خانه » همه » مذهبی » در كتاب دكتر يزدي (آشنايي با علوم قرآني) در صفحه 122 چنين جمله‌اي نوشته شده صوفيه تندرو نظير ابن عربي نيز طرفدار تأويلات نامستند و بي‌محابا هستند… و در نامة تاريخي امام (ره) گورباچف را به كتابهاي ابن عربي جهت آشنايي با اسلام سوق مي‌دهند و اين چگونه توجيهي دارد، آيا امام (ره) اشتباه كرده‌اند يا حرف كتاب صحيح نيست يا…؟

در كتاب دكتر يزدي (آشنايي با علوم قرآني) در صفحه 122 چنين جمله‌اي نوشته شده صوفيه تندرو نظير ابن عربي نيز طرفدار تأويلات نامستند و بي‌محابا هستند… و در نامة تاريخي امام (ره) گورباچف را به كتابهاي ابن عربي جهت آشنايي با اسلام سوق مي‌دهند و اين چگونه توجيهي دارد، آيا امام (ره) اشتباه كرده‌اند يا حرف كتاب صحيح نيست يا…؟

براي بهتر پيش رفتن روند بحث بهتر است كه موضوع را در دو بخش بررسي كنيم.
امّا آنچه در كتاب دكتر يزدي آمده چنين است:
«…صوفيه تندرو نظير ابن عربي نيز طرفدار تاويلات نامستند و بي‌محابا هستند…»[1]در مورد اين عبارت ذكر چند نكته لازم است:
اول آن كه اين عبارت از خود دكتر يزدي نيست بلكه او از منبعي ديگر نقل كرده است، فلذا نمي‌توان چنين نتيجه گرفت كه اين مطلب عقيدة خود دكتر يزدي مي‌باشد.
توضيح آن كه اين عبارت را دكتر يزدي از كتاب دانشنامة قرآن پژوهي، كلمه تأويل نقل كرده است.
دوم آن كه اصل اين موضوع كه تأويلات نامستند ارزش علمي ندارند صحيح است امّا اين مطلب كه ابن عربي طرفدار اين گونه تاويلات بوده است (منظورم تاويلات نامستند است) مشخص نيست چرا كه در كتاب دانش نامه قرآني مدركي كه براي اثبات اين ادعايش آورده، وجود كتاب تفسيري‌اي است كه منسوب به ابن عربي است يعني اين كه مؤلف آن ابن عربي باشد حتمي و صد درصد نيست.
و امّا در نامة امام (ره) به گورباچف چنين آمده است:
«… ديگر شما را خسته نمي‌كنم و از كتب عرفا و به خصوص محي الدين بن عربي نام نمي‌برم كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد. تني چند از خبرگان…»
با توجه به اين قسمت از نامة امام (ره) ذكر چند نكته نيز لازم است:
اول آن كه امام (ره) قبل از آوردن اين عبارت بعد از آن كه بحث ماديون و الهيون را مطرح فرمودند، به گورباچف پيشنهاد مي‌كنند كه براي آشنايي با فلسفة اسلامي به كتب شخصيتهايي چون فارابي،‌ بوعلي سينا و صدر المتالهين مراجعه كند و در ادامه نيز تلويحاً پيشنهاد مي‌كند كه براي آشنايي با عرفان به كتب ابن عربي مراجعه كند.
دوم آن كه از پيشنهادات امام (ره) چنين استفاده مي‌شود كه امام (ره) بيشتر قصد داشته‌اند كه جهان بيني گورباچف را تغيير دهند، نه اين كه او را مسلمان كنند.
سوم آن كه در نامة امام (ره) اصلاً چنين نيامده كه خواسته باشند گورباچف را براي آشنايي با اسلام به ابن عربي سوق دهند. يا به عبارت ديگر در نامه امام (ره) اصلاً ابن عربي به عنوان يك اسلام شناس مطرح نشده است.
چهارم آن كه درست است كه امام (ره) از ابن عربي به بزرگي ياد كرده است، امّا اين دليل نتيجه‌گيري شما نمي شود چرا كه امام (ره) داشته از شخصيتهايي مسلمان. براي شخصي كمونيست ياد مي‌كرده است، فلذا مي‌بايست كه احترام آنها حفظ مي‌شد.
پنجم آن كه امام (ره) گورباچف را مستقيماً به كتب ابن عربي ارجاع نداده‌اند بلكه فرموده‌اند كه اگر خواستيد با مباحث عرفاني اين مرد آشنا شويد تني چند از بزرگانشان را به قم بفرستيد.
همانطور كه مشاهده مي‌فرماييد امام (ره) اولا به خود گورباچف پيشنهاد نكرده است كه كتابهاي ابن عربي را بخواند. دوماً از گورباچف خواسته كه بزرگانتان را براي آشنايي با مباحث عرفاني ابن عربي به قم بفرستد تا از چم و خم مطالب ابن عربي آگاه شوند.
ششم آن كه معرفي افرادي چون فارابي، ابوعلي سينا، صدر المتالهين و ابن عربي بيانگر اين مطلب نيست كه امام (ره) تمام مطالب و نظرات آنها را در باب فلسفه‌اي اسلامي و عرفان قبول دارد.
در پايان خاطر نشان مي‌شود كه براي اطلاع و شناخت بيشتر از شخصيت ابن عربي مي‌توانيد به كتاب دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 4، ص 233 ذيل عنوان ابن عربي مراجعه بفرماييد.

پي نوشت:
[1] . آشنايي با علوم قرآن، دكتر محمد مهدي ركني يزدي، چاپ سپيده احرار، ص 122.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد