خانه » همه » مذهبی » درباره حديث غدير لفظ ]مولي[ با توجه به آياتي از قرآن]چگونه سازگار است، چون در هيچ يك از موارد ياد شده، لفظ ولي به معني اولي به تصرف نيست. [به معاني متفاوتي اشاره دارد، ]كه به ترتيب عبارتنداز:[ (ياور، سزاوار، ارث، خويش و دوست;) آمده است؟

درباره حديث غدير لفظ ]مولي[ با توجه به آياتي از قرآن]چگونه سازگار است، چون در هيچ يك از موارد ياد شده، لفظ ولي به معني اولي به تصرف نيست. [به معاني متفاوتي اشاره دارد، ]كه به ترتيب عبارتنداز:[ (ياور، سزاوار، ارث، خويش و دوست;) آمده است؟

ما منكر معاني فوق نيستيم در موارد ياد شده لفظ ولي به همان معاني است كه ذكر فرموده ايد. و اين معاني هيچ تعارضي با حديث شريف غدير ندارد، زيرا كلمه ولي در لغت عرب داراي هشت معنا است،[1] و از اين لحاظ مشترك لفظي است كه يكي از معاني آن اولي بودن در تصرف است. مثلا «ولي نكاح» به معناي كسي است كه متولي امر نكاح است و يا «وليعهد سلطان» كسي است كه پس از سلطان در امور سلطنت دخل و تصرف مي كند. بنابراين در لغت عرب لفظ مولي اختصاص به معاني بالا ندارد لذا نمي توان با استدلال به آنها تعارض و تنافي آنها را با حديث غدير اثبات نمود.[2]گذشته از اين كه معناي حقيقي ولي همان سرپرست و اولي به تصرف مي باشد، معاني ديگر آن از باب كثرت استعمال در برخي از مصاديق به دست مي آيد،[3] كه طبعاً معاني مجازي خواهد بود.
اما آن چه مهم است، تحليل و بررسي متن «حديث غدير» است، كه ببينيم كلمه «ولي» و «مولي» در آن به چه معنا است. به نظر ما قرائن و شواهد زيادي وجود دارد، كه دلالت مي كنند بر اين كه لفظ «مولي» در حديث شريف غدير به معناي اولي به تصرف و سرپرست مي باشد.

قرينه و شاهد اول:
اولين قرينه بر اين كه مراد و متصور از كلمه مولي در حديث شريف غدير، اولي به تصرف و سرپرست است، آن است كه اگر مقصود از «مولي» مراتب دوستي علي(عليه السلام) بود ديگر لازم نبود كه اين مسأله در چنين هواي گرم و سوزان مطرح گردد! مگر قرآن افراد جامعه با ايمان را برادر يكديگر نخوانده بود، چنانكه مي فرمايد:
(إنَّما المؤمنون إخوة) مؤمنين و افراد با ايمان برادر يكديگرند.[4]مگر قرآن در آيات مختلف افراد با ايمان را دوست يكديگر معرفي نكرده است؟ و علي(عليه السلام) نيز عضو همان جامعه با ايمان بود ديگر چه نيازي داشت كه مستقلا درباره دوستي و مودت علي(عليه السلام) داد سخن دهد؟ معلوم مي شود اين اجتماع عظيم براي كار معمولي نبوده است بلكه مسأله اي بوده است كه سرنوشت آينده اسلام و امت به آن بستگي دارد و آن جز مسأله امامت وانتخاب رهبر معصوم از جانب خداوند چيز ديگري نمي تواند باشد.[5]

قرينه و شاهد دوم:
دومين قرينه اي كه دلالت دارد بر اينكه مراد از كلمه (مولي) اولي به تصرف و سرپرست است; آيه شريفه: «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً» پس از نزول آيه پيامبر بسيار خوشحال گرديد، و شادمان شد. و دست علي «عليه السلام» را بالا گرفت و گفت:
«سلموا عَلي عَلِي بامرة المؤمنين» به علي به عنوان ولي امر مؤمنين سلام كنيد، (السلام عليك يا امير المؤمنين).
اگر مولي و ولي به معناي اولي به تصرف بودن نبود، معنا نداشت كه رسول اكرم(ص) پس از نزول آيه بفرمايد: الله اكبر عَلي اكمال الدين و اتمام النعمة و رضاالرب برسالتي و الولاية لعلي بن ابي طالب بعدي.
«خداي بزرگ كه دين را كامل و نعمت را تمام نمود، راضي شد به رسالت و پيامبري من و ولايت براي علي پس از من».
بنابر اين به طور قطع و يقين بايد بگوئيم كه كلمه (مولي) به معناي سرپرست و اولي به تصرف است.

شاهد و قرينه سوم:
بنابر نقل متواتر، پيامبر(ص) قبل از اعلام رسمي ولايت امير المؤمنين «عليه السلام» از مردم سئوال كرد «الست اولي بكم من انفسكم» اينكه چرا پيامبر سئوال كرد، در حقيقت اين سؤال ترجمه آيه شريفه 6 سوره احزاب است كه مي فرمايد: «النبي اولي بالمؤمنين من انفسهم» كلمه اولي در آيه شريفه به معناي اولي به تصرف است، پيامبر با استناد به اين آيه قرآن بود كه از مؤمنان مي پرسد: آيا من سزاوارتر و اولي به تصرف به جانهاي شما، نسبت به خودتان نيستم؟ مؤمنان پاسخ مثبت به او مي دهند.

شاهد و قرينه چهارم:
بهترين قرينه و شاهد براي تفسير معناي (مولي) گفتار و سخن كساني است كه در روز غدير حضور داشته اند و به حضرت تبريك و تهنيت گفته اند. از جمله خليفه دوم گفت: بخٍّ بخٍّ لك يا علي بن ابي طالب اصبحت مولاي و مولي كل مؤمن و مؤمنة.[6] همچنين حسان بن ثابت انصاري شاعر رسول خدا ابياتي را در آن روز سروده كه ناظر به معناي ولي و سرپرست وجانشين رسول خداست:
يناديهم يوم الغدير نبيّهم
بخم فاسمع بالرسول منادياً
و قال ممن مولاكم و وليكم
فقالوا و لم يبدُوا هناك التعامياً
«روز غدير نبي اكرم «صلي الله عليه و آله» نگاه مي كرد، امت را و آنها شنيدند، نداي آن حضرت را كه فرمود: كيست مولاي و ولي شما؟ گفتند: خدا مولاي ما و توولي مائي واحدي نافرماني ننمود. پس به علي فرمود: برخيز يا علي به درستي كه راضي شدم بعد از من توهادي و امام اين مردم باشي».[7]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ ولايت و امامت، هادي نجفي.
2ـ بررسي مسائل كلي امامت، ابراهيم اميني.
3ـ امامت و رهبري، استاد مرتضي مطهري.

پي نوشت ها:
[1] . مجمع البيان، جزء 5و6 ،ص774.طبرسي.
[2] . تذكرة خواص الامة، سبط ابن جوزي، ص 20.
[3] . طباطبائي، الميزان، ج4، ص341. و نگاه كنيد به شبهاي پيشاور، ص619.
[4] . حجرات/10.
[5] . سبحاني، جعفر، پيشوايي از نظر اسلام، قم، انتشارات مكتب اسلام، 1374 ق، ص 238؛ شرف الدين آملي، المراجعات، نامه 58.
[6] . نگاه كنيد به: مجلسي، حق اليقين، 115. كه بحث كاملي را انجام داده كه هيچ يك معاني مولي بجز اولي به تصرف درباره حديث غدير كار برد ندارد و همچنين رجوع شود به نامه 58 كتاب ارزشميند المراجعات (رهبري امام علي در قرآن و سنت).
[7] . اميني، عبدالحسين، الغدير، تهران، دارالكتب الاسلامية، چاپ دوم، 1372، ج1، ص29 ـ 34.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد