پرسش مطرح شده حاوي اين مسأله است كه آيا اين سخن اميرالمؤنين علي ـ عليه السلام ـ «اگر ميتواني بگونهاي زندگي كن كه همسرت غير تو را نشناسد، چنان كن» معنايش محدود كردن كامل زن در خانه و به تعبير ديگر زنداني كردن او در چهارديواري زندگي مرد است. آيا اين طرز تفكر توهين به زن محسوب نميشود؟ ـ و اگر در گذشته چنين تصوري اهانت نبوده، امروز (در قرن 21 و قرن انفجار اطلاعات) ميتوان چنين انديشيد و بدين گونه عمل كرد؟ و آيا اين طرز تفكر با ابدي بودن و جاودانگي اسلام سازگار است؟
قبل از بيان پاسخ بايد به چند نكته مهم توجه نمود:
1. تهمتهاي ناروايي كه درباره مسأله زن به اسلام و رهبران الهي نسبت داده ميشود ميتواند ناشي از چند امر باشد:
الف) ضعف بينش اسلامي و ناآگاهي از حقيقت و واقعيت دين اسلام.
ب) عدم درك آموزههاي دين و كلمات رهبران الهي (پيامبر و ائمه ـ عليهم السلام ـ).
ج) عناد با اسلام و تلاش براي تاريك جلوه دادن آموزههاي آن.
اگر كسي به دور از شائبههاي فوق ديدگاه اسلام و اميرالمؤنين علي ـ عليه السلام ـ را نسبت به زن بررسي نمايد، هيچگاه تصور باطلي از زن نداشته و چنان سخن ناروايي را به اسلام و رهبران الهي نسبت نخواهد داد؛ زيرا تاكنون هيچ اسلامشناس متعهد و منصفي باور غير معقولي نسبت به زن پيدا نكرده و در اسلام سخني برخلاف فطرت و عقل نيافته است. در سيرة پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ واگذاري مسئوليتهاي مهم به زنان در امور اجتماعي از قبيل: مسئوليت تعليم و تربيت، همكاري در امور بهداشت و درمان، پشتيباني از رزمندگان اسلام در جبهههاي حق، انجام مناسك و عبادات اجتماعي (حج و…) وجود دارد.
2. نمادهايي از تفكر جاهلي از دورانهاي گذشته (چه جامعه عرب جاهل قبل از اسلام و چه پيامدهاي غلط فرهنگي در ايران، روم، شام،مصر و …) در جوامع اسلامي و غيراسلامي باقي مانده است كه متأسفانه برخي از مردم به آن دامن زده و به گمان خود به نحوي در صدد مشروعيت بخشيدن به آنها هستند. از جملة اين نمادهاي غلط باورهايي دربارة زنان ميباشد كه در اسلام و آئينهاي آسماني جايگاهي ندارد بلكه متفكران ديني همواره درصدد آسيبشناسي و آسيبزدايي نيز بودهاند.
3. از آنجا كه زن نيز چون مرد موجودي پويا، متحرك و قابل رشد و تكامل و يا سقوط و تنزّل ميباشد، در اسلام در برابر امكانات موجود و نيازهاي اساسي زن و مرد، مسئوليتها، وظايف، حقوق و تفاوتها و در نتيجه محدوديتهايي براي هر دوي آنها (زن و مرد) در نظر گرفته شده است كه اين مسأله نه تنها با عقل و فطرت بشر ناسازگاري ندارد بلكه از ديدگاه عقل همين تفاوتها زمينهساز رشد و بالندگي زن و مرد در جامعة انساني خواهد بود.
4. از ديدگاه اسلام زن بايد در دو جايگاه مورد بحث و بررسي واقع شود: زن در جامعه و زن در خانواده. در واقع از ديدگاه اسلام زن در برابر جامعه غير از زن در برابر شوهر است. زن نيرويي است سرتاپا عاطفه و آماده براي پرورش فرزندانش كه مدل وظايف و مسئوليتها در اين دو جايگاه با يكديگر تفاوتهاي اساسي بسياري دارند؛ زيرا همان زني كه در جامعه حق ندارد با نامحرمان با ناز و كرشمه سخن بگويد بايد در خانه خود را به انواع زينتها بيارايد و نهايت تلاش خود را براي آرامش رواني و تأمين بهداشت اخلاقي شوهر خود به كار بندد چرا كه شيرازه خانواده بافتي متفاوت از شيرازة جامعه دارد كه در هر جايي بايد به شكل خاصي برنامهريزي و عمل نمود.
با توجه به نكات فوق در پاسخ به پرسش مطرح شده بايد توجه كرد كه:
1. مقصود اميرالمؤنين علي ـ عليه السلام ـ از اين جمله كه شوهر بايد كاري كند كه زنش غير او را نشناسد مربوط به مسايل زناشويي و اخلاق فردي و خانوادگي است نه حضور زن در عرصههاي سياسي و اجتماعي زيرا مهمترين نوع آرامش كه براي يك مرد در خانوادهاش متصور است امنيت اخلاقي است.
2. پيام اين سخن اميرالمؤنين علي ـ عليه السلام ـ همانند پيام آيه 59 سوره احزاب است كه خداوند به پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود كه به همسران و دختران خود و به زنان مسلمان بگو با حفظ حجاب اسلامي و پوشش كامل (استفاده از چادر و جلباب) بهانهاي به دست مزاحمان ناباب و افراد بيماردل ندهند و با حجاب خود حساب خود را از زنان آلوده جدا نمايند. اگر به بيانات اميرالمؤنين علي ـ عليه السلام ـ در همان نامه (قبل و بعد از جمله مورد سؤال) دقت شود، روشن ميشود توجه خواهد كرد كه اين جمله مربوط به حفظ حجاب و شؤون اخلاقي زندگي است نه مسائل سياسي و اجتماعي.
3. پيام ديگر اميرالمؤنين علي ـ عليه السلام ـ در اين سخن اين است كه زن مسلمان بايد به گونهاي محفوظ بماند كه كسي غير از شوهر، به كمالات و زيباييها و زينتهاي زنانه او واقف نگردد. و حتي اگر جامعه به فساد و تباهي رويآورد مرد بايد مقدمات امنيت كامل اخلاقي در خانواده را براي همسر و دخترانش فراهم نمايد تا خطري متوجه زنان نشده و بزه كاري دامنگير آنان نگردد، زيرا زن گوهري گرانبها در زندگي مرد است كه هيچ چيز از نظر ارزش به آن نميرسد و بايد مانند گنجينهاي ارزشمند و در معرض خطر از او حفاظت نمايد و حتي دين به مرد اجازه داد كه براي دفاع از ناموس كشته شود. پس اين سخن تأكيدي بر حمايت مرد از زن و حراست شوهر از همسر است نه توهين به او و يا بياحترامي به موقعيت اجتماعياش.
4. با توجه به پاسخهاي فوق اين سخن آن حضرت نه تنها در گذشته قابل اجرا بوده بلكه در عصر حاضر و آينده نيز همچنان قابل اجرا و مورد تحسين خواهد بود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ مساله حجاب، مرتضي مطهري.
2ـ آيين همسرداري، ابراهيم اميني.