طلسمات

خانه » همه » مذهبی » در آيات آمده كه شيطان تا وقت معلوم فرصت داده شده است و روايات وقت معلوم را زماني مي‎دانند كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ رجعت نمايند كه با او مي‎جنگند و به ياري رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ او را خواهند كشت، پس از مرگ او آيا شرّ از بين مي‎رود و اگر از بين برود اعمال نيك صالحان پس از آن چگونه اجر داده خواهد شد چون شرّي وجود ندارد كه آنها بخواهند خود را از آن باز دارند؟ پس اجرشان بي‎معنا مي‎شود؟

در آيات آمده كه شيطان تا وقت معلوم فرصت داده شده است و روايات وقت معلوم را زماني مي‎دانند كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ رجعت نمايند كه با او مي‎جنگند و به ياري رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ او را خواهند كشت، پس از مرگ او آيا شرّ از بين مي‎رود و اگر از بين برود اعمال نيك صالحان پس از آن چگونه اجر داده خواهد شد چون شرّي وجود ندارد كه آنها بخواهند خود را از آن باز دارند؟ پس اجرشان بي‎معنا مي‎شود؟

رواياتي كه از كشته شدن شيطان خبر مي دهند متفاوتند، برخي از كشته شدن او توسط پيامبر اكرم(ص) سخن مي گويند، امام صادق(ع) مي فرمايد: «در روز وقت معلوم رسول خدا(ص) او را روي سنگ بيت المقدس سر مي برد».
دسته اي از روايات قتل شيطان را به حضرت حجت(عج) نسبت مي دهند وهب بن جميع مي‎گويد: از حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ پرسيدم اينكه خداوند به شيطان فرمود: (فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ)[1]، «آري به تو (شيطان) مهلت داده خواهد شد تا روز معين» اين وقت معلوم چه زماني خواهد بود؟ فرمود: «آيا پنداشته‎اي اين روز، روز قيامت است؟ خداوند تا روز قائم (عج) به شيطان مهلت داده است. وقتي خداوند او را مبعوث مي‎كند حضرت به مسجد كوفه مي‎رود. در آن هنگام شيطان در حالي كه با زانوان خود راه مي‎رود، به آنجا مي‎آيد و مي‎گويد:, اي واي بر من از امروز!
حضرت مهدي (عج) پيشاني او را مي‎گيرد و گردنش را مي‎زند و آن هنگام روز وقت معلوم است كه مهلت شيطان به پايان مي‎رسد».[2]ظاهر اين روايات مي رساند كه شيطان قبل از قيامت به دست پيامبر اكرم(ص) يا حضرت حجت(عج) كشته مي شود، ولي عده اي از مفسرين با استفاده از آيات و روايات بر اين عقيده اند كه شيطان تا قيامت زنده است، به عنوان نمونه:
1. در تفسير نمونه آمده است که شيطان، تا پايان جهان و برچيده شدن دوران تكليف انسان، به حيات خود ادامه مي‎دهد و با برچيده شدن تكليف، مي‎ميرد.[3] و روايتي هم از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل شده كه پايان عمر شيطان را پايان جهان مي‎داند.[4]2. مرحوم علامه طباطبائي (ره) مي‎فرمايد: «آخرين روز عمر شيطان، آخرين روز عمر بشر است… و بيشتر مفسرين هم اين سخن را پذيرفته‎اند.[5]3. در تفسير نور به نقل از تفسير صافي آمده است كه شيطان تا نفخة اول زنده است و سپس مي‎ميرد.[6]بنابر آنچه گفته شد مي توان چنين نتيجه گرفت:
1. رواياتي كه از مرگ شيطان به دست امام زمان (عج) يا پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و… سخن مي گويند منظور شان مرگ فيزيكي شيطان نيست بلكه بايد آنرا تأويل (توجيه كرد) برد و گفت منظور از كشته شدن شيطان ناكامي او در وسوسه كردن است يعني رشد فرهنگي مردم با ظهور حضرت مهدي (عج) به حدّي صعود مي‎كند كه هر چه شيطان وسوسه كند و كارهاي زشت را زينت بدهد، مردم از او پيروي نمي‎كنند و واقعيت را مي‎دانند و فريب نمي‎خورند.
2. بر فرص اين كه، خود شيطان، توسط امام كشته شود، ‌باز دنيا ميدان آزمايش است، زيرا غريزه‎هاي گوناگون در نهاد بشر وجود دارد[7] و همين غريزه‎ها در برابر نيروهاي عقلاني و روحاني افراد قرار مي‎گيرند و انسان را به انحراف و شر فرا مي خوانند و پيروز اين ميدان هم كسي است كه از عقل پيروي كند، نه از غريزه‎هايي كه او را به انحراف دعوت مي‎كنند.
3. شيطان ياراني از جنس بشر دارد. زيرا قرآن كريم مي‎فرمايد: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ».[8] مرحوم علامه طباطبايي (ره) مي‎فرمايد: اين آيه اشاره است به اين كه بعضي از مردم در زمره شيطان‎ها هستند. [9]بنابراين اگر خود شيطان توسط معصومي كشته شود، نسل بشري او باقي خواهند ماند و به وسوسه كردن ادامه خواهند داد و با وسوسه شيطاني خود تخم شرّ و فساد مي كارند و جهان خالي از شرّ نمي شود و در اين فرض هم بشر در بوتة آزمايش است.
در روايت لفظ «ابليس» آمده است و از كشته شدن او خبر داده است. نه از كشته شدن همة شيطان‎ها، و ابليس هم اگر كشته شود، شيطان‎هاي ديگر با تمام توان شان راه او را ادامه مي‎دهند و در اين صورت هم فساد هست.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مجموعه آثار شهيد مطهري، ج1، بحث عدل الهي.
2. تفسير نمونه، ج11، تفسيرالميزان، ذيل آيه 38 سوره حجر.

پي نوشت ها:
[1] . حجر/38.
[2] . مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 60، ص 254، عياشي، تفسير، ج 2، ص 243؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 551؛ تفسير صافي، ج 1، ص 906، تفسير برهان، ج 2، ص 343؛ تفسير الميزان، به نقل از تفسير قمي، ص 252، ج 12، ص 3.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 11، ص 72.
[4] . تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 13، حديث 45.
[5] . طباطبايي، محمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، نشر بنياد علمي، ج 12، ص 230.
[6]. قرائتي، تفسير نور، انتشارات در راه حق، چاپخانه سلمان فارسي، ج4، ص26 ـ 25.
[7] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، چاپ 26، ‌ج 6، ص 112.
[8] . انعام/112.
[9] . طباطبايي، محمدحسين، تفسير الميزان، چاپ جامعه مدرسين، ج20، ص395.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد