حقّانیّت قرآن کریم که با براهین یقینبخش ثابت گردیده و شکوه و عظمت آن نیز با آن همه آثار و علایم روشن شده است، به شهادت دیگران نیازى ندارد، امّا حالت فیلسوفان و دانشمندانى که شدّت تشعشع آفتاب قرآن چشمان حیرت زده آنان را آنچنان خیره کرده که دوست و دشمن و سود و زیان را از هم نمیشناسند و بیاختیار و با اضطرار انگشت شهادت را به سوى اشعه قرآن دراز کرده و بر شکوه و عظمت آن و حتى بر حقانیّت آن گواهى میدهند، راستى منظرهاى است دیدنى و خبرى است شنیدنى![1] به همین منظور برخى از آن مطالب فراوانى را که گفتهاند در اینجا برای نمونه ذکر میشود:
1. فرانسوا مارى ولتر (فیلسوف نامدار و نویسنده بزرگ فرانسوى): «من یقین دارم که قرآن و انجیل را اگر به یک فرد غیر متدیّن ارائه دهند او حتماً اوّلى را خواهد گزید؛ زیرا که کتاب محمّد در ظاهر افکارى را تعلیم میدهد که به اندازه کافى بر مبانى عقلى منطبق است شاید، هرگز قانونى کاملتر از قوانین قرآن درباره طلاق وضع نشده باشد».[2]
2. لئون تولستوى (فیلسوف و نویسنده مشهور روسى): «هر کس بخواهد سادگى و بیپیرایه بودن اسلام را دریابد، باید قرآن را مطالعه کند. در آنجا قوانین و تعلیماتى بر مبناى حقایق روشن و آشکار، صادر و احکام آسان و ساده براى عموم بیان شده است. در این کتاب، آیات فراوانى است که به خوبى بر مقام عالى دین اسلام و پاکى روح آورنده آن گواهى میدهد!».[3]
3. ادوارد مونته (مترجم قرآن به زبان فرانسوى و استاد دانشگاه ژنو): «قرآن براى ما مسیحیان، کتابى فوق العاده سودمند است … مطالب قرآن مقارن با اصول و قواعد معقول و توأم با تعبیرات خوشآیند و شگفتانگیز است. اصول فلسفه روحانى را به زبان دینى در آن خواهید یافت [کتابى است] به غایت ملیح و بدیع و جالب، مانند مروارید. مسائل دینى را چنان مشروح و مدلل بیان کرده که حقاً اینگونه بیان در عهد ظهور پیامبر عرب، حیرتآور است!».[4]
4. گوته (شاعر و نویسنده آلمانى): «قرآن، اثرى است که به واسطه سنگینى عبارتهاى آن، خواننده در ابتداى امر رمیده میشود و سپس مفتون جاذبه آن و بالاخره بىاختیار مجذوب زیباییهاى بیپایان آن میگردد … سالیان دراز کشیشان از خدابیخبر، ما را از پیبردن به حقایق قرآن مقدّس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتهاند … و نزدیک است که این کتاب وصفناپذیر، عالم را به خود جلب و تأثیر عمیقى در علم و دانش جهان گذاشته، در نتیجه جهانمدار گردد».[5]
5. دکتر مارکس (اندیشور انگلیسى): «قرآن، شامل تمامى پیامهاى خدایى است که در تمام کتب مقدسه، عموماً براى جمیع ملل آمده … و چارهاى جز این اعتراف ندارم که این کتاب محکم، بسیارى از اشتباهات بشر را تصحیح کرد».[6]
1. فرانسوا مارى ولتر (فیلسوف نامدار و نویسنده بزرگ فرانسوى): «من یقین دارم که قرآن و انجیل را اگر به یک فرد غیر متدیّن ارائه دهند او حتماً اوّلى را خواهد گزید؛ زیرا که کتاب محمّد در ظاهر افکارى را تعلیم میدهد که به اندازه کافى بر مبانى عقلى منطبق است شاید، هرگز قانونى کاملتر از قوانین قرآن درباره طلاق وضع نشده باشد».[2]
2. لئون تولستوى (فیلسوف و نویسنده مشهور روسى): «هر کس بخواهد سادگى و بیپیرایه بودن اسلام را دریابد، باید قرآن را مطالعه کند. در آنجا قوانین و تعلیماتى بر مبناى حقایق روشن و آشکار، صادر و احکام آسان و ساده براى عموم بیان شده است. در این کتاب، آیات فراوانى است که به خوبى بر مقام عالى دین اسلام و پاکى روح آورنده آن گواهى میدهد!».[3]
3. ادوارد مونته (مترجم قرآن به زبان فرانسوى و استاد دانشگاه ژنو): «قرآن براى ما مسیحیان، کتابى فوق العاده سودمند است … مطالب قرآن مقارن با اصول و قواعد معقول و توأم با تعبیرات خوشآیند و شگفتانگیز است. اصول فلسفه روحانى را به زبان دینى در آن خواهید یافت [کتابى است] به غایت ملیح و بدیع و جالب، مانند مروارید. مسائل دینى را چنان مشروح و مدلل بیان کرده که حقاً اینگونه بیان در عهد ظهور پیامبر عرب، حیرتآور است!».[4]
4. گوته (شاعر و نویسنده آلمانى): «قرآن، اثرى است که به واسطه سنگینى عبارتهاى آن، خواننده در ابتداى امر رمیده میشود و سپس مفتون جاذبه آن و بالاخره بىاختیار مجذوب زیباییهاى بیپایان آن میگردد … سالیان دراز کشیشان از خدابیخبر، ما را از پیبردن به حقایق قرآن مقدّس و عظمت آورنده آن دور نگه داشتهاند … و نزدیک است که این کتاب وصفناپذیر، عالم را به خود جلب و تأثیر عمیقى در علم و دانش جهان گذاشته، در نتیجه جهانمدار گردد».[5]
5. دکتر مارکس (اندیشور انگلیسى): «قرآن، شامل تمامى پیامهاى خدایى است که در تمام کتب مقدسه، عموماً براى جمیع ملل آمده … و چارهاى جز این اعتراف ندارم که این کتاب محکم، بسیارى از اشتباهات بشر را تصحیح کرد».[6]
[1]. احمدیان، عبد الله، قرآنشناسى، ص 233، نشر احسان، تهران، چاپ دوم، 1382ش.
[2]. فرهنگ برلیان، ص 107، به نقل از: عقیقى بخشایشى، عبد الرحیم، طبقات مفسران شیعه، ص 98، نوید اسلام، قم، چاپ چهارم، 1387ش.
[3]. به نقل از: جواهرى، سید محمد حسن، پرسمان علوم قرآنى، ص 28، دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ سوم، 1385ش.
[4]. همان، ص 28 – 29.
[5]. همان، ص 30؛ عذر تقصیر به پیشگاه محمّد، ص 76، به نقل از: طبقات مفسران شیعه، ص 96.
[6]. به نقل از: پرسمان علوم قرآنى، ص 29.