خانه » همه » مذهبی » خودشیفتگی ناشی از دینداری متوهمانه

خودشیفتگی ناشی از دینداری متوهمانه

دین الهی که زیباترین جلوه حق برای هدایت بشر است، به دلیل جایگاه قدسی و میزان عمیق تاثیرگذاری می تواند از سوی مبلغان و پیروان خود در معرض آسیبها قرار بگیرد. قرآن کریم در عالی ترین سطح به اهمیت آسیبهای دینداری نادرست اشاره دارد: 
توهمات و پندارهای باطل و غلط برخی دینداران که منشا خطاها و اشتباهات بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی است. این پنداره ها منشاهای مختلف جغرافیایی، تاریخی، تربیتی و یا بر پایه آموزه های قدرت و … دارند.
در قرآن عباراتی مانند زعم و ظن داریم که درباره همین پندارهای غلط دینداران است. زعم، پنداری است که احتمال دروغ در آن بسیار است. قرآن در نقد نگرش برخی زعمای یهود می فرماید بگو ای یهودیان اگر براستی دوستدار خدا و اولیای او هستید، پس آرزوی مرگ کنید، هرگز این تمنا را نمی کنید، چون حاضر نیستید آن پندارها را کنار بگذارید. 
آیه ۶۰ سوره نسا، می فرماید دینداران با پندارهای غلط، قضاوت خود را در اختیار طاغوت  قرار می دهند؛ در حالی که این پندار، اراده شیطان است و این از گمراهی های عمیق است. 
 در ادعیه معتبر اهل بیت، می خواهیم که خدایا ما را از تاریکی های توهم نجات بده اللهم اخرجنا من ظلمات الوهم و اکرمنا بنور الفهم. وهم، ظلمت می آورد و فهم، کرامت. 
شان دین، دور کردن آدمی از سیطره و خودکامگی و واصل کردن انسان به بندگی خداوند است. 
خداوند در قران بارها تاکید دارد که پیامبر مثل شما بشر است و صراحتا به مهمترین متولی دین خود می گوید تو تذکردهنده ای و بر مردم سیطره نداری. خداوند حتی پیامبر خود را از پندار غلط درباره نبوت پرهیز می دهد که مبادا از موضع تسلط و خودکامگی سخن بگویی. 
یکی از آفات غلط مبتلابه برخی دینداران، تبدیل حقیقت و امر وجودی دین به رژیم قدرت و سلطه و سیطره است. سیطره و سلطه قدسی که خداوند حتی پیامبرش را از آن نهی می کند، از سیطره اسلحه خطرناکتر است. چون در اطراف فرد دیندار متوهم، هاله ای از قدرت ایجاد می شود که او را به موجودی مافوق انسان تبدیل می کند. 
قرآن مرتب به آخرین پیامبرش تذکر می دهد که تو بشر و عبد هستی، تا از سیطره معنوی روحانی جلوگیری کند. سیطره معنوی روحانی، فرد تحت سیطره را به گونه ای تربیت می کند که از بنده بودن و مقهور بودن خود خشنود است و حتی نمی فهمد که تحت سیطره است و چنان مجذوب و شیفته شده که نمی فهمد به ابزار قدرت تبدیل شده است؛ عقل او زائل شده و اندیشه اش به حاشیه می رود. 
علی رغم همه این تذکرات جدی قرآن، ما در بستر تاریخ با توهمات و پنداره های غلط توسط برخی مبلغان دین روبرو هستیم. حال آنکه ماموریت پیامبر، به تعبیر حضرت علی، غبارروبی از گنجینه عقل بشری است؛ کنار زدن حجاب از فطرت انسانی، رهایی از زنجیرهای خودپرستی و خودکامگی و برداشتن بار خود حق پنداری و توهمات از دوش انسان. 
آیه ۲۵ سوره فرقان تاکید دارد که هوای آدمی، در برابر خرد او قرار دارد و ادیان، آمده اند تا انسان را از هوا دور کنند. قرآن می فرماید که جهنمی ها وقتی با هم صحبت می کنند، دلیل جهنمی شدن خود را نداشتن گوش شنوا برای حقیقت و داشتن پنداره های غلط می خوانند.
خودحق پنداری و رسیدن به حقیقت که
یکی از چالش های تاریخ دین، است؛ دیندارانی که خود را نه تنها واصل به حق که حتی مالک و صاحب حق می دانند. این اندیشه تا زمانی که در ذهن افراد است آثار وضعی کمی دارد، ولی وقتی به حوزه اجتماع می آید، تاریخ دین را مشحون از جنایات می کند؛ جنایاتی که توسط کسانی رخ داده که خود را اقلیت رستگار و دیگران را اکثریت گمراه می دانند و در حداقل رفتارها، به زبان طعن و کنایه و لعن و دشنام و بدگویی با دیگران سخن می گویند. 
اینکه یک دین برحق است به معنای بحق بودن پیروان آن دین نیست. دین حق، ضرورتا به “من حق” منجر نمی شود و “این همانی”، یک پندار غلط و مغالطه است که باعث می شود برخی دینداران همه گزاره های اخلاقی را زیر پا بگذارند و عمل خود را عین حق و عدل بدانند و در جایگاه خدا قرار گیرند.
در قرآن و کلام اهل بیت مکرر داریم که انسان سالک باید همواره نسبت به خود سوءظن و نسبت به دیگران حسن ظن داشته باشد.‌
یکی از مصادیق بارز خودحق پنداری، خوارج بودند که فقه بسیار خطرناکی را پایه گذاری کردند که با گذر از فراز و نشیب های تاریخی، امروزه نه تنها در وهابیت و سلفی های تکفیری و داعش و القاعده و النصره بازتولید شده، بلکه حتی به برخی شیعیان تسری یافته و در روایات جعلی شیعیان غال می بینیم که معتقدند همه مردم زنازاده هستند جز شیعیان. 
قرآن می فرماید که می خواهی تو را از اخسر اعمال خبر بدهم؟ کسانی که فکر می کنند عملشان بهترین اعمال است و با خودشیفتگی و خودحق پنداری، عملشان در مقابل چشمانشان زیبا می شود. امیرالمومنین می گوید مصداق این آیه، مسلمانانی هستند که در دین بدعت ایجاد می کنند و بعد ادامه می دهند که نهروانیان دست کمی در این باره ندارند.‌
بعد حضرت، علت اصلی آزمایشهای مکرر انسان را نجات انسان از خودبزرگ بینی و استکبار می دانند. ایشان مرتبا به معاویه هشدار می دهند که بیم آن دارم پیوسته در فریب توهم بمانی. 
خود حضرت امیر درباره خود می فرمایند: من نه برتر از آنم که خطا نکنم و نه در کار خویش از خطا ایمن هستم مگر اینکه خدا مرا کفایت کند. 
انسان خودحق پندار، کتاب را بر آرای خود تفسیر می کند. قرآن می فرماید اگر شما تلاش کنید، لنهدینهم سبلنا، شما را در مسیر حق قرار می دهیم.
مطلق انگاری، خود را مطلق دیدن و آرای دیگران را به هیچ انگاشتن، نظر خود را به دیگران تحمیل کردن و در همه امور نظر دادن که یکی از آثار آن، تعارض با جهان خارج، نگاه صفر و یکی به همه امور داشتن، و ستیز مدام با دیگران است‌؛ حال آنکه اسلام دین سمعه و سهله و دین یستمعون القول و دین گشودگی ذهن و شنیدن است.‌ 
نگاه مطلق انگار، ترومای خشونت را به رسمیت می شناسد و دیندار نقدناپذیر می سازد، دینداری که هر نقدی را بدعت و انحراف از دین می خواند؛ حال آنکه حضرت علی تاکید دارند که اقامه حق ممکن نیست مگر از مسیر نصیحت مشفقانه آن هم با همه توان.
 امر به معروف و نهی از منکر در همین کانتکست نقد قدرت و نقد سلطه قابل بررسی است. حضرت می فرماید: مرا نقد خیرخواهانه کنید و از حقوق شما بر من، انتقاد خیرخواهانه در نهان و آشکار است.‌
قرآن تعبیر بالاتری دارد که علامه طباطبایی تفسیر در اوج از آن دارد: در سوره فرقان می فرماید بندگان رحمان وقتی با آیات اصلی و حقیقی الهی هم مواجه می شوند، صما و عمیانا نیستند و کورکورانه و بدون تامل و تفکر قبول نمی کنند. 
دین پنداری متوهمانه به ناپختگی معنوی هم تعبیر می شود که انسان دین ورز متوهم را به سوی یک تورم روانی شخصی و جمعی سوق می دهد و به نارسیسم و خودشیفتگی می کشد.
 
خودشیفتگی ناشی از دینداری متوهمانه، فرد و جامعه را به جزمیت، تفاخر، عشق به باورهای خود و احساس نفرت افراطی به دیگران، سختگیری و خشونت، توجیه زیرپا گذاشتن همه گزاره های اخلاقی می کشاند تا جایی که دوست دارد برای کاری که انجام نداده، مورد تمجید قرار گیرد. 
اما به تعبیر قرآن تلک دارالاخره، آخرت از آن کسانی است که در این عالم، احساس علو و برتری ندارند و با فروتنی، طالب حق هستند و در مسیر سلوک، هرگز با تکبر با مردم برخورد نمی کنند و لاتمش فی الارض مرحا یعنی با تکبر روی زمین راه نمی روند.
که ان الله لایحب مختالا فخورا که خدا خیالزده و متوهم تفاخرکننده را دوست ندارد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد