دوران رواج نقل روایات تا دوران منع روایات اهل بیت(ع)
بررسی تاریخی حدیث، یکی از دانشهای علوم حدیث میباشد که در اخذ و فهم حدیث یاریرسان است. بخشی از این دانش به بیان دورانهای مختلف تدوین حدیث میپردازد. در این نوشتار به بررسی دوره تدوین حدیث از زمان امامباقر(علیهالسلام) تا عصر غیبت کبری میپردازد.
تعداد کلمات 3476/ تخمین زمان مطالعه 18 دقیقه
دوران رشد و شکوفایی حدیث
در حوزة سیاسی، سراشیبی حکومت بنیامیّه و درگیری میان بنیعباس و بنیامیه عامل تغییر در این حوزه و مهیا شدن فضا برای آزادی بیان شد.
در حوزة اجتماعی نیز به موجب آزادسازی نگارش حدیث از سوی عُمَربنعبدالعزیز و در حوزة فرهنگی به علت ارتباط با ایرانیان و رومیان و پدید آمدن شرایط مناظره و تربیت شاگردان نخبه توسط ائمه(علیهم السلام)، باعث توجه مردم به اهلبیت(علیهم السلام) و رجوع ایشان برای شنیدن حدیث شد.
• حدیث امام باقر(علیه السلام)
دوران امامت ایشان، حدیث شیعه، دوران طلایی خویش را آغاز کرد و در پاسخگویی به شبهات فقهی و عقیدتی، سرآمد همة اندیشمندان جهان اسلام شد.
فضای سیاسی – اجتماعی
در سال یکصد هجری، یکی از حکمرانان بنیامیّه به نام عُمَر بنعبدالعزیز، فرمان نگارش احادیث را صادر کرد و همین فرمان، زمینة اجتماعی خوبی را برای امام(علیه السلام) فراهم آورد تا احادیث پیامبر را برای مردم بازگو کند. مردمانی که از شنیدن این فرمان خرسند شدند، برای شنیدن سخنان پیامبر بهترین راه را مراجعه به اهلبیت میدانستند.
فضای علمی پدید آمده سبب شد تا امام باقر(علیه السلام) شاگردان زبردستی را در رشتههای مختلف علمی تربیت کند که هر کدام از آنها در شهر و دیار خود پاسخگوی مردم بودند. محمد بن مسلم، زراره بن اعین، ابان بن تغلب نمونهای از شاگردان اندیشمند امام باقر(علیه السلام) میباشند.
روش امام(علیه السلام) در بیان معارف دینی
یکی دیگر از روشهایی که امام(علیه السلام) در جهت این هدف از آن بهره جستند، روش ارجاعات بود؛ بدینگونه که از یاران برجستة خویش میخواستند تا در مسجد بنشینند و برای مردم حدیث بگویند و از مردم نیز میخواستند که در مسائل دینی به آنان مراجعه نمایند.
میراث حدیثی امام(علیه السلام)
امام(علیه السلام) با بیان احادیث تاریخی، سیرة رفتاری امام علی(علیه السلام) و ماجرای عاشورا میراث حدیثی گرانبهایی را برای ما به یادگار گذاشتهاند.
• حدیث امام صادق(علیه السلام)
شرایط دوران امام(علیه السلام) مانند دوران امام باقر(علیه السلام) بود، افزون بر آنکه درگیریهای سیاسی میان حاکمان افزایش یافت و سرانجام در سال 132 هجری بنیامیه، سقوط کرد و بنیعباس که به خاطر نسبتشان با عبّاس، عموی پیامبر، ادعای انتساب به پیامبر را داشتند بر روی کار آمدند، اگر چه دشمنی بنیعبّاس با اهلبیت کم نبود ولی با اینهمه، درگیری میان بنیامیه و بنیعبّاس، فضای خوبی را برای امام(علیه السلام) در جهت گسترش مبانی دین و احادیث اهلبیت پدید آورد.
اگر چه تمام این دوران یکسان نبود و در برخی سالها، فشارهای حکومت بسیار افزایش یافت به گونهای که امام مجبور به ترک مدینه شد؛ ولی با این همه، امام توانست با بیان احادیث کلیدی، نظام فقهی شیعه را سامان دهد تا شیعیان هویت مستقل خویش را دریابند و توانایی پاسخگویی به هر پرسشی را داشته باشند.
از همین رو، شیعة دوازدهامامی به «شیعة جعفری» مشهور شد. امروز در تمامی ابواب فقهی، حدیثی از امام صادق(علیه السلام) دیده میشود که بیانگر بر جای ماندن احادیث فراوان از آن بزرگوار است.
شاگردان فقیه
دانش گسترده امام باقر و امام صادق(علیه السلام)، نه تنها شاگردان فقیهی را تربیت کرد بلکه بر دانشمندان سنی نیز تأثیر نهاد به گونهای که بسیاری از راویان غیر شیعی، روایت پیامبر را از امام صادق(علیه السلام) نقل کردهاند و شماری از آنان، از جمله ابو حنیفه پیشوای سنیان حنفی، شاگرد امام صادق(علیه السلام) بود.
میراث حدیثی
رسالهها و نوشتهجات کوچکی نیز به امام صادق(علیه السلام) منسوب است که از آن جمله میتوان به: «رسالة الاهلیلجه» که در رد منکران ربوبیت تحریر شد، «رسالة التوحید» که امام برای مفضلبنعمر نوشت و «رسالة الاهوازیه» که در پاسخ سؤالات عبدالله نجاشی (فرماندار اهواز) از امام به یادگار مانده است، اشاره نمود.[2]
دوران تثبیت و تحکیم حدیث
بیشتر بخوانید: حدیث شیعه از پیامبر (ص) تا امام سجاد (ع)
• حدیث امام کاظم(علیه السلام)
فضای سیاسی
فشارهای حکومت عباسی تا آنجا بود که شاگردان امام جرأت نمیکردند که احادیث امام(علیه السلام) را با نام ایشان بر زبان آورند و از القابی مانند: ابوابراهیم، ابوالحسن، عبد صالح و العالم استفاده میکردند تا شناخته نشوند.
شیوههای امام(علیه السلام) در بیان معارف دینی
میراث حدیثی امام(علیه السلام)
کمترین احادیث بر جای مانده از امام کاظم(علیه السلام) در موضوعات اخلاقی است.
• حدیث امام رضا(علیه السلام)
مدت بیست سالة امامت امام رضا(علیه السلام) را میتوان به دو دوره کلی تقسیم کرد: دوره نخست هفده سال به طول انجامید و امام در مدینه به سر میبرد که ادامه شرایط امامان پیشین بود.
دورة دوم، سه سال آخر عمر شریف امام(علیه السلام) را شامل میشود که در خراسان گذشت و شرایط جدیدی برای امام فراهم آمد.
دوران امامت ایشان، دوران ویژهای در تاریخ حدیث محسوب میشود؛ زیرا آغاز پیدایش «جوامع موضوعی حدیث» در این زمان بوده که احادیث «اصول اربعمئه» به وسیلة یاران امام(علیه السلام) به کتابهایی که دربرگیرندة موضوعات مختلف فقهی بود، منتقل شد و کتابهای سیگانه حسین بن سعید و کتاب جامع احمد بن محمد بن أبی نصر بزنطی، از آن جمله است. بنابراین دستیابی شیعیان به احادیث امامان پیشین، آسان شد و آنها میتوانستند نظر امامان را در موضوعات گوناگون دریابند.
اهمیت دیگر دوران امام(علیه السلام)، حضور ایشان در مرکز خلافت آن روزگار، یعنی خراسان بود. امام به اصرار مأمون، خلیفةعباسی، مجبور شد تا مدینه را ترک گوید و با پذیرفتن ولیعهدی مأمون، به خراسان برود. خراسان در آن دوره، از مراکز حدیثی – فقهی اهل تسنّن به شمار میآمد و محل آمد و شد دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان بود. امام از این فرصت پدید آمده، بهره برد و با شرکت در مناظرات علمیِ مختلف، دلایل امامت شیعه را به گونهای شفاف بیان کرد، به گونهای که پس از امام(علیه السلام)، کمتر پرسش پاسخ نیافتهای در امر امامت باقی ماند.
ایشان در این دوران، ادعاهای ادیان دیگر را خنثی کرد و با برگویی صفات خداوند متعال، یکتاپرستی ناب را ترویج مینمود. از همین رو، احادیث فراوانی در موضوع امامت و توحید از امام رضا(علیه السلام) برای ما باقی مانده است.
فقه، مهمترین موضوع
دستهای دیگر از احادیث امام(علیه السلام)، احادیث تفسیری است که پاسخی به پرسشهای شیعیان و همچنین اهل سنّت از آیات قرآن کریم است.
نوشتههای نسبت داده شده به امام(علیه السلام)
رسالة ذهبیّه، نوشتهای است از امام(علیه السلام) در مورد مسائل پزشکی که گویا ایشان، آن را به درخواست مأمون نگاشته است، هر چند برخی پژوهشگران، بعضی از مطالب آن را از امام نمیدانند.
فقه الرّضا نیز کتابی است در فقه که بسیاری از دانشمندان، در درستی نسبت دادن آن به امام(علیه السلام) تردید دارند.
• حدیث امام جواد(علیه السلام)
کاهش احادیث امام(علیه السلام)
عامل دیگری که سبب کاهش احادیث امام جواد(علیه السلام) شد، مراجعة مردم به عالمان شیعه، بنا بر سفارش امامان بود؛ چرا که پیشوایان معصوم، با این روش، مردم را برای دوران غیبت آماده میکردند تا مردم بتوانند در زمان غیبت، پاسخ مسائل خویش را دریابند.
روشهای امام(علیه السلام) در بیان معارف دینی
شیوة دیگری که امام جواد(علیه السلام) برای نشر حدیث برگزید، شیوه مناظره است. امام(علیه السلام) از آغازین روزهای امامتش، با پاسخهای عالمانه به پرسشهای دانشمندان، گسترة دانش خویش را نمایان ساخت، به گونهای که در برخی متون آمده است که امام در یک مجلس به سی هزار مسأله پاسخ داد. هر چند پرسیده شدن این تعداد مسأله در یک مجلس امکان نداشته است؛ ولی مطرح شدن این مطلب میتواند بیانگر سؤالات بسیاری باشد که از امام پرسیده میشد.
در میان احادیث امام جواد(علیه السلام)، احادیثی نیز در موضوعات اخلاقی و فقهی از ایشان بر جای مانده است.
• حدیث امام هادی(علیه السلام)
دوران طولانی امامت ایشان با سختگیریهای حاکمان وقت و بهویژه متوکلعباسی روبهرو بود و سرانجام با فراخواندن امام به منطقه نظامی سامرا، ارتباط ایشان با پیروانش بسیار محدود شد؛ اما امام در همین دوران، احادیث گرانبهایی را بیان میفرمودند که در شهرهای مختلف سرزمین اسلامی منتشر میگردید. یکی از عوامل مهم انتشار احادیث امام، بهرهگیری از تشکیلات وکالت بود، به گونهای که وکیلان امام در شهرهای مختلف، مستقر بودند و سخنان امام را دریافت میکردند و به مردم میرساندند. ارتباط امام با وکلا و تنظیم روابط وکیلان با یکدیگر، بیانگر تشکیلات منسجم وکالت در این دوران است. امام در این دوران، در ملاقاتهای محدودی که با شیعیان داشت، موعظههای اخلاقی و احادیث اعتقادی شیعه را بیان میکرد و با توجه به شبهات اعتقادیای که درباره صفات خداوند مطرح بود، احادیث اعتقادی در زمینه اثبات توحید و رد جبر و تفویض را مطرح میکرد.
گونة دیگر از احادیث امام هادی(علیه السلام) در موضوع امامت است؛ زیرا در جامعة آن روز، کسانی بودند که با زیادهروی در محبّت امامان، صفات خداوند را برای امام معصوم پنداشته و آن را ترویج میدادند.
این گروه، غُلات نامیده میشدند و همة امامان شیعه از آنان بیزاری میجستند. امام هادی(علیه السلام) در بیانات خویش، از سویی جایگاه والای امامت را به گونهای ترسیم میکرد که عظمت امام محفوظ بماند و از سوی دیگر، غلات نتوانند از این احادیث سودجویی کنند.
یکی از احادیث گرانبهای امام هادی(علیه السلام)، زیارت جامعةکبیره است که با این زیارتنامه، میتوان تمام امامان را زیارت نمود.
زیارت جامعه رابطه زیبای توحید و امامت را ترسیم میکند و به گونهای دقیق، جایگاه توحید را نشان میدهد و نقش امام معصوم را در جامعه توحیدی، تبیین مینماید.
در دوران امام(علیه السلام)، کتابهایی با عنوان مسائل و نوادر که دوگونه از نگارش حدیث است، از شاگردان امام هادی(علیه السلام) به نسلهای بعد منتقل شد.
• حدیث امام حسن عسکری(علیه السلام)
مدّت کوتاه امامت ایشان و فضای نظامی سامرّا – که دستگاه حکومت، در آن تمام رفتارها و دیدارهای امام را زیر نظر داشت – سبب کاهش ارتباط مردم با امام شد و در نتیجه احادیث چندانی از این امام بر جای نمانده است.
بااینهمه امام به پرسشهای مردم به صورت مکتوب، پاسخ میداد و در مواردی نیز با حکمت و موعظه خویش، مشتاقان را راهنمایی میفرمود. برخی از پژوهشگران، از یکصد و بیست جلد تفسیر امام حسن عسکری(علیه السلام) سخن گفتهاند که امروز، تنها یک مجلد آن باقی است، ولی در درستی انتساب چنین کتاب تفسیری به امام، تردیدهای فراوانی وجود دارد.
در این دوران از چندین کتاب مسائل نام برده شده که در آنها، شاگردان امام، پرسشهای خویش را برای امام میفرستادند و امام پاسخ آنان را مینوشت. «مسائل» محمد بن صفار و «مسائل» محمد بن علی بن عیسی قمی و «مسائل» ابوطاهر زراری، از جمله نگاشتههای اصحاب امامان است که در برخی کتابها گزارش شده است.
• حدیث امام مهدی (عج)
در این مدت، جز تعداد اندکی از احادیث – که خادمان و نزدیکان امام، آنها را نقل کردهاند – سایر احادیث امام به صورت توقیع به دست ما رسیده است.
توقیعات،گونهای خاص از نگارش بوده است که در آنها نویسنده، مطالب خویش را مُهر میکرده و از نوشتهجات عادی برتر شمرده میشود.[7]
نمایش پی نوشت ها:
[1]. علل افزونی احادیث فقهی در این زمان را میتوان علل زیر دانست:• فقه و احکام فقهی در این زمان از مسائل مبتلا به و روزمرة مردم بود.
• دوگانگی فرهنگ فقهی شیعه و سنّی.
• حضور شاگردان فقیه در هستة اصلی شاگردان این دو امام(علیه السلام)
• اهتمام به تدوین مجموعههای فقهی پس از این دو امام(علیه السلام)
[2]. پدید آمدن اصول اربعمئه: قرن دوم و به ویژه دوران امام صادق(علیه السلام)، دوران گسترش نگارشهای حدیثی است. راویان امام، احادیث را در جزوههای کوچکی که «اصل» نامیده میشد، مینوشتند. هر چند سابقه نگارش در شیعه، همزاد با حدیث زمان پیامبر است؛ ولی بیشترین اصول در این دوران پدید آمد. به مجموعه «اصل ها»، اصول میگویند و تعداد آنها بسیار فراوان بوده است؛ اما اصطلاح «اصول اربعمئه» یا «اصول چهارصد گانه»در میان نگاشتههای شیعی مشهور شد، به گونه ای که سرچشمه کتابهای حدیثی بعد از خود شد. «اصول» اهمیت فراوانی دارند؛ زیرا صاحبان اصول، مطالب خویش را بدون واسطه و یا حداکثر با یک واسطه از امام معصوم شنیده بودند و در جزوههای خویش مینوشتند و گاهی آن را به امام، ارائه میکردند و امام بر درستی احادیث آنها گواهی میداد. از این رو، برای دانشمندان شیعه، همواره جایگاه «اصول»، جایگاه بلند و فاخری بوده است.
در کنار امتیازات فراوان اصلها، موضوعی نبودن آنها از کاستیهای آنها به شمار میآمد؛ زیرا بیشتراصول، احادیث را به طور پراکنده گرد آورده بودند و برای یافتن حدیثی در موضوعی مانند نماز باید تمام اصول را جستجو میکردند و همین کاستی سبب شد تا کتابهایی موضوعی در آینده نگاشته شود.
[3]. در شیوة وکالت، فرد مورد اطمینان امام، پاسخ سؤالات مردم را بیان میکرد.
[4]. در شیوه مکاتبه، امام با نوشتن نامه به شیعیان، رهنمودهای لازم را بیان میفرمود.
توقیعات نیز، اصطلاحی در فرهنگ شیعی به معنای گونه ای خاص از نوشتههای امامان است و به یادداشتی میگویند که امام در همان برگه ای که از وی سؤال پرسیده شده بود، مینوشتند. هر چند این اصطلاح، بعدها به نامههای مستقل امامان و به ویژه امام مهدی(عج) هم اطلاق شد.
[5]. شیوة مسائل پاسخ به پرسشهایی بود که راویان بر اساس نیاز مردم مطرح میکردند و امام به آنها پاسخ میداد که از مهمترین کتابهای مسائل بر جای مانده، کتاب مسائل علی بن جعفر است. علی بن جعفر، برادر دانشمند امام کاظم(علیه السلام) بود که پرسشهای فقهی خود را از امام پرسید و امام نیز به آنها پاسخ داد.
[6]. احتجاجات و یا مناظرات، شیوه دیگری از نشر حدیث است که هریک از طرفین، حجت و دلیل بر حق بودن خویش را ارائه میکرد و خواننده امروزی با مطالعه احادیث احتجاجات، با شیوه استدلالی امامان آشنا خواهد شد.
[7]. شیخ صدوق، در کتاب کمال الدین و شیخ طوسی در کتاب الغیبه، مجموعه ای از توقیعات امام زمان (عج) را آوردهاند.
منابع
– قرآن کریم.
– نهج البلاغه.
– صحیفة سجّادیه.
– احمد بن فارس بن زکریّا، معجم مقاییس اللغه، قم، نشر اعلام اسلامی، 1362.
– بهایی، محمد بن حسین، قم، مکتبه الاسلامیه، 1396 ه.ق.
– حجّت، هادی، جوامع حدیثی شیعه، تهران، سمت، 1386.
– ربّانی، محمد حسن، اصول و قواعد فقه الحدیثی، قم، بوستان کتاب، 1383.
– ربّانی، محمد حسن، سبک شناسی دانش رجال الحدیث، قم، مرکز فقهی ائمة اطهار، 1385.
– رحمان ستایش، محمد کاظم، آشنایی با کتب رجالی شیعه، قم، دارالحدیث، 1385.
– رحمان ستایش، محمد کاظم، بازشناسی منبع رجالی شیعه، قم، دارالحدیث، 1384.
– سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه، قم، نشر اسلامی، 1426 ه.ق.
– سبحانی، جعفر، کلیات فی علم الرجال، قم، امام صادق(علیه السلام)، 1427 ه.ق.
– سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، بیروت، درالکتب العربی، 1414 ه.ق.
– صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحات آن، ترجمة عادل نادر علی، تهران، اسوه، 1376.
– صالح، صبحی ،علوم الحدیث و مصطلحه، قم، ذوی القربی، 1428 ه.ق.
– صدوق، محمدبنعلی، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، تهران، منشورات جهان، 1383.
– طباطبایی، سید محمد کاظم، تاریخ حدیث شیعه (1)، تهران، سمت، 1388.
– طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین ،تهران ،مؤسسة البعثت، 1372.
– طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، قم، نشر اسلامی ،1428 ه.ق.
– عابدی، احمد، آشنایی با بحارالانوار، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1378.
– عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام)، 1409 ه.ق.
– فیض کاشانی، ملا محسن، الوافی، مکتبه امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)، 1365.
– کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، سید جواد مصطفوی، تهران، وفاء، 1382.
– مؤدب، سید رضا، درسنامة درایت الحدیث، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1383.
– مدیر شانه چی، کاظم، تاریخ حدیث، تهران، سمت، 1385.
– مسعودی، عبدالهادی، روش فهم حدیث، تهران، سمت، 1384.
– معارف، مجید، تاریخ عمومی حدیث، تهران ،کویر ،1387.
– مهریزی، مهدی ،آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1385.
– نجاشی، احمد بن علی، الفهرست، قم ،مؤسسة نشر اسلامی، 1429 ه.ق.
– نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، قم، مرکز مدیریت حوزة علمیة قم، 1382.
– نصیری، علی، آشنایی با جوامع حدیثی شیعه و اهل سنّت، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1385.