در مسیر خودسازى است و دوران جوانى سکوى پرش به قله کمال و کلید رسیدن به سعادت جاودانه است .
در این مرحله هنوز شخصیت انسان به طور کامل شکل نگرفته و صفات و خصلت هاى ناپسند و عادات زشت هنوز در عمق روح ریشه نکرده است ، لذا مى توان با هزینه و زحمت کمترى در جهت رفع آنها و جایگزین کردن فضیلت ها و اخلاق پسندیده اقدام کرد . کارى که در سنین بالاتر به دلیل ملکه شدن صفات و ثبوت عادت ها بسیار سخت و دشوار خواهد بود . مولوى این موضوع را به زیبایى و در قالب تشبیه بیان کرده است :
تو که مى گویى که فردا ، این بدان
که به هر روزى که مى آید زمان
آن درخت بد ، جوان تر مى شود
وین کَننده ، پیر و مضطر مى شود
خار بن در قوت و برخاستن
خارکَن در سستى و در کاستن
او جوان تر مى شود تو پیرتر
زود باش و روزگار خود مبر
با وجود این واقعیت آشکار ، متأسفانه غالبا فرصت ارزشمند جوانى به رایگان از دست مى رود و زمانى انسان متوجه این خسران مى گردد که کار از کار گذشته و فرصتى براى جبران باقى نمانده است . یک جوان اگر در مسیر کسب آگاهى و تجربه عملى نباشد ، به علت فقدان این تجارب و شناخت ها ، در عالم بى خبرى و تخیل هاى غیر واقعى به سر مى برد و شاید براى خود عالمى تصور کند که جز احساسات غیر واقعى و افکار غیر منطقى و دور از حقیقت ، چیزى در آن وجود ندارد .
احساسات دوران جوانى :
ناآگاهى ها و سوار شدن بر موج احساسات و عواطف ناپایدار در سنین جوانى ، موجب مى گردد که سرمایه هاى بى بدیل این دوران از دست برود و انسان در نیمه راه کمال از قافله سعادت و معنویت باز بماند . از طرف دیگر فوران میل هاى غریزى در پرتو قدرت و قوت جسمى ، او را تحت تأثیر قرار مى دهد و به دنبال همین امیال به حرکت در مى آورد و بدین ترتیب دوران جوانى را که بهترین فرصت براى تکامل فکرى و روحى است ، بدون هیچ حاصل و نتیجه اى ، پشت سر مى گذارد .
اگر در این فرصت مغتنم و گرانقدر ، قدرت جسمى و روحى و سرمایه هاى فراوان و طراوت و شادابى جوانى ، با رشد عقلى و همراه گردد و انسان پیش از دست رفتن این دوران بى همتا ، از اهمیت و ارزش آن آگاه شود ، مى تواند بهره کامل خود را از آن بگیرد و از این امکانات خداداد و سرشار در جهت تکامل و رشد معنوى خود استفاده شایانى ببرد .
توصیه به جوانان :
امام خمینى قدس سره در توصیه اى به جوانان فرموده : شما تا جوان هستید مى توانید کارى انجام دهید ، تا نیرو و اراده جوانى دارید مى توانید هواهاى نفسانى ، مشتهیات دنیایى و خواسته هاى حیوانى را از خود دور سازید ولى اگر در جوانى به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید دیگر در پیرى کار از کار گذشته است . تا جوانید کارى کنید . نگذارید پیر و فرسوده شوید . قلب جوان لطیف و ملکوتى است و انگیزه هاى فساد در آن ضعیف مى باشد لیکن هر چه سن بالا رود ریشه گناه در قلب قوى تر و محکم تر مى گردد تا جایى که کندن آن از دل ممکن نیست .
1 فرصت جوانى در روایات :
هدایتگران بشریت و راهنمایان انسان به سوى کمال نیز در روایاتى که از آنها نقل شده ، تاکید فراوانى بر انجام خودسازى در دوره جوانى دارند . از پیامبر اکرم ( ص ) نقل شده که فرمود : « من تعلم العلم فى شبابه کان بمنزله الرسم فى الحجر و من تعلم و هو کبیر کان بمنزله الکتاب على وجه الماء » « کسى که در جوانى بیاموزد ( علم او ) همچون نقش زده بر سنگ ( ماندگار ) است و کسى که در حالى که پیر است بیاموزد ( علم او ) همچون نوشته بر آب است . »
2 همچنین آن حضرت فرمود : « اوصیکم بالشبان خیراً فانهم ارق افئده ان الله بعثنى بشیراً و نذیراً فحالفنى الشبان و خالفنى الشیوخ . ثم قرأ : « فطال علیهم الامد فقست قلوبهم » « شما را به نیکى درباره جوانان سفارش مى کنم ، زیرا آنان قلب نرمترى دارند . خداوند مرا به پیامبرى برانگیخت تا مردم را نوید و انذار دهم پس جوانان با من پیمان بستند ، ولى پیران با من مخالفت کردند . سپس این آیه را قرائت فرمود : زمان طولانى بر آنها گذشت و دلهایشان سخت گردید . »
این روایت به نرمى دل جوانان تأکید مى کند ، هر چه قلب نرمتر باشد ، پذیرش ایمان سهل تر است . از امام صادق ( ع ) روایت شده است : « من قرا القرآن و هو شاب مومن اختلط القرآن بلحمه و دمه » « کسى که قرآن را در جوانى قرائت کند ، قرآن با گوشت و خون او آمیخته مى شود . »
3 این تأثیر ناشى از آمادگى روحى و صفاى دل جوان است . امیرالمؤمنین ( ع ) خطاب به فرزند خود مى فرمایند :
« و انما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القى فیها من شىء قبلته . فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لُبُّک » « و دل جوان همچون زمین ناکشته است ، هرچه در آن کشت کنند بپذیرد ، پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت سرگرم چیزهاى دیگر شود . »
4 پى نوشت ها :
1 – مبارزه با نفس یا جهاد اکبر ، ص 2
. 85 – سفینه البحار ، ماده شبب .
3 – الحیاه ، ج 2 ، ص 4
. 164 – نهج‌البلاغه ، الرسائل {L= ،ptth =L}

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد