در ابتداي پاسخ بيان يك نكته ضروري است و آن اينكه پي بردن به سيرة كساني كه از نوادر عالم هستياند، آن گونه كه هست كار سادهاي نيست. شبلي شميّل ميگويد: «علي ـ عليه السلام ـ پيشواي همة بشر است، شرق و غرب در گذشته و حال نظير او را نديده است.»[1] با اين حال شمايي كلّي از ويژگيهاي علي ـ عليه السلام ـ را ترسيم ميكنيم:
الف) علي و عدالت: ابن عبدالبرّ مالكي مينويسد: مالي نزد علي نميآوردند مگر آن كه بيدرنگ آن را تقسيم ميكرد و چيزي از آن را در بيتالمال نميگذاشت مگر آن كه در آن روز مستحقّي نمييافت و ميفرمود: اي دنيا ديگري را فريب بده. هيچ چيزي براي خود از بيتالمال بر نميداشت ودور و نزديك در نزد او يكسان بود و كسي را به امارت شهرها نميگمارد مگر آنكه از اهل دين و امانت باشد و هنگامي كه گزارشي از خيانت كارگزارانش ميرسيد، به او نامه مينوشت و به دنبال آن ابلاغ ميكرد، وقتي نامهام به تو رسيد آنچه در بيتالمال است حفظ كن تا كسي را بفرستم كه اموال را تسليم او نمايي. سپس به آسمان نگاه ميكرد و ميگفت: «خدايا تو ميداني كه من آنها را دستور ندادم تا به بندگانت ستم كنند.»[2] ابن ابي الحديد معتزلي از فضيل نقل ميكند كه گفت: «مؤثرترين عاملي كه مردم را از اطراف علي ـ عليه السلام ـ پراكنده نمود، عدالت او در تقسيم اموال بود، زيرا او اشراف را بر ديگران برتري نميداد و همچون پادشاهان با سران قبايل ساخت و پاخت نميكرد و هيچ كس را با بيتالمال به سوي خود جلب نميكرد ولي معاويه برخلاف او سران قبايل را با بيتالمال جذب ميكرد و درنظام اجتماعي آن روز عامه مردم گوش چشم به دهان سران داشتند، لذا اينگونه افراد به سراغ معاويه ميرفتند.[3]ب) زهد علي ـ عليه السلام ـ : ابن اثير ميگويد: «ما از ترسيم زهد علي ناتوانيم»[4] علي ـ عليه السلام ـ آمد تا نظرية اسلام را در حكومت نشان دهد. او آمد تا نان جويي را كه آردش به دست همسرش تهيه ميشد بخورد و بر كيسة آن نان خشك مهر بزند و بگويد : من دوست ندارم از غذايي كه نميدانم چگونه تهيه شده بخورم و هرگز در قصرهاي مجلل و باشكوه سكونت نكرد.[5] جرج جرداق ميگويد: «آيا حكمراني را سراغ داريد كه از پوشيدن لباس نرم خودداري كند، زيرا كه در گوشه و كنار كشور كساني هستند كه لباس زبر به تن دارند؟! و بيم داشته باشد از اين كه در همي پسانداز كند چون در بين مردم تهيدستان هستند و اگر نميتواند گرسنگان را سير كند، خود نيز گرسنه بماند و حتي از فرزندان و اصحاب خود بخواهد كه آنها نيز گرسنه باشند.»[6]ج) عبادت: عبادت و بندگي حضرت ـ عليه السلام ـ زبان زد خاص و عام بود. اين شخصيت بزرگ در محراب دعا و عبادت آن چنان خاضعانه مي ايستاد که ملائکه آسمان به حال او غبطه مي خوردند اوج اخلاص و توجه حضرت ـ عليه السلام ـ در نماز که مانع از احساس درد هنگام بيرون کشيدن تير بود، شهره تاريخ است.
نخلستان هاي مدينه، شاهد نجواها و راز و نيازهاي عاشقانه اين عارف شبرو بودند که تا صبح سجده شوريدگي را رها نمي کرد.
د) شجاعت و فداكاري: امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: پرچمداران كفر در جنگ احد نُه نفر بودند كه همة آنها به دست علي ـ عليه السلام ـ به هلاكت رسيدند.خوابيدن علي ـ عليه السلام ـ در بستر پيامبر ـ عليه السلام ـ در ليلة المبيت نشاني از خودگذشتگي و فداكاري آن حضرت ـ عليه السلام ـ است كه در راه اعتلاي اسلام از هيچ كوششي دريغ نكرد.
هـ) صبر و بردباري: زندگاني علي ـ عليه السلام ـ بعد از پيامبر ـ عليه السلام ـ را به دورههاي زير ميتوان تقسيم كرد:
1ـ دورة صبر و مدارا كه 25 سال طول كشيد. (از سال 11 هجري تا 35 هجري)
2ـ دورة به قدرت رسيدن امام ـ عليه السلام ـ (چهار سال و نُه ماه).
بنابراين صبر و تحمل حضرت بسيار زياد بوده است و با همين ويژگي توانسته از اسلام و مسلمين حفاظت نمايد.
هـ) انفاق به فقرا و يتيمان: به اتفاق مفسران آية 274 سورة بقره كه ميفرمايد: «كساني كه اموال خود را (در راه فقرا) شب و روز پنهان و آشكار انفاق ميكنند، دربارة علي ـ عليه السلام ـ نازل شده است و آن حضرت پيوسته از يتيمان و مستمندان دستگيري ميكرد و روح بزرگ و مهربان او تا پايان عمر از انفاق به فقرا لحظهاي آرام نگرفت. در اين زمينه شواهد بسياري موجود است.[7]و) آزاد كردن بردگان: اين كار از مستحبات مورد تأكيد در اسلام است و از رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ روايت شده كه فرمودند: «هر كس بندة مؤمني را آزاد ساخت، خداوند عزيز جبّار در برابر هر عضوي از آن بنده عضوي از شخص آزاد كننده را از آتش جهنم آزاد ميسازد.»[8]علي ـ عليه السلام ـ در اين زمينه نيز پيشگام بود و موفق شد از حاصل دسترنج خود (نه از بيتالمال) هزار بنده را بخرد و آزاد سازد و امام صادق ـ عليه السلام ـ به اين حقيقت گواهي داده است.[9]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. سبحاني . جعفر . پژوهشي عميق در زندگاني علي بن ابيطالب .
2. ناظم زاده قمي . اصغر . تجلّي امامت . دفتر تبليغات اسلامي .
پي نوشت ها:
[1] – جرداق . جرج . الامام علي صوت العدالة الانسانيه . ج 1 . ص 7 .
[2] – ناظمزاده قمي . اصغر . تجلي امامت . ص 67 .دفتر تبليغات اسلامي حوزة علمية قم . چاپ سوّم .
[3] – ابن ابي الحديد . شرح نهجالبلاغه . جلد 2 . ص 197 .
[4] – ناظمزاده قمي . اصغر . همان . ص 66.
[5] – قطب محمد . العدالة الاجتماعيه في الاسلام .
[6] – جرداق . جرج . همان .
[7] – سبحاني . جعفر . فروغ ولايت . ص 296 . انتشارات صحيفه .
[8] – كليني . روضة كافي . جلد 2 . ص 181 .
[9] – مجلسي . محمد باقر . بحارالانوار . ج 41 . ص 43 .