در عزای پیشوای ازادی
مرحوم آخوند خراسانی بعد از شنیدن خبر تجاوز عُمال روس به ایران به بعضی از شاگردان گفته بود: «وقتی به من خبر دادند که روس ها رشت و سپس قزوین را گرفته اند و قصد حمله به تهران را دارند قلبم ناگهان فروریخت». آن اصحاب گفته اند که «ما هرگز او را در آن هفته که خبر هجوم روس به وی رسیده بود این چنین مأیوس نسبت به زندگانی ندیده بودیم». (3)
آیت الله شهرستانی معتقد است که درگیری آخوند خراسانی با مسائل کشورهای اسلامی از جمله ایران و عثمانی و دیگر جاها باعث مرگ او شد. «هر تلگراف و نامه، به مثابه ی حکم قتل او بود، و هر خبر موحشی که از ایران درباره ی ابتلائات هموطنانش و امت اسلامی به او می رسید، همچون زهری بود که به او تزریق می کردند، و هر حادثه ای که در ممالکت اسلامی از کشتار و ظلم و غارت و تعدی و سلب آزادی، رخ می داد و خبرش به او می رسید، دلش را آب می نمود و اشکش را سرازیر می کرد، زیرا او پیوسته تلاش می کرد، تا با ایثار مال و یا به وسیله ی گفتار و قلم و یا از طریق مذاکره و اخطار به اولیای امور حدود و ثغور مملکت خود را حفظ کند و با آنکه وجود خود را فنا کرده بود با همه ی اینها، نادانان انواع بدهی ها را، به او نسبت می دادند و ناسزاها و دشنام های فراوانی نثارش می کردند، اما او در میان مردم، با شکیبایی پیامبران می زیست». (4)
در عزای پیشوای آزادی
همان طور که پیشتر اشاره شد در ایران مجالس عزاداری برای مرحوم آخوند خراسانی در اغلب شهرها بخصوص تهران و مشهد برگزار شد.
در مشهد مقدس مردم دکان ها را تا چند روز تعطیل کردند، دیوارهای صحن مطهر امام هشتم (ع) و گلدسته ها و حتی روپوش مرقد آن حضرت را سیاهپوش کردند. (5)
در پایتخت هم مردم مغازه ها را تعطیل کردند و در خیابان ها به عزاداری پرداختند. در مسجد شاه و خانه ی تنها دختر مرحوم آخوند مراسم باشکوهی برگزار شد و احمدشاه قاچار در روز سوم مراسم در مسجد شاه حضور یافت و آن را ختم کرد.
ناصرالملک نایب السطنه ایران هم با حضور در جلوی خانه ی دختر مرحوم آخوند درگذشت ایشان را تسلیت گفت.
اما با حضور نمایندگان مجلس شورای ملی که خود را مدیون کمک و یاری بی چشمداشت آخوند خراسانی می دانستند، گرامیداشت یاد و خاطره ی آن بزرگ مرد صورتی دیگری پیدا کرد.
مؤتمن الملک رئیس مجلس شورای ملی در سخنانی که در جلسه (روز پنج شنبه 22 آذر 1290 شمسی برابر 22 ذیحجه 1329 هجری و 14 دسامبر 1911 میلادی) ایراد کرد ضمن اشاره به خدمات آخوند گفت که تمام هم و غم او «استقلال مملکت و پیشرفت مقاصد اسلامیت و مشروطیت بود».
رئیس مجلس شورای ملی ایران به احترام فوت آخوند آن جلسه را که 15 دقیقه بیشتر طول نکشید تعطیل کرد، اما قبل از آن به پا خاست و در حالی که همه نمایندگان مجلس به پا خاسته بودند در رثای آن مرد بزرگ سخن گفت:
«در این موقع که بنده قیام کرده و آقایان را هم دعوت به قیام نمودم نه برای این است که خبر وحشت اثرِ فوت مرحوم آیت الله خراسانی را به آقایان عرض کنم و به ایشان بگویم که به عالم اسلامی، یک مصیبت بزرگی وارد آمده است… عرض می کنم که رکن اعظم مملکت ما به فقدان آن شخص بزرگ کم شده است کم گفته ام. و اگر عرض بکنم به واسطه رحلت این شخص بزرگ صدمه و مصیبت عُظمی به مملکت و مشروطیت و ملیون وارد آمده است نتوانسته ام به طور کامل احساسات خود را بیان کنم.
آقایان هم نباید منتظر باشند که بنده شرح و بیان صفات آن شخص بزرگ را توضیح بکنم. بنده این جرأت را ندارم. برای اینکه صفات این شخص بزرگ طوری است که لسان بنده از بیان آن عاجز است و قدرت و جسارت را هم ندارم زیرا که می ترسم اگر بخواهم صفات یک چنین شخص بزرگی را بیان کنم به واسطه ی عجزی که دارم … از صفات آن مرحوم کاسته می شود. فقط یک چیزی را می خواهم بگویم که از گفتن آن نمی توان صرف نظر کنم و آن این است که این شخص بزرگ با یک ثبات قدم و عزم راسخی ک محیرالعقول بود. در پیشرفت و اعلای کلمه ی حقه پیش قدم بوده و هر گونه صدمات و لطمات را برای پیشرفت و ابقای این کلمه حقه تحمل شد. تمام هم و غمش برای استقلال و پیشرفت مقاصد اسلامیت و مشروطیت بود. در همین راه زندگانی کرد و در همین راه هم مُرد … لهذا بنده به نام ملت به مجلس شورای ملی تکلیف می کنم که این جلسه را به علامت تعزیه داری ختم کرده و از روز شنبه تا سه شنبه در مسجد جنب مجلس مشغول سوگواری باشیم». (6)
افسوس که از کف رفت آقای خراسانی
جا دارد بعد از اشاره به مراسم سوگواری رجال و بزرگان در بخش آخر این نوشته از مرثیه ای یاد کنیم که به وسیله ی نسیم شمال (7) شاعر و روزنامه نگار مردمی در رثای آقای خراسانی سروده شده است:
دیشب ملکی می گفت در صورت انسانی
افسوس که از کف رفت آقای خراسانی
ای قافله ی اسلام آن راهنما چون شد
بی نور شده اماکن آن مرد خدا چون شد
کو آیت سبحانی کو عالِم ربانی
افسوس که از کف رفت آقای خراسانی
از یاد نخواهد رفت هرگز زحمات او
اندر ره مشروطه دیدند صدمات او
وز موجه ی استبداد خوردند لطمات او
آزادی ایران راست او باعث و بانی
افسوس که از کف رفت آقای خراسانی
اندر مه ذی الحجه، در نیمه شبی ناگاه
جان کرد به حق تسلیم، با روح و دلی آگاه
زیرا که همان شب بود موعود به دعوتگاه
شد غرقه به ورالله با عارض نورانی
افسوس که از کف رفت آقای خراسانی
پی نوشت ها :
1. برگی از تاریخ معاصر، (حیوه الاسلام فی احوال آیه الملک و الکلام)، آقا نجفی قوچانی، نشر هفت، تهران، 1378.
2. همان.
3. آیت الله سید هبه الدین شهرستانی، مجله العلم، شماره ی هفتم، نجف، محرم، 1330، صص 290 و 297.
4. همان.
5. عبدالحسین مجید کفایی، مرگی در نور، (تهران، زوار، 1358، ص 303)
6. همان، به نقل از صورت جلسه ی ثبت شده مجلس شورای ملی، جلسه ی 330.
7. سید اشرف الدین گیلانی معروف به نسیم شمال، شاعر مردم کوچه و بازار بود. مرحوم سعید نفیسی در مجله ی سپید و سیاه، (سال سوم، شماره هفتم) درباره ی او می نویسد: از میان مردم بیرون آمد. با مردم زیست و در میان مردم رفت .. آنچه کرد و گفت برای همین مردم خرده پای بی کس بود. سال ها هر هفته روزنامه ی نسیم شمال او چاپ و به دست مردم داده شد. یقین داشته باشید که اجر او در آزادی ایران کمتر از اجر ستارخان، پهلوان بزرگ نبود… اشعار او از هر ماده ی فرّاری، از هر عطر دلاویزی، از هر نسیم جان پروری از هر عشق سوزانی در دل مردم زودتر راه باز می کرد…
منبع: سیدکاظمی، احمد؛ زندگی نامه اندیشه ها و مبارزات آخوند محمدکاظم خراسانی؛ گروه پژوهشهای تاریخی شرکت انتشارات قلم؛ 1382.