بعد از هجرت پيامبر(ص) به مدينه و تشکيل حکومت، مشرکان تلاش خود را براي تضعيف اين پايگاه مسلمانان آغاز کردند مصادره اموال بجا مانده مسلماناني که از مکه به مدينه هجرت کرده بودند از جمله اين اقدامات بود اين در حالي بود که قبايل بيابانگرد اطراف مدينه نيز در پي ارتباطاتي که با قريش داشتند بدنبال توطئه عليه مسلمانان بودند در چنين شرايطي پيامبر(ص) ابتدا با استفاده از مسلمانان مهاجر و سپس با حمايت مسلمانان مدينه، توان نظامي خود را براي مقابله با اين دسيسه ها بسيج کرده و با اعزام دستجات نظامي به سرکوب دشمنان اقدام کردند در کنار چنين اعزامهايي، گروههايي نيز با اهداف غير نظامي اعزام ميشدند دعوت قبايل به اسلام، آموزش تعاليم اسلام و جمعآوري زکات از قبايل مسلمان اطراف مدينه از جمله اهداف غير نظامي بسياري از اعزامهاي پيامبر (ص) بوده است مورخان تمامي اين اعزامها را بدون توجه به اهداف در نظر گرفته شده به غزوه(که با حضور پيامبر(ص) همراه بود) و سريه ( که به فرماندهي يکي از اصحاب انجام ميشد) تقسيم کردند.
شمار غزوات پيامبر(ص) را 26 تا 27 غزوه دانستهاند[1] که فقط تعداد اندکي از آنها به درگيري منتهي شد.
اولين غزوه، غزوه اَبواء است كه در ماه صفر سال دوّم هجرت صورت گرفت و آخرين غزوه، غزوه تبوك كه در رجب سال نهم هجرت صورت گرفت. از مهمترين غزوات پيامبر مي توان به جنگ بدر، اُحد، خندق، فتح مكه، خيبر و حُنين اشاره كرد.[2]بيشترين سريه هاي عصر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در سال ششم هجرت بود. تعداد سريه هاي پيامبر را بين 35 تا 48 سريه و يا بيشتر ذکر کردهاند[3]، اين اختلاف را بايد نتيجه اختلاف نظر مورخان در مفهوم و مصداق غزوه، سريه و بعث دانست.
از نخستين سريه هاي پيامبر سريه اي است به سركردگي حمزة بن عبدالمطلب كه به اتفاق سي تن از مهاجران در كنار دريا به سرزمين جهنيه با ابوجهل بن هشام به همراه صد و سي مشرك برخورد كرد كه اين سريه بدون جنگ و خونريزي پايان پذيرفت[4].
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. معارف و معاريف،نويسنده: دشتي.
2. فرازهائي از تاريخ پيامبر اسلام، ،نويسنده جعفر سبحاني.
3. تاريخ پيامبر اسلام،نويسنده محمد ابراهيم آيتي.
پي نوشت ها:
[1]. ابن هشام، سيرة النبي، چاپ مصطفي البابي، 1355 هـ ، ج 4، ص 280-281. مسعودي، مروج الذهب، چاپ مطبعة السعاده، 1367 هـ ، ج2، ص7و288
[2] . آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، انتشارات دانشگاه تهران.
[3] طبري، تاريخ، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم؛ دار التراث بيروت،چ2، 1387هـ ، ج3،ص 158؛ مسعودي، التنبيه و الاشراف، تحقيق: عبدالله اسماعيل الصاوي، دار الصاوي قاهره، ص242.
[4]. ابن سعد، الطبقات الکبري ،دارصادر بيروت،ج2، ص6؛ خليفه بن خياط، تاريخ، تحقيق: سهيل زکار، دارالفکر بيروت،ص34.