خانه » همه » مذهبی » دروغ پردازان در حوزه حديث شيعه (1)

دروغ پردازان در حوزه حديث شيعه (1)

دروغ پردازان در حوزه حديث شيعه (1)

تنها راه دستيابى به وحى الهى و كلام حق، به اقتضاى حديث ثقلين، قرآن و سنّت است. ما از طريق حديث، به سنّت عملى و قولى و تقرير پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه اطهار(علیهم السّلام) دست مى يابيم و از همين جاست كه جايگاه حديث صحيح و اهميّت آن، بيش از پيش روشن مى شود و لذا امام باقر(علیه السّلام) به

7fa430ba 1597 4eca 8bfd 185320bbc8e4 - دروغ پردازان در حوزه حديث شيعه (1)

0002312 - دروغ پردازان در حوزه حديث شيعه (1)
دروغ پردازان در حوزه حديث شيعه (1)

 

نويسنده: محمّدعلي رضايي اصفهاني

 

كلمات كليدي : دروغ پردازان، حديث شيعه، عصر ائمّه (علیهم السّلام) ، راويان خاصّه

در آمد :
 

تنها راه دستيابى به وحى الهى و كلام حق، به اقتضاى حديث ثقلين، قرآن و سنّت است. ما از طريق حديث، به سنّت عملى و قولى و تقرير پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه اطهار(علیهم السّلام) دست مى يابيم و از همين جاست كه جايگاه حديث صحيح و اهميّت آن، بيش از پيش روشن مى شود و لذا امام باقر(علیه السّلام) به جابر فرمود:
«يا جابر واللّه لحديث تصيبه من صادق فى حلال و حرام خير لك ممّا طلعت عليه الشّمس حتّى تغرب»1
«اى جابر به خدا قسم اگر حديثى از شخص صادقى در مورد حلال و حرام به تو برسد، از آنچه آفتاب بر آن مى تابد برايت بهتر است»
امّا در طول تاريخ معارف بشرى و در بستر تاريخ اديان الهى، هميشه مردمانى دروغ ساز و دجّال صفت بوده اند كه حقايق الهى و علمى را به سخريه مى گرفتند و با اهداف گوناگون و در اثر عوامل مختلف (مثل: تعصبات مذهبى، انحرافات عقيدتى، خدمت به حاكم ستمگر، كسب مال يا مقام، غلوّ در مذهب و عقايد، بزرگ كردن خود و يا تأثير عناصر يهودى و مسيحى2) دست به تحريف حقايق، جعل احاديث و دروغگويى مى زدند.

پيشينه تحقيق
 

الف- پيدايش جدّى پديده جعل و كذب در احاديث، به عصر ائمّه (علیه السّلام) ـ بويژه زمان امام صادق(علیه السّلام) و امام رضا(علیه السّلام) ـ بر مى گردد.
ائمه اطهار(علیه السّلام) با قاطعيّت و شدّت با اين پديده، كه بلاى حديث محسوب مى شد، برخورد كردند و حتّى در مواردى، از اين دروغ سازان نام مى بردند و آنها را لعنت مى كردند (مثل «مغيرة» و «ابوالخطّاب» كه در اين نوشتار به آنها اشاره خواهيم كرد) و همين مطلب موجب شد كه اين بيمارى، در شيعه رشد چندانى پيدا نكند.
ب- كسانى كه كتابهاى رجال نوشته اند، به صورت پراكنده به اين مطلب پرداخته اند. براى مثال، نجاشى (372 ـ 450ق) در رجال خود، در موارد متعدّد به جاعلان و دروغگويان اشاره مى كند. ساير كتب رجالى نيز تا عصر حاضر (و در بهترين شكل، معجم الرّجال مرحوم آية اللّه خويى) به اين مطلب پرداخته اند؛ اگر چه كمتر بحث مستقل يا كتاب مستقلّى به اين موضوع، اختصاص يافته است.
ج- كتابهايى كه در عامّه و خاصّه به صورت كلّى يا جزئى به اين مطلب پرداخته اند، عبارتند از:
1 ـ الموضوعات ابن جوزى (متوفّاى 597ق) كه مطالب آن از كتاب الأباطيل جوركانى اخذ شده است.
2 ـ اللّئالى المصنوعة، از سيوطى، كه پيرامون كتاب ابن جوزى است.
3 ـ تذكرة الموضوعات و قانون الموضوعات، از محمّد بن طاهر مقدسى هندى ملقّب به قتنى (م976ق).
4 ـ اللّؤلؤ المرصوع، از ابوالمحاسن قاوقچى.
5 ـ الموضوعات صنعانى.
6 ـ الموضوعات الكبير، از ملاّ على قارى.
7 ـ الموضوعات الصّغرى، از همان نويسنده.
8 ـ أضواء على السّنة المحمّدية، از محمود ابوريّة، كه در بخشى از كتاب به موضوع جعل پرداخته است.
9 ـ شيخ المضيرة، از همان نويسنده، كه در بخشى از كتاب به موضوع جعل پرداخته است.
10 ـ علم الحديث، از كاظم مدير شانه چى، كه در بخشى از كتاب به موضوع جعل پرداخته است.
11 ـ مقباس الهداية، از علامه مامقانى (1290 ـ 1351ق) با تلخيص استاد على اكبر غفارى.
البته در اين ميان، عامّه (اهل سنّت) بيشترين كتابها را نوشته اند؛ چرا كه در طول تاريخ حديث خود، بيشتر به بلاى جعل گرفتار شده اند.

منابع عمده تحقيق
 

در اين نوشتار، بيشتر از روش تحقيق كتابخانه اى (ميدانى) و با استفاده از كتابهاى رجال (يعنى شهادت ديگران بر كذب و جعل احاديث توسّط افراد) استفاده شده است. از جمله مهمترين آن منابع عبارتند از:
رجال: نجاشى، معجم الرّجال: آية اللّه خويى، مقباس الهداية: علامه مامقانى، علم الحديث: كاظم مدير شانه چى، بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال: علاّمه ملاّ على عليارى تبريزى.
همچنين، از خلاصه الأقوال و رجال الكشّى و رجال الطّوسى و كتاب ابن غضائرى، با واسطه نقل شده است.

موضوع تحقيق
 

دو محور اساسى در اين نوشتار دنبال مى شود:
الف . شناسايى راويانى كه مطالب خلاف واقع (اعم از قول و فعل و تقرير) از پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل كرده اند؛
ب . معرّفى افرادى كه مطالبى را ساخته و به صورت حديث به آن بزرگواران نسبت داده اند.

ضرورت تحقيق
 

شناخت دروغ پردازان و متّهمان به جعل و كذب و منحرفان از صراط حق، آثار و فوايد بسيارى دارد كه برخى از آنها عبارتند از:
الف . پالايش احاديث حق از احاديث دروغين؛
ب . شناخت دروغگويان در سلسله اسناد احاديث و ردّ سخنان آنان؛
پ . جلوگيرى از انحراف مردم و خطاى علما، با معرّفى دروغگويان و احاديث جعلى آنان؛
ت . عبرت گرفتن تماشاگران و ايجاد ترس در دل افراد سهل انگار و دروغ دوست و در نتيجه، جلوگيرى از جعل دروغ در آينده؛
ث . شناخت بهتر قرآن به كمك طرح و نقد تفسيرهاى نادرست دروغ پردازان؛
ج . آشكار شدن چهره نورانى و بى عيب ائمّه اطهار(علیهم السّلام) با ردّ احاديث دروغين و غلو آميز كه درمورد آنان جعل شده است.
نگارنده، با توجه به آثار فوق، سعى دارد تا دروغ پردازان و جاعلان روايات را در كتابهاى عامّه و خاصّه معرفى كند. البته سعى ما بر آن است كه تنها افرادى كه كذّاب يا جاعل بودن آنها محرز گرديده، ياد شوند و از ذكر افراد مشكوك پرهيز نموده ايم.
اين بخش از نوشتار، درباره جاعلان و كذّابان در راويان خاصّه است و ان شاء اللّه در مقالات آينده، به راويان عامّه خواهيم پرداخت. البته ممكن است فرد يا افرادى از قلم افتاده باشند و يا در موردى تأمّل كافى درباره يك راوى صورت نگرفته باشد (و در نتيجه، قضاوت ناصحيحى شكل گرفته باشد)؛ لذا اميد است با راهنمايى هاى منصفانه و دلسوزانه فرهيختگان امّت، اين نوشتار، كاملتر شود، تا به حال امّت سودمندتر افتد.

متن:
 

1 ـ أبان بن أبى عياش، فيروز، أبواسماعيل البصرى:
 

اتّهام: او متّهم است كه كتاب «سليم بن قيس» را جعل كرده است.3

دليل:
 

الف . ابن غضائرى (رحمت الله علیه) در كتاب رجال خود مى گويد:
او تابعى است كه از انس بن مالك و امام سجّاد(علیه السّلام) نقل حديث مى كند و او ضعيف است، و اصحاب ما «شيعيان» به او نسبت داده اند كه كتاب «سليم بن قيس» را جعل كرده است.4
ب . شيخ طوسى(رحمت الله علیه) در رجال خود مى گويد:
او تابعى (بصرى) ضعيف است و از اصحاب امام سجاد(علیه السّلام) و امام باقر(علیه السّلام) و امام صادق(علیه السّلام) شمرده مى شود.5

2 ـ احمد بن محمّد بن سيّار، ابوعبداللّه السيّارى (البصرى ـ الاصفهانى):
 

اتهام: دروغگو و ضعيف، بلكه فاسد المذهب است؛ محرّف نه غالى6 و مجفّو الروايه است و روايات مرسل زيادى را نقل كرده است7 و تناسخ را قبول داشته است.8
دليل: كسانى او را تضعيف كرده اند:
شيخ(رحمت الله علیه) در رجال9 و استبصار10، ابن غضائرى11، نجاشى در رجال12 و ابن وليد13 و شيخ صدوق(رحمت الله علیه) و كشّى14 و مامقانى در مقباس الهداية15.
آية الله خويى(رحمت الله علیه) مى گويد: علماى رجال اتفاق دارند كه او فاسد المذهب است.16
شرح حال: او از اهالى بصره بود و از نويسندگان آل طاهر محسوب مى شد17 و از اصحاب امام هادى(علیه السّلام) و عسكرى(علیه السّلام) شمرده شده است.18
شيوخ قمى فقط در مورد كتاب «نوادر الحكمة» كه او نقل كرده است، استثنا قائل شده اند و آن را ضعيف ندانسته اند.19
ولى در عين حال، شيخ در استبصار، بعد از ذكر كتاب «نوادر» مى گويد: من طبق آن عمل نمى كنم و فتوا نمى دهم، چرا كه ضعيف است.20
مرحوم آية الله خويى(رحمت الله علیه) مى گويد: برخى روايات تحريف قرآن، از كتاب احمد بن محمّد السيّارى نقل شده است.21
تأليفات: اين شخص، داراى كتابهاى متعدّدى است كه عبارتند از:
1 ـ كتاب ثواب القران،
2 ـ كتاب الطّب،
3 ـ كتاب القرائات،
4 ـ كتاب النّوادر،
5 ـ كتاب الغارات.22

3 ـ احمد بن محمّد، أبوعبداللّه الخليلى الآملى (الطّبرى):
 

اتهام: دروغگو، جاعل حديث و فاسداست كه مورد التفات نيست.23
دليل: نجاشى در كتاب خود او را جدا ضعيف مى داند24 و ابن غضائرى25 نيز او را دروغگو و جاعل حديث و فاسد شمرده است.26

تأليفات:
 

الف- كتاب «الوصول الى معرفة الأصول»،
ب- كتاب الكشف.27

4 ـ اسحاق بن محمّدبن احمد بن أبان (ابويعقوب الأحمر) بن مرار بن عبداللّه، يعرف عبدالله عقبة و عقاب بن الحارث النخعى (أخ الأشتر):
 

اتّهام: دروغگو، جاعل حديث و اصلا معدن تخليط احاديث است28 و فاسد المذهب نيز بوده است.29
دليل: نجاشى در رجال خود او را معدن تخليط مى نامد.30 علاّمه نيز در خلاصه، او را معدن تخليط مى خواند31 وابن غضائرى او را فاسد المذهب و دروغگو و جاعل حديث مى داند و نيز عياشى خبرى در مورد وضع حديث او نقل مى كند.32
شرح حال و تأليفات: او را رئيس گروه «اسحاقيّه» مى دانند و صاحب كتابهاى متعددّى است كه عبارتند از:
الف- كتاب اخبار السّيّد،
ب- كتاب المجالس،
ج- كتابهايى در مورد تخليط.33
ادامه دارد ….
منابع:
1 . المحاسن 756/356/1 و بحارالانوار 1/147/2
2. ر.ك: علم الحديث، كاظم مدير شانه چى، و اضواء على السنة المحمّدية، محمود أبوريّة، صحبت جعل حديث و عوامل آن.
3 . در مورد كتاب «سليم بن قيس الهلالى، ابا صادق»، دو نظريّه متفاوت وجود دارد:
الف: اين كتاب جعلى است.
اين نظريّه ابن الغضائرى و شيخ مفيد در تصحيح الاعتقاد است. (ر.ك: معجم رجال الحديث، آية اللّه خويى، ج8، ص219)
ب: اين كتاب از اصول علماى شيعه است؛ بلكه از مهمترين اصول و قديمى ترين آنهاست.
اين، نظريه مرحوم نعمانى در كتاب «الغيبة» (باب ما روى فى أنّ الائمة اثناعشر إماما) است و حتى فاضل تفرشى در حاشيه «رجال كبير» گفته است كه ابن غضائرى اشتباه كرده است؛ و صاحب وسائل نيز در وسائل مى گويد: از كتابهاى معتمد و ثابت و متواتر است (خاتمة وسائل الشيعة / الفائدة الرابعة).
دليل جعلى بودن كتاب سليم:
اوّل. از لحاظ مضمون قابل قبول نيست؛ چرا كه مى گويد: «محمّد بن ابى بكر، پدرش را در هنگام مرگ موعظه كرد» و «ائمّة شيعه سيزده نفر هستند». (ابن غضائرى در رجال)
دوم . از لحاظ سند معتبر نيست؛ چرا كه اين كتاب از غير طريق «أبان بن أبى عياش» نقل نشده است و او ضعيف است. (معجم رجال الحديث، ج8، ص221)
جواب جعلى بودن كتاب سليم:
مرحوم آية اللّه خويى(ره) در رجال خود (ج8، ص221) سعى مى كند تا به اين اشكالات پاسخ دهد، كه:
اوّلا، نقل مضامين فوق در اين كتاب ثابت نشده است ولذا فاضل تفرشى و صاحب وسايل گفته اند در نسخه موجود اين كتاب، چنين مطالبى وجود ندارد (وسائل الشيعة/ ترجمة سليم بن قيس) و حتى نسبت اشتباه به ابن غضائرى داده اند.
ثانيا، در كتاب كافى، سليم از غير طريق «أبان بن أبى عياش» نيز نقل مى كند و نيز كتاب سليم از طريق «حماد بن عيسى عن ابراهيم بن عمر الصّنعانى» نيز نقل شده است.
نظريّه:
مى توان گفت كه كتاب «سليم بن قيس»، دو نسخه داشته است:
الف: نسخه اى كه به ابن غضائرى و شيخ مفيد و ميرزا در «رجال كبير» رسيده است و شامل مطالب و مضامين غيرصحيح است.
ب: نسخه اى كه به دست مرحوم نعمانى و صاحب وسايل و فاضل تفرشى رسيده است كه آن مطالب را ندارد.
و شايد نسخه اوّل به خاطرجعل «ابان بن ابى عياش» مورد نقد و نكوهش واقع شده و از گردونه كتب حديث خارج شده است و آنچه باقى مانده، همان كتاب اصلى بوده كه به دست امثال نعمانى رسيده است.
شاهد مطلب آنكه عده اى تصريح مى كنند كه اين مطالب موهوم در آن بوده و عدّه اى هم صريحا انكار مى كنند.
4 . تلخيص مقباس الهداية، علاّمه مامقانى (1290 ـ 1351ق)، تلخيص استاد على اكبر غفارى، نشر جامعه امام صادق(ع) 1369، تهران، ص266؛ و نيز: معجم رجال الحديث، آية الله سيد ابوالقاسم خويى، مركز نشر آثار شيعه، قم، ج141/1
5 . همان.
6 . معجم رجال الحديث، 283/2، به نقل از ابن غضائرى.
7 . تلخيص مقباس الهداية266/ و معجم رجال الحديث، ج282/2، به نقل از شيخ.
8 . معجم رجال الحديث، ج283/2، به نقل از ابن غضائرى.
9 . همان، ج282/2، به نقل از شيخ و تلخيص مقباس الهداية266/
10 . استبصار، باب المتصيّد يجب عليه التمام أو التقصير، ج846، به نقل از معجم، ج283/2
11 . معجم رجال الحديث، ج283/2، به نقل از ابن غضائرى.
12 . رجال نجاشى (372 ـ 450ق)، 1416ق، چاپ جامعه مدرّسين، 1416ق، قم، ص80، شرح حال احمد بن محمّد سيارى.
13 . رجال شيخ، ج283/2 ـ 284
14 . همان.
15 . تلخيص مقباس الهداية266/ و معجم، ج282/2، به نقل از شيخ.
16 . البيان فى تفسير القران، السيد ابوالقاسم الخوئى، مطبعة الآداب فى النجف الاشرف، 1385ق ـ 1966م، ص245
17 . رجال نجاشى80/
18 . معجم رجال الحديث، ج283/2 (به نقل از ابن غضائرى).
19 . رجال شيخ، به نقل از معجم رجال الحديث، ج283/2
20 . استبصار، حديث 846، به نقل از معجم رجال الحديث، ج283/2
21 . البيان فى تفسير القرآن 245/246
22 . معجم رجال الحديث، ج283/2، به نقل از ابن غضائرى.
23 . همان، ج244/2 و تلخيص مقباس الهداية266/
24 . رجال نجاشى، شرح حال احمد بن محمّد ابوعبداللّه الآملى96/
25 . در مورد ابن غضائرى و كتاب او، سخن بسيار است ولذا از آنجا كه در انتساب كتاب به او اشكال وجود دارد، ما هر جا كه كلام او را نقل مى كنيم، به عنوان مؤيّد ـ نه دليل ـ است. (ر.ك: مقدّمه معجم الرّجال)
26 . معجم رجال الحديث، ج244/2 و تلخيص مقباس الهداية266/
27 . همان.
28 . تلخيص مقباس الهداية266/
29 . معجم رجال الحديث، ج69/3.
30 . رجال نجاشى73/ ـ 74
31 . خلاصة، علامة، القسم الثانى، الباب 3 من فصل الهمزة، و معجم رجال الحديث، ج69/3
32 . معجم رجال الحديث، ج69/3
33 . همان.

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد