در آغاز شايسته است كه به نكتهاي اشاره گردد و آن اين است كه مسايل كلي معاد با برهان عقلي قابل اثبات است مانند امكان و ضرورت معاد و ضرورت كيفر و پاداش و… البتّه افزون بر دليل عقلي، آيات و روايات فراواني بر آن دلالت دارند، ولي مسايل جزئي معاد از درك و فهم عقل بشر عادي خارج است، بنابراين براي درك و فهم مسايل جزئي معاد بايد از دليل نقلي بهره جست.
معاد جسماني است؟
اولين نكتهاي كه در اين پرسش مورد توجّه است اين است كه آيا انسانها همينطور كه هستند محشور ميشوند يا به نوع ديگر و بدن ديگر و ساختار ديگر؟ نكتهاي مهم كه در اينجا در خور دقت و توجّه است اين است كه معاد چگونه است؟ آيا معاد فقط روحاني است،يا فقط جسماني است، يا اينكه هم روحاني است و هم جسماني؟ «قرآن در همهجا به صراحت از معاد جسماني البتّه توأم با روحاني سخن ميگويد و اصرار دارد بر اين كه معاد انسانها تنها روحاني نبوده بلكه روحاني و جسماني است و جسمي كه روح به آن تعلق خواهد گرفت همان جسم عنصري است كه مبدأ يك رشته فعل و انفعالات فيزيكي و شيميائي ميباشد، ولي برخي از آيات دلالت ميكند كه بدن اخروي «مثل» بدن دنيوي است نه «عين» آن، آنجا كه ميفرمايد: آيا كسي كه آسمانها و زمين را آفريد نميتواند همانند آنان (انسانهايي كه خاك شده) را بيافريند؟ آري ميتواند و او آفريدگار است[1] و برخي ديگر از آيات بيانگر اين است كه بدن اخروي «عين» بدن دنيوي است، آنجا كه در جواب اين سؤال كه چه كسي استخوانهاي پوسيده را زنده ميكند؟ ميفرمايد: بگو همان كسي كه نخستينبار او را آفريد، او را زنده ميكند[2] ولي بايد توجّه داشت كه ميان اين دو گروه از آيات منافات وجود ندارد. زيرا بدن دوم به يك معني عين بدن اول است و به يك اعتبار مثل او و مانند او،از اين نظر كه روح و ماده هر دو بدن يكي است و بدن اخروي از همان عنصر آفريده ميشود كه بدن نخست خلق شده است، ميتوان گفت كه بدن اخروي عين بدن اولي است ولي از اين نظر كه از اين عناصر براي خلق بار دوم بدن استفاده مي شود، بايد گفت كه بدن اخروي مانند بدن دنيوي است نه عين آن. امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: وضع بدن دوم بسان خشتي است كه خشك گرديده و سپس آن را خورد كرده و آب در آن ريخته و از نو خشت درست شود. پس ميتوان گفت خشت دوم عين خشت اول است، و به يك اعتبار ميتوان گفت غير از خشت نخست است[3] و هرگز لازم نيست كه انسان اخروي از نظر شكل و خصوصيات همانند بدن دنيوي باشد و ممكن است كه از نظر شكل و خصوصيات با هم تفاوتي داشته باشند، مثلاً در احاديث وارد شده است كه اهل بهشت بصورت افراد بيمو وارد محشر ميشوند،… و گروهي به شكلهاي بدتر از بوزينه،…[4] آخرين و مشهورترين نظريه دربارة معاد جسماني همان نظريه متكلمان اسلامي است، و حاصل آن اين است كه آفريدگار توانا، توانايي آن را دارد كه عناصر حاصل از بدن اول را كه پوسيده است، گردآورده و مانند بدن دنيوي بيافريند و روح را در آن بازگرداند.[5] و آنگاه از قبرها بيرون آمده بسوي محشر حركت كنند، بنابراين معاد انسان جسماني و روحاني ميباشد و از نظر اينكه بدن اخروي از عنصر بدن دنيوي آفريده شده است، و روح دوباره در آن بدن به امر پروردگار باز گردانده ميشود، ميتوان گفت كه بدن اخروي عين بدن دنيوي است.
چگونگي زندگي آخرت:
وضع زندگي در آخرت متفاوت از زندگي دنيا است، زندگي در آن سرا، قوانين و نظاماتي دارد، غير از آنچه در اين دنيا است، و بصورت فشرده به چند ويژگي زندگي آخرت اشاره ميگردد.
يكي از ويژگي هاي جهان آخرت اين است كه ممكن نيست كسي در آنجا سرنوشت خويش را تغيير دهد، آنجا جايي براي عمل كردن نيست تا بواسطه عمل وضعيت سرنوشت عوض گردد، در آنجا فقط نتيجه و محصول عملي را كه در دنيا انجام داده است ميبيند، و آخرت جاي برداشتن محصول است هرچه در اين دنيا كاشته است، در آنجا محصولش را ميچيند، پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ فرموده است: دنيا كشتزاري براي آخرت است. ويژگي دوم اين است كه در جهان آخرت ثبات برقرار است، تغيير و حركتي وجود ندارد، آنجا خانة ثبات و قرار است، و هرگز از اين ثبات و يكنواختي خستگي و دلزدگي به وجود نميآيد، زيرا در اينجا آنچه كه در اعماق فطرت و شور شخصي خود به او دلبستگي داشته و گم شده واقعي او بوده است (حيات جاويد در جوار رحمت بيكران الهي) رسيده است.[6]ويژگي سوم اين است كه در جهان آخرت حيات آميخته با مرگ نيست. آنجاحيات محض حكمفرماست، موجودات يكپارچه حياتند[7] اعضاء و جوارح انسان در آنجا به سخن ميآيد، برخلاف دنيا كه حيات آميخته با مرگ است.
ويژگي چهارم كه به آن اشاره شده اين است كه در جهان آخرت هر كس سرنوشت خاصي دارد و كسي از ثمره كاريِ كس ديگر بهرهمند نميگردد و از گناه كس ديگري معذب نميگردد بنابراين جهان آخرت خانه جدائي است، و سرنوشت مجرمان و گنهكاران جدا از سرنوشت پاكان ميباشند.[8]
در قيامت عريان محشور ميشوند؟
نكتهاي ديگر كه در اين پرسش مورد توجّه قرار گرفته اين است كه آيا در روز قيامت انسانها برهنه و عريان محشور ميشوند يا مستور و پوشيده، و بدنهاي خود را با چه ميپوشانند؟ رواياتي كه از معصومين ـ عليهم السّلام ـ نقل شده است چند دسته ميباشند دستهاي از روايات گوياي اين است كه انسانها عريان و برهنه محشور ميشوند و اين روايت مشمول همه ميشود و هيچگونه محدوديتي در اين روايت وجود ندارد، در اين روايت از پيامبر گرامي ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ نقل شده است كه فرمود: همانگونه كه به دنيا آمديد محشور ميشويد و سپس آيه مباركه: «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ»[9] را قرائت فرمودند، حاصل اين روايت اين است كه همه انسانها در قيامت عريان و برهنه،… محشور ميشوند.[10] دستهايي ديگر از روايات حاكي از اين است كه در روز قيامت مردم با كفنهايشان از قبر بيرون ميآيند و بدنشان با كفنهايشان مستور ميباشد. از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل كردهاند كه حضرت فرمود: براي اموات بهترين كفن را تهيه كنيد زيرا آنها با همان كفنهايشان از قبر بيرون ميآيند.[11] در روايتي ديگر حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ در جواب سائل چنين ميفرمايد: مردمان با كفنهايشان محشور ميشوند،…[12] ظاهر اين روايات با هم ناسازگارند و حال اينكه كلام معصومين در واقع با هم هيچگونه تنافي ندارند، لذا در جمع اين روايات گفتهاند: رواياتي كه بيانگر عريان و برهنه بودن اهل محشر ميباشند ناظر به احوال كافران است،… و روايات دسته دوم كه حاكي از مستور بودن اهل محشر هستند، ناظر به احوال مؤمنين و صالحان است؛ بنابراين ناسازگاري روايات رفع ميگردد، چون دستهاي ناظر به احوال كفارند، و دستهاي ناظر به احوال مؤمنين. نكتهي مهم در اينجا اين است كه آيا دليل و گواهي بر اين جمع هست؟ روايتي از پيامبر گرامي اسلام نقل شده كه گواه و دليلي بر اين جمع است، حضرت ميفرمايد: مردم در روز قيامت عريان و برهنه محشور ميگردند، جز شيعيان علي بن ابيطالب.[13] حاصل سخن اين است كه مؤمنين و صالحان در روز قيامت مستورند. و آخرين مطلب اين كه آيا زنان و مردان مجزّا ميشوند؟» در اين زمينه گرچه مطالب صريح و روشني وجود ندارد، ولي از بعضي آيات و روايات استفاده ميشوند كه اهل محشر همه در يک جا جمع خواهند شد.[14]در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه حضرت فرمود: در روز قيامت تمام مخلوقات در يك زمين هموار محشور ميگردند[15] و ظاهر آيات و روايات ياد شده نشانگر اين است كه در روز قيامت براي زنان و مردان جايگاه خاص نميباشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آيتالله مكارم شيرازي. پيام قرآن، ج 5، ص 6.
2. آيتالله سبحاني،جعفر،منشور جاويد، «معاد».
3. مطهري، مرتضي، عدل الهي.
پي نوشت ها:
[1] . يس/ 81.
[2] . يس/ 79.
[3] . سبحاني، جعفر، معاد انسان و جهان، ناشر كتابخانه صدرا، 1358، ص 183ـ176.
[4] . همان، ص 184.
[5] . ر.ك: سبحاني، جعفر، منشور جاويد، قم، انتشارات سيدالشهداء، 1369، ج 9، ص 140.
[6] . كهف/ 108.
[7] . عنكبوت/ 64.
[8] . جهت آگاهي بيشتر درباره چگونگي آخرت مراجعه كنيد: مطهري، مرتضي، عدل الهي، چاپ دوم، قم، انتشارات صدرا، ص 232ـ237، و مقدمهاي بر جهانبيني اسلامي، بخش معاد، قم، انتشارات صدرا، ص 506.
[9] . انبياء/ 104.
[10] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 28، كتاب الفتن و المحن، بيروت، ص 28.
[11] . صدوق، من لايحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، ج1، باب تكفين و آدابه، ح 408.
[12] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 7، ص 109، صفة المحشر، و بحار، ج 10، ص 185.
[13] . همان، ج 65، ص 76.
[14] . تغابن/ 9 ـ 5، عبس/ 37ـ34.
[15] . مجلسي، همان، ج 8، ص 85، ب 21.