طلسمات

خانه » همه » مذهبی » دفاع حضرت فاطمه (س) از امامت و امام خویش

دفاع حضرت فاطمه (س) از امامت و امام خویش

دفاع حضرت فاطمه (س) از امامت و امام خویش

هیچ کس مانند حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام) عمق و ژرفای امامت را نشناخت و هیچ فردی چون او در راه تبیین امامت و شناسایی آن و دفاع از امام خویش تلاش نکرد.

0045602 - دفاع حضرت فاطمه (س) از امامت و امام خویش
0045602 - دفاع حضرت فاطمه (س) از امامت و امام خویش

نویسنده: حجت الاسلام سیدجواد حسینی

 

هیچ کس مانند حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام) عمق و ژرفای امامت را نشناخت و هیچ فردی چون او در راه تبیین امامت و شناسایی آن و دفاع از امام خویش تلاش نکرد.
او از طرق مختلف برای دفاع از امامت امامان بر حق، سعی و کوشش کرد؛ گاه با بیان خطبه های غرّا و روشنگرانه عظمت و فضیلت مقام امامت و شخص امام علی (علیه السّلام) را آشکار ساخت؛ گاه با منطق و استدلال، امامت دوازده امام را به اثبات رساند و فواید و مزایای بی شمار آن را برشمرد و گاه برای اثبات امامت امام علی (علیه السّلام) به محاجّه و دفاع پرداخت و آنجا که لازم دید، برای دفاع از امام خویش، جان خود را به خطر انداخت تا آنجا که اوّلین شهید راه امامت و دفاع از آن لقب گرفت.
آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به انواع دفاع های حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) از اصل امامت و امامت امامان دوازده گانه و دفاع از شخص حضرت علی (علیه السّلام) تا پای جان.

1- تبیین جایگاه رفیع امامت

از بهترین شیوه های دفاع این است که مردم را نسبت به جایگاه و عظمت یک امر مهم آشنا سازیم.
حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام) از این شیوه بهترین بهره ها را برد و در قالب های مختلف، عظمت و جایگاه رفیع و بلند امامت را بیان کرد.

1-1- نقش محوری امامت

• همچون کعبه

حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) فرمودند:

«مَثَلُ الاِمامِ مَثَلُ الکَعبَةِ اِذ تُؤتی وَ لاتَأتی؛(1)
مثل امام، مانند «کعبه» است که باید مردم(برای طواف) به سراغش بروند، نه اینکه کعبه به سراغ مردم برود.»

• محور عرفان و معرفت

آن حضرت فرمودند:

«وَ هُوَ الاِمامٌ … قُطبُ الاَقطابِ؛(2)
او امام است… و مرکز توجّه همه ی عارفان(و خداپرستان) می باشد.»

• وارث پیامبران

در این باره حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام) فرمودند:

«نَحنُ وَسیلَتُهُ فِی خَلقِهِ وَ نحن خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدسِهِ وَ نَحنُ حُجَّتُهُ فی غَیبِهِ وَ نحن وَرَثَة اَنبیائِه؛(3)
ما(اهل بیت (علیهم السّلام) وسیله ی ارتباط خدا با خلق او، برگزیدگان خدا، محلّ قدس او، حجّت آشکار او و وارثان انبیای او هستیم.»

در حدیث فوق، به چهار نقش محوری امامت اشاره شده است: واسطه ی بین خلق و خالق، جایگاه برگزیدگان الهی، حجّت و خلیفه ی خدا در روی زمین و وارث انبیای الهی.

1-2-فلسفه و رهاورد امامت

• نظم و اتّحاد امّت

حضرت زهرا (علیهاالسّلام) در این باره فرمودند:

«فَجَعلَ اللهُ…. طاعَتَنا نِظاماً لِلملةِ وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلفُرقَة؛(4)
خداوند اطاعت و پیروی ما(اهل بیت (علیهاالسّلام) را سبب برقراری نظم(اجتماعی)برای امّت(اسلامی) و امامت و رهبری ما را (عامل وحدت) در امان ماندن از تفرقه قرار داده است.»

و در جای دیگر فرمودند:

«اَمَا وَاللهِ لَو تَرَکُوا الحَقَّ عَلَی اَهلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِترَةَ نَبیّهِ لَمَا اختَلَفَ فِی اللهِ اثنَان؛(5)
به خدا سوگند، اگر حقّ(امامت) را به اهلش واگذار می کردند و از عترت و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) اطاعت می کردند، دو نفر هم درباره ی خدا (و حکم او) اختلاف نمی کردند.»

این حدیث بیان می کند که این امامت امامان بر حق، نه تنها وحدت اجتماعی و سیاسی امّت اسلامی را در پی داشته، وحدت اعتقادی جهان را نیز می توانست در پی داشته باشد که متأسّفانه نگذاشتند بشریّت از این سعادت برخوردار شود.

• نعمت دائمی، نجات ابدی و عدالت اجتماعی

حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام) فرمودند:

«أَبَوا هِذِهِ الأَمَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلی، یُقیمانِ أودَّهُم، وَ یُنقِذانِ مِنَ العَذابِ الدّائِمِ إن أطاعُوهُما وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إن وَاقَفُوهُما؛(6)
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی (علیه السّلام) دو پدر امّت(اسلامی) می باشند که کجی های آنان را راست(و انحرافات را اصلاح) می کنند. اگر مردم آن دو را اطاعت کنند، از عذاب دائمی نجاتشان می دهند و اگر موافق و همراه آن دو باشند، نعمت های پایدار(الهی) را ارزانیشان می دارند.»

آن حضرت در بخشی از خطبه ای که در جمع زنان مهاجر و انصار ایراد کردند، می فرمایند:
«به خدا سگوند! اگر پای در میان می نهادند و علی (علیه السّلام) را بر زمام امور که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برعهده ی او نهاده بود، می گذاردند و این حجّت واضح را پذیرا می شدند، ایشان را به آسانی به راه راست می برد و حقّ هر یک را به او می سپرد؛ چنان که کسی زیانی نبیند و هر کس میوه ی آنچه کشته است، بچیند، این شتر را سالم به مقصد می رساند و حرکتش برای کسی رنج آور نبود و تشنگان عدالت را از چشمه ی سرشار و زلال حقیقت سیراب می کرد؛ چشمه ای که آب زلال آن فوّاره زنان از هر طرفی جاری است و هرگز رنگ کدورت نپذیرد.»(7)

2- اثبات امامت امامان و تعیین مصداق آن

حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) در کناب تبیین جایگاه رفیع امامت، مصداق واقعی و حقیقی امامان را نیز بیان فرموده و با نام و نشان، امامت آنان را اثبات نموده است که در ادامه به مواردی اشاره می شود:

2-1-دوازده امام (علیهم السّلام) در صحیفه ی فاطمه (علیهاالسّلام)

مطالب صحیفه ی حضرت زهرا (علیهاالسّلام) جزو اسرار الهی بوده و فقط در اختیار اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داشت؛ امّا برخی اصحاب، همچون جابربن عبدالله انصاری با اجازه ی حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) از برخی مطالب کلّی یا موردی آن تا حدودی اطّلاع پیدا کرده بود.
جابر نقل می کند:
خدمت حضرت زهرا (علیهاالسّلام) رسیدم و صحیفه ای نورانی دیدم. پرسیدم: این چه کتابی است؟ فرمودند:

«هَذَا اللَّوحُ أَهدَاهُ اللهُ عزَّ وَ جَلَّ اِلَی رَسُولِهِ فِیهِ اِسمُ أَبِی وَ اسمُ بَعلِی وَاسمُ ابنَیَّ وَ أسمَاءُ الأَوصِیاءِ مِن وُلِدی فَأَعطَانِیهِ أَبِی لِیَسُرَّنِی بِذلِک؛
این لوح و کتاب را خداوند به پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) اهدا کرد که در آن، نام پدرم، شوهرم، اسم دو پسرم و اسامی جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از فرزندان من می باشد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن را به من عطا فرمود تا به وسیله ی آن خوشحالم کند.»

جابرگفت: دوازده نامی که در این کتاب است، چه کسانی می باشند؟
فرمود: «هِذِهِ أَسماءُ الاَوصِیاءِ اَوَّلَهُمُ ابنِ عَمِّی وَ أحَدَ عَشرَ مَن وُلدی آخِرُهُم القائِمَ؛
اینها نام های جانشینان پیامبرند اوّل آنها پسر عمویم (علی) و یازده نفر دیگر از نسل من هستند که آخرین آنها قائم (آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) است.»
جابر می گوید:
درست دقّت کردم، دیدم نام محمّد در سه جا و نام علی در چهار مورد ثبت شده است.(8)
در روایت دیگر آمده که: «فیها أسماء الأئمَّة من ولدی؛(9) در این صحیفه اسامی امامان از فرزندان من می باشد.»
در روایت سومی، حضرت زهرا (علیهاالسّلام) می فرماید:
«از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود:

«عَلِیٌّ خَیرُ مَن أُخَلِّفُهُ فِیکُم وَ هُو الاِمامُ وَ الخَلِیفَةُ بَعدِی وَ سِبطایَ وَ تِسعَةٌ مِن صُلب الحُسَینِ أَئِمَّةٌ أبرَارَ لَئِنِ اتَّبَعتُمُوهُم وَجَدتُمُوهُم هادِین مَهدِیِّینَ وَ لَئِن خَالَفتُمُوهُم لَیَکُونُ الاختِلافُ فِیکُم اِلَی یَوم القِیامَة؛(10)
علی بهترین کسی است که او را جانشین خود، در میان شما قرار می دهم. علی (علیه السّلام) امام و خلیفه ی بعد از من است و دو فرزندم (حسین و حسین (علیهم السّلام) و نُه نفر از فرزندان حسین (علیه السّلام) پیشوایان و امامان پاک و نیکند که اگر از آنها پیروی کنید، آنان را هدایتگر و هدایت شده می یابید و اگر آنان را مخالفت کنید تا روز قیامت (بلای تفرقه و) اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.»

2-2- تبیین امامت برخی امامان

حضرت زهرا (علیهاالسّلام) علاوه بر اینکه به صورت کلّی دفاع از امامت دوازده امام نموده و امامت آنها را تبیین کرده است، گاه به صورت موردی و به خاطر اقتصادی زمان، امامت برخی از آنها را بیشتر و به صورت خاص، مورد تأکید قرار داده است.
از جمله درباره ی حضرت علی (علیه السّلام) که امام زمانش بوده و مسئله ی امامت او جنبه ی زیربنایی داشته، مطلب را بیشتر تأکید فرموده است که به نمونه هایی اشاره می شود:
آن حضرت فرمودند:
«آیا فراموش کردید سخنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در روز غدیرخم (که فرمود): «هر که من مولا و رهبر او می باشم، علی (علیه السّلام) مولای اوست؟» و این سخنش (که فرمود): «(یا علی!) موقعیّت تو نسبت به من، همانند موقعیّت هارون به موسی است.»(11)
حضرت زهرا (علیهاالسّلام) در برابر یکی از نادانان «مدینه» که خفّاش صفت در برابر آفتاب وجود امام علی (علیه السّلام)، زبان به سرزنش گشوده بود، فرمودند:
«او(علی) امام ربّانی و الهی و هیکلی نورانی، مرکز توجّه همه ی عارفان(و خداپرستان) و فرزندی از خاندان پاکان، گوینده به حق و روا، مرکز و نقطه ی دایره ی امامت و پدر حسن و حسین، دو دسته گل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دو سرور و بزرگ جوانان اهل بهشت است.»(12)

3- دفاع جانانه از حضرت علی (علیه السّلام)

حضرت زهرا (علیهاالسّلام) بیشترین دفاع را از امامت شخص امیرمؤمنان، علی (علیه السّلام) به عنوان امام زمان خویش و به عنوان خلیفه ی بلافصل پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سنگ زیرین و بنیادین امامت داشته است که این دفاع ها را می توان در چند بخش بیان نمود:
1. تثبیت و تبیین امامت حضرت علی (علیه السّلام)؛
در بخش های پیشین به این نوع دفاع از امامت اشاره شد.
2. بیان فضایل و سابقه ی پرافتخار حضرت علی (علیه السّلام)؛
نوع دیگر دفاع آن حضرت از شخص حضرت علی (علیه السّلام) این بود که در موارد لازم، سابقه ی طولانی و فضایل بی شمار او را گوشزد می کرد.
گفتنی است که بیان فضایل یک فرد، آنگاه مؤثّر می افتد که خود گوینده به آن معتقد باشد. بسیارند کسانی که فضایل حضرت علی (علیه السّلام) را به زبان آوردند؛ ولی در عمل و رفتار خود به آن اقرار و پای بندی نداشته اند؛ ولی حضرت زهرا (علیهاالسّلام) با تمام وجودش معتقد و معترف به فضایل حضرت علی (علیه السّلام) بوده است.
روزی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در یک جلسه ی خانوادگی به ارزش های حضرت علی (علیه السّلام) اشاره فرمود و شدّت محبّت و ارادت قلبی خود را نسبت به حضرت علی (علیه السّلام) برای دخترش، فاطمه (علیهاالسّلام) اظهار کرد.
حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) گفت:

«وَالَّذِی إصطَفَاکَ وَ إجتَباکَ وَ هَداکَ وَ هَدابِکَ الأمَّةَ لا زِلتُ مُقِرَّةً لَهُ ما عِشتُ؛
سوگند به خدایی که تو را (به رسالت) برگزید و انتخاب کرد و تو را هدایت نمود و به وسیله ی تو امّت را نیز هدایت کرد! همواره من به(ارزش ها و فضایل) او معترف(و معتقد) بوده ام.»(13)

امّا در بیان فضایل حضرت علی (علیه السّلام) نیز حضرت زهرا (علیهاالسّلام) از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل نموده که فرمودند:

«عَلیٌّ خَیرُ مِن أخلَفِهِ فیکُم؛(14)
علی (علیه السّلام) بهترین کسی است که او را در میان شما جانشین قرار دادم.»

دربخشی از خطبه ی معروف خود در «مسجد مدینه» درباره ی سابقه ی درخشان حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند:
«(پس از بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه مشرکان، آتش جنگ برافروختند، خدا آن را خاموش کرد و هرگاه شیطان سربرداشت یا مشرکی از مشرکان ندا داد یا یورش آورد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برادرش(علی (علیه السّلام) را در کام سختی ها و شعله ها می انداخت و علی (علیه السّلام) بر جای ننشست تا بر سر و مغز مخالفان کوبید و با شمشیر، مشکلات و تهاجمات را از سر راه(اسلام) برداشت. او(علی (علیه السّلام) رنج ها را برای خدا تحمّل نمود و در تحقّق امر الهی تلاش کرد؛ یار نزدیک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و بزرگ و سرور دوستان خدا بود.
(همواره) دامن همّت به کمر زده، نصیحتگر، تلاشگر و کوشا بود. در راه خدا از سرزنش سرزنش کننده ای بیم به خود راه نداد؛ در حالی که شما(مردم) در رفاه و آسایش زندگی آرمیده بودید.»(15)

4- تبیین غصب خلافت حضرت علی (علیه السّلام)

در روزگاری که دیگران به شدّت بر اوضاع مسلّط بودند و اجازه ی مخالفت و نفس کشیدن به کسی نمی دادند، حضرت زهرا (علیهاالسّلام) با تمام قدرت به دفاع از حقّ غصب شده و پایمال شده ی حضرت علی (علیه السّلام) برخاست و صریحاً فریاد کشید که خلافت از حضرت علی (علیه السّلام) غصب شده است.
• از حضرت صادق (علیه السّلام)نقل شده است که حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه از دست امّت بی تفاوت شکوه نمود:

«اللَّهُمَّ إِلَیکَ نَشکُو فَقَدَ نَبِیِّکَ… وَ مَنعَهُم إِیَّانَا حَقَّنَا الَّذِی جَعَلتَهُ لَنَا فِی کِتابِکَ المُنزَلِ عَلَی نَبیِّکَ المُرسَل؛(16)
خدایا! به سوی تو شکایت می کنیم، به خاطر اندوه از دست دادن پیامبرت … و اینکه ما را از حقّمان باز داشتند؛ همان حقّی که در کتاب نازل شده بر پیامبرت، برای ما قرار دادی.»

ناله های حضرت به گونه ای بود که در «مدینه» منتشر می شد و غاصبان به شدّت از آن به خشم می آمدند و مانع گریه های آن حضرت می شدند.
• از حضرت زهرا (علیهاالسّلام) در حالی که در «اُحُد» بر مزار حضرت حمزه (علیهاالسّلام) عزاداری می کرد، پرسیدند: چرا مردم بر ضدّ شما و علی (علیه السّلام) هجوم آوردند و حقّ مسلّم شما را غصب کردند؟
حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) در پاسخ فرمودند:

«لِکُنَّهَا أحقَادٌ بَدرِیَّةٌ وَ تُراتٌ اَحَدِیَّةٌ کانَت عَلَیهَا قُلُوبَ النِّفاقِ مُکتَمَّنَةٌ لِامکانَ الوُشاةِ فَلَمَّا استَهدِفُ الأَمرُ أَرسَلَت عَلَینَا شآبیبَ الآثار؛(17)
این همه کینه توزی ها از (جنگ) بدر و انتقام جویی ها از(جنگ) اُحد است که در دل های منافقان پنهان بود. پس زمانی که به هدفشان از امر(حکومت)رسیدند، تمام کینه ها و حسادت ها را بر ما فرو ریختند.»

• امّ سلمه می گوید:
خدمت حضرت زهرا (علیهاالسّلام) رسیدم و پرسیدم: ای دختر رسول خدا! شب را چگونه صبح کردی؟ حالت چگونه است؟ فرمودند:

«أَصبَحتُ بَینَ کمدٍ وَ کَربٍ فَقَد النَّبِیُ وَ ظُلمٍ الوَصِیَّ هَتکَ وَ اللهُ حِجابِهِ مِن أصبَحتُ إمامَتِهِ مُقتَضِبَةُ عَلی غَیرِ ما شَرعُ اللهِ فِی التَّنزیلَ وَ سنّها النَّبِیُّ فِی التَّأویل؛(18)
صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم؛ در حالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دست رفته و وصیّ او مظلوم واقع شده است. سوگند به خدا! حشمت و عظمت آن کس دریده و نابود شد که برخلاف حکم خدا در «قرآن» و سنّت و سفارش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تأویل و تفسیر قرآن، حقّ امامت او را غصب کردند و به دیگران سپردند.»

• آنگاه که تصمیم گرفتند به خانه ی ولایت هجوم برند. حضرت زهرا (علیهاالسّلام) کنار در ورودی منزل خطاب به مردم کوچه و بازار فرمودند:

«لا عَهدَ لِی بِقَومٍ حَضَرُوا أسوَءَ مَحضَراً مِنکُم … لَم تَستَأمِرُونا وَ لَم تَرُدُّوا لَنا حَقَّاً کَانَّکُم لَم تَعلَمُوا ما قَالَ یَومَ غَدیرَ خُمٍّ؛
من ملّتی را مثل شما نمی شناسم که این گونه بد برخورد باشند… از ما فرمان نخواستید و حقّ (مسلّم) ما را بازنگرداندید. گویا از آنچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیرخم فرمود، آگاهی ندارید؟».

و در ادامه فرمودند:

«وَ اللهِ لَقَد عَقَدَ لَهُ عَلی (علیه السّلام) یَومَئِذٍ الوَلاءَ لِیَقطَعَ مِنکُم بِذالِکَ مِنها الرَّجاءَ وَ لکِنَّکُم قَطَعتُمُ الأسبابَ بَیَنکُم وَ بَینَ نَبیِّکُم…؛(19)
در آن روز، ولایت (و رهبری) را برای او (علی (علیه السّلام) منعقد کرد(و از مردم بیعت گرفت) تا امید شما (فرصت طلبان) به خلافت قطع گردد؛ و لیکن شما رشته های پیوند(معنوی) میان خود و نبیّ خود را قطع کردید.»

در این سخنان، حضرت به صورت علنی و در جمع مردم و با حضور دیگران صراحتاً از زیر پاگذاشتن حقّ حضرت علی (علیه السّلام) سخن به میان آورده است.
• حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) تا آخرین لحظه، برای دفاع از حضرت علی (علیه السّلام) پای فشرد و بنابراین در بخشی از وصیّت نامه ی آن حضرت می خوانیم:

«لا تُصِلِّیُ عَلیّ أُمَّةٌ نَقَضتُ عَهدِ اللهِ وَ عَهدِ أَبی رَسُولِ اللهِ صَلِّی اللهِ عَلیِهِ وَ آلِهِ فِی أمیرِالمُؤمِنینَ عَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلام، وَ ظَلَمُوا لِی حَقِّی… اُذَکّرهُم بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ أَلّا تَظلَمُونا وَ لا تَغصِبُوناَ حَقِّنَا الَّذِی جَعَلَهُ اللهِ لَنا، فَیَجیبُونا لَیلاً وَ یَقعِدُونَ عَن نَصرِتِنا نَهارَاً؛(20)
امّتی که عهد و پیمان خدا و پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را درباره ی (ولایت) امیرمؤمنان، علی (علیه السّلام) شکستند و نسبت به حقّ من ظلم کردند، بر پیکر من نماز نگزارند… و آنهایی که نسبت به خدا و رسولش تذکّر و هشدار می دادم که در مورد ما(اهل بیت (علیهم السّلام) ظلم روا مدارید! و حقّ مسلّمی را که خدا برای ما قرار داده است، غصب نکنید! در تاریکی شب جواب مساعد می دادند(که شما را یاری می کنیم) و در روز روشن دست از یاری ما برمی داشتند، (نیز) حق ندارند بر من نماز گزارند.»

راستی که این عمل بانو، ماندگارترین سندی علیه غاصبان و زیباترین حرکتی در افشاگری و بروز چهره ی منافقان است.

5- گریه بر مظلومیّت حضرت علی (علیه السّلام)

گفتنی است حضرت زهرا (علیهاالسّلام) پیش از رحلت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از مصائب حضرت علی (علیه السّلام) و مظلومیّت او سخت نگران بود و زمانی که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از انبوه مصائب و مشکلات حضرت علی (علیه السّلام) پس از خود ما خبر داد، فرمودند:

«إنّ زوجک یلاقی بعدی کذا و کذا؛
همسرت بعد از من چنین و چنان(مصائب و مشکلات) را ملاقات می کند.»

حضرت زهرا (علیهاالسّلام) با یک دنیا نگرانی عرض کرد:

«یا رسول الله ألا تدعو الله أن یصرف ذلک عنه؛
ای رسول خدا! آیا از خداوند نمی خواهی که این مشکلات را از علی (علیه السّلام) دور کند؟»

فرمود:
«چرا، امّا چاره ای جز این نیست؛ زیرا انسان ها آزادند و از نعمت اختیار و آزادی سوء استفاده می کنند.»(21)
و در هنگامی که مصائب حضرت علی (علیه السّلام) شروع شد و خلافت او غصب گردید، یکی از شیوه های دفاعی حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) گریه بر مظلومیّت حضرت علی (علیه السّلام) بود، آن حضرت بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گریه می کرد و می فرمود:

«… من لعلیّ أخیک و ناصرالدّین؛
کیست(یاور) برای علی (علیه السّلام) آن یاری کننده ی دینت.»

در واپسین روزهای زندگی نیز به شدّت گریه می کرد که حضرت علی (علیه السّلام) از راز آن پرسید و او پاسخ داد:

«أبکِیَ لَمَّا تَلقِیَ بَعدِی؛(22)
به خاطر آنچه پس از من به تو خواهد رسید، گریه می کنم.»

6- سرزنش مردم

حضرت فاطمه ی زهرا (علیهاالسّلام) در بخشی از سخنان خود در جمع زنان مهاجر و انصار فرمودند:

«فَقَبِحَاً لِفُلولِ الَحَدَّ وَ قَرعِ الصَّفاةِ؛
چه زشت است کندی شمشیرها و سستی و بازیچه بودن مردانتان!»

و ادامه داد:

«وَیحَهُم أنِّی زَعزَعُوها عَن رَواسِیَ الرِّسالَةِ وَ قَواعِدَ النَّبُوَّةِ وَ الدَّلالةِ وَ مَهبِطِ الرُّوحِ الأمینِ…؛
وای بر آنان! چرا خلافت را از مرکز رسالت و پایه های نبوّت و راهنما و مهبط وحی جبرئیل (علیه السّلام) بیرون بردند!

«وَ مَا الَّذِی نَقَمُوا مِن أَبی الحَسَن نَقَمُوا مِنهُ و اللهُ نَکیرُ سَیفِهِ…؛(23)
چه باعث شد که (با علی (علیه السّلام) کینه توزی کردند و) از ابی الحسن انتقام گرفتند؟ (آری) به خدا! انتقام گرفتند به خاطر سوزش تیغ او (و پایداری او).»

و در بخشی از خطبه ی معروف خود در مسجد خطاب به انصار فرمودند:

«یا مَعشَرَ الفِتیَةِ وَ اَعضادَ المِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الاِسلامِ! ما هِذهِ الغَمیزَةُ فی حَقِّی وَ السِّنَةُ عَن ظُلامَتی؟ أَمّا کانَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) اَبِی یَقُولُ (المَرءُ یُحفَظُ فی وُلدِهِ…؛
ای گروه نقبا و جوانمردان(مؤمن)! ای بازوان ملت و یاران اسلام! این غفلت و سستی چیست که در حقّ من روا می دارید و چرا در برابر دادخواهی من سهل انگارید؟ آیا پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) همیشه نمی فرمود: «حرمت مرد(بزرگ) در فرزندانش حفظ شود؟ با چه سرعتی دچار اعمال ناپسند شدید؟ و چقدر زود آب از دهان و دماغ بز لاغر فرو ریخت! (یعنی دچار غفلت شدید.)»

«وَلَکُم طاقَةٌ بِما أحاوُل، وَ قُوَّةٌ عَلی ما أطلَبُ وَ أزاوِل؛(24)
در حالی که شما (انصار) توان گرفتن(حقّ من را) دارید و نیروی کافی(برای حمایت) آنچه من مطالبه می کنم و از آن کنار زده شده ام، دارید.»

و در خطبه ی چهارم که در نکوهش پیمان شکنان و سستی و بی تفاوتی مردم ایراد نمود، می فرماید:

«مَعاشِرَ النّاسِ المُسرِعَةِ اِلَی القلیلِ الباطِلِ، المُغضِیَةِ عَلَی الفِعلِ القَبیح الخاسِرِ «أَفَلاَ یَتَدَبَّروُنَ القُرَانَ أم عَلَی قُلُوبٍ أَقفَالُهَا»؛(25)
ای مردمی که به سوی سخن باطل شتابانید و اعمال زشت زیان کارانه ی (غاصبان)را نادیده می گیرید! آیا در قرآن تدبّر نمی کنند یا بر دل هایشان قفل زده شده است؟»

در ادامه فرمودند:
«نه، بلکه اعمال بد شماست که پرده بر دل هایتان کشیده و گوش ها و چشم های شما را گرفته است و چه بد تأویل (از دین کردید) و چه بد نظریّه و رأی دادید و چه بد گناهی را مرتکب شدید! و حتماً سرانجامش را گران و سخت خواهید یافت، در آن روزی که پرده از کار شما برداشته شود و کیفری که در انتظار شماست و عذابی که خدا آماده کرده و شما گمان آن را ندارید، نمایان خواهد شد «و در آن روز است که اهل باطل، دچار خسران می گردد» (26)و(27)

7-دفاع هنگام بردن امام برای بیعت

در آن زمان تلخ و غم آلود که حضرت علی (علیه السّلام) را با زور و با وضع زننده به طرف مسجد می بردند، حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) به میان جمعیّت آمد و بین امام و آنها قرار گرفت و فرمودند:

«وَاللهُ لا أُدعُکُم تَجِرُّونَ ابنِ عَمِّی ظُلماً؛
به خدا قسم! نمی گذارم پسرعمویم را ظالمانه(برای بیعت) ببرید.

وَیلَکُمَ ما أسرَعَ ما خُنُتم اللهِ وَ رَسُولَهُ فینا اَهلُ البَیتِ وَ قَد أوصاکُم رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) باتّباعِنا وَ مَوَدَّتِنا وَالتَّمَسَّک بِنا فَقالَ اللهَ تَعالی قُل لَا أسئَلَکُم عَلَیهِ اَجَراً اِلَّا المَوَدَّةِ فِی القُربی؛(28) و(29)
وای بر شما! چه زود به خدا و رسولش درباره ی ما اهل بیت خیانت کردید! و حال آنکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به پیروی و دوستی ما (اهل بیت (علیهم السّلام) تمسکّ به ما(در امور زندگی) سفارش نمود. پس خداوند بلندمرتبه فرمود: «بگو پاداشی بر رسالت از شما نمی خواهم، جز دوستی بستگانم را.»

8-دفاع در مسجد

آنگاه که حضرت علی (علیه السّلام) را مظلومانه به مسجد بردند تا به اجبار از او بیعت بگیرند، فریاد حضرت زهرا (علیهاالسّلام) با تن مجروح بلند شد:

«خَلَّوا عَن ِابنِ عَمِّی فَوَ الَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالحَقِّ لَئِن لَم تَخَلُّوا عَنهُ لِأنشُرَنَّ شَعرِیِ وَ لأَضَعَنَّ قَمیصَ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) عَلی رَأسِی وَ لَأَصرَخَنَّ اِلَی اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی؛(30)
رها کنید پسرعمویم را! قسم به آن خدایی که محمّد را به حق برانگیخت! اگر از علی (علیه السّلام) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر سر افکنده، به نزد خدای تبارک و تعالی فریاد برمی آورم.»

سپس اضافه فرمودند:
«یقین بدانید که ناقه ی صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچّه ی آن ناقه نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.»(31)
آنگاه حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) همراه حسنین (علیهم السّلام) برای نفرین به سوی قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حرکت کرد. حضرت علی (علیه السّلام) به سلمان فرمودند:
«سلمان! فاطمه را دریاب! گویی دو طرف «مدینه» را می نگرم که به لرزه افتاده. سوگند به خدا! اگر فاطمه (علیهاالسّلام) … نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند و زمین، همه ی آنها را در کام مرگبار خود فرو می برد.»
سلمان خود را رساند و از حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) خواست که نفرین نکند.
حضرت فرمودند:

«یا سَلمان! یُریدُونَ قَتلَ عَلَیَّ ما عَلَیَّ صَبرٌ؛
ای سلمان! آنها قصد جان علی (علیه السّلام) را دارند و من(در قتل علی (علیه السّلام) نمی توانم صبر کنم.»

سلمان عرض کرد:
امام علی (علیه السّلام) مرا فرستاده که به شما بگویم به خانه برگردید و نفرین نکنید.
وقتی حضرت متوجه پیام امام خویش شد، فرمودند:

«اِذا أَرجَعُ وَ أَصبِرُ وَ أَسمَعُ لَهُ وَ أَطیعُ؛(32)
حال (که امام دستور داده) برمی گردم و صبر می کنم و سخن او را می پذیرم و از او اطاعت می کنم.»

و این گونه دفاع، زیباترین دفاع است؛ چرا که با اطاعت صددرصد و محض امامشان همراه است. آنگاه که حضرت علی (علیه السّلام) سالم از دست مهاجمان آزاد شد، تا نگاه حضرت زهرا (علیهاالسّلام) به امام و شوهرش افتاد، گفت:

«رُوحی لِرُوحِکَ الفِداءِ وَ نَفِسیَ لِنَفسِکَ الوِقاءً یا اَبَاالحَسَنَ اِن کُنتُ فِی خَیرٍ کُنتَ مَعَکَ وَ اِن کُنتُ فِی شَرَّ کُنتَ مَعَکَ؛
جانم فدای جان تو و روح و جان من سپر بلای جان تو ای اباالحسن! همواره با تو خواهم بود. اگر تو در خیر و نیکی باشی با تو هستم و اگر در سختی(و بلا) باشی(باز هم) با تو خواهم بود.»

راستی که باید گفت جانانه ترین و زیباترین دفاع را حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) از امامت و امام خویش کرد تا آنجا که جان خویش را سخاوتمندانه فدا نمود و تا آخرین لحظه دست از دفاع از امام خود برنداشت.

پی‌نوشت‌ها:

1. بحارالأنوار، ج36، ص 353.
2. ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعة، ج1، ص 93؛ محمّد دشتی، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)، ص 27.
3. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص 211؛ فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ی زهرا(س)، ص 21.
4. بخشی از خطبه ی فاطمه ی زهرا(س)در «مسجد مدینه»، ر.ک: احمد طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص 258؛ فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ی زهرا(س) ص 21.
5. بحارالأنوار، ج36، ص 353، ح224.
6. احتجاج طبرسی، ج1، صص 288-289؛ فرهنگ سخنان فاطمه ی زهرا(س)، ص 92.
7. بحارالأنوار، ج43، ص 158.
8. بحارالأنوار، ج36، ص 194؛ کمال الدّین و تمام النّعمه، ص 178.
9. بحارالأنوار، ج36، ص 194؛ فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ی زهرا(س)، ص 159.
10. همان.
11. بحارالأنوار، ج36، ص 353، ح 224.
12. الغدیر، علامه امینی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج1، ص 197.
13. ریاحین الشّریعة، ج1، ص 93؛ فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ی هرا(س)، صص 27.
14. مناقب ابن شهرآشوب، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ج3، ص 330.
15. بحارالأنوار، ج36، ص 353، ح 224.
16. الاحتجاج، ج1، ص 262؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج16، ص 206؛ قصه ی مدینه، ص 215.
17. بحارالأنوار، ج53، ص 19، و ج43، ص 156 و 214.
18. همان، ج43، ص 156-157، ح5، مناقب ابن شهرآشوب، ج2، ص 205.
19. همان.
20. بحارالأنوار، ج28، ص 205.
21. همان، ج43، ص 204؛ علل الشرایع، صدوق، بیروت دارالبلاغه، ج1، ص185-189؛ فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ی زهرا(س)، ص 213.
22. بحارالأنوار، ج24، ص 230، ح35، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ی زهرا(س)، ص 32.
23. بحارالأنوار، ج22، ص 484، ح 31.
24. الامالی، صدوق، ص 153، ح8؛ به نقل از فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ی زهرا(س)، ص 31.
25. احتجاج طبرسی، ص 106؛ کتاب عوالم، ج11، ص 476.
26. الاحتجاج، ج1، ص 288، ح50.
27. بحارالأنوار، ج43، ص 158؛ الاحتجاج، ج1، ص 269؛ شرح خطبه حضرت زهرا(س) عزّالدین حسینی زنجانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ج2، ص 321.
28. سوره ی محمّد(ص)، آیه 24.
29. سوره غافر، آیه ی78: «و خسر هنالک المبطلون».
30. احتجاج، ج1، ص 86.
31. شرح خطبه حضرت فاطمه ی زهرا(س)، ج2، ص 321؛ فرهنگ سخنان حضرت فاطمه ی زهرا(س)، ص 97؛ الاحتجاج، ج1، ص 278.
32. سوره شوری، آیه 23.

منبع مقاله: واحد پژوهش مؤسسه فرهنگی موعود عصر(عج)، (1391)، بدانید من فاطمه هستم، تهران: موعود عصر، چاپ اول.

 

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد