خانه » همه » مذهبی » در حديث است كه مي فرمايد: دو گروه همواره كمر دين را مي شكنند 1. مقدس نمايان احمق. 2. روشنفكران سست ايمان. منظور از اين دو گروه چه كساني هستند؟

در حديث است كه مي فرمايد: دو گروه همواره كمر دين را مي شكنند 1. مقدس نمايان احمق. 2. روشنفكران سست ايمان. منظور از اين دو گروه چه كساني هستند؟

در پاسخ به سؤال بايد بگوييم آنچه كه در متن سؤال آمده حديث و يا روايتي از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ نيست؛ بلكه مضمون آن را مي توان در كلمات دانشمند و متفكر شهيد استاد مرتضي مطهري يافت.
ايشان در برخي از نوشته هايشان از خطر دو گروه به اسلام گوشزد مي كردند. دسته اول متحجرين، كهنه گراها، جامدها و مرتجعين هستند كه تلاش مي كنند تا قطعه تاريخي صدر اسلام را با تمام ويژگي ها و مختصات پديداري اش، نظير شرايط جغرافيايي، اجتماعي و رواني در زمان حال و آينده باز توليد كنند. آنها از هر چه نو است متنفرند و جز با كهنه خو نمي گيرند، از نظر آنها دين مأمور حفظ آثار باستاني است و نزول قرآن براي آن است كه جريان زمان را متوقف كند و اوضاع جهان را به همان حالي كه هست ميخكوب نمايد. آنها معتقدند كه هر وضعي كه در قديم بوده است، جزء مسائل و شعاير ديني است و بايد حفظ و نگهداري شوند. آنها از اسلام جز آموزه هاي بسته، رسوب شده و انعطاف ناپذير ندارند و همواره راكد و تحول ناپذيرند.[1]بنابراين تحجر به معناي ايستايي، تحول ناپذيري، جمود و بر نتابيدن فرهنگ و ارزشهاي حق و متعالي است و متحجر جمود باور و دگم انديش است و حاضر نيست با انديشه ها و ايده هاي غير از خود يا جز من كمترين توجهي داشته باشد. و لازمة جاودانگي دين را جريان تاريخي و تداوم عصري دين مي پندارند.
و دسته دوم روشنفكران غرب زده اي هستند كه چشم و گوش بسته تسليم محض فرهنگ غرب شده بودند. به نظر اينها فقط يك نوع تمدن و فرهنگ در جهان وجود داشت و آن نيز تمدن و فرهنگ غربي بود. اينها كه مرعوب رهاوردهاي علوم آزمايشگاهي غرب و دلباخته فناوري آنها قرار گرفتند، در مسير تقليد از غرب، حتي از بديهيات احكام دين اسلام چشم پوشيدند.
تعطيلي مدارس ديني، كشف حجاب و اجباري كردن پوشش غربي و ده ها اقدام مشابه آن در همين راستا بود.
به گفته جلال آل احمد، در اين نگرش، احساس رقابت با غرب فراموش گشت و الگوهاي آن جايگزين شد كه عامل بدبختي به حساب مي آيد.[2] در واقع اين جريان فكري بر دو پاية تحقير فرهنگ خودي و تعظيم فرهنگ بيگانه استوار است. ملكم خان تئوريسين و بارزترين چهرة رويكرد غرب زدگي، معتقد بود كه نه تنها بايستي تكنولوژي و صنعت را از غرب گرفت بلكه پذيرش مطلق و اقتباس نظام ارزشي، سياسي و اقتصادي و اجتماعي و طرز تفكر و سيستم انديشه و باورهاي غربي ها نيز لازم است. وي راه نجات را در پيروي بي قيد و شرط از غرب و اقتباس نظام فرهنگي آنان مي داند.[3]استاد شهيد مطهري جريان شوم و ويرانگر اول رابه «جمود» و جريان دوّم را به جهل تفسير نمودند و مي فرمايد: دو بيماري خطرناك همواره آدمي را تهديد مي كند، بيماري جمود و جهالت، نتيجه بيماري اول توقف و سكون و بازماندن از پيشروي و توسعه است و نتيجه بيماري دوم سقوط و انحراف است. جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با كهنه خود نمي گيرد و جاهل هرپديده نوظهوري را به نام مقتضيات زمان به نام تجدد و ترقي موجه مي شمارد.[4]و در جاي ديگر مي فرمايد: «اسلام هم با جمود مخالف است و هم با جهالت، خطري كه متوجه اسلام است هم از ناحيه اين دسته است و هم از ناحيه آن دسته، جمودها و خشك مغزي ها و علاقه نشان دادن به هر شعار قديمي ـ و حال آن كه ربطي به دين اسلام ندارد ـ بهانه به دست مردم جاهل مي دهد كه اسلام را مخالف تجدد به معني واقعي بشمارند و از طرف ديگر، تقليدها و مدپرستي ها و غرب زدگي ها و اعتقاد به اين كه سعادت مردم مشرق زمين رد اين است كه جسماً و روحاً و ظاهراً و باطناً فرنگي بشوند، تمام عادات و آداب و سنن آن ها را بپذيرند، قوانين مدني و اجتماعي خود را كوركورانه با قوانين آن ها تطبيق دهند، بهانه اي به دست جامدها مي دهد كه به هر وضع جديدي با چشم بدبيني بنگرند و آن را خطري براي دين و استقلال و شخصيت اجتماعي ملتشان به شمار آورند. در اين ميان آن كه بايد غرامت اشتباه هر دو دسته را بپردازد، اسلام است.
جمود جامدها به جاهل ها ميدان تاخت و تاز مي دهد و جهالت باطل ها، جامدها را در عقايد خشكشان متصلب تر مي كند.[5]پرسشگر محترم چنانكه ملاحظه فرموديد بينش ديني با صبغه تفريط كه از آن به جمود، تحجر و كهنه انديشي تعبير مي شود، عامل بازدارنده جامعه اسلامي و بشري است كه فرد و جامعه را از مسير اعتدال و خط انسانيت بيرون رانده و از شكوفايي او به سوي تعالي جلوگيري مي كند. چنانكه بينش ديني با صبغه افراط آن ـ غرب زدگي ـ نيز چنين پيامدهايي دارد.
پس هم متحجر متجدد با رويكردهاي افراطي و تفريطي از خط اعتدال خارج و گرفتار بيماري خطرناك توقف، سقوط و انحراف هستند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ مجله كتاب نقد. شماره 27 و 26.
2ـ مجله رواق انديشه، شماره 9، مقاله واكنش روشنفكران ايراني درمواجهه با غرب.

پي نوشت ها:
[1] . مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: انتشارات صدرا، 1369، ص118.
[2] . آل احمد، جلال، غرب زدگي، تهران، انتشارات رواق، 1344، ص53.
[3] . تقوي، علي محمد، جامعه شناسي غرب گرايي، تهران، اميركبير، 1361، ج1، ص80.
[4] . مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، همان، ص118.
[5] . همان، ص121ـ120.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد