اگر بخواهیم پاسخی کوتاه به دغدغه فکری شما بدهیم، در یک جمله باید گفت، بله، تجملگرایی برخی از روحانیون باعث وهن دین و طیف وسیع روحانیون متقی و وارسته است. که علاوه بر آن باعث بیاعتمادی عمومی نیز به دین و روحانیت میشود.
این امر، هم به دلیل نقش روحانیون در تبلیغ اسلام است و هم نقش منحصر به فردی که روحانیت شیعه در ایجاد و بقاء یک نظام سیاسی دینی دارد.
اما لازم است نسبت به این پاسخ کوتاه و اجمالی توضیحاتی نیز بیان شود و اکتفا به این مختصر نگردد. اکثر روحانیون شیعی، انسانهایی وارستهاند و در طول سالهای تاریخ تشیع امتحان خود را به خوبی پس دادهاند. از این رو در جای جای تاریخ تشیع و به خصوص در سرزمین عزیزمان ایران مایه خیر وبرکت بودهاند و اگر در بعضی از موارد جماعتی شأن و منزلت این منصب روحانی را فراموش کرده نباید به کل این طیف نسبت داده و همه را از زاویه این گروه اندک دید.
آنچه در این خصوص باید مدنظر قرارداد اینکه، لازم است همه ما مسلمانان نسبت به اصل دین و عملکرد و منش افراد تفکیک قائل شویم و به تعبیر حضرت علی (ع) از روی حق به افراد حقطلب برسیم نه از روی افراد به حق و حقیقت به این معنی که رفتار ناصواب افراد نبایستی ما را در اعتقادمان به حق و حقیقت سست نماید. وظیفهای که ما در برخورد با چنین رفتارهایی داریم ادای وظیفه امر به معروف و نهی از منکر در صورت وجود شرایط آن است، به این صورت که محترمانه و دلسوزانه به کسانی که از منش اسلام دور شدهاند تذکر دهیم که صلاح و رستگاری جامعه در گرو صالح بودن عالمان دین است. این امر مورد توجه أکید رهبران بزرگ روحانیت شیعه از ابتدا تا کنون نیز بوده است، از این میان میتوان به سخنان و رهنمودهای بزرگ پرچمدار نهضت روحانیت شیعه در تاریخ معاصر یعنی امام روحالله (ره)، اشاره نمود ، آنجا که می فرماید :«من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیاء را به آنان محول فرموده است از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست که به حمد الله روحانیت متعهد اسلام امتحان خود را داده است» (صحیفه نور، ج20، ص130. ) و ؛ «من اکثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی در ارزش عملی و زهد آنان می دانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرائی روحانیت نیست و هیچ وسیلهای هم نمی تواند بدتر از دنیا گرائی، روحانیت را آلوده کند» (صحیفه نور، ج20، ص244. ) ؛ و«یکی از امور مهم هم همین است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا، و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی کردند.
آنهائی که منشأ آثار بزرگی بودند – در زندگی- ساده زندگی کردند. اینهائی که در بین مردم موجه بودند که حرف آنها را می شنیدند، اینها ساده زندگی میکردند… هر چه بروید سراغ اینکه یک قدم بردارید برای اینکه خانهتان بهتر باشد، از معنویتتان به همین مقدار، از ارزشتان به همین مقدار کاسته می شود. ارز ش انسان به خانه نیست، به اتومبیل نیست. اگر ارزش انسان به اینها بود، انبیاء باید همین کار را بکنند. انبیاء سیرهشان را دیدید چه جور بوده.
ارزش انسان به این نیست که انسان یک هیاهو داشته باشد، یک اتومبیل کذا داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد… فکر کنید ارزش انسان را به دست بیاورید، ارزش روحانیت را از دست ندهید» (بیانات امام در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم و تهران و … 16/2/64، صحیفه نور، ج 19، ص 157 و 158).
نکتهای که در این بحث لازم است مدنظر باشد اینکه؛ در هر قشر اجتماعی ممکن است افرادی باشند که شأن اجتماعی آن قشر را رعایت نکرده و باعث برخی بیاعتمادیها شوند.
این مسئله در مورد روحانیت به دلیل موقعیت خاص ایشان بسیار پرجلوهتر است. اندک لکه سیاه بر یک پارچه سفید کاملاً به چشم آمده و باعث جلب توجه دیگران میشود، درحالیکه لکههای سیاه بر پارچهای رنگی چندان به چشم نمیآید و باعث جلب توجه نمیشود. این به مانند وضعیت طبقه روحانیت و دیگر طبقات اجتماعی است به این معنی که اندک خطای صورتگرفته توسط اندک افراد این قشر بسیار جلب توجه مینماید، در حالیکه خطای قابل توجه توسط افراد قابل توجهی در اقشار و طبقات دیگر چندان به چشم نمیآید. این امر هم باید در ذهنیت طبقه روحانیون هنگام عمل، مدنظر باشد و هم در ذهنیت عموم مردم مسلمان هنگام قضاوت.
نکته دیگری که در این باره لازم است به آن پرداخته شود اینکه در باره مال دنیا آنچه مورد نفی آموزههای دینی است دلبستگی به مال دنیا و تجملگرایی است، نه خود مال دنیا. داشتن مال دنیا و نیز تلاش در راه کسب آن، نه تنها مذموم نیست بلکه در آموزههای اسلامی کاملاً قابل ستایش است و حتی سیره معصومین علیهالسلام نیز میباشد. داشتن مال دنیا اگر از راه حلال بوده و در امور مطلوب و مصالح جامعه اسلامی مورد استفاده قرارگیرد به عنوان یکی از راههای ترقی معنوی به حساب میآید؛ ما در طول تاریخ بسیار عالمان دینی و افراد با تقوی را داشتهایم که از منابع مالی قابل توجهی برخوردار بودهاند و حتی میتوان گفت؛ منبع مالی یکی از مهمترین وسیلههای پیشبرد اهداف یک اندیشه دینی و سیاسی است. فعالیتهای مولی امیر المؤمنین علیه السلام، در احداث نخلستانها و چاههای آب که درآمد سرشاری را نیز به دنبال داشت و یا اقدامات حضرت زهرا سلامالله علیها، در بازپسگیری فدک از غاصبان آن، همه با توجه به این گزاره مورد ارزیابی قرار میگیرد. یعنی غاصبان به این دلیل فدک را غصب کرده بودند، تا بتوانند منبع مالی اهلبیت را تضعیف کرده و ایشان را در پیشبرد اهدافشان با مشکل مواجه کنند. فعالیتهای حضرت نیز در راستای خنثیسازی این توطئه صورت گرفته بود. توجه به سیره ائمه معصومین علیهمالسلام نشان میدهد که ایشان در راه اهداف اسلامی از بهترین امکانات دنیوی با توجه به شرایط روز استفاده میکردند.
این امر در تاریخ زندگانی علمای شیعه نیز قابل ردیابی است. برای نمونه اگر به اصفهان سفری بکنید میتوانید از موزه خانه مشروطه این شهر دیداری داشته و نسبت به این مسئله آگاهیهای بیشتر به دست آورید. خانه مشروطه اصفهان منزل شخصی یکی از روحانیون با نفوذ و متقی اصفهان است.
شخصیتی که با اقتدار معنوی خود توانست رهبری نهضت مشروطیت را در اصفهان به دست گرفته و نظامی مردمسالار را با مختصات دینی در یکصد سال پیش ایجاد کند و در حدود هشتاد سال پیش نیز به تدارک قیامی علیه استبداد وابسته رضاخانی دست بزنند که به تعبیر حضرت امام خمینی (ره) اساسیترین قیام علیه رضاخان بوده است.
یکی از وسائل مؤثر ایشان در این اقدامات بنیه مالی قوی ایشان است که نباید از آن چشم پوشی کرد. این درحالی است که به تعبیر برخی بزرگان ایشان از درجه بالایی از معنویت برخوردار بودند.
در یک جمعبندی از مطالب مذکور باید گفت؛ آنچه از نظر آموزههای اسلامی مذموم است دلبستگی به مال دنیا است نه داشتن مال دنیا، چرا که مال دنیا یک وسیله است و به مانند هر وسیلهای دیگر، اگر در راه صحیح و مصالح جامعه مورد استفاده قرارگیرد باعث ترقی معنوی صاحب مال خواهد بود و در غیر اینصورت باعث تنزل معنوی انسان میشود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100112716)
این امر، هم به دلیل نقش روحانیون در تبلیغ اسلام است و هم نقش منحصر به فردی که روحانیت شیعه در ایجاد و بقاء یک نظام سیاسی دینی دارد.
اما لازم است نسبت به این پاسخ کوتاه و اجمالی توضیحاتی نیز بیان شود و اکتفا به این مختصر نگردد. اکثر روحانیون شیعی، انسانهایی وارستهاند و در طول سالهای تاریخ تشیع امتحان خود را به خوبی پس دادهاند. از این رو در جای جای تاریخ تشیع و به خصوص در سرزمین عزیزمان ایران مایه خیر وبرکت بودهاند و اگر در بعضی از موارد جماعتی شأن و منزلت این منصب روحانی را فراموش کرده نباید به کل این طیف نسبت داده و همه را از زاویه این گروه اندک دید.
آنچه در این خصوص باید مدنظر قرارداد اینکه، لازم است همه ما مسلمانان نسبت به اصل دین و عملکرد و منش افراد تفکیک قائل شویم و به تعبیر حضرت علی (ع) از روی حق به افراد حقطلب برسیم نه از روی افراد به حق و حقیقت به این معنی که رفتار ناصواب افراد نبایستی ما را در اعتقادمان به حق و حقیقت سست نماید. وظیفهای که ما در برخورد با چنین رفتارهایی داریم ادای وظیفه امر به معروف و نهی از منکر در صورت وجود شرایط آن است، به این صورت که محترمانه و دلسوزانه به کسانی که از منش اسلام دور شدهاند تذکر دهیم که صلاح و رستگاری جامعه در گرو صالح بودن عالمان دین است. این امر مورد توجه أکید رهبران بزرگ روحانیت شیعه از ابتدا تا کنون نیز بوده است، از این میان میتوان به سخنان و رهنمودهای بزرگ پرچمدار نهضت روحانیت شیعه در تاریخ معاصر یعنی امام روحالله (ره)، اشاره نمود ، آنجا که می فرماید :«من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیاء را به آنان محول فرموده است از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست که به حمد الله روحانیت متعهد اسلام امتحان خود را داده است» (صحیفه نور، ج20، ص130. ) و ؛ «من اکثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی در ارزش عملی و زهد آنان می دانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرائی روحانیت نیست و هیچ وسیلهای هم نمی تواند بدتر از دنیا گرائی، روحانیت را آلوده کند» (صحیفه نور، ج20، ص244. ) ؛ و«یکی از امور مهم هم همین است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا، و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی کردند.
آنهائی که منشأ آثار بزرگی بودند – در زندگی- ساده زندگی کردند. اینهائی که در بین مردم موجه بودند که حرف آنها را می شنیدند، اینها ساده زندگی میکردند… هر چه بروید سراغ اینکه یک قدم بردارید برای اینکه خانهتان بهتر باشد، از معنویتتان به همین مقدار، از ارزشتان به همین مقدار کاسته می شود. ارز ش انسان به خانه نیست، به اتومبیل نیست. اگر ارزش انسان به اینها بود، انبیاء باید همین کار را بکنند. انبیاء سیرهشان را دیدید چه جور بوده.
ارزش انسان به این نیست که انسان یک هیاهو داشته باشد، یک اتومبیل کذا داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد… فکر کنید ارزش انسان را به دست بیاورید، ارزش روحانیت را از دست ندهید» (بیانات امام در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم و تهران و … 16/2/64، صحیفه نور، ج 19، ص 157 و 158).
نکتهای که در این بحث لازم است مدنظر باشد اینکه؛ در هر قشر اجتماعی ممکن است افرادی باشند که شأن اجتماعی آن قشر را رعایت نکرده و باعث برخی بیاعتمادیها شوند.
این مسئله در مورد روحانیت به دلیل موقعیت خاص ایشان بسیار پرجلوهتر است. اندک لکه سیاه بر یک پارچه سفید کاملاً به چشم آمده و باعث جلب توجه دیگران میشود، درحالیکه لکههای سیاه بر پارچهای رنگی چندان به چشم نمیآید و باعث جلب توجه نمیشود. این به مانند وضعیت طبقه روحانیت و دیگر طبقات اجتماعی است به این معنی که اندک خطای صورتگرفته توسط اندک افراد این قشر بسیار جلب توجه مینماید، در حالیکه خطای قابل توجه توسط افراد قابل توجهی در اقشار و طبقات دیگر چندان به چشم نمیآید. این امر هم باید در ذهنیت طبقه روحانیون هنگام عمل، مدنظر باشد و هم در ذهنیت عموم مردم مسلمان هنگام قضاوت.
نکته دیگری که در این باره لازم است به آن پرداخته شود اینکه در باره مال دنیا آنچه مورد نفی آموزههای دینی است دلبستگی به مال دنیا و تجملگرایی است، نه خود مال دنیا. داشتن مال دنیا و نیز تلاش در راه کسب آن، نه تنها مذموم نیست بلکه در آموزههای اسلامی کاملاً قابل ستایش است و حتی سیره معصومین علیهالسلام نیز میباشد. داشتن مال دنیا اگر از راه حلال بوده و در امور مطلوب و مصالح جامعه اسلامی مورد استفاده قرارگیرد به عنوان یکی از راههای ترقی معنوی به حساب میآید؛ ما در طول تاریخ بسیار عالمان دینی و افراد با تقوی را داشتهایم که از منابع مالی قابل توجهی برخوردار بودهاند و حتی میتوان گفت؛ منبع مالی یکی از مهمترین وسیلههای پیشبرد اهداف یک اندیشه دینی و سیاسی است. فعالیتهای مولی امیر المؤمنین علیه السلام، در احداث نخلستانها و چاههای آب که درآمد سرشاری را نیز به دنبال داشت و یا اقدامات حضرت زهرا سلامالله علیها، در بازپسگیری فدک از غاصبان آن، همه با توجه به این گزاره مورد ارزیابی قرار میگیرد. یعنی غاصبان به این دلیل فدک را غصب کرده بودند، تا بتوانند منبع مالی اهلبیت را تضعیف کرده و ایشان را در پیشبرد اهدافشان با مشکل مواجه کنند. فعالیتهای حضرت نیز در راستای خنثیسازی این توطئه صورت گرفته بود. توجه به سیره ائمه معصومین علیهمالسلام نشان میدهد که ایشان در راه اهداف اسلامی از بهترین امکانات دنیوی با توجه به شرایط روز استفاده میکردند.
این امر در تاریخ زندگانی علمای شیعه نیز قابل ردیابی است. برای نمونه اگر به اصفهان سفری بکنید میتوانید از موزه خانه مشروطه این شهر دیداری داشته و نسبت به این مسئله آگاهیهای بیشتر به دست آورید. خانه مشروطه اصفهان منزل شخصی یکی از روحانیون با نفوذ و متقی اصفهان است.
شخصیتی که با اقتدار معنوی خود توانست رهبری نهضت مشروطیت را در اصفهان به دست گرفته و نظامی مردمسالار را با مختصات دینی در یکصد سال پیش ایجاد کند و در حدود هشتاد سال پیش نیز به تدارک قیامی علیه استبداد وابسته رضاخانی دست بزنند که به تعبیر حضرت امام خمینی (ره) اساسیترین قیام علیه رضاخان بوده است.
یکی از وسائل مؤثر ایشان در این اقدامات بنیه مالی قوی ایشان است که نباید از آن چشم پوشی کرد. این درحالی است که به تعبیر برخی بزرگان ایشان از درجه بالایی از معنویت برخوردار بودند.
در یک جمعبندی از مطالب مذکور باید گفت؛ آنچه از نظر آموزههای اسلامی مذموم است دلبستگی به مال دنیا است نه داشتن مال دنیا، چرا که مال دنیا یک وسیله است و به مانند هر وسیلهای دیگر، اگر در راه صحیح و مصالح جامعه مورد استفاده قرارگیرد باعث ترقی معنوی صاحب مال خواهد بود و در غیر اینصورت باعث تنزل معنوی انسان میشود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100112716)