الگوبرداری از نوجوانی معصومین علیهم السلام
دوران نوجوانی اهل بیت علیهم السلام چگونه گذشت؟
نوجوانی، دورانی پس از کودکی و قبل از جوانی، همانند پیچی میان دو کوچه است که از آن با عنوان دوران«گذار» نیز یاد می شود. در چنین برهه ای نه وابستگی شدید در کودکی وجود دارد و نه استقلال کامل در جوانی نزج یافته است بلکه نوجوان همانند درختی است که شکوفه هایش در حال تبدیل شدن به میوه هستند. مراقبت از درخت پر شکوفه، حساس ترین زمان مراقبت است زیرا با کمترین آسیبی مثلاً نسیمی ملایم، بسیاری از شکوفه ها بر زمین ریخته و هرگز میوه نخواهند شد.
دوران نوجوانی به عنوان دوران نزج و شکل گیری شخصیت، بهترین زمان برای ایجاد عادت های اخلاقی، فکری و رفتاری نیک و راهبردی است که از مانایی و اثرگذاری ویژه ای برخوردارند به شکلی که غالباً تا آخر عمر همراه انسان خواهند بود؛ از این رو، رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «مَنْ تَعَلَّمَ فِی شَبَابِهِ کَانَ بِمَنْزِلَةِ الْوَشْمِ فِی الْحَجَر؛ [1] هر کس علم را در جوانى فرا گیرد، مثل نوشته روى سنگ خواهد بود.» دوام و بقاء نوشته ای که بر روی یک سنگ حکاکی شده است از هر نوشته دیگری بیشتر است.
شخصیت های معصومین در نوجوانی
بر اساس آن چه بیان شد کسی که می خواهد به درجات عالی کمال و رشد دست یابد لازم است به عادت های صحیح و متناسب با اهداف خود مجهز شود و این، تربیت صحیح در نوجوانی است که موجب می شود عادت های اخلاقی و رفتاری مثبت در وجود انسان نهادینه شده و تا آخر عمر، او را در مسیر دستیابی به موفقیت ها و کمالات گوناگون یاری کنند.
معصومین علیهم السلام، بهترین الگو برای استفاده صحیح از نوجوانی اند. با مرور زوایایی از دوران نوجوانی برخی از ایشان، شاخصه های تربیت صحیح در نوجوانی را می کاویم.
آموزش های راهبردی دوران نوجوانی
اثر طولانی مدت تربیت دوران نوجوانی، گویای آن است که نوع آموزش ها در این مقطع باید بر مسائل راهبردی و اساسی که بقیه امور زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهند متمرکز شود. از سوی دیگر، اختلاف سلایق و افکار پدر ها و مادرها و مربیان، لزوم ارائه سرفصل های اصلی این آموزش ها از سوی دین اسلام را یادآور می شود.
اتفاقاً دین مبین اسلام در این باره، انواع آموزش های ضروری به فرزندان را در قالب حقوق ف فرزند بر والدین ارائه کرده است؛ مثل این که امیرالمؤمنین علیه السلام ادب نیکو و آموزش قرآن را از جمله حقوق فرزند بر پدر برشمرده است. [2] در دیگر روایات اسلامی بر آموزش عبادت هایی نظیر نماز، روزه و آداب تربیتی مانند حیاء و … تأکید شده است [3] اما آن چه در این نوشتار به دنبال آن خواهیم بود، تکه برداری هایی از دوران نوجوانی اهل بیت علیهم السلام است که حاوی چنین آموزه هایی است.
نوجوانی معصومین، الگوی ممتاز بندگی
اهل بیت عصمت و طهارت در همه مقاطع زندگی خود، الگوی شایسته ای برای همه مسلمانان و شیفتگان تکامل انسانی اند. حتی دوران کودکی و نوجوانی که غالباً قبل از منصب الهی شان بوده است نیز سرشار از درس هایی است که در تربیت فرزندانمان راهگشا خواهد بود.
ایشان، از همان نوجوانی، خود را به عنوان الگوی برتر بندگی حقیقی خدای متعال معرفی نموده اند چنان که امام صادق علیه السلام می فرمایند: ««إِنَّ أَحَبَّ الْخَلَائِقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى شَابٌّ حَدَثُ السِّنِّ فِی صُورَةٍ حَسَنَةٍ جَعَلَ شَبَابَهُ وَ جَمَالَهُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى ذَاکَ الَّذِی یُبَاهِی اللَّهُ تَعَالَى بِهِ مَلَائِکَتَهُ فَیَقُولُ هَذَا عَبْدِی حَقّا؛ [4]
دوست داشتنى ترین مخلوقات پیش خداوند متعال نوجوانى است زیبارو، که جوانى و جمال خویش را، براى خدا و در طاعت خدا قرار دهد. خداوند به چنین نوجوانى بر فرشتگان مى بالد و مى فرماید: حقا که این نوجوان بنده من است.» بر این اساس، می توان با تمسک به قطعه هایی از سیره نوجوانی معصومین تابلوی زیبایی از ارزش های تربیتی نوجوانی را به تصویر کشید.
نوجوانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله
در بین چهارده معصوم، شرایط محیطی و زمانه نوجوانی رسول خدا صلّی الله علیه و آله حاوی مشکلات فرهنگی و تربیتی به مراتب بیشتری بوده است. شکل گیری این شخصیت یگانه تاریخ بشریت در چنین شرایطی، به تنهایی، دلیل و نشانه روشنی از عظمت شخصیتی است که در بدترین اوضاع فرهنگی جاهلیت عرب، بهترین اوصاف اخلاقی و رفتاری را از همان نوجوانی در خود پرورش داده است.
دوران نوجوانی به عنوان دوران نزج و شکل گیری شخصیت، بهترین زمان برای ایجاد عادت های اخلاقی، فکری و رفتاری نیک و راهبردی است که از مانایی و اثرگذاری ویژه ای برخوردارند.
به طور خلاصه، نوجوانی حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله در راه طاعت الهی طی شد و با وجود آلودگی فرهنگی آن زمان، لحظه ای قدم از راه صحیح و مورد رضایت الهی بیرون ننهاد.
نوجوانی امام علی علیه السلام
از تمایزات ویژه نوجوانی امام علی علیه السلام این است که تحت تربیت برترین مربی و آخرین پیامبر الهی طی شد. شدت تأثیر تربیت رسول خدا بر علی علیهماالسلام به اندازه ای است که علی علیه السلام، آثار آن را این گونه گزارش می کند: «وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ یَأْمُرُنِی بِالاقْتِدَاءِ بِهِ؛ [5] من همانند طفلى که به دنبال مادرش مى رود دنبال او مىرفتم، هر روز براى من از اخلاق پاک خود نشانه اى برپا مى کرد، و مرا به پیروى از آن فرمان مى داد.»
این حجم از تسلط تربیتی نشان دهنده آن است که شدت مغناطیس تربیت دوران نوجوانی، حد و مرزی نمی شناسد و گستره آن متناسب با قدرت مربی و ظرفیت شاگرد، گسترش می یابد تا جایی که شخصی مانند علی علیه السلام در نوجوانی به جایی می رسد که خودشان می فرمایند: «أَرَى نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسَالَةِ …؛ [6]
نور وحى و رسالت را مى دیدم، و بوى نبوّت را استشمام مى کردم و هنگام نزول وحى بر ایشان- صلّى اللّه علیه و آله- صداى ناله شیطان را شنیدم، عرضه داشتم: یا رسول اللّه، این صداى ناله چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است که وى را از پرستش شدن یأس و ناامیدى دست داده؛ تو آن چه را مى شنوم مى شنوى، و آن چه را مى بینم مى بینى، جز این که پیامبر نیستى، ولى وزیر من هستی.»
نکته دیگر برآمده از عبارت فوق، الگوپذیری و نقش فوق العاده آن در دوران نوجوانی است. نوجوان، به شدت تحت تأثیر محیط بوده و اساساً «الگو»، گمشده و نیاز اصلی اوست!
نوجوانی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام
این دو آقا زاده بهشتی نیز افزون بر بهره گیری از تربیت منحصر به فرد شخص نبی اکرم صلّی الله علیه و آله، در دامان تربیتی بهترین مادر و پدر عالم نزج یافته و دوران نوجوانی خود را سپری کردند. امام علی علیه السلام در قسمتی از وصیت خود به امام مجتبی علیه السلام به همین مطلب اشاره کرده و می فرمایند: «وَ اِنَّما قلبُ الْحَدَثِ کَالاَرْضِ الْخالیةِ ما اُلْقِیَ فیها مِنْ شیءٍ قَبِلَتْهُ، فَبادَرْتُکَ بِالادبِ قَبْلَ اَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ؛ [7] دل نوجوان، همچون زمینِ ناکشته است؛ هر چه در آن افکنند بپذیرد، پس به ادب آموختنت پرداختم، پیش از آنکه دلت سخت شود و خِردت هوایی دیگر گیرد.»
این مطلب بیان گر آن است که امام علی علیه السلام دقیقاً متوجه بوده اند که همه خوبی ها و کمالات انسانی را در درون فرزند خود نهادینه کنند نه این که به حداقل ها اکتفاء کنند! این، مسأله ای است که در زمان ما به شدت مهجور مانده و تعداد اندکی از والدین و مربیانی که دغدغه تربیت دقیق دینی دارند نیز غالباً به حداقل های تربیتی اکتفاء کرده و از به میدان آوردن حداکثر توان خود برای تربیت نوجوانان دریغ می کنند.
نوجوانی حضرت زهرا سلام الله علیها
با توجه به اینکه دختران زودتر از پسران به بلوغ می رسند دوران نوجوانی آنان از اهمیت بالاتری برخوردار است به این معنی که موعد نیاز آن ها به استفاده از آموزش ها زودتر فرا رسیده و زودتر از پسران آماده تربیت فرزندان خواهند شد. بهترین الگو برای تربیت نوجوانان دختر، برترین بانوی دو جهان، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که ایشان نیز بر سر سفره تربیت نبوی نشسته و به اوج کمال و مقام نائل شده اند.
با توجه به شهادت آن حضرت در سن حدود هجده سالگی، تقریباً هر آن چه از سیره آن حضرت نقل شده، می تواند الگوی تربیتی دختران نوجوان قرار گیرد. بر این اساس، حیاء و پاکدامنی، علم و فروتنی، فهم و صبر در کنار عاطفه و محبت که لازمه وظیفه مادری و همسرداری است از جمله مهم ترین استفاده های دختران مسلمان از دوران نوجوانی شان به شمار می روند.
ازدواج آن حضرت در سن نُه سالگی و بر عهده گرفتن مسئولیت هایی از قبیل همسرداری، فرزندپروی و خانه داری آن هم با سختی های آن روزگار، نشان دهنده آن است که در صورت عدم اختلال در کانال های تربیتی، سختی های زندگی نه تنها مانعی در رشد و اعتلای دختران نیست بلکه می تواند موجب صعود و تکامل آن ها در ابعاد مختلف خواهد شد هم چنان که دختری مانند حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها با تجربه و تلخ و شرینی هایی که از دل کوران حوادث گرد آورده بود شایستگی تربیت نسل امامت و ائمه معصومین علیهم السلام را به دست آورد.
نمونه این فداکاری ها را می توان در سرپرستی از پدر نازنین خود پس از رحلت مادر عزیزش به خوبی مشاهده نمود که موجب شد یکی از کنیه های ایشان «امّ أبیها» قرار داده شود. بنابراین، در شرایط طبیعی و در اثر تربیت صحیح دینی، دختران حتی در نوجوانی می توانند روحیه پرستاری را دارا باشند؛ چنان که رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُؤْنِسَاتٌ مُمَرِّضَاتٌ مُبْدِیَات؛ [8] دختران، فرزندان خوب و نیکویی هستند، زیرا آنها مایه خوشی و انس هستند و از شما پرستاری می کنند.»
پی نوشت
[1] راوندى کاشانى، فضل الله بن على، النوادر (للراوندی) – ایران ؛ قم، چاپ: اول، بى تا، ص18.
[2] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح) – قم، چاپ: اول، 1414 ق، ص546، حکمت 399.
[3] طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) – تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج2 ؛ ص380.
[4] دیلمى، حسن بن محمد، أعلام الدین فی صفات المؤمنین – قم، چاپ: اول، 1408ق.
[5] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح) – قم، چاپ: اول، 1414 ق، خطبه 192، ص 300.
[6] همان، خطبه 192، ص 301.
[7] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول – قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق، ص70.
[8] نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل – قم، چاپ: اول، 1408ق، ج15 ؛ ص115.