خانه » همه » مذهبی » در ميان يهوديت نسبت به صهيونيسم دو تفكر وجود دارد و هر طرف به تورات و عهد عتيق استدلال مي كننند دليل آن چيست؟

در ميان يهوديت نسبت به صهيونيسم دو تفكر وجود دارد و هر طرف به تورات و عهد عتيق استدلال مي كننند دليل آن چيست؟

واژه صهيونيسم از نام كوه صهيون كه در نزد يهوديان سرزمين موعود و مقدس است گرفته شده و نخستين بار «ناتان برينبام» اصطلاح صهيونيسم را در توصيف گرايش سياسي نوين در قرن (19.م) براي تحرك تعصب ديني و آماده سازي گروه هاي يهودي در دستيابي اهداف آن، به كار برد، برنامه­هاي صهيوني بر اين پايه استوار بود كه يهود در اثر آزار و فشار قوميت­ها و اديان ديگر در جهان پراكنده شده اند و تنها راه حل اين مشكل تشكيل دولت يهودي در سرزمين مقدس است.[1]مبلغان اين تفكر تلاش مي­كردند اين راه حل را به تورات نسبت دهند و لذا دستاوردهاي ديني صهيونيسم بر سه نكته استوار مي شد:
1. وعده الهي: خداوند به بني اسرائيل وعده داده كه سرزمين مقدس از آنها خواهد شد در سفر پيدايش تورات آمده: خداوند به ابرام ]حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ [ گفت: اكنون تو چشمان خود را برافراز و از مكاني كه در آن هستي به سوي شمال و جنوب و مشرق و مغرب بنگر، زيرا تمام اين زمين را كه مي بيني به تو و ذريت تو تا به ابد خواهم بخشيد.[2]و كوه صهيون را نيز مركز دين يهود و جايي مي داند كه خداوند در آن نشسته است در مزامير مي خوانيم:
خداوند را كه بر ]كوه[ صهيون نشسته است بسرائيد، كارهاي او را در ميان قومها اعلان نمائيد.[3]2. يهود قوم برگزيده خداست.
3. مسيح نجات بخش: مسيح نجات بخش با آمدنش در سرزمين مقدس حكومت تشكيل خواهد داد و يهود را جمع خواهد كرد.[4]قبل از تشكيل حكومتي به نام اسرائيل در سرزمين اشغالي عقيده يهوديان بر اين بود كه بايستي آن قدر منتظر مسيح نجات بخش ماند تا وي بر آيد و يهود را جمع كرده و حكومت تشكيل دهد لذا وقتي دولت اسرائيل تشكيل شد يهوديان سنت گرا اين را مخالف آموزه هاي توراتي دانسته و با اين دلايل به مخالفت برخاستند.
1. صهيونيسم ايده نجات بخش الهي را كنار گذاشته و يهوديان را بر خلاف تعاليم الهي و قبل از آمدن مسيح نجات بخش در فلسطين جمع کرده است و اين مخالف تورات است كه مي خوانيم:
خداوند به يوشع گفت ليكن بر خاندان يهودا رحمت خواهم فرمود و ايشان را به يهوه خداي ايشان نجات خواهم داد و ايشان را به كمان و شمشير و جنگ و اسب سواران نخواهم رهانيد.[5]2. دليل دوم بر مخالفت اين بود كه مي گفتند جنبش صهيونيسم يك جنبش غير ديني است و مفاهيم ديني را فقط براي پيش برد اهداف خود بهانه ساخته و باعث شده است ملت يهود محتواي ديني خود را از دست دهند.
3. صهيون مي­گويد با قدرت و تلاش خود بايد به سرزمين موعود برگشت و با سازكارهاي سياسي و به كمك ملت هاي ديگر كه اين با وعده الهي ناسازگار است چرا كه پراكندگي يهود از سرزمين موعود يك نوع تبعيد و عذاب الهي بوده و بايستي فقط مسيح نجات بخش بيايد لذا آمدن يهود به فلسطين قبل از آمدن مسيح را مخالف تورات مي دانند.[6]بنابراين در بين يهوديان نسبت به دولت اشغالگر قدس دو ديدگاه وجود دارد:
1. تا قبل از آمدن مسيح نجات بخش تشكيل حكومت يهودي مغاير تعاليم توراتي است، بنابراين دولت گناهكار و تخطي گراست. در واقع اين همان جدايي دين از سياست است كه امروزه در هر جامعه­اي وجود دارد و همه به مسائل و آموزه هاي ديني استناد مي­كنند.
2. هر چند دولت اسرائيل به خاطر تشكيل يافتنش قبل از مسيح نجات بخش يك دولت ديني و شرعي نيست اما بايستي با اهل حكومت به عنوان يك واقعيت خارجي كنار آمد و كمك كرد تا براساس آموزه­هاي تورات قانون گذاري كنند بنا بر هر چه دولت به تعاليم يهود نزديك­تر گردد وظيفه يهوديان و علما هم سنگين­تر شده و بايد حمايت بيشتري كنند.[7]با نگاهي به اين دو نظريه روشن مي­شود كه در واقع فقط يك ديدگاه وجود دارد و آن تشكيل حكومت و دولت يهود به دست مسيح نجات بخش و آوردن و جمع كردن يهوديان جهان در فلسطين سرزمين موعود يهود و محل نشستن خداي يهود در كوه صهيون و اگر در ديدگاه دوم دولت را قبول مي­كنند مشروط بر اين است اولاً با تعاليم تورات حركت كند و دوم اينكه به هر حال يك واقعيت خارجي است و امروزه نمي توان در يك منطقه اي زندگي كرد ولي حكومت تشكيل نداد. ولي مشكل اساسي هر دو ديدگاه در اين است كه با توراتي كه خود دانشمندان يهود در الهي بودن آن ترديد مي­كنند نمي­توان استدلال كرد كه فلسطين سر زمين موعود است و يهود قوم برگزيده خداوند است و مسيح نجات بخش نيز آمده و بر اثر مخالفت­هاي يهود كه تصميم به قتل آن حضرت كردند خداوند او را به آسمان برده، لذا فلسطين مال كسي است كه در آن ساكن بود و فرقي نمي كند كه اين ساكنان يهودي باشند، مسيحي و يا مسلمان و بر همين اساس است كه مسلمانان مي­گويند دولت اشغالگر اسرائيل بايد فلسطين را رها سازد و خود ملت­ها تصميم بگيرند كه چه دولتي را تشكيل دهند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ديندارها و سكولارها در جامعه اسرائيل، نافذ ابو حسنه، ترجمه حسين موسوي.
2. جامعه شناسي سياسي اسرائيل، اصغر افتخاري.
 
پي نوشت ها:
[1]. ماضي محمد، سياست و ديانت در اسرائيل، ترجمه رضا تهامي، تهران، سنا، اول، 1381ه‍ ش، ص54.
[2]. كتاب مقدس، انگلستان، ايلام، 2002م، عهد عتيق، سفر پيدايش، ب13، ش13-14 و مزامير، ب9، ش11.
[3]. همان.
[4]. سياست و ديانت در اسرائيل، ص63.
[5]. كتاب مقدس، عهد عتيق، هوشع (بوشع) ، ب1، ش7.
[6]. سياست و ديانت در اسرائيل، ص148.
[7]. سياسيت و ديانت در اسرائيل، ص149.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد