طلسمات

خانه » همه » مذهبی » در منابع اهل سنت آمده است «مردم هدایای خود را در روزی که پیامبر(ص) در منزل عائشه بودند، به ایشان تقدیم می‌کردند. و این مطلب مورد اعتراض دیگر همسران ایشان قرار گرفت، ولی پیامبر(ص) این درخواست را رد کرده و مطلبی در فضیلت عائشه فرمود»، آیا این روایت صحیح است؟

در منابع اهل سنت آمده است «مردم هدایای خود را در روزی که پیامبر(ص) در منزل عائشه بودند، به ایشان تقدیم می‌کردند. و این مطلب مورد اعتراض دیگر همسران ایشان قرار گرفت، ولی پیامبر(ص) این درخواست را رد کرده و مطلبی در فضیلت عائشه فرمود»، آیا این روایت صحیح است؟

حدیثی به این مضمون در بیشتر کتاب‌های حدیثی اهل سنت وجود دارد؛[1] برای نمونه؛ در صحیح بخاری چنین آمده است: «عبدالله بن عبد الوهاب از حماد از هشام و او از پدرش نقل می‌کند؛ مردم در روزی که نوبت عائشه بود برای رسول خدا هدیه‌هایشان را می‌آوردند، عائشه ‌گفت: دیگر زنان پیامبر(ص) جمع شده و به ام سلمه گفتند: مردم هدایای خود را در ایامی برای رسول خدا(ص) می‌آورند که ایشان در منزل عائشه است، ما هم دوست داریم وقتی پیامبر در خانه‌های ما هستند برای ایشان هدیه بیاورند، تو خدمت رسول خدا(ص) برو و از ایشان بخواه که به مردم بفرماید که هدایای خود را بدون در نظر گرفتن این موضوع و هرجا که ایشان هستند بیاورند و فقط در زمانی که پیامبر در منزل عائشه است برای ایشان هدیه نیاورند؟ ام سلمه این مطلب را به عرض رسول خدا رساند؛ پیامبر جوابی ندادند، در مرتبه دوم نیز همین اتفاق افتاد و ام سلمه برای بار سوم این مطلب را بیان کرد که پیامبر(ص) فرمود: ای ام سلمه! مرا درباره عائشه اذیت نکن، به خدا قسم هیچ‌گاه وحی؛ در بستر زنی جز عائشه بر من نازل نشده است».[2]
بخاری این حدیث را در چند باب از جمله در باب «فضل عائشه» ذکر کرده است و کسانی مانند ذهبی[3] این حدیث را صحیح دانسته‌اند.
نکاتی درباره این روایت:
یک. در این حدیث به مطلبی اشاره شده است که مورد تأیید است؛ پیامبر(ص) عدالت را درباره همسرانشان رعایت کرده و با همین معیار، به نوبت در خانه همسران خود بودند. پس منظور از «یوم عائشه» در این حدیث، روزی است که نوبت عائشه بوده است.
دو. عین این روایت و یا روایتی با چنین محتوا در میراث حدیثی شیعه وجود ندارد؛ یعنی نه هدیه آوردن مسلمانان برای پیامبر(ص) در زمانی که ایشان در منزل عائشه بودند؛ ثابت است و نه اعتراض ام سلمه و دیگر همسران پیامبر(ص) و نه دفاع پیامبر(ص) از این عمل به ظاهر ناعادلانه و در نهایت؛ نه نزول وحی در بستر همسران!
همه این گزینه‌ها از نظر تاریخی و اعتقادی در میراث شیعه ثابت نبوده و مورد قبول مکتب اهل بیت(ع) نمی‌باشد.
سه. خود ترمذی نیز در انتهای نقل روایت، آن‌را حدیثی حَسَن، اما غریب[4] ارزیابی می‌کند.[5]
چهار. پیامبر اسلام بعد از وفات حضرت خدیجه(س) همسران متعددی برگزیدند ولی در کتاب‌های حدیثی اهل سنت از جمله صحیح بخاری، بابی اختصاص داده شده به فضیلت و برتری عائشه و این موضوع برای دیگر همسران پیامبر تقریباً اتفاق نیفتاده! پس بسیار بعید است دیگر همسران پیامبر(ص) مانند ام سلمه و دیگران، فضیلتی نداشته باشند؟! همین موضوع می‌تواند صحت چنین نقلی را خدشه‌دار کند.
 

[1]. ر.ک: شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف: ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 44، ص 129، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1421ق؛ ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج 5، ص 703، شرکة مکتبة ومطبعة مصطفى البابی الحلبی، مصر، چاپ دوم، 1395ق؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: عطا، مصطفى عبد القادر، ج 4، ص 10، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1411ق. 
[2]. «حدثنا عبد اله بن عبد الوهاب حدثنا حماد حدثنا هشام عن أبیه قال کان الناس یتحرون بهدایاهم یوم عائشة قالت عائشة فاجتمع صواحبی إلى أم سلمة فقلن یا أم سلمة و الله إن الناس یتحرون بهدایاهم یوم عائشة و إنا نرید الخیر کما تریده عائشة فمری رسول الله صلى الله علیه و سلم أن یأمر الناس أن یهدوا إلیه حیثما کان أو حیثما دار قالت فذکرت ذلک أم سلمة للنبی صلى الله علیه و سلم قالت فأعرض عنی فلما عاد إلی ذکرت له ذلک فأعرض عنی فلما کان فی الثالثة ذکرت له فقال: یا أم سلمة لا تؤذینی فی عائشة فإنه والله ما نزل علی الوحی وأنا فی لحاف امرأة منکن غیرها»؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح البخاری)، شرح و تعلیقه: دیب البغا، مصطفى، محقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، ج 5، ص 30، ح 3775، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
[3]. ذهبی، شمس الدین، سیر أعلام النبلاء، ج 2، ص 142 – 143، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ سوم، 1405ق.
[4]. حدیث غریب، از اقسام خبر واحد است، این حدیث دارای اقسامی است؛ مانند حدیثی که دارای الفاظ و معانی دور از ذهن باشد. همچنین تنها در سند آن یک راوی و یک سلسله سند وجود دارد. برگرفته از سؤال 23901.
[5]. سنن الترمذی، ج 5، ص 703.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد