آنچه در قرآن و روايات، درباره محبت به دنيا و آخرت و مدح و ستايش اهل آخرت و نكوهش اهل دنيا، وارد شده، ناظر به مرحله زندگي دنياست؛ نه زندگي پس از مرگ؛ يعني در نگرش قرآن و روايات، اهل دنيا بر كساني كه در اين دنيا زندگي ميكنند و اهل آخرت بر كساني كه به زندگي اخروي راه يافتهاند، اطلاق نميگردد؛ همچنين ستايش محبت به آخرت و نكوهش علاقه به دنيا، بدين معنا نيست كه نبايد به آنچه در دنيا وجود دارد، از قبيل آب و خاك، زمين و آسمان و… محبت داشت؛ چرا كه اينها آيات و مظاهر خداوند هستند و علاوه، در دنيا مكان هاي مقدسي، از قبيل مساجد و معابد و بارگاه و زيارتگاههاي اولياي دين وجود دارد و محبت و علاقة به آنها ستودني است. بايد گفت كه، نكوهش اهل دنيا و دوستداران دنيا. نكوهش كساني است كه محور افكار، انديشهها، گفتار و نگرش هايشان، را امور دنيا تشكيل ميدهد. توجه و تعلق خاطرشان به لذتها و نعمتهاي دنياست و به آخرت نميانديشند و جهان آخرت براي آنها جاذبهاي ندارد.
معناي لغوي و اصطلاحي «دنيا»
«دنيا» از ماده «دني» به معناي «پست و ناچيز»[1] است. دنيا عبارت است از دو حالت از حالتهاي قلب، حالتي كه نزديكتر است دنيا ناميده ميشود يعني ميل به تمام چيزهايي كه قبل از مرگ است و حالتي كه بعد از آن و متأخر از آن است، آخرت ناميده ميشود. يعني همان چيزهايي كه بعد از مرگ است.[2]
ديدگاه هاي كلي درباره دنيا[3]
1. دنياگرايي و بهرهمندي هر چه بيشتر از مواهب دنيا
در اين ديدگاه، مطلوبيت دنيا، مطلوبيت ذاتي است و دنيا در كنار آخرت لحاظ نميشود از نظر اين ديدگاه اصلاً آخرتي وجود ندارد که دنيا را در کنار آن بنگرند مانند مكاتب مادي، اگر هم اعتقادي به آخرت وجود دارد، هيچ ارتباطي ميان آن و افعال دنيوي نيست. بيشك اين ديدگاه مورد تأييد اسلام نميباشد.
2. ترك دنيا براي آخرت
در اين ديدگاه، دنيا در ارتباط با آخرت لحاظ شده و داراي ارزش منفي است؛ چرا كه هر نوع گرايش به دنيا، مانع از رسيدن به سعادت اخروي است؛ بنابراين انديشه، دنيا و آخرت دو كفة ترازو هستند كه سنگيني يك طرف به پايين آمدن طرف ديگر ميانجامد. طبق اين ديدگاه براي آبادي آخرت، بايد دنيا را رها كرد و دست از آبادي آن برداشت. رهبانيت (گوشهنشيني) كه هم ميان مسلمانان و هم پيروان ديگر اديان طرفدار داشته و دارد، داراي همين ديدگاه است.
3. دنيا براي آخرت
در اين ديدگاه، دنيا در ارتباط با آخرت لحاظ شده است و ارزش منفي ندارد بلكه وسيلهاي است براي رسيدن به سعادت اخروي. بهرهمندي از مواهب دنيا از اين منظر، مانند ديدگاه نخست، خوب و نيكوست، «با اين تفاوت» كه مطلوبيت دنيا از ديدگاه اول، براي خود دنياست. ولي در اين چشمانداز مطلوبيت آن براي آخرت است.
شناخت دنيا و آخرت[4]
يكي از امور مشكل، پيچيده و دقيق، شناخت دنيا و آخرت است. در اين وادي علماي بزرگ، حيران و عقلا سرگردان شدهاند. گروهي گمان كردهاند كه دنيا عبارت از مال است در حالي كه در كتاب و سنت، آيات و رواياتي در مدح مال وارد شده است.
گروهي ديگر، پنداشتهاند كه دنيا عبارت از زندگي دنيوي است، در حالي كه به وسيله همين زندگي است كه انسان به سعادت ابدي نايل ميشود و از شقاوت هميشگي ميرهد.
گروهي ديگر تصور کردهاند كه دنيا عبارت است از خوراكيهاي لذيذ و خوب و لباسهاي فاخر و خانههاي آباد و دوستان و ياران فراوان؛ در حالي كه بعضي از انبياء چون حضرت سليمان و حضرت يوسف ـ عليهماالسلام ـ كه مسلماً اهل دنيا نبودهاند، تمام اين مزايا را داشته اند؛ اما سخن اين است كه امکان دارد همان كسي كه به علم و عبادت و حج و جهاد اشتغال دارد و بر انجام نوافل و ساير عبادات مواظبت ميكند، در بحبوحه امر دنيا باشد و بتوان او را طالب دنيا ناميد و ادعا كرد كه او با تمام اعمالش ملعون است چون قصدش از اين اعمال، جلب رضايت خداوند نبوده است. و چه بسا مرداني ثروتمند، خوش خوراك و نوپوش، با خانههاي بزرگ و زنان زيبا و مراكب نيكو باشند، و در عين حال اهل آخرت بوده و اعمالشان مقبول و سعيشان مشكور باشد؛ زيرا با تمام آنچه دارد، قصدش جلب رضايت خداست؛ بنابراين هر چه انسان را از خداي متعال دور كند، دنياست، اگر چه نماز و روزه و حج و جهاد، و انفاق و قناعت باشد و هر چه موجب نزديكي به او (خدا) شود، آخرت است. اگر چه مال و زن و مركب نيكو باشد.
مهم اين است كه ما حقيقت دنيا را آن گونه كه هست بشناسيم. دنيا وسيله كسب آخرت است. دنيا محلي است كه ما بايد با تجارت در آن، زاد و توشه براي آخرت فراهم كنيم. اشتباه ما اين است كه گاهي ميپنداريم، ما براي همين دنيا خلق شدهايم و قرار است كه براي هميشه در آن باقي بمانيم اشتباه ما در اين است كه تصور ميكنيم دنيا آخرين مقصد و اقامتگاه ابدي ما است.
نگاه «ابزاري» و «استقلالي» به دنيا[5]دنيا وسيلهاي است كه خداي متعال در اختيار ما قرار داده، تا با استفاده از آن، شايستگي دريافت هر چه بيشتر رحمتها و نعمتهاي الهي را پيدا كنيم و به مقصد برسيم اين همان «دنياي ابزاري» است؛ اما اگر تمام توجهمان، معطوف به خود دنيا و لذتهاي آن شود و اصلاً فراموش كنيم كه آخرتي هم دركار است، اينزجا است كه دنيا، مايه فريب و «متاع الغرور» است. چنين دنيايي كه به جاي تسريع در رساندن ما به هدف، مانع رسيدنمان به هدف ميگردد، دنياي مذموم است دنيا مشابه عينكي است كه انسان بر چشم ميزند عينك براي آن است كه انسان بهتر ببيند راه بهتر ديدن با عينك هم، آن است كه از پشت شيشههاي آن، به اشيا و دنياي اطرافمان نگاه كنيم. اگر كسي به جاي نگاه از پشت عينك، به توي عينك و شيشههاي آن خيره شود، آيا چيزي و كسي و جايي را خواهد ديد؟
آنچه كه مذمت ميشود در واقع نوع نگاه و نگرش ما به دنيا است، نه خود دنيا وگرنه دنيا مخلوق خداست و آنچه در آن است، به نيكوترين صورت خلق شده است. «الّذي أحسن كلَّ شيءٍ خلَقَهُ»؛[6] همان كسي كه هر چيزي را آفريده، نيكو آفريده است. دنيا به خودي خود بد نيست آنچه دنيا را بد ميكند، استفاده ناصحيح ما از آن است. نگاه استقلالي به دنيا اين است كه مثلاً انسان ماشينش را مرتب بشويد و تميز كند و هميشه دستمال به دست، ايستاده باشد تا اگر كوچكترين لكهاي روي شيشه يا بدنه آن پيدا شد، آن را پاك كند. چنين كسي فراموش كرده كه ماشين را براي چه خريده است. ماشين وسيله و ابزاري است كه ما را به مقصد برساند. اگر كسي 24 ساعت مدام ماشينش را تميز ميكند و دستمال ميكشد، در اين صورت به جاي اينكه ماشين در خدمت او باشد، او در خدمت ماشين در آمده است.
نتيجه: دنيا براي همه اهميت دارد ولي آنچه مهم است جهت و ديدگاه در مورد دنيا است؛ به عبارت ديگر اهميت و عدم اهميت زندگي نياز، مبتني بر نگرش و ديدگاه ما به دنيا است. كساني كه به دنيا، از «نگاه ابزاري» مينگرند و دنيا را وسيلهاي براي رسيدن به هدف قلمداد ميكنند، در نظر اينها، زندگي دنيا اهميتي ندارد؛ چون ميدانند كه زندگي دنيا، محدود و متناهي است و معتقدند كه دنيا، تجارتخانه و وسيله كسب آخرت است. و همچنين معتقدند كه تا دنيايي نباشد، آخرتي در كار نيست. اين افراد از نعمتهاي دنيوي، براي رسيدن به هدف و جلب رضايت خداوند استفاده ميكنند. زندگي موقت دنيا براي چنين كساني اهميت ندارد. (دنيا نردباني است براي رسيدن به آخرت پس دنيا مهم است از جهت اينكه از كانال آن و آزمايشهايش ميتوان به آخرت رسد.)
در مقابل، كساني كه به دنيا، به لحاظ «استقلالي» مينگرند، و تمام همّ و غمشان، دنيا است براي آنها زندگي دنيوي، اهميت زيادي دارد؛ چون فكر ميكنند كه هيچ ارتباطي بين افعال آنها و آخرت، وجود ندارد. آنها به جاي نگاه از پشت عينك، به خود عينك و شيشههاي آن خيره ميشوند چنين كساني شناخت كافي از دنيا ندارند؛ بنابراين تمام توجهشان را به زندگي دنيا معطوف ميكنند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ماهيت دنيا، عبدالحسين جلالي، انتشارات اميركبير، چاپخانه: سپهر.
2. موازنه اسلامي بين دنيا و آخرت، گروهي از فضلاء و اساتيد، مؤسسه در راه حق.
پي نوشت ها:
[1] . سياح؛ احمد، فرهنگ جامع نوين؛ انتشارات اسلام.
[2] . شبّر، سيد عبدالله؛ اخلاق شبّر، قم: هجرت، چاپ دوم، 1377، ص 295.
[3] . علي اكبريان، حسنعلي؛ ارزش دنيا، كانون انديشه جوانان، ص 13.
[4] . اخلاق بشر، ص 294.
[5] . مصباح يزدي، محمد تقي؛ به سوي او، انتشارات موسسه آموزشي پژوهشي حضرت امام(ره)، چاپ دوم، 1382، ص 180.
[6] . سجده/7.