خانه » همه » مذهبی » در مورد تاريخ و چگونگي به وجود آمدن فرقة مكتب توضيحاتي داده شود؟

در مورد تاريخ و چگونگي به وجود آمدن فرقة مكتب توضيحاتي داده شود؟

فرقة مكتب يكي از فرقه‌ها اهل حق مي‌باشد. در تاريخ پيدايش اهل حق اختلاف نظر زيادي وجود دارد كه برخي پيدايش اين فرقه را در قرن اول دانسته‌اند كه شخصي به نام نصير در اين قرن قائل به الوهيت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ شد و فرقة اهل حق را به وجود آورد. برخي ديگر آن را مربوط به قرن دوم مي‌دانند و مؤسس آن را بهلول ماهي معرّفي مي‌كنند و برخي تاريخ پيدايش آن را به قرن سوّم و توسط شاه فضل ولي و عده‌اي هم اوائل قرن هشتم توسط شيخ اسحاق و … مي‌دانند، هر چند بايد گفت: با توجّه به مسئلة غلو در زمان ائمة اطهار ـ عليهم السّلام ـ و اين كار كه اركان اين فرقه زياده‌روي در مقام حضرت علي ـ عليه السّلام ـ است، بنابراين نظريه قرن اوّل به واقعيّت نزديكتر است و ديگران هر كدام با ادّعاها و مقام‌هاي معنوي قائل شدن براي خودشان اين فرقه را تبليغ كرده‌اند. و عدّه‌اي مي‌گويند: چون ترجمة فارسي «نصير» كه از نصر است كمك و ياري مي‌شود، براي همين به اهل حق ايران، ياري، يارستان و يارسان گفته مي‌شود.[1]اين فرقه‌ها امروزه در ايران در استان‌هاي كرمانشاه، لرستان، آذربايجان شرقي، حوالي تهران، مازندران، زنجان، همدان و كشورهاي عراق در مناطق كردنشين، تركيه، آلباني به نام بگتاشي، سوريه به نام‌هاي علويين، نصيريه، علي اللهي، و در افغانستان قسمت شمالي با رهبري سيّد منصور نادري زندگي مي‌كنند.[2]وقتي نور علي الهي ديد كتاب‌هاي اين فرقه با عقايد شيعه سازگاري ندارد، فرقة مكتب را پايه‌گذاري كرد و خود را اصلاح طلب دانست و ادّعا كرد  كتاب‌هاي نوشته شدة اين فرقه‌ها به علّت بي‌سوادي نويسندگان اهل حق و … تحريف شده است و از اينجا سخنان نعمت‌الله يعني پدرش را توجيه كرد تا در ظاهر خود را شيعه و عارف قلمداد كند و از اين طريق به ترويج اهل حق بپردازد.[3]نور علي الهي، مؤسس فرقة مكتب در سال 1274 هـ ش در روستاي جيحون آباد كرمانشاه به دنيا آمد و در سال 1353 هـ ش در تهران مُرد و در هشتگرد كرج مدفون گرديد، وي علاوه بر رهبري فرقة اهل حق با نام فرقة مكتب، 28 سال در كرمانشاه، مازندران، تهران، قم، و … قاضي رسمي حكومت پهلوي بوده است. او كتاب‌هايي مانند: برهان الحق، معرفت الروح و … نوشته و اهل حق را مسلمان به تمام معنا دانسته است، به طوري حرف مي‌زد كه كمتر كسي به او شك كند و خودش هم مي‌گفت: طوري حرف مي‌زنم كه نه مردم عادّي و نه عرفا نمي‌توانند ردّ كنند.[4] وي در اين كتاب‌ها گفته به تمام آنچه اسلام مي‌گويد اعتقاد داشته و قبول داريم و شيعة دوازده امامي هستيم، امّا پس از مرگ او، دكتر بهرام الهي فرزند نور علي، گفتارهاي پراكندة او را جمع كرده و در دو جلد به نام آثار الحق به چاپ رسانيده كه در لابه‌لاي سخنانش بوي كفر و الحاد استشمام مي‌شود. كه به نمونه‌هايي از اعتقادات و احكام و آداب نور علي الهي اشاره مي‌كنيم:
1. تناسخ: نور علي الهي هر چند مي‌گويد تناسخ باطل است ولي در كتاب آثار الحق او مي‌بينيم گفته است روح من سيّد بوده و در هندوستان مي‌زيسته، بعد از مردن آن سيّد، روحم به بدن پادشاه برگشته، بار ديگر به بدن سردار و باري به بدن درويش وارد شد و چند بار هم شهيد شده است.[5]2. معراج: آنها كه معتقد به تناسخند مي‌گويند: روح انسان‌هاي مرده به روح انسا‌ن‌هاي زنده وارد مي‌شود ولي نور علي گفته روح موجودات كرّات ديگر نيز به بدن انسان وارد مي‌شوند و اين را من در معراجي كه به كرّات ديگر داشتم ديدم. ولي چون آنها خيلي از ما در كمالات جلوترند وقتي رو به انحطاط مي‌گذارند روح‌شان به بدن انسان خاكي وارد مي‌شود.[6]3. مقام امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ: اهل حق آن حضرت را ذات خدا دانسته و گاهي او را كرام‌الكاتبين كه حساب مردم را مي‌نويسد و در روز قيامت حساب مي‌كشد دانسته و مي‌گويند: جسم آن حضرت ذات خداست و ذات علي ـ عليه السّلام ـ هم بعدها در رهبران فرقة اهل حق وارد شده است لذا يك خدا داريم نه اينكه رهبران فرقه هم خدا باشند.[7]4. عصمت انبياء: نور علي مي‌گويد: همه غير از خدا ضعيف هستند و من مخالف اين مطلب هستم كه مي‌گويند انبياء معصومند و مرتكب گناه نمي‌شوند.[8]5. فروع دين: آن‌ها فروع دين را قبول ندارند، بلكه مي‌گويند اگر يك سيب نذر دهي بهتر از هزار ركعت نماز است، و ما مغز قرآن هستيم و قرآن پوست ماست. يعني ما بهتر از ديگران قرآن را مي‌فهميم براي همين در برخي مناطق به شيعيان راستين نمازي و به فرقة اهل حق نيازي مي‌گويند.[9]6. تكثرگرائي: در نظر نور علي الهي همة اديان اعم از الهي و غير الهي و حتّي بت‌پرستي و … اگر از روي اعتقاد باشند اهل نجات هستند و به جهنّم نخواهند رفت.[10]7. قرآن و ناقص شدن آن: در اعتقاد نور علي الهي قرآن كريم بيشتر از اين بود و آن مقدار كه راجع به مولا حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بود بر اثر دشمني با آن حضرت، حذف گرديده است هر چند در بقيّه هيچ اشكالي وجود ندارد.[11]8. روزه: اين فرقه در سال سه روز روزه مي‌گيرند و برخي از رهبرانشان از جمله نور علي چنين استدلال مي‌كنند كه ماه سه روز است نه سي روز، و اين را بقيّة مسلمانان نفهميده‌اند.[12]9. سبيل گذاشتن: در نظر اينها حضرت علي ـ عليه السّلام ـ هيچ وقت سبيل خود را نتراشيد و بر پيروان هم جايز نيست بتراشند، ولي نور علي الهي بنيان گذار فرقة مكتب مي‌گويد: براي اينكه مورد آزار ديگران قرار نگيريم، كوتاه كردن شارب اشكال ندارد.[13]10. جمع خانه يا جمخانه: اين فرقه به جاي عبادت‌هاي روزانه، هفته‌اي يك روز در يك جا جمع مي‌شوند و با نواختن تنبور و آداب ديگر به عبادت مي‌پردازند.[14]البته باورهاي انحرافي اين فرقه بيش از اينهاست كه به خاطر طولاني نشدن مطلب حذف گرديده است و بايد در نتيجه يادآور شد كه نه تنها فرقة مكتب، بلكه تمامي  فرقه‌هاي اهل حق، ديني است التقاطي، زيرا اعتقاد اينها تركيبي است از عقايد زرتشتي، مسيحي، يهودي، مهرپرستي، تصوف، اسلام و فرقه‌هاي عالي و … زيرا هفت تن اهل حق مانند هفت امشا سپندان زرتشتي است، كيفيت تولّد رهبران اين فرقه ادّعا مي‌كنند مانند حضرت عيسي و بي‌پدر است، روزه اينها مانند يهوديت مي‌باشد، و اين كه مي‌گويند حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بعد از شهادت به خورشيد پيوسته، شبيه آئين مهرپرستي است و تناسخ برگرفته از آئين هندو مي‌باشد و پيرو مريدي از تصوف اتّخاذ گرديده است.
نور علي مؤسس فرقة مكتب، خود را مسلمان بلكه شيعة ناب دانسته و در حالي كه هيچكدام از باورهايش با شيعه نمي‌سازد و برخي ديگر  فرقة اهل حق را مستقل از اديان مي‌دانند و مي‌گويند هر كس بگويد ما مسلمانيم كافر شده است.[15] بنابراين فرقه‌هاي اهل حق و به خصوص فرقة مكتب، دين نيست بلكه محملي است براي رسيدن به خواسته‌هاي مادّي اعم از مالي، جنسي، و سياسي كه براي رهبران اين گروه جز موسيقي و كارهاي هنري و … چيز ديگري مطرح نيست.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. گنجينة ياري، سيد كاظم نيك نژاد.
2. سلوك در تاريكي، خليفه مازندراني.
3. برهان الحق، نور علي الهي.
 
پي نوشت ها:
[1] . صفي‌زادة بوركه‌اي، صديق، مشاهير اهل حق، ص 2، كتابخانة طهوري، 1360 هـ. ش.
و مدرسي چهاردهي، نورالدين، خاكسپار و اهل حق، ص 177، تهران، اشراقي، بي‌تا.
و ايليا پالويچ، پطروشفسكي، اسلام در اديان، ترجمة: كريم كشاورز، ص 355، تهران، پيام، 1354 هـ .ش.
و سايت تبيان به نقل از شاهنامة حقيقت، ص 239، كلام شيخ امير، بند 96، ص 50، مجموعة آئين و اندرز ورمزياري، ص 7.
[2] . قبادي، اسماعيل، تحقيقي پيرامون فرقة اهل حق، مجلة تخصص كلام اسلامي، سال 4، ش 14، ص 84، 1374 هـ .ش.
[3] . الهي، نور علي، حاشيه بر شاهنامة حقيقت پدرش، ص 505، بي‌جا، بي‌نا، 1346 هـ .ش.
و سايت خبري، فرهنگي سياسي، yarsan ، به مناسبت ترور سيّد خليل عالي نژاد تنبورزن و از اهل حق.
[4] . الهي، بهرام، آثار الحق، ج1، ص 706، گفتار، 2073، تهران، جيحون، چهارم، 1373 هـ ش.
[5] . همان، ج2، ص 128.
[6] . الهي، بهرام، آثار الحق، ج2 ، تهران، جيحون، چهارم، 1373 هـ ش.
[7] . همان، ج1، ص 285، ص 437، ص 442، ص 513، ص 536.
[8] . الهي، بهرام، آثار الحق، ج1، ص 149، ص 271، تهران، جيحون، چهارم، 1373، هـ ش.
[9] . سايت اينترنتي تبيان، فرقة اهل حق، به نقل از: مجموعة رسائل و اشعار اهل حق، نوشتة ايوانف، ص 109.
[10] . همان، ص 20، ص 134، ص 174، ص 180، ص 199، ص 205، ص 439.
[11] . الهي، بهرام، آثار الحق، ج1، ص 394، ص 427، ص 461، تهران، جيحون، چهارم، 1373 هـ ش.
[12] . همان، ص 510، گفتارهاي 1649، 1672، 1711، 1715، 1708.
[13] . همان، ص 442، گفتارهاي 1432، 1446، 1677 تا 1680.
[14] . همان، ص 500، گفتار 1592 تا 1603، و سايت yarsan ، گفتگو با ارسلان كاوه نوازندة  و از اهل حق.
[15] . سايت تبيان، به نقل از كتاب بيا الحق، نويسنده قادر طهماسبي، ص 111.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد