اين سؤال از سه قسمت تشكيل ميشود: الف. ملاك صحت و سقم روايات نزد شيعه؛ ب. وجه اختلاف بين شيعه و سني؛ ج. ميزان روايات شيعه و سني.
امّا قسمت اول:
هر روايت از دو بخش تشكيل شده: 1. متن؛ 2. سند.
متن آن قسمت از روايت است كه راوي از معصوم ـ عليه السّلام ـ نقل ميكند كه به آن مقول قول نيز گويند و سند عبارت است از مجموعه رجال و راويان حديث كه به صورت پيوسته از يكديگر نقل ميكنند تا به معصوم منتهي شود، هر كدام از اين دو بخش شرايط خاص خود را دارد كه در صورت دارا بودن آن شرايط ميتوان آنها را مورد استناد قرار داد و ملاك صحت و سقم حديث به آن بستگي دارد.
امّا سند در نزد شيعه داراي تقسيماتي است كه ما نظر قدما و متأخرين از علماي شيعه را متذكر ميشويم
معناي صحيح نزد قدما
هر گاه حديثي كه از معصوم نقل شده در بردارندة قرائن و شواهدي باشد كه موجب وثوق و اطمينان به صدور آن از ناحية معصوم ـ عليه السّلام ـ شود، چنين حديثي را «خبر صحيح» گويند،[1] بنابراين حديث نزد پيشينيان از علماي شيعه دو قسم است: صحيح و غير صحيح.
معناي صحيح در نزد متأخرين
علماي متأخر شيعه احاديثي را كه در كتابهاي حديثي شيعه مثل «كافي»، «من لا يحضر الفقيه» و… نوشته است به چهار نوع تقسيم كردهاند:
الف. حديث صحيح: هر گاه سلسله سند حديث و تمام راويان آن كه روايت را نقل كردهاند همگي شيعه دوازده امامي و مورد وثوق و اطمينان باشند و سند خبر به امام معصوم ـ عليه السّلام ـ برسد، چنين حديثي صحيح است.[2]ب. حديث حسن: حديثي را «حسن» گويند كه تمام راويان سند آن، شيعة دوازده امامي و مورد ستايش واقع شده باشند، امّا همگي آنها توثيق نشده باشند. توثيق يعني اين كه از طرف علماي شيعه مورد اطمينان باشند و كسي از بزرگان شيعه به مورد اطمينان بودن آنها شهادت داده باشد.[3]ج. حديث موثق: هر گاه راويان حديث مورد وثوق و اطمينان باشند و لو اين كه امامي مذهب نباشند، چنين حديثي را «موثّق» مينامند، و گاهي از آن با نام قوي ياد ميكنند.[4]د: حديث ضعيف: حديث ضعيف به حديثي گويند كه سند آن هيچ يك از اوصاف سه نوع قبل را نداشته باشد.[5]امّا قسمت دوم سؤال:
ما ابتدا تقسيمي كه علماي اهل سنت براي حديث ذكر كردهاند را از يكي از كتب معتبر و مهم آنان نقل ميكنيم، بعد به وجه خلاف آنان با شيعه اشاره ميكنيم.
حديث در نزد اهل سنت به سه دسته، صحيح، حسن و ضعيف تقسيم ميشود.
عمرو عثمان بن عبدالرحمن، يكي از علماي اهل سنت در كتاب خود مينويسد: حديث صحيح حديثي است كه رجال آن به صورت متصل از شخص عادل و ضابط نقل كنند و اين روند تا آخر حديث ادامه يابد.[6] لازم به ذكر است منظور از ضابط اين است كه راوي حافظة حفظ و ضبط حديث را دارا باشد.
حديث حسن:
همان نويسندة اهل سنت در ادامه مينويسد: حديث حسن به دو قسم تقسيم ميشود، قسم اول: حديثي است كه رجال آن افرادي مستور (مجهول الحال) باشند ولي كثير الخطا در نقل روايت نباشند و متهم به دروغگويي نيز نباشند.[7] منظور از مستور يعني شخصي كه نه بر موثق بودن او دليلي هست و نه بر عدم موثق بودن او و هيچ گونه اطلاعي از او در دست نباشد.
قسم دوم از حديث حسن اين است كه رجال آن از مردان مشهور به راستگويي و امانت در حديث باشند، ولي به حد رجال حديث صحيح نرسند، مثلا در حفظ روايت و قدرت ضبط از رجال موجود در حديث صحيح ضعيفتر باشند.[8]
حديث ضعيف
امّا تعريف حديث ضعيف در نزد اهل سنت به نقل از همان نويسنده، حديثي است كه شرايط حديث صحيح و حسن را نداشته باشد كه خود آن به پنج دسته تقسيم ميشود كه ما به دليل اختصار از بيان آن صرف نظر ميكنيم.[9]خلاصه قسمت دوم: همان طور كه مشاهده كرديد حديث صحيح نزد اهل سنت آن است كه راويان آن عادل و ضابط باشند ولي حسن آن است كه رجال آن از مردان مشهور به راستگويي و امانت در حديث باشند، ولي از جهت حفظ و اتقان ضعيفتر از رجال حديث صحيح باشند. نكته مهم در اختلاف ما با آنها اين جاست كه شيعه از افرادي نقل ميكند كه دوازده امامي يا به طور كلي امامي مذهب باشند ـ همان طور كه در تعريف صحيح و حسن نزد شيعه گذشت ـ و شروط ديگري چون ضبط و عدالت و… ولي اهل سنت همان طور كه گذشت از افرادي نقل ميكنند كه عادل و ضابط باشند… از جمله اين كه شيعه نباشد كه گاهاً در كتب خود تعبير به رافضي ميكنند[10]. لذا آنها روايات راويان شيعه را نقل نميكنند و شيعه بودن راوي را يك ضعف ميدانند.
امّا قسمت سوم سؤال:
آن چه مسلم است تعداد روايات شيعه بيش از اهل سنت است و در مجموع با حذف احاديث تكراري تعداد احاديث شيعه بيش از هر چهار فرقة ديگر است. به عنوان مثال: احاديث صحيح بخاري جمعاً 7397 عدد است با مكررات احاديث صحيح مسلم حدود 4000 حديث است، سنن ابن داود حدود 4800 حديث است ولي كتاب «كافي» شيعه به تنهايي 16199 حديث دارد.[11] و عمده دليل اساسي آن را ميتوان به شرح زير بيان كرد:
اهل سنت مي گويند، فعل و قول و تقرير پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ حجت است و هر خبري از او باشد مورد استناد و قبول است امّا شيعه ميگويد: اخبار و رواياتي كه از قول، فعل و تقرير معصوم ـ عليه السّلام ـ حكايت كند حجت است،[12] و لذا اخباري را كه از امير المؤمنين، امام صادق، و باقر ـ عليهم السّلام ـ باشد را نيز علاوه بر اخبار نبي اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميپذيرد، يعني از 14 معصوم روايت ميپذيرد و همواره در هر زمان امامي معصوم بوده است كه براي شيعه حديث كند، پس بنابراين منابع شيعه بيش از اهل سنت است و قهرا اخبار آنان نيز بيش از اهل سنت است.
پي نوشت ها:
[1] . الفصول الغرويه، في الاصول الفقهيه، شيخ محمد حسين اصفهاني، مخطوط، (چاپ سنگي)، ص 309؛ اصول الحديث و احكامه، جعفر سبحاني، چ مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ .
[2] . همان دو مصدر سابق.
[3] . الفصول الغرويه، شيخ محمد حسين اصفهاني، مخطوط، ص 309.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . مقدمه ابن الصلاح في علوم الحديث، ابو عمرو عثمان بن عبدالرحمن الشهرودي، تحقيق صلاح بن محمد عويضه، دار الكتب العلميه، بيروت، سال 1995 م، ص 15.
[7] . همان، ص 31.
[8] . همان، ص 33.
[9] . همان، ص 40.
[10] . رجال الشيعه في اساتيد السند، شيخ محمد جعفر الطبسي، چ مؤسسه معارف اسلامي، ص 9 و 15.
[11] . كليات في علم الرجال، استاد سبحاني، چ مركز مديريت، ص 357 و 358.
[12] . اصول الفقه، مرحوم مظفر، محمد رضا، چ اسماعيليان، ج 3 و 4، ص 61.