دعا و نقش آن در زندگی انسانها
دعا و نقش آن در زندگی انسانها
منبع : اختصاصی راسخون
دعا از یک سو انسان را به شناخت پروردگار که برترین سرمایه ی هر انسانی است دعوت می کند و از سوی دیگر باعث می شود که خود را نیازمند او ببیند، و در برابرش خضوع کند و از طرف دیگر نعمت های ا را ببیند و به او عشق ورزد و با او رابطه بر قرار کند در مرحله چهارم و پنجم بداند که استجابت دعاها بی قید و شرط نیست و به او اعتماد به نفس می بخشد و امیدوار می سازد و او را وادار به کوشش و فعالیت بیشتری می نماید.
کلید واژگان:
دعا، نقش دعا، دنیا، آخرت، رابطه اینها بادعا
مقدمه
انسان موجودی است از موجودات الهی که باری تعالی به او تاج کرامت بخشیده و این عالم خلقت را برای بهره برداری او مسخر او ساخته است بناءً ضرورت اقتضائ دارد که بین آن خالق و این مخلوق ارتباط تنگاتنگ برقرار باشد تا اینکه بواسطه این ارتباط حق شکرانه بین معبود و عبدش آن طوری که سزاوار است رقم خورد و یکی از راهای ارتباطی دعا و نیایش است آیات و رایات فراوان از دعا و نیایش سخن می گوید:دع و نیایش یک برنامه ی عمومی برای همه ی کسانی است که می خواهد با خدایش ارتباط بر قرار کند و به درگاه او سر به زمین بساید و نیایش کند و عجز خود را در پیشگاه او به نمایش گذارد و اخلاص خود را به آن ذات اقدس عرضه بدارد.خداوند متعال می فرماید: « اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه داع اذا دعان» ( سوره بقره/ 168) این آیه روی سخن را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نموده می گوید: هنگامی که بندگانم از تو درباره ی من سئوال کنند بگو: من نزدیکم، نزدیکتر از آنچه تصور کنید نزدیکتر از خودتان، نزدیکتر از شریان گردن های تان چنان که در جای دیگر می فرماید: نحن اقرب الیه من حبل الورید (سوره ق/ آیه 16) آنگاه اضافه می کند، من دعای دعا کننده را آنگاه که مرا می خواند اجابت می کنم « اجیب دعوه الداع اذا دعان» و هم چنین آیات فراوان دیگری این موضوع را بیانگر است که مجال بحث آنها نیست. اما روایات ! حضرت صادق علیه السلام می فرماید: « ان عندالله عزوجل منزله لا تنال الا بمسئله» ( مکارم شیرازی/ تفسیر نمونه/ ج1/ ص 722) در نزد خداوند مقام است که بدون دعا کسی به آن نمی رسد.و روایات دیگری نیز در این مورد بحث دارد که فرصت بحث آنها نیست.دانشمندی می گوید: ما دعا و نیایش می کنیم خود را به قوه پیاان ناپذیری که تمام کائنات را به هم پیوسته است متصل و مربوط می سازیم و نیز می گوید: امروز جدیدترین علم، یعنی روان پزشکی همان چیزهایی را تعلیم می دهد که پیامبران تعلیم می دادند چرا؟به علت اینکه پزشکان روانی دریافته اند دها و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانی، تشویش، هیجان و ترس را که موجب نصف از ناراحتی های ماا ست برطرف می سازد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج اول، ص 723)آنانکه: برای دعاا ثر تخدیری قائل است معنی دعا را نفهمیده اند، زیرا معین دعا این نیست که از وسائل طبعی دست بکشیم و به جای آن دست به دعا برداریم بلکه مقصود این است بعد از آنکه نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسائل موجود به کار بستیم آنگاه که دست ما کوتاه شد به سراغ دعا برویم و با توجه و تکیه به خداوند روح امید و حرکت را در خود زنده کنیم و از کمکهای آن مبدء بزرگ مدد گیریم، دعا در همان حال که آرامش را پدید آورده است در فعالیت های معنوی اسان یک نوع شکفتگی و انبساط باطنی و گاهی هم روح قهرمانی را تحریک می کند از آنجا که دعا روح انسنان و قوای و قلب انسان را صفا می بخشد این اثر بخشی ها مرا وادار کرد که وارد این بخش بشوم گر چه نمی توانم آنچه لازم است به رشته تحریر در آورم ولی از روی عشق و امید به اینکه : یکی از دعا کنندگان قرار گیرم این بحث را مطرح کردم و من الله التوفیق.
دعا و نقش آن در زندگی
عن الصادق علیه السلام: « الدعا یرد القضاء بعد ما ابرام ابراماً، فاکثر من الدعا فانه مفتاح کل رحمه و نجاح کا حاجه، و لا ینال ما عندالله عزوجل الا بالدعا، و انه لیس باب یکثر قرعه الا یوشک ان یفتح لصاحبه»(1)ترجمه: از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: دعا قضا و حکم مقدری را که سخت و محکم شده است بر می گرداند پس بسیار دعا کن که دعا کلید در رحمت و کامیابی و موفقیت است و به آن چه نزد خدا است مگر به دعا نخواهد رسید به راستی هیچ دری نیست که ان را زیاد بکوبند جز آنکه بروی کوبنده اش باز شود.مرحوم کلینی این حدیث را به طور مستند نقل کرده است. قبل ازاینکه وارد شرح حدیث شوم لازم دیدم چند مطلب را عرض کنم.
دعا یعنی چه؟
دعا در لغت به معنای خواندن است چه این خواندن منضم با خواستن و چه به صورت نیایش و ستایش باشد در قرآن کریم هر جا لفظ دعا آمده با تمام مشتقات آن بمعنی خواندن است من باب نمونه چند آیه از قرآن را یادآور می شوم.«و اضرب نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداوه و العشی یریدون وجهه» (2)نفس خود را به شکیبایی وادار کن با افراد و کسانی که پروردگار خود را در بامداد و شامگاه می خواند و رضای او را می طلبد.« امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء»(3)کیست درمانده را وقتی که بخواند اجابت کند و گرفتاری او را برطرف سازد.و آیات بسیار دیگری است که در آنها دعا به معنی خواندن آمده است.خداوند بزرگ در قرآن با عظمت و این معجزه ای ماندگار و جاودانی خود نیز دعا را عبادت خوانده است آن جا که می فرماید: « ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین»(4)مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم همانان کسانی که از عبادت من ( منظور همان دعا است) بزرگ منشی و خودخواهی کند خوار و ذلیل وارد جهنم می شود.دعا صرف نظر از آثار نیک دیگری که دارد نوعی عبادت و برقراری ارتباط بین خدا و بندگان اوست که در آرامش درونی انسان و تسکین آلام و غم و غصه زندگی بسیار متأثر است و روح بخش، آنان که از عبادت محروم است پایگاه و پناه گاه محکم را از دست داده و در برابر مشکلات و حوادث روزگار همانند برگ بید خواهد لرزید چون یک آدم بی اسلحه و سپر است که در حین گیرو دار جنگ در میدان نبرد گرفتار شده باشد.
دعا و روایات
دعا در روایات ما هم به معنی عبادت آمده است و آن خود نوعی از عبادت است، بندگان مخلص الهی است که بواسطه عبات و دعا ارتباط بین خود و خالق خویش برقرار می کند .و آن لحظه برای آنها از لحظه های وصف ناپذیر است. پیامبر بزرگوار اسلام چنین می فرماید:
« الدعا مخ العباده»(5)
دعا مغز عبادت است.،دعا سلاح مومن، پیانبر عظیم الشان می فرماید:« الدعا سلاح المومن» (6)دعا اسلحه مومن است.اگر مومن با خدایش راز و نیاز ندراد شب زنده داری ندارد او اسلحه ندارد تا با دشمن قسم خورده اش گلاویز شود.امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: « الدعا تُرس المومن» (7)دعا سپر مومن است. یعنی حضرت می فرماید: اگر قهرمان میدان جنگ سپر دفاعی نداشته باشد هرگز ممکن نخواهد بود که با اطمینان قدم به میدان بگذدارد.امام هشتم علی بن موسی الرضا به اصحاب خود می فرماید:« علیکم بسلاح الانبیاء. فقیل: ما سلاح الانبیاء؟ قال الدعاء» (8)بر شما باد سلاح پیامبران، عرض کردند: سلاح پیامبران چیست؟ فرمود: دعا.رسول خدا می فرماید: « الا ادلکم علی سلاح ینجیکم من عدوکم و یدر رزقکم؟ قالوا: نعم. قال تدعون باللیل و النهار فان سلاح المومن الدعا». (9)آیا شما را به سلاح که از دشمنان نجات بخشد و روزیتان را فراوان گرداند راهنمایی نکنم؟ عرض کردند: چرا. فرمود: شب و روز خدا را بخوانید که اسلحه مومن دعا است.با دقت در احادیث فوق و امثال آن آثار دعا به روح و روان جامعه بشریت و انسان ها نمایان می گردد و آن هم فرق ندارد که از ذات اقدس الهی چیزی بخواهد و یا نخواهد.خلاصه دعا در وجود انسان من حیث آنکه دعا است اثر دارد و او را به یک منبع که سرچشمه ی همه امیدها و حیات بخش به همه دلهای پژمرده است وصل می کند.یکباره آن دل مرده را زنده و آن گل پژمرده شاداب و پرطراوت وارد میدان می شود و ان چه می بیند معشوق می بیند و بس این جاه است که همه ی مشکلات برای او تبدیل به راحتی و تلخی های روزگار مبدل به شیرینی می گردد و از خداوند خواسته ام هم چه دعا و هم چه حالنی را مرزوق ما گردانده آمین.
دعا و روان شناسان
امروز دانشمندان روان شناسی باین نتیجه رسیده اند که توجه به خدا و اصل نیایش و دعا موجب رفع بسیاری از گرفتاری ها و حتی امراض می گردد.اساساً بسیاری از امراض در محیط هایی که دعا و نیایش در آن جا وجود دارد راه ندارد.احتیاجات و نیازهای انسان دارد با دعا و نیایش تظاهر می کند و دعا است که نیاز انسان را به نمایش می گذارد دعا یک فریاد است و آن هم یک فریاد عجز و ناتوانی به محضر دوست.دعا اظهار عجز و درماندگی است دعا تقاضای کمک است و یک سرود عشق ازلی به پیشگاه کی؟ از آن کسی که همه ی هستی از جام شراب او سرمست و از بوی عطر آگین او معطر دعا کلمات نیست که مفاهیم آن را ندانیم و نفهمیم دعاهمیشه اثر آن مثبت است اگر ما حال دعا را داشته باشیم گویی او باری تعالی به حرفهای ما گوش می دهد و به آن جواب می دهد آنهم جواب مستقیم و بلاواسطه.به به این چه مقام و چه جایگاه انسان این موجود خاکی کجا جواب مستقیم الهی کجا.این موجود عاصی کجا و آن گوش دادن او به حرف این موجود ناسپاس کجا راستی این عجب است ما باید خود را بشناسیم قدر او را هم بدانیم که او چه لطف به ما دارد آری! حوادث غیر منتظره ی اتفاق میافتد، تعادل روحی برقرار می شود دنیا چهره خشن و کره خود را دارد از دست می دهدد و مهربان می شود این جا است که قدرت عجیب و وصف ناپذیری از عمق وجود ما جوانه می زندو سر بالا می کند.این نیایش و دعا است که غم و غصه ها را ناچیز و آن را قابل تحمل می سازد.او وقتی که انسان تمام تکیه گاها را از دست بدهد بانسان امید بخش است و بانسان قدرت مقابله و ا یستادکی در برابر حوادث بزرگ و ناگوار می دهد.علم و نیایش گر چه با هم متفاوت است ولی با یکدیگر تباین ندارد با هم قابل جمع است چه بسیار دانشمندان است که همیشه لبهایش ترنم دعا دارد و سرمست از باده آن است.«دیل کارنگی» روان شناس مشهور در کتاب آیین زندگی درباره اینکه جگونه نگرانی و تشویش را از خود دور کنیم می فرماید:امروز جدیدترین علم، یعنی روان پزشکی همان چیزیی را تعلیم می دهد که پیامبران تعلیم می دادند چرا؟ به علت اینکه پزشکان روحی دریافته اند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانی ، تشویش، هیجان و ترس را که موجب بسیاری از ناخوشی های ما است بر طرف می سازد. (10) دکتر الکسیس کارل» نویسنده کتاب بشر مهجور«گمنام» و برنده بزرگترین افتخارات علمی، یعنی جایزه نوبل طی مقاله ای می نویسد: دعا و نماز قوی ترین نیرویی است که انسان می تواند تولید کند، نیرویی است که چون قوه ی جاذبه زمین وجود حقیقی و خارجی دارد.در حرفه ی پزشکی ، خود من مردان را دیدم که پیش از آنکه به تمام معالجات دیگر در حال آنان موثر واقع نشده بود به نیروی دعا وعبادات از بیماری و مالیخولیا رهایی یافتند. دعا و نیاز چون رادیوم یک منبع نیروی مشعشعی است که خود به خود تولید می شود.از راه دعا بشر می کوشد نیروی محدود خود را با متوسل شدن به منبع نامحدود افزایش می دهد.وقتی که ما دعا می خوانیم خود را با قوه ی محرکه ی نامحدودی که تمام کائنات را به هم پیوسته است، متصل و مربوطه می کنیم، ما دعا می کنیم که قسمتی از آن نیرو به حوائج ما اختصاص داده شود ، به طرف همین استدعا نواقص مرتفع می شود و با قدرتی بیشتر و حال بهتر از جا بر می خزیم.هر وقت ما با شور و حرارت خداوند را درد عا و نماز مخاطب می سازیم ، هم روح و هم جسم خود را بوجهی احسن تغییری دهیم.غیر ممکن است مرد یا زنی تنها برای یک لحظه به دعا بپردازد و نتیجه ی مثبت و مفیدی از آن نگرد. (11)دانشمندان مزبور یکی از راه های مبارزه با بی خوابی رادعا ذکر کرده است و از قول یکی از دانشمندان انگلیسی نقل می کند: که وی طی نطق خود در انجمن پزشکی اظهار داشت: متاثرترین مولد خواب که در اثر سالها تجربه بر من آشکار شده دعاست».(12)با بیان این مطالب به خوبی روشن می شود که دعا و توجه به خدا صرف نظر از طلب و درخواست چیزی از او در رفع آلام و نگرانی ها و حتی امراض اثر مهم غیر قابل انکاری دارد از این جهت امام باقر علیه السلام در حدیثی به محمد بن مسلم می فرماید: « الا اخبرک بما فیه شفاء من کل داء حتی السام؟ قال: بلی. قال: الدعا». (13)آیا به تو خبر ندهم از چیزی که شفاء هر دردی حتی مرگ است؟ عرض کرد: چرا. فرمود:آن دعا است.
دعا در هر حال
لازم است که انسان در حال راحتی و گرفتاری در حالی که غرق نعمت است و آن حال که گرد وغبار فقر و ناداری از سر و صورت او نمایان است دعا کند و خداوند را بخواند چرا؟برای اینکه دعا تنها برای حال گرفتاری و مشکلات تشریع نشده است بلکه دعاء بندگان خدا او را در همه حال زیبا و نیکو است استجابت دعا در حال است که انسان در حال آرامش او را فراموش نکند و از او درخواست و طلب داشته باشد و در عین حال آنهایی که تنها در حال گرفتاری دعا می کند و تضرع می کند و زاری نکوهش شده آن جا که می فرماید:« و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعداً او قائما کشفنا عنه ضره مر کان لم یدعنا الی ضر مسه کذلک زین للمترفین ما کانوا یعلمون». (14)چون بانسان گرفتاری و محنتی رسد ما را در حال خفتن یا نشسته یا ایستاده بخواند، و چون گرفتاری اش را بر طرف کنیم برود گوئی اصلاً ما را برای گرفتاری که باو رسیده بود نخوانده است. این چنین برای اسراف گران اعمال ایشان آرایش داده شده است.و در جای دیگر نیز می فرماید:« و اذا انعمنا علی الانسان اعرض و ندائنا بجانبه و اذا مسه السر فذو دعاء عریض» (15)وقتی که به انسان نعمتی دهیم از ما روی گرداند و تکبر و بزرگی کند و چون بدی و بلایی به او رسد و گرفتار شود دعا بسیار عریض و طویل دارد.در این زمینه آیات دیگری هم در سوره های یونس، روم، لقمان و عنکبوت وجود دراد.و ائمه معصومین علیه السلام هم با زبان های مختلف ضمن روایات این مطلب را بیان داشته که در هر حال مشغول دعا و خواندن ذات اقدس لا یزال باشد.حتی در بعضی روایات صریحاً بیان داشته که اگر کسی تنها در حال گرفتاری دعا کند دعایش مستجاب نمی شود.از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که می فرماید: « من تقدم فی الدعا استجیب له اذا نزل به البلاء و قالت الملائکه صوت معروف و لم یحجب عن السماء و من لم یتقدم فی الدعاء لم یستجیب له اذا نزل البلاء و قالت الملائکه ان ذاالصوت لا نعرفه»(16)امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که در دعا پیش دستی ننماید او همیشه و در هر حال به درگاه خدا دعا کند در وقت نزول بلاء دعایش مستجاب گردد و فرشتگان گویند: صدای آشنا است و دعایش باز نگردد و کسی که در دعا پیش دستی نکند و فقط در وقت نزول بلاء دست به دعا بردارد دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این صدا را نمی شناسیم.در روایت دیگری می فرماید:« قیل: این کنت قبل الیوم» (17)باو می گویند: تا به امروز کجا بودی؟ذات اقدس الهی به حضرت داوود وحی فرمود: « اذکرونی فی ایام سرائک حشی استجیب لک فی ایام ضرائک» (18)مرا در روزهای خوشی و آسایش یاد کن تا من دعای تو را در روزهای سختی و گرفتاری اجایت کنم.دل کارنگی روان شناس مشهور آمریکایی در این باره می گوید: « بسیاری از ما وقتی از زندگی به ستوه می آییم و به آخرین حد از نیروی خود می رسیم در نا امیدی و یاس رو به خدا بر می گردانیم. البته در موقع گرفتاری هیچ کس منکر خدا نیست. اما چرا تا مرحله ناامیدی و یاس تامل کنیم؟ چرا هر روز تجدید قوا ننمائیم؟ چرا برای دعا منتظر فرا رسیدن روز معینی بنشینیم؟»(19)آن چه تاکنون از آيات قرآن و روايات ائمه معصومین علیهم السلام بدست آمد دو مطلب است:
1-ما باید در تمام حال خدا را بخوانیم نه اینکه دعا کردن را اختصاص به حال گرفتاری دهیم فقط وقتی گرفتاری، مشکلات و سختی ها دعا کنیم اگر چنین کنیم و تنها در حال گرفتاری دست به دعا برداریم دعای ما استجاب نمی شود به عبارت دیگر علت عدم استجابت دعا اختصاص آن در حال گرفتاری است.
2- مطلب دوم اینکه فرمان و دستور اصل دعا از جانب خداوند است و آن توجه دادن مردم به سوی خدا و برقراری ارتباط میان آنها و خالق است تا اینکه بندگان خدا در همه حال خدایش را بخواند و به یاد او باشد اگر چنین کنند در مقابل طوفان های سهمگین زندگی و پیش آمدهای ناگوار هرگز در هم نخواهد شکست بلکه این جاست که خداوند بواسطه آن دعاهایی که داشته قلب او را قوی و نیرومند می سازد و آنچنان نیرومند که دیگران را به تعجب وامی دارد.ما در این زندگی روزمره بارها افراد این چنینی را دیده و تجربه کرده ایم خلاصه آنها آنچه را می طلبند بآن رسیده و ما سوای آن حقیقت چیزی در نظر ایشان ارزش ندارد.یک فرد شاخص از این مردان الهی حضرت یونس است بواسطه ترک اولی که کرده بود زندانی شکم ماهی شد اما در آن تنگنا و ظلمات خدایش را صادقانه خواند و زمزمه ها و ترنم هایش در آن جا دل انگیز بود خدایش او را یاری کرد ، نجاتش داد.قرآن در این زمینه بآهنگ دل نواز و جملاتز یبا می فرماید:« و ذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین» (20)یاد یونس کن آنگاه که خشم ناک رفت و گمان داشت که بر او سخت نخواهند گرفت پس در ظلمات ندا در داد که معبودی جز او نیست، منزهی تو و من از ستمکاران هستم پس ما اجابتش کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و ما این چنین مومنان را نجات دهیم.در این جا خداوند زندگی سخت و دشوار یونس را ظلمات خوانده است.راستی در هم چه جایگاه سخت و دشوار جز توجه به خدا و دعا به درگاه حق چیزی است که هم چه افراد گرفتار را از طوفان حوادث و گرداب غم و غصه نجات دهد نه فقط خدا است دست گرنده و اطمینان بخش لذا در قرآن عظیم الشأن خوبش می فرماید:« الا بذکر الله تطمئن القلوب» (21)تنها یاد خداست که آرام بخش و قلب را مطمئن می سازد.پس اگر انسان خدا را داشته باشد و در دل شبهای تاریک زمزمه با او داشته باشد پس چه را ندارد.
دعا و هدف خلقت
این جا لازم است قدری گام فراتر گذاشت و مطلب دیگری عرض کنم و آن اینکه: دعا هدف خلقت است یعنی می توان گفت که غرض از خلقت این جهان این است که مخلوقات ا لهی خدایش را شناخته و او را بخواند و دلیل آن این است که یک جا خداوند می فرماید: « و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (22) ما جن و انس را نیافریدیم مگر اینکه مرا عبادت کنند.و در جای دیگری دعا را عبادت خوانده است و فرموده: « ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» (23)مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم به راستی آنها که از عبادت من سربزرگی کنند به دوزخ به خواری می افتد. امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه می فرماید: منظور از عبادت در این آیه همان دعا است و دعا بهترین عبادت است.(24)و در جای دیگر فرموده است: « قل ما یعبوا بکم ربی لولا دعائکم»(25)بگو اگر دعای شما نبود پروردگار من به شما توجه نداشت.این دو آیه یعنی آیه 56 سوره ذاریات و آیه 77 سوره فرقان در مورد خلقت انسان آمده و از آنها فهمیده می شود که هدف از خلقت عبادت است و عبادت همان دعا است بلکه دعا بهترین و عالی ترین عبادت است و به عبارت دیگر بهترین عبادت دعا است.حدیث دیگری است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام در آن می فرماید: کثرت دعا افضل از کثرت قرائت است. در این حدیث از حضرت سئوال شده که کثرت قرائت افضل است یا دعا اصل سئوال بدین قرار است.« ان کثرت القراءه افضل او اکثر الدعا؟ قال: الدعا، اما تستمع لقوله تعالی: قل ما یعبوبکم ربی لولا دعائکم: (26)زیاد خواندن قرآن بهتر است یا دعای زیاد؟ فرمود: دعاء آیا گفتار خدای تعالی را شنیده ای که می فرماید: اگر دعا شما نبود پروردگار من به شما توجهی نداشت.اکنون که معنی دعا و نقش آن در زندگی روشن شد به شرح و توضیح حدیثی که دراول عنوان شد می پردازیم انشاءالله تعالی.شرح و توضیح حدیث« الدعا یرد القضاء بعد ما ابرم ابراماً»
معنی قضاء
«قضاء» در لغت به معنی امر، خلق، حکم، اعلام، فصل امر و به اصطلاح قطع و بریدن آن امر و امثال آن آمده است. قدر اعم از قضا و در رتبه و شکل گیری مقدم بر قضاست قضاء آخرین مرحله ای است که بدنیال آن امضاء و سپس وقوع و تحقق عمل در خارج است.روایات متعددی در این مورد وارد شده است که دقت در آن ها این مطلب را روشن می کند از آن جمله در حدیثی از مام صادق علیه السا نقل شده است که فرمود: « ان الله اذا اراد شیئاً قدره، فاذا قدره قضاه فاذا امضاه». (27)به راستی خدا هرگاه چیزی را اراده فرماید آن را مقدر می کند و چون مقدر کرد آن را حکم می کند و چون حکم کرد آن را امضاء می کند.در کتاب توحید شیخ صدوق به سندش از اصبغ بن نباته روایت کرده است که می فرماید: « ان ایرالمومنین علیه السلام ، عدل من عند حائطه مامل الی حائطه آخر فقیل له: یا امیرالمومنین تفر من قضاء الله؟ قال: افر من قضاء الله الی قدر الله عزوجل» (28)مولی امیرالمومنین از زیر دیواری که کج شده بود به سمت دیواری دیگری (که سالم بود) رفت کسی گفت ای امیرمومنان از قضای خدا فرار می کنی؟ فرمود: از قضای خدا به سوی مرحله ی قبلی که قدر باشد فرار می کنم.
« معنای ابرام»
ابرام در لغت به معنی سخت کردن کاری است. ریشه ی این لغت از پیچیدن و محکم کردن ریسمان است که به صورت سخت و محکمی تابانده شده باشد لذا مبرم را به «مفتول» معنا کرده است.عین این معین در حدیث آمده است:« ان الدعا یرد القضاء ینقضه کما ینقض اکلک و قد ابرم ابارماً» (29)این یک حقیقت است که دعا قضاء را بر می گرداند، یعنی آن را وا می تابد چنانچه رشته نخ را باز می کند در حال که به سختی تابیده و پیچیده شده است دعا آن قدر دارای اهمیت است که قضای الهی را که سخت محکم شده بر می گرداند.در این مورد روایات زیاد به ما رسیده است که توصیه به دعا شده، من جمله روایت زراره است که گوید:« قال لی ابوجعفر علیه السلام « الا ادلک علی شیء لم یستشن فیه رسول الله علیه السلام؟ قالت: بلی، قال: الدعا یرد القضاء وقد ابرم ابراماً- و ضم اصابعه» (30)اما باقر فرمود: می خواهی راهنمایی کنم تو را به چیزی که رسول خدا استثنایی برای تاثیر آن نکرده است؟ عرض کردئم چرا؛ فرمود: آن دعا است که قضا را که سخت محکم شده و انگشتانش را به عنوان نشانه به هم چسبانید – بازگردانده . این حدیث این حقیقت را به ما بیان می کند که هیچ گونه دلهره و تردید درباره تاثیر دعا نداشته باشیم چونکه رسول اکرم درباره تاثیر دعا به رد قضا که مرحله بعد از قدر است استثناء قائل نشده است.آیا دعا و بلا با هم رفیق است یا دشمن
حدیث در این باره
مرحوم کلینی به سندش از حضرت امام سجاد علیه السلام روایت کرده است که فرمود: « ان الدعا و البلاء لیترافقان الی یوم القیامه، ان الدعا لیرد البلاء و قد ابرم ابراما» (31)این یک حقیقت است که دعا و بلا تا روز قیامت با یکدیگر رفاقت کنند و این هم حقیقتی است که دعا بلایی را که سخت محکم شده است بازگرداند.این جا است که مرحوم مجلسی (ره) در شرح این حدیث می گوید: در بیشتر از نسخه ها «لیترافقان» آمده است از ماده رفاقت – یعنی این دو ملازم یکدیگرند و خدا آن دو را با هم قرار داده تا بلا سبب دعا شود و دعا آن را دفع کند، به طوری که گویا آن دو در انجام کار رفیق یک دیگرند.یا اینکه: از رفیق به معنای مدارا کردن و کمک کردن است؛ یعنی این دو با یکدیگر با رفق و لطف ونرمی رفتار می کنند به این ترتیب که بلا با دعا مدارا می کند و او را به کمک می طلبد و دعا نیز با نرمی و لطف بلا را بر می گرداند.در پاره ای از نسحه ها «لیتواقفان» است یعنی با واو و پس از آن قاف و سپس فاء آمده است که از وقوف گرفته شده و این ظاهرتر است؛ یعنی آن دو به جنگ یکدیگر رفته و باهم نبرد و مبارزه می کنند.شاهد بر این نسخه ی دوم حدیثی است که اهل سنت از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است که فرمود:« ان الدعا لیلقی البلاء فی الهواء فیعنلجان فی الهواء» (32)دعا بلا را در هوا دیدار می کند و در هوا با یکدیگر به نبرد برمی خیزند.این حدیث را زمخشری در فائق روایت کرده و در معنای « یعتلجان» گفته است : یعنی با یکدیگر کشتی می گیرند و هم دیگر را دفع می کنند. شیخ از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: « الدعا یدفع البلاء النازل و ما لم ینزل» (33)دعا بلای فرود آمده و نیامده را دفع می کند.نمونه ای از این گونه دعاها و بلاهاداستان قوم حضرت یونس و رفع عذاب از آنها خدای تعالی در قرآن کریم به طور اجمال می فرماید:« فلولا کانت قریه آمنت فنفعها ایمانها الا قوم یونس لما آمنوا کشفنا عنهم عذاب الجزی فی الحیاه الدنیا و متعناهم الی حین» (34)چرا نبود قریه ای که مردم آن «در هنگامم شاهده عذاب» ایمان آوردند و ایمان آوردنشان به آنان سوددهد مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند عذاب خواری و ذلت را از آنا برطرف کردیم و تا مدت آنها را از زندگی بهره مند کردیم.این آیه این حقیقت رابه روشنی بیان می دارد که هیچ ملت و قومی که بعد از دیدن عذاب خزی بواسطه ایمان آوردن هلاک نشده باشد دیده نشده مگر قوم یونس که آنها ایمان شان بعد از دیدن عذاب نافع واقع شد و از هلاکت نجات پیدا کرد راستی آنها بعد از قهرحضرت یونس و راهنمایی آن عالم زمانش چه توبه ی کذایی بعد از ظاهر شدن عذاب کرد و خداوند هم وقتی دید آنا حقیقتاً از طغیتان و سرکشی برگشته توبه آنها را قبول کرد و عذاب از آنها برداشته شد.ابن مسعود می گوید: توبه ی مردم نینوا « قوم یونس» « چنان بود که هر کس حقی از دیگران به گردن داشت همه را پرداخت تا آنجا که اگر قطعه ی سنکی در زیر پایه دیوار خانه اش بود ومال مردم آن را بیرون آورده به صاحبش برگرداند.« قضای حتمی و قضای غیر حتمی»اکنون لازم است برای توضیح بیشتر و شرح بیشتر حدیث درباره ای قضا بیشتر بحث کنیم.آنچه از مجموع آیات و روایات بدست می آید این است همان طور که اجل دو قسم « اجل حتمی و معلق» است قضا هم دوجور اس قضای حتمی و قضای معلق. قضای حتمی آن است که تمام مراحل امر الهی « مشیه، اراده، قدر الهی» را طی کرده و حکم نهایی صادر شده است وقتی که حکم نهایی صادر شود دیگر قابل بازگشت نیست و کار تمام است.قضای غیر حتمی و معلق آن است که هنوز به مرحله امضاء و قطعیت نرسیده و اثبات و محو آن به دست خدای تعالی است.این نوع از قضا است که بوسیله دعا، صدقه، صله رحم، احسان، کارهای خیر و یا وسائل و اسباب دیگر به مشیت الهی بر می گردد و این مطلب است که روایات مختلف آن را به طور اجمال وتفصیل بیان کرده. به عبارت دیکر این گونه قضا و قدرها به انجام و یا عدم انجام کاری مشروط است و قطعی و بدون شرط نمی باشد چنانچه حدیث که از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده این مطلب را بیان می کند فرمود:« علیکم بالدعاء لله و الطلب الی الله یرد البلاء و قد قدر و قضی و لم یبق الا امضاء فاذا دعی الله عزوجل و سئل صرف البلاء صرفه» (35)بر شما باد بر دعا زیرا دعا به درگاه خدا و طلب و درخواست از خدا بلای را که مقدر گشته و از مرز قضا هم گذشته بدان حکم شده است و جز امضاء و اجرای آن نمانده بر می گرداند و چون خدای عزوجل خوانده شود و ازاو خواسته شود یکباره آن را بر می گرداند.حدیث دیگری از رسول گرامی نقل شده که فرمود:« البلاء معلق بین السماء و الارض مثل القندیل فاذا سئل العبد ربه العافیه صرف الله عنه البلاء» (36)بلاء میان آسمان و رمین همانند قندیل معلق است و چون نبده از پروردگارش سلامتی بخواهد خداوند بلاء را از او برگرداند.حدیث دیگری از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که او نیز می تواند شاهد بر این مطلب باشد.میسر بن عبدالعزیز از حضرت چنین روایت می کندکه فرمود:« یا میسر ادع و لا تقل ان الامر قد فرغ منه ان عندالله عزوجل منزله لا تنال الا بمسأله و لو ان عبداً سد فاه و لم یسئال لم یعطه شیئاً، فسل تعطه، یا میسر انه لیس من باب یفرع الا یوشک ان تفتح لصاحبه» (37)ای میسر، دعا کن و مگو: کار گذشته است، براستی که در پیشگاه خداوند جایگاهی است که جز به در خواست به آن نرسند اگر بنده ای دهان خود را ببندد و چیزی نخواهد باو داده نمی شود، پس بخواه و درخواست کن تا به تو بدهند. ای میسر هیچ دری نیست که کوبیده شود جز آنکه بر روی کوبنده باز شود.
پي نوشت ها :
1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه و شرح حاجی سید هاشم رسولی محلاتی /ج4/ ص 216.
2.کهف/28.
3. نمل/ 26.
4. مؤمن/60.
5. بحارالانوار/ج93/ ص 300.
6.اصول کافی/ ج 4/ ص 213.
7. اصول کافی/ ج4/ ص 214.
8. اصول کافی/ ج4/ ص 214.
9.اصول کافی/ ج4/ ص 214.
10.آیین زندگی/ ص 279.
11. آیین زندگی / ص 287.
12.آیین زندگی/ ص 286.
13.بحارالانوار / ج93/ ص 299.
14. یونس/12.
15. فصلت/ 51.
16. اصول کافی/ ج4/ص 219و 220.
17. اصول کافی/ ج4/ ص 220.
18.بحارالانوار/ ج 93/ ص 381.
19. آیین زندگی/ ص 185.
20. انبیاء/ 88.
21. رعد/ 28.
22. ذارایت/ 56.
23. مومن/62.
24. اصول کافی/ ج4/ ص 232.
25. فرقان/ 77.
26. بحارالانوار / ج 93/ ص 299.
27. چهال حدیث/ محلاتی، رسول سید هاشم/ ی 390.
28. چهل حدیث/ ص 391.
29. اصول کافی/ ج4/ ص 215.
30. اصول کافی/ ج4/ ص 216.
31. اصول کافی، ترجمه و شرح حاجی سید هاشم روسولی محلاتی/ ج4 / ص 215.
32. مرآه العقول/ ج 12/ ص 14.
33. اصول کافی/ ج4/ ص 216.
34. یونس/98.
35. اصول کافی/ج4/ ص 216.
36. چهی حدیث/ محلاتی/ ص 397.
37. اصول کافی/ ج4/ ص 211.
منابع:
قرآن
اصول کافی، کلینی، محمد بن یعقوب، ترجمه و شرح حاجی سید هاشم رسولی محلاتی، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اهلبیت (ع).
چهل حدیث، محلاتی، رسول، سید هاشم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1385.
مرآه العقول، مجلسی، محمد باقر، تهران، دارالکتب اسلامیه
بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، تهران، المکتبه الاسلامیه
آیین زندگی، دیل کارنگی، ترجمه و شرح سوسن اردکانی، تهران، دنیای دانش، 1381.
/ع