خانه » همه » مذهبی » دولت پیامبر اعظم ۷

دولت پیامبر اعظم ۷




در مقاله گذشته، مفهوم ساختار بررسی شد و در ضمن

آن به اثبات این موضوع که آیا حکومت پیامبر ساختار داشته یا نه پرداختیم.




این مجموعه مقالات با موضوع تشکیلات دولتی و

اداری پیامبر اکرم صلوات الله علیه در مدینه الرسول پایان می یابد. موضوع مذکور در

4 مقاله بررسی می گردد. نظرات خود را برای ما بنویسید.

 




دوم.


اصول ساختار حکومتى

رسول خدا(ص)


پیامبر گرامی اسلام (ص) شهر مدینه

را «ستاد» و شهرهاى دیگر را «صف» قرار داده بودند. صفوف اختیار کافى در تصمیم گیرى

و اجرا داشتند. سیاست هاى کلى از مدینه ابلاغ می شد. برخى از سیاست ها هنگام اعزام،

به شکل شفاهى یا کتبى و برخى در حین مأموریت، به وسیله پیک ها بیان می گشت. جدایى

صف از ستاد، به گونه ای نبود که مانع نظارت و کنترل باشد. اطلاعات و گزارش ها از

راه هاى گوناگون به رسول خدا(ص) می رسید و آن حضرت، پس از تفحص و اطمینان، اقدام

لازم را براى تشویق، تنبیه و یا عزل اعمال می کرد.
[1]

در ستاد مدینه، با توجه به بساطت سازمانى، خود آن حضرت وظایف صف و ستاد را انجام می

دادند؛ یعنى هم برنامه ریزى، نظارت و پشتیبانى را، که وظایفى ستادى است، انجام می

دادند و هم آن ها را اجرا و فرماندهى می کردند. به طور کلی ساختاری که آن حضرت در

اداره حکومت خویش بنا نهاد و آن را متمایز از نظام هاى بعدى مدیریتى و نظام هاى

علمى ادارى نمود، مبتنی بر یکسری اصول تأسیسى و اختصاصى برجسته، ممتاز و هماهنگ با

بافت و ساخت جامعه اسلامى و برخاسته از مکتب اسلام بود که عبارتند از:




 1. مرکزیت مسجد براى حکومت


مسجد یگانه مقر عمومى دولت اسلامى

بود. پیامبر(ص) در سال هاى اقامت در مدینه، امور حکومتى و ادارى را در جایى جز مسجد

انجام نمی داد. به استثناى مسجدالنبى، نُه مسجد در مدینه در دوران حیات رسول

اللّه(ص) ساخته شد. همه آن مساجد مرکز عبادت، آموزش و انجام امور مملکتى و ادارى و

غیره بود. از میان این مسجدها مسجد النبى در مدینه مقر مرکزى حکومت اسلامى شد و در

آن جا پیامبر نمایندگان را به حضور می پذیرفت وسفیران را از سوى خود به مأموریت هاى

ادارى و سیاسى و دیپلماسى و نظامى روانه  می ساخت.
[2]




2. اتحاد امارت و امامت


در حکومت پیامبر (ص) بیش تر

استانداران و فرمانداران، موظف به اقامه نماز جمعه و جماعت و اداره ولایت خویش بوده

اند و به شکل غالب، دو شأن موازى یا طولى امارت و امامت، به شکل جدا از هم وجود

نداشته است. در برخی آیات قرآن نیز، رسول خدا(ص) به طور هم زمان، هم امیر و فرمانده

نظامى است و هم امام جماعت و بر اتحاد امامت و امارت، در شخص رسول خدا دلالت دارد.
[3]




3. تقسیمات کشورى بر اساس ولایات حدوداً خودمختار


بر اساس دستورالعمل ها و شرح

وظایف هاى کتبى و شفاهى و سایر منابع و اسناد معتبر تاریخی، در حکومت پیامبر(ص) هر

والى و حاکم اعزامى، به مثابه یک رئیس دولت محلى خودمختار، تحت نظارت حکومت مرکزى

عمل می نموده است.
[4]




4. سلسله مراتب ولایى


هرسازمانی طبعاً شکل و ترتیب

معیّنی دارد که به وسیله آن، روابط مشاغل بر پایه سلسله مراتب اداری نشان داده می

شود. شبکه روابط نام برده، ترکیب سازمان را نشان می دهد که معمولاً به شکل هرم یا

مثلث است، زیرا تعداد مشاغل در رده های بالاتر کمتر از رده های پایین است. در رأس

هرم سازمان، رئیس و یکی از معاونان او قرار دارند.
[5]

و به ترتیب سلسله مراتب قدرت، شاهد نزول قدرت هستیم. که بنا به  اصل حاکم در سلسله

مراتب، زیر دست باید از زبردست در ساختار، فرمان ببرد.


هرم قدرت در ساختار نظام سیاسی

پیامبر(ص) از خداوند متعال شروع  و با رسول او ادامه یافته و به اولی الامر و

کارگزاران می رسد: «أطیعوالله وأطیعوالرسول و أولی الأمر منکم»
[6]

 و اصل اطاعت از ما فوق بر آن حاکم می باشد؛ چنانکه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «

مَن أطاعنی فقد أطاع الله و مَن عصانی فقد عصی اللهَ و مَن أطاع أمیری فقد أطاعنی و

مَن عصی  أمیری فقدْ عصانی»
[7]

یعنى هر کس مرا اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است و هرکس از من نافرمانى کند، از

خدا نافرمانى کرده است و هر کس از فرمان منصوب من اطاعت کند، از من اطاعت کرده است

و هرکس از فرمان منصوب من نافرمانى کند، از من نافرمانى کرده است. در سلسله مراتب

ولایی اطاعت از مافوق کورکورانه نیست، بلکه به دلیل «دانایی و تخصص» بالا دست و ولی

امر بوده و البته فرمان مافوق باید در چارچوب شرع و مبتنی بر اصول شناخته شده اسلام

باشد: «لا طاعةَ لمخلوقٍ فی معصیة الخالق.»




5. وحدت دین و سیاست


ساختار حکومتى

پیامبر اعظم(ص) بر پایه  آمیختگی و وحدت دین و سیاست استوار است که در واقع از

راهبردهاى چهارگانه پیشین نشات می گیرد و بیانگر توانایی و ظرفیت دین اسلام و قرآن

کریم، براى اداره دنیا و دین مردم است. در حکومت دینى، امور سیاسى برخاسته از متن

دین هستند و بخش بزرگى از فقه و احکام اسلام، مربوط به مسایل سیاسى و اجتماعى است.

ادوارد گیبون در این بارهمی نویسد: «قرآن دستور عمومی و قانون اساسی

مسلمین است که شامل مجموعه قوانین دینی
،

اجتماعی، مدنی، تجاری، نظامی، قضایی، جنایی و جزایی است. همین مجموعه قوانین از

تکالیف زند گی روزانه گرفته تا تشریفات دینی، از تزکیه نفس تا حفظ بدن و بهداشت، از

حقوق عمومی تا حقوق فردی
،

از منابع فردی تا منافع عمومی،


از اخلاقیات تا جنایات و از عذاب مکافات این جهان تا عذاب و مکافات جهان آینده همه

را در بر دارد.»
[8]




6. انعطاف پذیری و مقتضیات زمان




انعطاف پذیری و

استفاده از تجربیات و روش های مفید و کارآمد جهت پاسخگویی به مقتضیات زمان و مکان

یکی دیگر از ویژگی

های ساختار حکومتی پیامبر(ص) است. ایشان به اخذ علوم از دیار کفار دستور داد و بعضی

از اموری را که سودمند بود به کار می گرفتند، مثل کندن خندق و روشنایی مسجد با آتش.
[9]

وقتی پیامبر (ص)خواست به هرقل امپراتور روم نامه بنویسد، گفتند عجمان نامه بدون

مُهر نمی پذیرند. برای پیامبر مُهری از نقره ساختند که نقش آن «محمد رسول الله»

بود.
[10]

مسلمانان نظام اداری خود را از ایران اقتباس کردند. دفاتر و دواوین دستگاه خلافت به

سبک دفاتر و دواوین قدیمی ایران تنظیم می شد.
[11]

حتی کارشناسان آنها را استخدام می کرد
؛

یا افرادی را برای کسب تجربیات اداری می فرستاد.
[12]

رسول خدا می فرمود: “اطلبو العلم ولو بالصین.” بدیهی است منظور حضرت، معارف الهی

نبود، بلکه علوم تجربی و تکنیکی بود.
[13]

روحیه انعطاف پذیر پیامبر (ص) حتی نسبت به سنت های موجود در جزیرة العرب و قریش

وجود داشت اگر خوب و مفید تشخیص می داد، آن را زنده نگه می داشت و بدان احترام می

گذاشت اما اگر لازم می دید، آن را نفی می کرد.
[14]


در هر صورت بررسی اصول فوق و سایر

متون و نصوص تاریخی معتبر؛ اثبات کننده و مبین وجود ساختار خاص و متمایز حکومت رسول

خدا می باشد.
[15]

و بر این اساس تفکری که معتقد است با اوضاع صدر اسلام نمی توان تشکیلاتی را تصور

کرد و در نتیجه بر طبل جدایی دین از سیاست می کوبند؛ با چالش و بطلان  مواجه می

شود.
[16]     


 




پی نوشت:








[1]


– مدیریت از منظر کتاب

و سنت،
سیدصمصام الدین

قوامی، قم: دبیر خانه مجلس خبرگان، 1383، ص 376.








[2]








در منابع متعدد مساجد دوران حیات پیامبر را

بیست باب ذکر کرده اند. ر. ک: التراتیب الاداریه، ج 1، صص 349-350.








[3]






سوره

های جمعه، آیه 9-11؛ نساء، آیه 101 ؛  بقره آیه 142-150.








[4]


– ر.ک: مدیریت از منظر

کتاب و سنت، پیشین، ص 383.








[5]








سازمان و مدیریت، علی محمد اقتداری، ج 1، ص

106.








[6]


– سوره





نساء، آیه 59.و همچین ر. ک: آیات 80 و 83

این سوره.








[7]








نظام الحکم فی الاسلام،تقی الدین النبهانی،

ص 237.








[8]




دیون پورت جان، عذر تقصیر

به پیشگاه محمد (ص) و قرآن، ترجمه غلامرضا سعیدی
،

قم:دارالتبلیغ اسلامی، بی تا، صص 98-99.








[9]








تراتیب الاداریه، ج 1، ص 13.








[10]








تاریخ سیاسی اسلام، دکتر حسن ابراهیم حسن،

ج 1، ص 464.








[11]








خدمات متقابل ایران و اسلام، مرتضی مطهری،

ص 383.








[12]








تراتیب الإداریة، پیشین.








[13]








مدیریت اسلامی، منصوری لاریجانی، ج 1، ص

28.








[14]








خدمات متقابل ایران و اسلام،پیشین.








[15]




جهت آشنایی بیشتر و توضیحات کامل در این زمینه


ر.ک:

ساختار حکومت پیامبر(ص)،


سیدصمصام الدین قوامی، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 23 و 24 و همچنین ر.ک:

همان، ساختارحکومت اسلامی، دیدگاه ها و نظریه ها
،

شماره 11.








[16]


– ر.ک: سکولاریسم،

حمید رضا شاکرین، تهران: کانون اندیشه جوان، 1384، ج 2، صص72-79.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد