خانه » همه » مذهبی » در دنیای کنونی معیارهای قناعت چیست؟ و زندگی در چه سطحی می تواند یک زندگی متوسط و بر اساس قناعت باشد؟

در دنیای کنونی معیارهای قناعت چیست؟ و زندگی در چه سطحی می تواند یک زندگی متوسط و بر اساس قناعت باشد؟


از آن جا که مطالب مطرح شده از سوی شما، در صدد بیان نوعی تضاد و دوگانگی در مسائل مادی و معیشتی آموزه های دینی است؛ لذا ما در این نوشتار به صورت خلاصه و فشرده، با بیان چند نکته به تبیین نظریات دین اسلام در مسئله فقر، غنا و قناعت می پردازیم، تا هم تذکری باشد برای ما و هم رفع شبهات از ذهن شما.

 


1. همان گونه که می دانید، اسلام دین کامل و جامعی است و برای تمام شئون زندگی انسان دارای طرح و برنامه است. و می دانیم که خداوند متعال انسان را از قوای عقل، غضب و شهوت آفریده، و با توجه به این قوا برای او در سیر تکاملی اش دستور و برنامه زندگی را از طریق پیام آورانش اعلام کرده، تا انسان با عقل خویش و به مدد پیامبران بتواند زندگی سعادت مندی را داشته باشد.

 


2. نیز می دانیم که این قوه شهوانی است که انسان را وادار به کار و تلاش می کند، تا در دنیا بتواند برای خود و جامعه ای که در آن زندگی می کند، در جنبه های مادی و معنوی مفید واقع شود. حال که چنین است، انسان برای این که بتواند در این دنیا زندگی کند، باید تلاش و کوشش کند و هر کسی که کار و تلاش کند، طبیعی است که می تواند با آنچه را که از محصول و ثمره کارش به دست می آورد. زندگی نسبتاً خوبی برای خود دست و پا کند.

 


3. اکنون انسان اگر بخواهد در این کار و تلاش دنیایی، گرفتار حرص و طمع نشود، باید اعتدال و میانه روی را سرلوحه برنامه هایش قرار دهد، میانه روی و اعتدال همان صفت پسندیده ای است که آموزه های دینی و عقل ما را به آن فرا می خواند. اگر انسان توانست در مقابل خواسته های نفسانی که وی را به حرص و طمع دعوت می کند که نتیجه اش طغیان و سرکشی




[1]




است، مقاومت کند. به حد اعتدال خواهد رسید. در اعتدال و میانه روی، نه فقر است که انسان از آینده خود بیم ناک باشد، و نه طمع و خواسته های روز افزون که انسان را از یاد خدا غافل و از مسیر تعالی منحرف سازد.

 


4. این همان قناعتی است که به رعایت آن در زندگی فراخوانده شدیم؛ یعنی اکتفا کردن به حد متعارف زندگی براساس معیارهای دینی، و پرهیز از تجمل گرایی، و دوری از شکوه و گلایه از وضعیت موجود.

 


5. این که گفته شد، هر کسی در این دنیا سهمی دارد، درست است؛ این یعنی تلاش در حد توان و متعارف برای به دست آوردن روزی حلال، با توکل و امید به رزاقیت خدا و نهی از ثروت اندوزی بی حد و اندازه. در این راستا است که قناعت معنا پیدا می کند؛ یعنی اگر انسان سعی و تلاش خود را به کار گرفت -البته از راه های صحیح و درست- دیگر نگران نیازهای مادی آینده نخواهد بود؛ چرا که انسان مأمور به کار و تلاش است و روزی و برکت زندگی از جانب پروردگار خواهد بود. اگر کسی از این زاویه به دنیا و زندگی دنیایی نگاه کند، نه نگران فقر خواهد بود و نه از حرص و تکاثر دلهره خواهد داشت؛ زیرا که او طبق قواعد و قوانین عمل کرد، درعین حال اگر فقری به سراغش آمد، آن فقر، فخر است




[2]




که پیشوایان دین آن را ستوده اند، و اگر به مال و سرمایه ای دست یافت، نه تنها فتنه ای برایش نخواهد بود که زینت زندگی خواهد شد.




[3]






 


6. بنابراین، نه فقر به خودی خود و بدون در نظر گرفتن ارزش های دینی، ارزش ذاتی دارد و نه ثروت و مالی که از راه حلال به دست آید مذموم است. فقر و غنا هر دو از ابزارهای امتحان الاهی اند که می توانند مایه پیشرفت و تعالی، و یا انحراف و انحطاط انسان واقع شوند. البته، از این مطلب نباید غافل شد که انسان فقیر در جامعه نسبت به هم نوعان خویش مسئولیت کمتری خواهد داشت، و در روز واپسین در پیشگاه خداوند، حساب آسان تری پس خواهد داد؛ چراکه در مورد مال دنیا فرموده اند؛ در حلالش حساب و در حرامش عقاب است.




[4]






 


7. ارث گذاشتن برای فرزندان و قرض الحسنه و…، در همین چهار چوب قرار می گیرند. اگر پس انداز مورد نکوهش باشد که دست گیری از ضعیفان و فقیران، معنا نخواهد داشت، این گونه است مسئله ارث. البته در این جا نباید نسبت به دیگر ارزش های دینی؛ نظیر حج، انفاق و… بی تفاوت ماند. بنابراین، آنچه که مورد نکوهش است، ثروت اندوزی غیر متعارف است،




[5]




نه پس انداز بخشی از درآمد زندگی برای آینده خود و فرزندان.

 


8. در مسئله تعلق خمس نیز نظر تمام فقیهان یکسان نیست؛ لذا می توان در این مسئله از فقیهانی پیروی کرد که مسکن و نیازهای معمول و متعارف زندگی را متعلق خمس نمی دانند.




[6]







برای آگاهی بیشتر در این موضوع مطالعه مطالب زیر، مفید خواهد بود:

 




آثار قناعت و فرق آن با بخل
، 14858
(سایت: 14614)


.

 




دوگانگی رفتار معصومان در مسئله قرض، 15457
(سایت: 15172)


.

 




قرض الحسنه و برتری آن نسبت به صدقه، 13033
(سایت: 12763)


.

 




ضرر و بیماری و امتحان، 2619
(سایت: 3040)


.

 

 







[1]





 

 
“کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏”؛ به یقین انسان طغیان مى‏کند، از این که خود را بى‏ نیاز ببیند!، علق، 6-7.







[2]





 

 
“رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ (ص) الْفَقْرُ فَخْرِی وَ بِهِ أَفْتَخِرُ”؛ پیامبر اسلام (ص) فرمود: فقر مایه مباحات من است و من به آن افتخار می کنم، مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 69، ص 30، موسسة الوفاء، بیروت، 1409ق.







[3]





 

 
“الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلا”؛ مال و فرزند، زینت زندگى دنیا است و باقیات صالحات [ارزش هاى پایدار و شایسته‏] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امید بخش ‏تر است!، کهف، 46.







[4]





 

 ” … وَ اعْلَمْ أَنَّ فِی حَلَالِهَا حِسَاباً وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابا…”، محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 51، مؤسسة آل البیت، قم، 1408ق.







[5]





 

 “واى بر هر عیب جوى مسخره‏ کننده‏اى! همان کس که مال فراوانى جمع ‏آورى و شماره کرده (بى‏آن که مشروع و نامشروع آن را حساب کند)! او گمان مى‏کند که اموالش او را جاودانه مى‏سازد.







[6]





 

 مانند: حضرات آیات بهجت، فاضل لنکرانی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی.



خمس پس انداز مسکن، 1736 (سایت: 1732)


.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد