خدای متعال امر امامت را حق خود دانسته و به طرق متعددی در آیات قرآنی انتصابی بودن امر امامت بر مردم را با روشهای مناسب بیان فرموده است.آیه اول: « وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ فَلا تَکُنْ فی مِرْیَةٍ مِنْ لِقائِهِ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنی إِسْرائیلَ ؛ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ.» ـــــ ما به موسى کتاب آسمانى دادیم؛ و شک نداشته باش که او آیات الهى را دریافت داشت؛ و ما آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم ؛ و از آنان امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مى کردند؛ چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند.»(1)؛ نکات آیات شریفه:
الف). طبق این آیات تعیین و انتصاب امام بر عهده خداست.
ب). امام عهده دار اجرای اوامر و نواهی خدای عز وجل باید باشد.
خدای متعال تصریح بر هدایت از جانب خودش را دارد. لذا لازم است امام شخصی عالم به اوامر و نواهی مورد نظرخدای متعال باشد. هر چند شخصی هنرمند و دارای قدرت مدیریت بالا باشد، باید سرچشمه معرفت و علم او از طرف خدای متعال بوده و عالم و دانای به حکمت خدای متعال باشد. اگر علم او الاهی نباشد به هیچ وجه نمیتواند عامل اجرای حکمت الاهی بین مردم بشود. انتخاب خلیفه خدا باید توسط خدای متعال صورت پذیرد. توسط بزرگان یا با انتخابات عموم مردم یا انتخاب او توسط جمع خاصی از بزرگان فارغ از هر گونه قضاوت در مورد شخص انتخاب شده؛ انتخابی نامشروع و خروجی آن نسبتی با دستور شارع مقدس ندارد. منتخبین نیز ادعای عالم بودن به حقیقت دین یا دانستن روش اجرای احکام آن را نداشته و عالم بدان نیستند .
آیه دوم:
« وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ.» ـــــ (به خاطر آورید) هنگامى را که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده ی این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من(نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ظالمین نمى رسد. »(2)؛
نکاتی از این آیه شریفه:
الف). امامت حضرت ابراهیم علیه السلام از جانب و به تعیین خدای متعال است.
ب). امامت قبل از این ابلاغ به حضرت ابراهیم علیه السلام نیز به امر الهی در او وجود داشت.
ج). حضرت ابراهیم علیه السلام تمام شئون امامت اعم ازامامت نماز، معنوی، علمی، سیاسی، حکومتی و دیگر مصادیق امامت را با این انتصاب و تعیین امامت داراست.
د). تمام شئون و مصادیق برتری و امامت همه ضمن نبوت حضرت ابراهیم علیه السلام در وجود و عمل ایشان حاصل است. لذا این جعل و تعیین مربوط به حاکمیت و جعل سیاسی در امر امامت است.
ه). امامت سیاسی و حاکمیّتی مورد نظر متکلمین اهل سنّت در این آیه شریفه پر رنگتر از دیگر ابعاد امامت مطرح است. مصداق اقرب آن امامتی که در آیه مطرح شده امامت در بُعد حقّ حاکمیّت بر جامعه می باشد.
و). مقام حقیقی امامت امری خارج از مقام نبوت یا مقام اعتباری امامت است. حضرت ابراهیم علیه السلام با داشتن امر نبوت؛ امتحاناتی را پشت سر گذاشته و قابلیّت لازم را حاصل نمود تا به مقام امامت منصوب شد. به نظر شما چرا برخی از امت اسلام با فقدان این صلاحیتها مدعی امر عظیم امامت شدند؟؟؟ حدیث منزلت را نشنیده بودند؟ (1)؛
ز). خدای متعال خودش حضرت ابراهیم علیه السلام را به امامت نصب فرمودند، انتخابی در کار نبود. بدون نصب و انتصاب الاهی هیچ انتخابی و لو در سقیفه یا توسط بزرگان قابل قبول نبوده و به عبارتی باطل است.
ح). امامت عهدی الاهی بین خدای متعال و امام علیه السلام و تعهد مردم بر قبول آن به عنوان دستور دین خدای متعال است. تعیین امام بوسیله مردم یا بزرگان مستلزم قبول نمودن چنین امری نیست.
ط). امامت در این آیه شریفه عهد الله است. چنین عهدی به ظالمین نمی رسد. مصداق ظالم یکی از ازین چهار مورد میتواند باشد:
1. آنکه در سراسر عمرش ظالم است.
2. آنکه در اوّل عمر عادل ، ولی در ادامه آن ظالم است.
3. آنکه در اوّل عمر ظالم ، ولی در ادامه آن عادل است.
4. آنکه گاهی ظالم و گاهی عادل بوده یا هست.
بر این اساس در ذرّیـّه و نسل حضرت ابراهیم علیه السلام پنج صنف افراد وجود خواهند داشت:
.
1). افرادی که هیچگاه ظالم نبوده در تمام عمر معصوم از هر گونه ظلم باشند.
2). افرادی که در سراسر عمرشان ظالم باشند.
3). افرادی که اوّل عمر عادل ، ولی در ادامه آن ظالم باشند.
4). افرادی که در اوّل عمر ظالم ، ولی در ادامه آن عادل باشند.
5). افرادی که گاه ظالم و گاه عادل باشند.
حضرت ابراهیم علیه السلام از خدای متعال درخواست حاکمیت و امامت برای افراد ظالم بالفعل یا اهل جهنم ننموده اند. تنها آنهایی قابلیّت امامت خواهند داشت که اسم ظالم بر آنها صدق نکند. تنها این گروهند که اهل بهشت بودن آنها یقینی است. پس امامت تنها از آنِ کسانی است که در سراسر عمرشان معصوم از هر گونه گناهی باشند ؛ چرا که هر گناهی از مصادیق ظلم است. حال چگونه اهل سقیفه با داشتن سابقه کفر و غیر معصوم بودن ادّعای امامت نمودند؟ با اینکه در زمان خلافتشان نیز برخی علمای خود اهل سنّت تصریح بر انجام کارهای خلافشان دارند.
ـــــــــ .
(1). سوره مبارکه سجده در آیات شریفه 23 و 24.
(2). سوره مبارکه البقره، آیه شریفه 124.
(3). صحیح بخاری ، ج 4 ، 209 و ج5 ، ص129 ؛ صحیح مسلم ، ج7 ، ص 120.
الف). طبق این آیات تعیین و انتصاب امام بر عهده خداست.
ب). امام عهده دار اجرای اوامر و نواهی خدای عز وجل باید باشد.
خدای متعال تصریح بر هدایت از جانب خودش را دارد. لذا لازم است امام شخصی عالم به اوامر و نواهی مورد نظرخدای متعال باشد. هر چند شخصی هنرمند و دارای قدرت مدیریت بالا باشد، باید سرچشمه معرفت و علم او از طرف خدای متعال بوده و عالم و دانای به حکمت خدای متعال باشد. اگر علم او الاهی نباشد به هیچ وجه نمیتواند عامل اجرای حکمت الاهی بین مردم بشود. انتخاب خلیفه خدا باید توسط خدای متعال صورت پذیرد. توسط بزرگان یا با انتخابات عموم مردم یا انتخاب او توسط جمع خاصی از بزرگان فارغ از هر گونه قضاوت در مورد شخص انتخاب شده؛ انتخابی نامشروع و خروجی آن نسبتی با دستور شارع مقدس ندارد. منتخبین نیز ادعای عالم بودن به حقیقت دین یا دانستن روش اجرای احکام آن را نداشته و عالم بدان نیستند .
آیه دوم:
« وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ.» ـــــ (به خاطر آورید) هنگامى را که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده ی این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من(نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ظالمین نمى رسد. »(2)؛
نکاتی از این آیه شریفه:
الف). امامت حضرت ابراهیم علیه السلام از جانب و به تعیین خدای متعال است.
ب). امامت قبل از این ابلاغ به حضرت ابراهیم علیه السلام نیز به امر الهی در او وجود داشت.
ج). حضرت ابراهیم علیه السلام تمام شئون امامت اعم ازامامت نماز، معنوی، علمی، سیاسی، حکومتی و دیگر مصادیق امامت را با این انتصاب و تعیین امامت داراست.
د). تمام شئون و مصادیق برتری و امامت همه ضمن نبوت حضرت ابراهیم علیه السلام در وجود و عمل ایشان حاصل است. لذا این جعل و تعیین مربوط به حاکمیت و جعل سیاسی در امر امامت است.
ه). امامت سیاسی و حاکمیّتی مورد نظر متکلمین اهل سنّت در این آیه شریفه پر رنگتر از دیگر ابعاد امامت مطرح است. مصداق اقرب آن امامتی که در آیه مطرح شده امامت در بُعد حقّ حاکمیّت بر جامعه می باشد.
و). مقام حقیقی امامت امری خارج از مقام نبوت یا مقام اعتباری امامت است. حضرت ابراهیم علیه السلام با داشتن امر نبوت؛ امتحاناتی را پشت سر گذاشته و قابلیّت لازم را حاصل نمود تا به مقام امامت منصوب شد. به نظر شما چرا برخی از امت اسلام با فقدان این صلاحیتها مدعی امر عظیم امامت شدند؟؟؟ حدیث منزلت را نشنیده بودند؟ (1)؛
ز). خدای متعال خودش حضرت ابراهیم علیه السلام را به امامت نصب فرمودند، انتخابی در کار نبود. بدون نصب و انتصاب الاهی هیچ انتخابی و لو در سقیفه یا توسط بزرگان قابل قبول نبوده و به عبارتی باطل است.
ح). امامت عهدی الاهی بین خدای متعال و امام علیه السلام و تعهد مردم بر قبول آن به عنوان دستور دین خدای متعال است. تعیین امام بوسیله مردم یا بزرگان مستلزم قبول نمودن چنین امری نیست.
ط). امامت در این آیه شریفه عهد الله است. چنین عهدی به ظالمین نمی رسد. مصداق ظالم یکی از ازین چهار مورد میتواند باشد:
1. آنکه در سراسر عمرش ظالم است.
2. آنکه در اوّل عمر عادل ، ولی در ادامه آن ظالم است.
3. آنکه در اوّل عمر ظالم ، ولی در ادامه آن عادل است.
4. آنکه گاهی ظالم و گاهی عادل بوده یا هست.
بر این اساس در ذرّیـّه و نسل حضرت ابراهیم علیه السلام پنج صنف افراد وجود خواهند داشت:
.
1). افرادی که هیچگاه ظالم نبوده در تمام عمر معصوم از هر گونه ظلم باشند.
2). افرادی که در سراسر عمرشان ظالم باشند.
3). افرادی که اوّل عمر عادل ، ولی در ادامه آن ظالم باشند.
4). افرادی که در اوّل عمر ظالم ، ولی در ادامه آن عادل باشند.
5). افرادی که گاه ظالم و گاه عادل باشند.
حضرت ابراهیم علیه السلام از خدای متعال درخواست حاکمیت و امامت برای افراد ظالم بالفعل یا اهل جهنم ننموده اند. تنها آنهایی قابلیّت امامت خواهند داشت که اسم ظالم بر آنها صدق نکند. تنها این گروهند که اهل بهشت بودن آنها یقینی است. پس امامت تنها از آنِ کسانی است که در سراسر عمرشان معصوم از هر گونه گناهی باشند ؛ چرا که هر گناهی از مصادیق ظلم است. حال چگونه اهل سقیفه با داشتن سابقه کفر و غیر معصوم بودن ادّعای امامت نمودند؟ با اینکه در زمان خلافتشان نیز برخی علمای خود اهل سنّت تصریح بر انجام کارهای خلافشان دارند.
ـــــــــ .
(1). سوره مبارکه سجده در آیات شریفه 23 و 24.
(2). سوره مبارکه البقره، آیه شریفه 124.
(3). صحیح بخاری ، ج 4 ، 209 و ج5 ، ص129 ؛ صحیح مسلم ، ج7 ، ص 120.
قرآن و انتصاب امام